۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۲
کد خبر: ۷۹۴۰۵۴

پاسخی به یادداشت آقای فاضل میبدی

پاسخی به یادداشت آقای فاضل میبدی
مشکلات اقتصادی باید حل شود، اما ریشه‌ی فاصله‌ جوانان از دین تنها در معیشت نیست؛ بلکه در جنگ نرم فکری و هویتی است و اگر به‌جای تضعیف احکام، معرفت دینی و عدالت‌محوری تقویت شود، هم ایمان مردم رشد می‌کند و هم فقر ریشه‌کن خواهد.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حادثه‌ی تلخِ حمله به یک روحانی، فارغ از انگیزه‌ی شخصی یا اجتماعیِ عامل آن، قطعاً محکوم است و دل هر انسان آزاده‌ای را می‌آزارد.

اما تحلیل این رویداد، اگر بر پایه‌ی برداشت‌های سیاسی، تعمیم‌های غیرعلمی یا نادیده‌گرفتن مؤلفه‌های فرهنگی و رسانه‌ای باشد، نه‌تنها به فهم حقیقت کمک نمی‌کند بلکه خود به بحران فکری دامن می‌زند.

اما هفت نقد و نکته:

1. نقد تعبیر تا نان مردم درست نشود نباید عبادات را از مردم انتظار داشت:

اولاً، چنین روایتی در هیچ‌یک از منابع، به سند معتبر وجود ندارد، و اسلام هرگز نفرموده است که در صورت فقر یا تنگدستی، افراد یا حکومت نسبت به عبادات وظیفه ندارند. این تعبیر هم اصلاً در چنین مقامی نیست.

ثانیاً، بر فرضِ پذیرش روایت، معنای آن این است که اگر جامعه گرفتار فقر و بی‌عدالتی شود، ایمان مردم ممکن است آسیب ببیند؛ ازاین‌رو بر لزوم برقراری عدالت اقتصادی و توجه حکومت اسلامی به معیشت مردم تأکید دارد. این همان نکته‌ای است که امامین انقلاب همواره بر آن تأکید کرده‌اند.

2. نقد گزاره‌ی «فقر، علت دشمنی با روحانیت»:

ادعای اینکه «مشکل معیشت یا بیکاری علت اصلی دشمنی با نهاد دین یا روحانیت است»، هیچ پشتوانه‌ی جامعه‌شناختی یا تاریخی ندارد.

در طول تاریخ اسلام، دشمنی با دین و عالمان دینی بیش از آنکه معلول فقر اقتصادی باشد، نتیجه‌ی فقر معرفتی و سیطره‌ی تبلیغات ضد‌دینی بوده است.

معاویه و امویان، عباسیان، پهلوی و به ویژه رضاخان، همه حاکمانی بودند که خود در رفاه زندگی می کردند، اما پیشوایان معصوم و روحانیت شیعه را به دلیل مخالفت گفتمانی با آنها هدف قرار دادند.

قرآن نیز دشمنی با انبیا را ناشی از استکبار، هوای نفس و حبّ دنیا می‌داند، نه صرفاً تنگدستی:

﴿اسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ

و این در حالی است که بسیاری از مستضعفان جامعه، در سخت‌ترین شرایط نیز پایبند به دین و مدافع روحانیت بوده‌اند؛ انقلاب اسلامی خود گواه روشنی است که فقرا و محرومان پرچمدار دین بودند، نه معاندان آن.

3. نقد نگاه درباره‌ی آیه «لا اکراه فی الدین»:

برداشت سطحی از آیه‌ی لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ باعث شده برخی، الزام‌های اجتماعی مانند حجاب را «اکراه در دین» بدانند.

در حالی که:

«لا اکراه» ناظر به اصل ایمان قلبی و اعتقاد درونی یا اسلام است؛ یعنی کسی را نمی‌توان مجبور کرد ایمان یا اسلام بیاورد.

اما پس از آن، نظام دینی موظف است نظم اجتماعی و احکام عمومی را پاس بدارد. این از مسلمات فقه اسلامی است.

همان‌گونه که دولت اسلامی موظف به جلوگیری از سرقت یا قتل است، موظف به پاسداری از عفاف عمومی نیز هست.

«وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»

پس، اجرای قانون حجاب به‌معنای اکراه بر ایمان و اسلام نیست، بلکه پاسداری از مرزهای اجتماعیِ عفاف است.

4. درباره‌ ریشه‌ی دشمنی با روحانیت

برای فهم پدیده‌هایی چون ترور روحانیون یا عداوت با دین باید عوامل چندگانه را در نظر گرفت:

اول: تهاجم فرهنگی سازمان‌یافته رسانه‌های جهانی با وارونه‌سازی چهره‌ی روحانیت، او را مانع آزادی و پیشرفت معرفی می‌کنند.

دوم: ضعف آموزش دینی در برخی خانواده‌ها و مدارس

سوم: ضعف رسانه در انتقال فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی و ناهماهنگی بین برخی نهادهای دینی و اجرایی

چهارم: فضای مجازی رهاشده و تولید نفرت هدفمند علیه روحانیت توسط دشمنان، که جوان را بی‌دفاع رها کرده است.

عوامل فوق به‌مراتب اثرگذارتر از فقر اقتصادی‌اند.

5. نقد مقایسه با دوران پهلوی

پرسش آقای میبدی که «در رژیم گذشته کسی روحانی را نکشت»، تحلیلی سطحی است:

در آن زمان، اصل روحانیت سرکوب می‌شد، نه فرد روحانی. تبعید، زندان، شکنجه و تحقیر روحانیت سیاست رسمی بود.

مردمِ آن دوران نیز مثل مردم امروز اکثریتشان با روحانیت مشکلی نداشتند اگرچه به دلیل فقدان با محدود بودن رسانه های جمعی تعداد کمتری تحت تاثیر تبلیغات منفی علیه روحانیت قرار می گرفتند.

امروز، آزادی بیان و دسترسی رسانه‌ای سبب شده جریان‌های معاند بتوانند به تحریک روانی افراد آسیب‌پذیر دست بزنند.

6. نقد پیوند زدن حل مشکلات اقتصادی با برجام

نخست باید توجه داشت که وابسته دانستن گشایش اقتصادی کشور به توافقی چون برجام، تحلیلی ناقص و مغایر با تجربه‌ی تاریخی و منطق انقلابی و دینی است.

اولاً، از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، برجام در بهترین حالت، تنها یکی از ابزارهای تعامل در عرصه‌ی سیاست خارجی بود، نه محور یا تکیه‌گاه اقتصاد کشور. معظم‌له بارها تصریح فرموده‌اند که:

«مشکل کشور، نداشتن برجام نیست؛ مشکل، اتکای بیش از حد به برجام است.»

تجربه‌ی سال‌های پس از امضای برجام نشان داد که حتی در زمان اجرای کامل آن نیز، تحریم‌های اصلی برداشته نشد و دشمن با ترفندهای جدید، فشار اقتصادی را حفظ کرد.

ثانیاً، راهبرد کلان اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبر انقلاب مطرح شد، دقیقاً در برابر همین نگاه وابسته‌گرایانه شکل گرفت. مقصود این راهبرد، درون‌زا بودن تولید، مردمی‌سازی اقتصاد، و تعامل هوشمندانه با جهان بدون گره‌زدن سرنوشت ملت به اراده‌ی بیگانه است.

ازاین‌رو، پیوند زدن اصلاح معیشت با تسلیم در برابر غرب یا احیای برجام، برخلاف تجربه‌ی چهل‌ساله‌ی ملت ایران و در تضاد با اندیشه‌ی استقلال‌طلب امامین انقلاب است.

ریشه‌ی واقعی مشکلات را باید در سوء‌مدیریت، رانت، بی‌انضباطی مالی و بی‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی جست‌وجو کرد، نه در فقدان توافقی خارجی.

ثالثاً، در نگاه دینی نیز، عدالت اقتصادی و بهبود معیشت مردم از درون جامعه و با مدیریت جهادی و عدالت‌محور حاصل می‌شود، نه از پشت میزهای مذاکراتی‌ای که طرف مقابل، اساساً هدفش مهار، تضعیف و وابسته‌سازی قدرت ملت ایران است.

7. ریشه‌ی حل مشکلات معیشتی

البته هیچ انقلابی منکر ضرورت عدالت اقتصادی نیست، اما حل مشکلات اقتصادی بدون اصلاح فرهنگی و معرفتی نیز ناممکن است.

قرآن میان «صلاح اقتصادی» و «صلاح دینی» رابطه‌ی تعاملی می‌بیند:﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍپس ایمان و تقوا مقدمه‌ی برکت و رفاه‌اند، نه بالعکس.

جمع‌بندی: مشکلات اقتصادی باید حل شود، اما ریشه‌ی فاصله‌ی جوانان از دین تنها در معیشت نیست؛ بلکه در جنگ نرم فکری و هویتی است.

اگر به‌جای تضعیف احکام، معرفت دینی و عدالت‌محوری تقویت شود، هم ایمان مردم رشد می‌کند و هم فقر ریشه‌کن خواهد.

فاضل اصفهانی

ارسال نظرات