۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۷
کد خبر: ۷۹۰۱۳۳

مردی که انگلیس را زمینگیر کرد

مردی که انگلیس را زمینگیر کرد
۱۲ شهریور یادآور شهادت رئیسعلی دلواری، قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس و روز ملی مبارزه با استعمار است. بیش از یک قرن از آن روز گذشته، اما به گفته موسی نجفی، تاریخ‌دان، «درس بزرگ رئیسعلی دلواری هنوز زنده است: آزادی‌خواهی واقعی تنها با ایستادگی در برابر بیگانه معنا پیدا می‌کند.»

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ۱۲ شهریور هر سال یادآور روزی است که در حافظه تاریخی ملت ایران به‌عنوان روز ملی مبارزه با استعمار ثبت شده است. روزی که قهرمان خطه جنوب، رئیسعلی دلواری، در میدان نبرد علیه استعمار انگلیس به شهادت رسید. بیش از یک قرن از آن واقعه می‌گذرد اما همچنان درس‌های تاریخی این سردار دلیر، برای امروز ایران زنده و جاری است.

موسی نجفی، تاریخ‌دان و رئیس پژوهشکده علوم انسانی، می‌گوید که زندگی و شهادت رئیسعلی دلواری یک نمونه زنده از پیوند میان آزادی‌خواهی و مبارزه با استعمار است. او می‌گوید: «با گذشت بیش از یک قرن از شهادت رئیس‌علی دلواری، قهرمان خطه جنوب ایران در قیام علیه استعمار انگلیس، می‌توان ثابت کرد که آزادی‌خواه واقعی بودن و در عین حال قیام علیه بریتانیا کاملاً قابل جمع است.»

این مرد انگلیس را زمینگیر کرد

نخستین درس استعمارشناسی

آن‌طور که تاریخ‌دان‌ها می‌گویند؛ قیام رئیسعلی دلواری تنها یک حرکت محلی علیه اشغالگران انگلیسی نبود، بلکه بذر آگاهی سیاسی را در تاریخ ایران کاشت. دلیران تنگستان با رهبری او نشان دادند که هرگونه امید بستن به قدرت‌های خارجی نتیجه‌ای جز شکست و خیانت نخواهد داشت.

نجفی در این باره می‌گوید: «اعتماد نکردن به آلمان در مبارزه علیه انگلیس و اصولاً غیرقابل اعتماد بودن اروپاییان، نخستین درس استعمارشناسی است.» 

این سخن اشاره‌ای روشن به تجربه تاریخی ایران در قرن گذشته دارد؛ تجربه‌ای که نشان می‌دهد هیچ‌یک از قدرت‌های خارجی دل در گرو منافع ملت ایران نداشته و هر کدام به دنبال سهم خود از این سرزمین بوده‌اند. از همین‌رو، آنچه رئیسعلی به خون خود نوشت، امروز همچنان به‌عنوان یک راهبرد سیاسی قابل تأمل است.

قهرمانان ملی و سرنوشت‌های مظلومانه 

اگر تاریخ ایران را ورق بزنیم، قهرمانان ملی اغلب سرنوشت دردناکی داشته‌اند. آن‌ها نه تنها با بیگانگان جنگیده‌اند، بلکه در برابر توطئه‌ها، بغض‌ها و کینه‌های داخلی نیز قربانی شده‌اند. بسیاری از این سرداران به دست خودفروختگان کشته شدند؛ کسانی که نمی‌توانستند تاب تحمل محبوبیت و عزت این قهرمانان را داشته باشند.

رئیسعلی دلواری نیز از همین دسته بود. او نه در میدان جنگ مستقیم که با خیانت و سعایت اطرافیان و به دست فردی خودفروخته به شهادت رسید. این سرنوشت مشترک میان بسیاری از قهرمانان ملی مانند ستارخان و میرزا کوچک‌خان نیز دیده می‌شود؛ کسانی که مظلومانه کشته شدند اما تاریخ با گذر زمان پرده از بزرگی شخصیت آنان برداشت و چهره واقعی‌شان را برای ملت آشکار کرد.

این مرد انگلیس را زمینگیر کرد

صدای مردم در قلب قهرمانان

قهرمانان ملی ایران، برخاسته از متن جامعه و حاملان صدای مردم بودند. ستارخان در محاصره تبریز از زبان زنی شنید که می‌گفت: «خاک می‌خوریم، ولی خاک نمی‌دهیم.» این جمله چنان بر دل او نشست که به نماد مقاومت مردم تبدیل شد. رئیسعلی دلواری نیز چنین بود؛ فردی متدین، مؤمن و ارادتمند به علما که به پشتوانه ایمان و باور مردم قیام کرد.

این ویژگی مشترک در میان همه سرداران ملی دیده می‌شود: آن‌ها نه به‌عنوان شخصیت‌های ساخته‌وپرداخته حکومت‌ها، بلکه از دل مردم برخاسته‌اند و مشروعیتشان را از همان مردم گرفته‌اند. به همین دلیل تلاش‌های جریان‌های سکولار مشروطه برای قرار دادن ستارخان در برابر علمای مشروطه ناکام ماند. مردم به‌خوبی می‌دانستند که قهرمانان واقعی از جنس خودشان هستند و ریشه در ایمان و عزت ملی دارند.

از رئیسعلی تا حاج‌قاسم؛ تداوم یک سنت تاریخی 

قهرمانی در فرهنگ ایرانی یک اتفاق تاریخی محدود به گذشته نیست؛ بلکه یک سنت زنده است که در طول تاریخ تداوم یافته. در روزگار معاصر، شهید قاسم سلیمانی بار دیگر همان روح عزت‌طلبی و مقاومت در برابر بیگانه را زنده کرد.

نجفی تأکید می‌کند: «هرچه دولتمردان و دیپلمات‌های ما بیشتر تاریخ بخوانند و آن را بفهمند، بهتر درک خواهند کرد درسی را که رئیس‌علی دلواری یک قرن پیش با خون خود به ما آموخت.»

آنچه قیام رئیسعلی دلواری و شهادت حاج‌قاسم سلیمانی را به هم پیوند می‌دهد، همان روح سلحشوری ایرانی است. ملتی که هزاران سال تمدن پشت سر دارد، نمی‌تواند بپذیرد بیگانه‌ای با توپ و تانک به خاکش تجاوز کند. این روحیه در طول تاریخ تکرار شده و در هر دوره چهره‌ای تازه یافته است.

این مرد انگلیس را زمینگیر کرد

از دلیران تنگستان گرفته تا مبارزان مشروطه و از سرداران جنگل تا فرماندهان دفاع مقدس، همه در امتداد یک خط تاریخی قرار دارند: خط دفاع از استقلال و عزت ملی. هر بار که قهرمانی به دست بیگانه یا به واسطه خیانت داخلی از میان رفته، ملت ایران با مظلومیت در سوگ او نشسته، اما در عین حال با افتخار نام او را در حافظه تاریخی خود ماندگار کرده است.

۱۲ شهریور تنها یادآور یک واقعه تاریخی نیست؛ بلکه نماد تداوم یک سنت فرهنگی و سیاسی در ایران است: سنت قهرمانانی که با بیگانه جنگیدند، مظلومانه کشته شدند و نامشان در حافظه ملی ماندگار شد.

رئیسعلی دلواری، ستارخان، میرزا کوچک‌خان و در زمان معاصر قاسم سلیمانی، همه در یک خط قرار دارند. آن‌ها نشان دادند که قهرمان واقعی برآمده از دل مردم است. آن‌ها با ایمان، پاکدستی و مقاومت در برابر بیگانه به مردم عزت بخشیدند و ملت ایران با وفاداری و عشق، آن‌ها را در قلب خود جاودانه کرد.

۱۲ شهریور، روز ملی مبارزه با استعمار، فرصتی است تا دوباره به یاد آوریم که استقلال، آزادی و عزت ملی هزینه دارد؛ هزینه‌ای که قهرمانان ملی ما با خون خود پرداخته‌اند. امروز وظیفه ماست که با فهم تاریخ و وفاداری به این میراث، در برابر هر گونه سلطه‌جویی بیگانه ایستادگی کنیم. 

ارسال نظرات