۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۱
کد خبر: ۷۹۱۴۴۴

تحولات هنجاری در پوشش زنان؛ ورود به مرحله جبر هنجاری معکوس

تحولات هنجاری در پوشش زنان؛ ورود به مرحله جبر هنجاری معکوس
در سال‌های اخیر، هنجار پوشش زنان در ایران دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است؛ جایی که بی‌حجابی یا بدحجابی، به تدریج جایگزین الگوی پوشش اسلامی ایرانی شده و تحت فشار اجتماعی، به شکل یک «جبر هنجاری» نوین عمل می‌کند.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پدیده‌های اجتماعی، نه تنها حاصل کنش‌های فردی، بلکه نتیجه تعاملات پیچیده ارزش‌ها، هنجارها و نهادهای اجتماعی‌اند. یکی از مفاهیم بنیادین در این میان، «جبر هنجاری» است که نشان‌دهنده قدرت الزام‌آور هنجارهای اجتماعی بر رفتار فردی و جمعی است. این مفهوم، به ما امکان می‌دهد تا سازوکارهای پنهان فشار اجتماعی را درک کنیم؛ فشارهایی که اغلب فراتر از تمایلات شخصی عمل کرده و افراد را به همسویی با انتظارات جمعی سوق می‌دهند. 
 
جبر هنجاری در هرم بنیادهای اجتماعی
 
«جبر هنجاری» مفهومی کلیدی در جامعه‌شناسی است که به قدرت الزام‌آور هنجارهای اجتماعی بر رفتار فردی اشاره دارد. این پدیده، فشار اجتماعی ناشی از قواعد و انتظارات پذیرفته‌شده در جامعه را توصیف می‌کند که افراد را به انطباق رفتار خود با آن‌ها ترغیب می‌نماید، حتی در مواردی که ممکن است با تمایلات شخصی در تضاد باشد.
 
هرم بنیادهای اجتماعی را می‌توان مدلی برای درک نظم و انسجام جامعه دانست. در پایین‌ترین سطح این هرم، ارزش‌ها و باورهای بنیادینی چون عدالت، دین، خانواده و میهن‌دوستی قرار دارند که نقش زیربنای فکری و اخلاقی جامعه را ایفا می‌کنند. این ارزش‌ها در لایه دوم به هنجارها یا همان بایدها و نبایدهای اجتماعی ترجمه می‌شوند؛ قواعدی که رفتار روزمره افراد را در قالب احترام، پوشش مناسب یا صداقت در روابط شکل می‌دهند.
 
در سطح سوم، هنجارها به «جبر هنجاری» تبدیل می‌شوند؛ جایی که فشار اجتماعی، نگاه دیگران و سازوکارهای تشویق و تنبیه باعث می‌شود افراد حتی فراتر از تمایلات شخصی، به رعایت هنجارها پایبند شوند. نهادهایی مانند خانواده، مدرسه، دین، قانون و رسانه ابزارهای اصلی اعمال و نهادینه‌سازی این جبر هنجاری هستند و با آموزش، ترویج و نظارت، آن را در جامعه تثبیت می‌کنند.
 
تحولات هنجاری در پوشش زنان؛ ورود به مرحله جبر هنجاری معکوس
 
بنابراین نتیجه این فرآیند در رفتار فردی و جمعی آشکار می‌شود؛ رفتارهایی هماهنگ، قابل پیش‌بینی و قاعده‌مند که نظم اجتماعی را شکل داده و ثبات جامعه را تضمین می‌کنند و بدین ترتیب، «جبر هنجاری» نقش پیونددهنده ارزش‌های بنیادین با رفتارهای عینی را بر عهده دارد و قلب هرم بنیادهای اجتماعی محسوب می‌شود.
 
تحول هنجاری در پوشش و ظهور جبر هنجاری جدید در ایران
 
در پرتو این چارچوب نظری، تحلیل تحولات مربوط به «حجاب» در جامعه ایران امروز اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. چراکه این عرصه، نمونه‌ای عینی از جابجایی هنجارها و شکل‌گیری فشارهای اجتماعی جدید است؛ فرآیندی که می‌تواند از الزام به حجاب، به الزام معکوسِ بی‌حجابی منتهی شود.
 

در دهه‌های گذشته، «پوشش باحجاب» به عنوان هنجار غالب در فضای عمومی جامعه ایران تلقی می‌شد. هنجارهای اجتماعی، مجموعه‌ای از انتظارات و قواعد رفتاری هستند که افراد برای کسب پذیرش اجتماعی، به رعایت آن‌ها ملزم می‌شوند. در آن دوره، پایبندی به حجاب نه تنها نشانه تبعیت از ارزش‌های دینی و فرهنگی جامعه بود، بلکه عاملی کلیدی برای همسویی فرد با انتظارات جمعی و دستیابی به مقبولیت اجتماعی به شمار می‌رفت.

با این حال، در سال‌های اخیر، شاهد تغییرات قابل توجهی در فشارهای اجتماعی مرتبط با پوشش هستیم. در برخی مناطق شهری و به ویژه در فضای مجازی، الگوهای جدید پوشش نظیر «بی‌حجابی» یا «بدحجابی» به تدریج جایگزین هنجار ایرانی اسلامی شده‌اند. این تحول باعث شده که فردی که تمایل به رعایت پوشش کامل و باحجاب دارد، در معرض نگاه‌های انتقادی، تمسخر یا قضاوت‌های اجتماعی قرار گیرد. این پدیده نوعی «فشار اجتماعی معکوس» را شکل داده و نشانه‌ای است از حرکت به سمت تبدیل بی‌حجابی به یک «جبر هنجاری» جدید.

تحلیل عوامل این دگرگونی نشان می‌دهد که چندین عامل اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای در این روند مؤثر هستند. شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها با ارائه الگوهای سبک زندگی متفاوت، از جمله زندگی بدون حجاب، نقش قابل توجهی در تغییر نگرش‌ها و هنجارهای اجتماعی داشته‌اند. از سوی دیگر، تجربه نسلی و برداشت جوانان از حجاب نیز مؤثر است؛ بخش قابل توجهی از نسل جوان، حجاب را نه به عنوان یک انتخاب آگاهانه، بلکه به عنوان یک «الزام قانونی» می‌بینند، امری که ممکن است واکنش‌های معکوس و گرایش به سمت هنجارهای مخالف را افزایش دهد. علاوه بر این، تمایز اجتماعی و هویت‌یابی گروه‌های مختلف، بی‌حجابی را به عنوان نماد مدرنیته، نوگرایی یا دوری از سنت معرفی کرده است. ناکامی نهادهای اجتماعی از جمله خانواده، مدرسه و رسانه‌های رسمی در درونی‌سازی ارزش‌های بنیادین مرتبط با حجاب، یکی دیگر از دلایل تسهیل این تغییر هنجاری به شمار می‌رود.

حجاب، بازیچه دستان «حجاب استایل‌ها» / حجاب بی‌حجاب!

پیامدهای این تغییر هنجاری و ظهور جبر هنجاری بی‌حجابی، در سطح فردی و اجتماعی مشهود است. در سطح فردی، دختران و زنانی که همچنان به حجاب کامل پایبند هستند، ممکن است در محیط‌هایی که بی‌حجابی غالب است، احساس بیگانگی، انزوا یا فشار روانی کنند. در سطح اجتماعی، جامعه با پدیده «دوگانگی ارزشی» مواجه می‌شود؛ به این معنا که ارزش‌ها و قوانین رسمی با هنجارهای نوظهور در فضای عمومی همخوانی ندارند. در نهایت، در صورت تثبیت این روند، بی‌حجابی می‌تواند به یک جبر هنجاری تبدیل شود، به طوری که افراد حتی اگر به لحاظ درونی با آن همسو نباشند، تحت فشار اجتماعی ناگزیر به پذیرش آن خواهند شد.

این تحولات نشان می‌دهد که هنجارهای اجتماعی و جبر هنجاری، همواره در تعامل با تغییرات فرهنگی، رسانه‌ای و نسلی هستند و دگرگونی آن‌ها می‌تواند تأثیر عمیقی بر رفتار فردی و نظم اجتماعی داشته باشد.

در شرایط کنونی، «حجاب» در برخی فضاها از یک هنجار مثبت و الزام‌آور، به یک انتخاب فردی و حتی در مواردی به یک «ضدهنجار» در حال تغییر ماهیت است. اگر این روند تحول هنجاری تثبیت گردد، بی‌حجابی به «جبر هنجاری» جدیدی تبدیل خواهد شد که ساختار رفتار اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

با این بیان، باید توجه داشت که بسیاری از موارد بدحجابی و بی‌حجابی، لزوماً ناشی از نارضایتی فرد از دین، قوانین یا ارزش‌های اجتماعی نیست. در بسیاری از موارد، افراد تحت فشار اجتماعی و توقعات محیطی قرار می‌گیرند و برای همسویی با هنجارهای غالب یا اجتناب از قضاوت و سرزنش جامعه، سبک پوشش خود را تغییر می‌دهند. به عبارت دیگر، این رفتارها بیشتر محصول «جبر هنجاری» و ضرورت همسویی با انتظارات جمعی است تا مخالفت واقعی با اصول دینی یا فرهنگی. 

حال برای مدیریت این روند، تقویت آموزش و فرهنگ‌سازی در خانواده و مدرسه، ترویج محتوای رسانه‌ای مثبت و متناسب با نسل جوان، ایجاد فضای گفتگو بین نسل‌ها، حمایت اجتماعی از افرادی که به هنجارها پایبندند و پایش مستمر تغییرات هنجاری ضروری است. چنین اقداماتی می‌تواند از تبدیل هنجارهای ارزشمند به فشارهای اجتماعی منفی جلوگیری کند و انسجام اجتماعی و سلامت روانی افراد را حفظ نماید و این امر باید هرچه سریع تر و با قدرت هرچه تمام تر اجرائی شود تا به مرحله تثبت این جبر هنجاری نرسیم.

ارسال نظرات