نظم نوین جهانی؛ آرمانها و واقعیتها
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، جهان در آستانه تحولی بنیادین ایستاده است. نظمی که روزگاری بر محور لیبرالیسم و هژمونی آمریکا شکل گرفته بود، اکنون دچار فرسایش درونی، بحران مشروعیت و فروپاشی اخلاقی شده است.
نهادهایی که بهنام آزادی و دموکراسی بنا شدند، امروز ابزار سلطه، تبعیض و تحمیل ارزشهای مادیاند. در مقابل، موجی از بیداری تمدنی در سراسر جهان ـ بهویژه در جنوب جهانی و در میان ملتهای مسلمان ـ در حال شکلگیری است.
این دوران، عصر پساغرب و میدان ظهور نظمی نو است؛ نظمی که هنوز در مرحلهی تولد، میان آرمانها و واقعیتها در حال جابهجایی است.
مبنای قرآنی و فقهی نظم نوین
در نگاه اسلام، نظم جهانی صرفاً چینش قدرتها نیست، بلکه تجلی نوعی جهانبینی است؛ نظمی که باید از درون توحید و عدالت برخیزد، نه از منافع مادی و خواستههای سلطهگران.
اصل بنیادین این نظم، توحید است؛ یعنی بازگرداندن معیار مشروعیت و مرکز تصمیمگیری به ارادهی الهی. ابر بحران انسان معاصر، حاکمیت الحاد نظری و عملی در سامانههای روابط انسانی و شبکههای پیچیدهی قدرت و ثروت است؛ بحران دوری از پیام رهبران الهی برای سعادت بشر.
راه حل، دگرگونی در نظام مدیریت جاهلانهی ترکیبی و تبدیل آن به نظام مدیریت توحیدی است. این نظام جاهلانه در ساحت معرفتی بر مدار گمان و ظن (ظن الجاهلية ال عمران ایه ۱۵۴)، در عرصه اخلاقی بر محور خودنمایی و تبرج (تبرج الجاهلية الأولى الاحزاب ایه ۳۳)، در روابط اجتماعی بر پایهی انحصار و تعصب (حمية الجاهلية الفتح ایه ۲۶)، و در حوزهی حکمرانی بر مدار ثروت و تکبر و خودخواهی (أفَحُكمَ الجاهليةِ یَبغونَ مائده ایه ۵۰) سامان یافته است.
اما در مقابل، قرآن میفرماید: «وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ مائده ۵۰»؛ یعنی هیچ نظمی از نظم الهی برتر نیست.
عدالت؛ جوهر نظام ولایت
اصل دوم، عدالت است: که جوهر همهی نظامات اجتماعی و سیاسی قرآن می باشد.
«لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: ۲۵).
فقه حکمرانی اسلامی، عدالت را فراتر از شعار دانسته و آن را بُعد اجتماعی توحید و نقطهی کانونی نظام ولایت میشمارد. عدالت نه صرفاً توزیع ثروت، بلکه توازن در معرفت، قدرت و منزلت انسانی است. هدف تمدنی این اصل، ساخت جامعهای است که در آن قدرت در خدمت حق، و علم در خدمت هدایت باشد.
کرامت انسان؛ نفی سلطه و استعباد
اصل سوم، کرامت انسان است:
«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (اسراء: ۷۰).
در فقه اسلامی، کرامت انسان مبنای نفی هرگونه سلطه، استثمار و تحقیر ملتهاست. هر نظامی که انسان را ابزار یا کالا بداند، در منطق قرآن باطل است. هدف تمدنی کرامت، تحقق آزادی معنوی، عزت امتها و استقلال فرهنگی و سیاسی است.
تعاون و تواصی به حق؛ شالودهی همکاری جهانی عادلانه
اصل چهارم، تعاون و تواصی به حق است:
«وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى» (مائده: ۲).
این اصل در فقه روابط بینالملل اسلامی، مبنای شکلگیری همکاری جهانی عادلانه است؛ نهادسازی بر محور تقوا و خیر مشترک، نه منفعتطلبی، انحصار، استثمار و استعمار.
هدف تمدنی: نظم توحیدی جهانی
بر پایهی این چهار رکن، آرمان نظم نوین جهانی از منظر اسلام، نظم توحیدی تمدنی است؛ نظمی که در آن ملتها به رشد و تعالی توحیدی میرسند و هر فرد در مسیر تکامل انسانی، خود را مسئول رشد و رهبری مییابد.
این همان وعدهی قرآنیِ حکومت مستضعفان است؛ نظمی که در آن عدالت، بر روابط جهانی حاکم و قدرت، در خدمت حق است.
واقعیتها و چالشهای گذار
اما در برابر این آرمان، واقعیتی سخت و چندلایه قرار دارد.
نظم کنونی، هرچند دچار افول هژمونی غربی است، هنوز در قبضهی قدرتهای مادی، رسانههای جهانی و ساختارهای مالی وابسته است. بازار، رسانه، و فرهنگ جهانی همچنان بر مبنای منطق سود، سلطه و تبعیض عمل میکنند. در چنین وضعی، شکاف میان آرمان و واقعیت عمیق است:
آرمان میگوید قدرت باید در خدمت عدالت باشد؛ واقعیت، سلطه را استمرار میدهد.
آرمان میگوید فرهنگ باید بستر آگاهی و معنویت گردد؛ واقعیت، مصرفگرایی و ابتذال را ترویج میکند. آرمان میگوید کرامت انسان محور است؛ واقعیت، بر تبعیض و تحقیر ملتها استوار است.
با این حال، این واقعیت تلخ در پرتو بیداری امتها، مقاومت جهانی و پژواک انقلاب اسلامی در حال تغییر است. نظم کنونی شکاف برداشته، و فرصت گذار تاریخی فراهم آمده است.
جهاد تمدنی؛ راه گذار از واقعیت به آرمان
برای عبور از این مرحله، نیازمند بازسازی معرفتی و تمدنی هستیم؛ یعنی تربیت انسان موحد، شبکهسازی امت، نهادسازی عادلانه، و ارائهی الگوهای بدیل در سیاست، اقتصاد و فرهنگ.
این همان معنای جامع جهاد تمدنی است؛ راهبردی چندسطحی برای تحقق نظم توحیدی در برابر پیچیدگی چندقطبی جهان امروز.
ابعاد این جهاد عبارتاند از:
۱. جهاد فرهنگی: خودسازی و جامعهپردازی بر پایهی ایمان، عمل صالح، و تقوا؛ مبارزه با فساد و تباهی.
۲. جهاد اجتماعی: استحکام درونی، همافزایی امت، و گفتمان اتحاد مقدس اسلامی.
۳. جهاد اقتصادی: پیشبرد اقتصاد مقاومتی، مردمیسازی ثروت، و تقویت عدالت در تولید و توزیع.
۴. جهاد سیاسی: تحکیم پیوند امت و امامت و مقابله با سلطهی آمریکا و صهیونیسم جهانی.
۵. جهاد علمی و فناوری: فتح مرزهای دانش و تقویت فناوریهای نوین و شرکتهای دانشبنیان.
۶. جهاد امنیتی و دفاعی: تبدیل تهدید به فرصت و افزایش آمادگیهای راهبردی در برابر تهدیدهای فرانو.
۷. جهاد تبیین و رسانهای: مقابله با مهندسی معکوس ادراک و تحریف تمدنی توسط دشمنان.
افق تحقق نظم توحیدی
در پرتو این جهاد همهجانبه، نظم نوین جهانی به معنای حقیقی خود متولد خواهد شد؛ نظمی که در آن قدرت در خدمت معنا، علم در خدمت هدایت، و انسان در مسیر خلافت الهی و شکوفایی تمدنی قرار گیرد.
در آن هنگام، آرمان از آسمان انتزاع، به زمین واقعیت فرود میآید؛ و جهان به سوی نظمی نو بر محور حق، عدالت و کرامت گام برمیدارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی :
جمهوری اسلامی، نظام جهانی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین است. [علّت] اینکه با نظام اسلامی مخالفت میشود این است؛ وَالّا اگر چنانچه اسلام غیر سیاسی، اسلامی که کاری به کار اینوآن ندارد، اگر یک چنین اسلامی حاکم باشد، نه، هیچ اهمّیّتی هم نمیدهند و مخالفتی هم نمیکنند. شما با آمریکا، با دستگاه استکبار، با صهیونیسم همراه باشید -در کار اقتصادیشان، در کارهای سیاسیشان، در جهتگیریهایشان- و مثل آنها فکر کنید، مثل آنها حرف بزنید، مثل آنها مشی کنید، هیچ مخالفتی ندارند؛ اسمتان مسیحی باشد، اسمتان بودایی باشد، اسمتان مسلمان باشد برایشان هیچ اهمیّتی ندارد.۱۳۹۴/۱۲/۲۵
(وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ )( انفال ٢٦)
۷/ ۸/ ۱۴۰۴
عباس کعبی