دکترین دفاعی ترامپ؛ وعدههای بزرگ، تناقضهای بزرگتر
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، دونالد ترامپ در ماههای نخست دوره دوم خود با سرعتی خیرهکننده «دکترین دفاعی ۲۰۲۵» را رونمایی کرد. این دکترین قرار است پاسخ همه مشکلات جهان باشد: هم چین را مهار کند، هم روسیه را به زانو درآورد، هم خاورمیانه را آرام کند، هم پول مالیاتدهندگان آمریکایی را ذخیره کند. اما وقتی متن ۸۷ صفحهای امنیت ملی، سخنرانیهای ترامپ و تصمیمات عملی دولت را کنار هم میگذاریم، چیزی که میبینیم نه یک دکترین منسجم، بلکه مجموعهای از آرزوهای متناقض، شعارهای انتخاباتی و تناقضهای راهبردی است که میتواند آمریکا را به پرتگاه بکشاند.
غرب آسیا: شعار «تمرکز روی چین» در برابر واقعیت بابالمندب
دولت ترامپ مدام تکرار میکند که «دیگر در باتلاق خاورمیانه گیر نمیکنیم». اما در عمل، از ژانویه ۲۰۲۵ تا امروز آمریکا بزرگترین کمپین هوایی پس از ۲۰۰۳ را علیه حوثیها به راه انداخته، بیش از ۴۵۰ میلیون دلار مهمات دقیق مصرف کرده و حداقل سه ناو هواپیمابر را در دریای سرخ نگه داشته است. اما دکترین ترامپ راهحل سادهتری دارد: بمباران بیشتر، تا وقتی که حوثیها تسلیم شوند. این دقیقاً همان منطقی است که آمریکا را بیست سال در افغانستان و عراق نگه داشت.
در غزه هم داستان تکراری است. «طرح جامع ترامپ» قرار بود «معامله قرن ۲» باشد. اما بعد از یازده ماه هنوز حتی یک دلار از ۵۰ میلیارد دلار وعده دادهشده وارد غزه نشده، چون اسرائیل حاضر نیست حتی یک جمله درباره «افق سیاسی» برای فلسطینیها بپذیرد و حماس هم خلع سلاح را رد میکند.
چین: همه تخممرغها در سبدی که سوراخ است
در جبهه چین، دکترین جدید یک جمله کلیدی دارد: «چین تهدید شماره یک وجودی است». زیبا به نظر میرسد، اما وقتی به جزئیات میرسیم، تصویر کاملاً متفاوت است.
اول، بودجه. ترامپ قول داده بودجه نیروی دریایی را ۲۵ درصد افزایش دهد تا به ۵۰۰ کشتی برسد. اما کنگره همین حالا هم با افزایش ۳ درصدی بودجه دفاع مشکل دارد. از کجا باید ۱۴۰ میلیارد دلار اضافی بیاید؟ پاسخ مشخص نیست.
دوم، متحدان. دکترین روی «ناتوی آسیایی» حساب باز کرده، اما ژاپن و کره جنوبی هنوز حاضر نیستند پایگاه موشک میانبرد آمریکایی قبول کنند.
سوم، اقتصاد. ترامپ تهدید کرده که تعرفه ۶۰ درصدی روی همه کالاهای چینی وضع میکند. اما همین حالا تورم آمریکا به ۴٫۸ درصد رسیده و والاستریت در وحشت است. اگر تعرفهها اجرا شود، قیمت آیفون ۵۰ درصد، لباس ۷۰ درصد و حتی دارو بالا میرود. آیا آمریکاییها حاضرند برای «مهار چین» این هزینه را بپردازند؟ نظرسنجیهای نوامبر ۲۰۲۵ نشان میدهد ۶۲ درصد میگویند نه.
روسیه و اوکراین: تهدیدهای توخالی و چکهای واقعی
ترامپ به پوتین ۵۰ روز مهلت داد تا صلح کند وگرنه «تعرفههای بسیار بسیار جدی» اعمال میشود. ۵۰ روز گذشت، هیچ اتفاقی نیفتاد، تعرفهای هم اعمال نشد. چرا؟ چون ۸۵ درصد نفت روسیه را چین و هند میخرند و آمریکا اهرم واقعی ندارد. تنها چیزی که واقعاً اتفاق افتاد، ادامه ارسال تسلیحات آمریکایی به اوکراین بود، آن هم بیشتر از دوره بایدن!
این تناقض محض است: ترامپ همزمان میگوید «جنگ اوکراین ربطی به ما ندارد» و «اروپا باید پول بدهد»، اما در عمل آمریکا بزرگترین تأمینکننده تسلیحات است و اروپا تازه دارد به سازوکار «تأمین از انبار + جایگزینی بعدی» عادت میکند که در واقع یعنی آمریکا همچنان هزینه اصلی را میدهد، فقط با تأخیر.
هستهای: قمار خطرناک
شاید خطرناکترین بخش دکترین، رویکرد هستهای آن باشد. ترامپ رسماً پیمان استارت نوین را لغو کرد و استقرار مجدد سلاح هستهای تاکتیکی در دریا و زمین را آغاز کرد. پیام؟ «اگر شما هستهای شوید، ما بیشتر هستهای میشویم».
این دقیقاً همان مسابقه تسلیحاتی است که در دوران ریگان هم داشتیم و نزدیک بود دنیا را به جنگ جهانی سوم بکشاند. تنها تفاوت این است که حالا سه بازیگر داریم: آمریکا، روسیه و چینِ در حال گسترش سریع. چین تا ۲۰۳۵ بیش از ۱۵۰۰ کلاهک عملیاتی خواهد داشت. آیا آمریکا واقعاً میخواهد در این مسابقه شرکت کند؟ هزینه سالانه فقط نگهداری زرادخانه فعلی ۷۵ میلیارد دلار است. این پول از کجا میآید وقتی ترامپ همزمان قول داده مالیات را کم کند؟
پایان اینکه دکترینی که روی کاغذ قشنگ است دکترین دفاعی ترامپ ۲۰۲۵ است که روی کاغذ همه چیز دارد: تمرکز روی چین، فشار حداکثری، بازدارندگی هستهای، خروج از باتلاقها، مجبور کردن متحدان به پرداخت سهمشان. اما در عمل، آمریکا همزمان در سه جبهه های گوناگون درگیر است، بودجه دفاع با سرعت سرسامآور بالا میرود، متحدان عصبانی و سردرگماند، و دشمنان نه تنها عقبنشینی نکردهاند، بلکه جسورتر شدهاند. این دکترین نه واقعاً «آمریکا اول» است، نه «صلح از طریق قدرت». این دکترین «ترامپ اول» است: مجموعهای از نمایشهای رسانهای، تهدیدهای توخالی، و تصمیمات لحظهای که ممکن است در کوتاهمدت محبوبیت بیاورد، اما در بلندمدت آمریکا را ضعیفتر، منزویتر و بدهکارتر کند. تاریخ به ما یاد داده که بزرگترین خطر برای یک امپراتوری، نه دشمنان خارجی، بلکه ناتوانی در انتخاب است. دکترین ترامپ ۲۰۲۵ دقیقاً همین مشکل را دارد: میخواهد همه چیز را همزمان داشته باشد؛ هم هژمونی، هم انزوا، هم صلح، هم جنگ، هم پول، هم قدرت. نتیجه؟ هیچکدام.
نویسنده: رضا رضوان، تحلیلگر سیاسی