دبیر ایرانی، بروسلی چینی و جومونگ کرهای

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آیا میتوانیم سرمایه کشتی پهلوانی را جهانی کنیم؟
علیرضا دبیر و ارتقای فناوری فرهنگی کشتی ایرانی وظیفه فکر، فرهنگ، هنر و رسانه ایرانی در قبال رشد فرهنگ پهلوانی چیست؟
۱) پهلوان در زمانه جنگ برمیآید، فرهنگ و ادبیات و روحیه میسازد و به ساختارها خون جدید حماسی تزریق میکند. علیرضا دبیر و یاران که خود میوه و محصول تاریخ کشتی پهلوانی ایرانیاند، به برکت انقلاب اسلامی و در زمانه جمهوری اسلامی با همه دستاندازها و مشقتها «فناوری فرهنگی کشتی ایرانی» را یک پله ارتقا دادهاند. فرض کنید موشک ماهوارهبر ما از یک لایه کوتاه جو مثل لایه «نئو» وارد لایه بلند و جدیدی مثل لایه «ژئو» شده است.
۲) این رشد و ارتقا باید توسط علوم انسانی، فرهنگ، هنر و رسانه ما قدر دانسته شده و شتاب بگیرد. قدر دانستن جهش این فناوری فرهنگی مختصات و مقتضیات خاص خودش را دارد. شاید مهمترین راهبرد قدر دانستن این فناوری فرهنگی خرج نکردن این دستاورد به پای مسائل جناحی و سیاستزده حزبی باشد. این فناوری باید یک دستاورد ملی قلمداد شود و در طراز ملی با آن برخورد شود.
۳) علیرضا دبیر در مصاحبه تلویزیونی با هادی عامل ضمن تشکر از رئیسجمهور و دولت گفت: «رسانههای اصلاحطلب و اصولگرای داخل کشور هر چقدر توی سر ما بزنند چیزی نمیگوییم. اما مردم عزیز ایران! این اینترنشنال کثیف و بیبیسی که او هم تازگیها دم درآورده و بچهخوشگلهای من و تو که از اسرائیل پول میگیرند و دروغ میگویند را دیگر نبینید.» باید به این فهم و درک ملی دبیر از جایگاه ورزش اول کشور و تعریف درست از «دیگری» این فرهنگ تبریک گفت.
حتی برخورد او با خبرنگار اینترنشنال که: «تو ایرانی هستی، خودت را به اینها نفروش، کنار خیابان ننشین، آبروریزی نکن، بیا برایت هتل بگیرم.» هر چند تهاجمی و بهجا اما در عین حال جوانمردانه بود.
۴) از طرفی بالاخره پس از چند روز سکوت، روز یکشنبه ۳۰ شهریور بیشتر روزنامههای اصلاحطلب در برابر این شاهکار قهرمانی همزمان دو رشته آزاد و فرنگی سر تعظیم فرود آورده و صفحات اول خود را به آن اختصاص دادند. این را باید به فال نیک گرفت.
۵) وظیفه نهادهای فکری و علوم انسانی تئوریک کردن رشد فرهنگ پهلوانی در دوران جمهوری اسلامی؛ از ایجاد رشتههای دانشگاهی گرفته تا برگزاری کرسیهای نظریهپردازی و همایشهای علمی تا تولید مقاله و کتاب و دیگر محصولات فکری و همچنین تلاش برای جهانی کردن این ایده است. وظیفه فرهنگ، هنر و رسانه در قبال آغاز دوران جدید فرهنگ پهلوانی نیز نگارش تاریخ، ایجاد و بازتاب رویداد و تولید درام و خلق رؤیا از این فناوری فرهنگی است.
۶) متأسفانه تکنوکراسی ایرانی فرهنگ را یک صدقهبگیر میبیند. اما فناوری کشتی ایرانی میتواند جلوی بهانههایی که اقتصادزدهها در برابر هر کار کلان فرهنگی دارند را بگیرد. خوبی این فناوری به خاطر ریشهدار و درونزا بودن و تعلق خاطر مردم ایران به آن، این است که میتواند روی پای خودش بایستد. کاری که فدراسیون کشتی دوره علیرضا دبیر در توسعه این ورزش در سالهای اخیر انجام داده است.
۷) نخستین برخورد من با سینما ـ قبل از ورود به مدرسه و در اواخر سالهای دفاع مقدس ـ در مسجد امام حسین (علیهالسلام) محلمان بود. فیلم «اژدها وارد میشود» بروسلی را با پروژکتوری روی پرده انداخته بودند. خلاصه اینکه بروسلی هم پای من را به مسجد باز کرد و هم با سینما آشنایم کرد! بروسلی از قهرمانهای سینمایی نوجوانان دوره جنگ تحمیلی هشتساله بود.
۸) بروسلی نه تنها برند چین را در آن دوره بالا برد، بلکه آن را بازتعریف کرد و به نمادی جهانی از قدرت، انضباط و غرور تبدیل کرد. پیش از او، تصویر چین در رسانههای غربی اغلب با کلیشههای منفی یا تحقیرآمیز (مانند شخصیتهای شرور یا خدمتکاران ضعیف) همراه بود. لی این تصویر را به کلی درهم شکست. او یک چینی قوی، باهوش، بااراده و قاطع را به جهان نشان داد که قربانی نیست، بلکه قهرمانی بیهمتاست. شخصیتهای او هرگز تحقیر نمیشدند و با شجاعت و عزت نفس میجنگیدند. او اولین ستاره بزرگ هنرهای رزمی در سینمای جهان بود و کونگ فو را از یک ورزش ناشناخته به یک پدیده جهانی تبدیل کرد. میلیونها نفر در سراسر جهان به خاطر فیلمهای او برای یادگیری هنرهای رزمی چینی الهام گرفتند. برای مردم چین (و به طور کلی آسیاییها) در آن زمان، دیدن یک قهرمان آسیایی که در سینما بر همه غلبه میکند، منبع عظیمی از غرور و اعتماد به نفس بود. او ثابت کرد که یک سوپراستار جهانی میتواند از شرق بیاید.
۹) آیا ادبیات و سینمای ما نمیتواند بروسلی و جومونگهای ملی و ایرانی خلق کند؟ چقدر درام و قصه در همین واقعیت امروز قهرمانی کشتیمان در جهان وجود دارد؟ از زندگی خود علیرضا دبیر نمیتوان یک سریال تلویزیونی بلند ساخت؟ زندگی پیام احمدی نائب قهرمان جهان که تا یکی دو سال پیش دستفروش بوده پیام الهامبخش و بار دراماتیک ندارد؟ روی زندگی هر کدام از این قهرمانان دست بگذارید پر از قصه و ماجراست.
۱۰) شما مىبینید که این حضرات کُرهاىها - من از کار اینها خوشم مىآید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانهى جومونگ»، افسانه فلان. یعنى از اوّل حساب را تسویه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یکچیزى در مىآورند، یک تاریخ براى گذشته خودشان درست میکنند، که وقتى یک جوان کُرهاى به این فداکارىها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریبِ سینمایى نگاه میکند، خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند. ما اینها را در واقعیّت زندگى خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟
پ ن: بند آخر تماماً جملاتی از رهبری در دیدار با عوامل فیلم «شیار ۱۴۳» است.