۲۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۱
کد خبر: ۱۱۰۵۸۸
آیت‌الله تهرانی:‌

ایثار در دعا بالاترین مرتبه ایمان است

خبرگزاری رسا ـ استاد اخلاق حوزه علمیه تهران گفت: ایثار بالاترین مرتبه ایمان است و مؤمنان کسانی هستند که در سختی و آسانی به برادرهای خود نیکی می‎کنند و بهترین نیکی‌ها دعا کردن در حق غیر است.
 آيت الله مجتبي تهراني
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، نهمین شب از سلسله نشست‌های درس اخلاق و معارف اسلامی با موضوع دعا، در خیابان ایران کوچه شهید ملکی برگزار شد.

مروری بر مباحث گذشته

گفته شدکه افضل اعمال در ماه مبارک رمضان، یکی تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی برای ابنای بشر نازل شده است و دیگری دعا و راز و نیاز کردن با خداوند و درخواست کردن از او است، چه دعای مأثور باشد و چه دعای غیر مأثور، این دو عمل از افضل اعمال در ماه مبارک رمضان است، بحث ما در جلسه گذشته درباره روش‎های دعا بود که معصومان(ع) در دعاهای مأثوره به ما آموخته‎اند، از پیغمبر اکرم(ص) نقل کردم که آنچه را که برای خود می‎خواهید، همان را برای غیر هم بخواهید، در آخر جلسه گذشته، وارد بحث تقدّم و تأخّر نسبت به دعا برای غیر شدم و گفتم در دعا برای غیر سه حالت تصویر کرده‏اند.

صور سه‏گانه دعا برای غیر

صورت اوّل این بود که حاجتی را برای خودش بخواهد و همان را برای غیر هم بخواهد و بین خودش و دیگری فرقی هم در دعا نگذارد، گفتیم که این کار مانعی ندارد، البته در غیر از غفران، باید دیگری را مقدم کرد، اما در غفران همیشه خودم مقدم هستم، آیات قرآن هم همین را مطرح کرده بود.
صورت دوم این است که غیر را بر خودم مقدم بدارم و اصلاً حاجت خودم را ذکر نکنم و فقط از خدا حاجت او را بخواهم، چرا این کار را می‎کنم؟ جهتش این است که از معصومان(ع) به ما رسیده است که اگر شما از خدا حاجتی را برای غیر بخواهید، خداوند چندین برابر به شما عنایت می‎کند، پس انگیزه من از این‏که غیر را بر خودم مقدم می‎دارم و خودم را حذف می‎کنم، این است که می‎خواهم چندین برابر نصیبم شود، این همان چیزی است که من از آن به «سوداگری» تعبیر کردم.
در این مورد جلسه گذشته یک روایت خواندم، این جلسه هم یک روایت می‎خوانم، روایت از پیغمبر اکرم‎(ص) است که فرمود: «مَا مِنْ عَبْدٍ دَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ مِثْلَ الَّذِی دَعَا لَهُمْ مِنْ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مَضَى مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ أَوْ هُوَ آتٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة» هیچ بنده‎ای نیست که برای مرد یا زن مؤمنی دعا کند، مگر این که خداوند از جانب هر مرد و زن مؤمنی که در گذشته بوده است یا در آینده تا روز قیامت می‎آید، مانند آنچه را که دعا کرده است به او باز می‎گرداند، چنین کسی انگیزه‏اش از حذف خود در دعا این است که نمی‎خواهد چند برابر دعای تضمین‏شده را رها کند.

ایثار در دعا

اما صورت سوم که گفتم بالاتر از همه است، «ایثار در دعا» است، شاید این تعبیر را نشنیده باشید، «ایثار در دعا» یعنی فقط برای غیر بخواهم و هیچ نظری به خود نداشته باشم، برای این که مطلب روشن شود، مثالی می‏زنم؛ ما در روابط اجتماعی‎مان این‎طور هستیم که وقتی به یک شخص خاصی شدیداً علاقه‎مند می‎شویم و بعد می‎فهمیم که مریض شده، می‎گوییم خدایا از عمر من بکاه و به عمر او بیافزا! در این دعا چیزی برای خود نمی‎خواهیم، بلکه از خود مایه می‎گذاریم، یک‏وقت می‎گویی خدایا بر عمر او بیافزا، بعد هم می‎دانی هر سالی که به عمر او اضافه شود، طبق روایات چند برابر به عمر خودت اضافه می‎شود! این همان سوداگری است، اما در این مثال می‎گوییم از عمر من بکاه و به عمر او بیافزا معنایش این است که در اینجا هیچ نظری نسبت به خودم ندارم و به دنبال سوداگری و جلب منفعتی به خودم نیستم، بلکه برای او می‎خواهم، امّا نه برای این که چیزی نصیب من شود، چه بسا خود طرف نسبت به دیگری به همین حاجت نیازمندتر هم باشد، ولی با این حال هیچ نظری به خودش ندارد، این نوع خاصی از دعا است که از آن به «ایثار در دعا» تعبیر می‎کنیم.
در ذیل آیه شریفه «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة» روایتی از امام صادق(ع) داریم که حضرت فرمود: «هُمُ الْبَرَرَةُ بِالْإِخْوَانِ فِی حَالِ الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ الْمُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِم» آن‏ها کسانی هستند که چه در حال عُسر و چه در حال یُسر به برادرهای‎شان نیکی می‎کنند، بالاترین نیکی هم دعا کردن در حقّ غیر است، با این‏که خودش محتاج و بلکه احوج به دعا است، ولی برای خود نمی‎خواهد و نظری هم به خود ندارد.

ایثار، بالاترین مرتبه ایمان

ما در باب ایثار تعابیر جالبی می‎بینیم! این تعبیر از علی(ع) است که: «الإیثار أحسن الإحسان» ایثار بالاترین احسان و نیکویی است، «و أعلى مراتب الإیمان» ایثار بلندمرتبه‏ترین درجه ایمان است، دو تصویر قبل هم با ایمان رابطه برقرار کرده‏اند، ولی اینجا می‏فرماید این‏که انسان در تقدیم غیر در دعا چنین حالتی داشته باشد، از بالاترین مراتب ایمان است، احسانی بالاتر از این نیست و مرتبه ایمانی بالاتر از این نیست.
لذا آیه شریفه هم راجع به حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) است که می‏فرماید: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة» پس در باب دعا نسبت به غیر داشتیم که آنچه برای خودت می‎خواهی، برای دیگران هم بخواه، بعد به نحوه خواستن و بعد هم به مقدّم داشتن غیر بر خود رسیدیم، تا اینجا همین‎طور سلسله‏وار بحث کردم و گام به گام پیش آمدم.

دو تذکر

اما اینجا دو تا تذکر دهم، تذکر اوّل؛ مثالی که زدم برای توضیح دادن مفهوم ایثار در دعا بود، اما آن‏گونه دعا کردن ناشی از دیدگاه محدود من و شما است، ما به خاطر شدت علاقه و از روی ایثار در دعا‎ می‎گوییم خدایا از عمر من بکاه و به عمر او بیافزا، اما این دیدگاه نسبت به خداوند ناقص است، چون این دیدگاهِ مادّی است که بر روی روح هم اثر گذاشته است، گویا خدا نمی‎تواند به عمر او بیافزاید بدون این که از من بکاهد! خداوند می‎تواند عمر او را اضافه کند و از عمر من هم کم نکند، درست است که این نحو دعا کردن «ایثار در دعا» است، اما از نظر دیدگاه و بینش الهی ناقص است، این کاشف از دیدگاه ناقص من نسبت به خدا است، این تذکر را دادم که آن‏هایی که اهل دقت هستند، یک‏وقت اشتباه نکنند.
تذکر دوم؛ منافاتی ندارد که ایثار در دعا باشد و اثر دعای بر غیر نیز بر دعای من مترتّب شود، این یک بحث دیگر است، من وقتی دارم برای غیر دعا می‎کنم، «بینی و بین‏الله» هیچ نظری به اثر مترتّب بر دعا برای غیر ندارم، چون معنای ایثار در دعا همین است که انسان هیچ نظری به خودش نداشته باشد و فقط و فقط حاجت او را از خدا بخواهد، اما این حالت منافاتی ندارد با این‏که خدا آن اثر را به من بدهد، این مطلب دقیق‎تری بود، گرچه من برای این که چیزی نصیب خودم شود برای او دعا نکردم، اما این منافات ندارد با این‏که خدا اثر دعا برای غیر را بر دعای من مترتب کرده و به من عنایت فرماید.

آثار ایثار در دعا

حالا من یک روایت می‎خوانم، در روایتی است که حمّاد از اصحاب امام صادق(ع) می‎گوید: «قُلتُ لِأبی‏عَبدِالله(ع) أَشْغَلُ نَفْسِی بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِی وَ لِأَهْلِ الْوَلَایَةِ فَمَا تَرَى فِی ذَلِکَ» به حضرت عرض کردم من خودم را به دعای برای برادرانم و پیروان اهل‏بیت مشغول می‎کنم؛ کارم این است که برای آن‏ها دعا می‎کنم و هیچ نظری به خودم ندارم، شما درباره روش من چه می‎فرمایید؟
حضرت ابتدا در جواب فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَسْتَجِیبُ دُعَاءَ غَائِبٍ لِغَائِبٍ» خداوند دعای شخصی را که دارد پشت سر دیگری دعا می‎کند، مستجاب می‎کند بعد هم فرمودند: «وَ مَنْ دَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ حَسَنَة» هر کس برای مردان و زنان مؤمن و برای دوست‎داران ما دعا کند، خداوند از زمان آدم تا قیامت به ازای هر مؤمن ثوابی به او عنایت می‎کند، در اینجا بحث حاجت مطرح نبود؛ نمی‏فرماید خدا حاجاتت را بر طرف می‎کند؛ چون من که تا قیامت نیستم و از زمان آدم هم نبوده‏ام، به همین دلیل تعبیر به «حسنه» می‎کند.

دعا برای غیر بدون درخواست غیر

من می‎خواهم بحثم را در این ارتباط بیاورم که اوّلاً؛ در دعاهای مأثوره ما آمده است که انسان آنچه را که برای خود می‎خواهد، برای غیر هم بخواهد، ثانیاً؛ خواستن برای غیر هم سه صورت دارد، اوّل؛ خودم را بر دیگری مقدم کنم، دوم؛ اصلاً حاجت خودم را مطرح نکنم، امّا با این نیّت که معادل آنچه را که خواستم به من بدهند، سوم؛ ایثار در دعا داشته باشم، این‏ها روش‎های دعا کردن نسبت به غیر است.
در باب دعا تقسیمات دیگری نیز هست که تحت عنوان «دعای به غیر، بدون درخواست او» قرار می‎گیرد، یعنی طرف نیامده است به من بگوید که آقا من گرفتارم من را دعا کن، بلکه من بدون آن‏که او درخواست کند، دعایش می‏کنم، در این زمینه روایاتی هم بود که بیان می‏کرد بدون این که کسی درخواست کند، دیگران را دعا کنید، لذا در آیات قرآن و بسیاری از ادعیه مأثوره، به صورت کلّی دعا می‏کنند و از عبارت «مؤمنین و مؤمنات» استفاده می‏کنند که کلّی است و جنبه‎های شخصی در آن مطرح نیست.

توسّل به حضرت قاسم

چون داریم به میلاد کریم اهل‏بیت نزدیک می شویم، امشب قصدم این است که برویم از آنجا مددی بگیریم، می‎نویسند روز عاشورا وقتی اصحاب امام حسین(ع) و علی اکبر و بعضی از بنی‎هاشم شهید شدند، نوبت به برادرزادگان حسین(ع) رسید؛ در مقتل نوشته است که امام حسین(ع) با صدای بلند، ندای غربت سر می‎داد: «و جعل ینادی وا غربتا وا عطشا وا قلّة ناصرا» با صدای بلند می‏فرمود وای! غریب شدم، دستم خالی شد، ببین تشنگی دارد چه می‎کند، دیگر یاوری ندارم، اینجا بود که برادرزادگان حسین(ع) از خیمه‎ها بیرون آمدند و این جمله را می‎گفتند: «لبیک لبیک یا سیدا» آقای ما، هنوز ما هستیم، پیشاپیش این‏ها هم برادرزاده‎اش قاسم بود.
در بحار می‏نویسد: «هُوَ غَلَامٌ صَغِیرٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ» یعنی قاسم نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ هم نرسیده بود، «فلّمَا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ اعتَنَقَهُ» وقتی امام حسین(ع) او را دید که آماده نبرد شده، قاسم را به آغوش کشید، «و جعلَا یبکیان حتی غُشِیَ علیهما» آن‎قدر این عمو و برادرزاده گریه کرند تا این‏که هر دو غش کردند و بی‏حال شدند، وقتی قاسم به هوش آمد، اذن میدان خواست؛ امّا عمو به او اجازه میدان نداد، اما می‎دانی چه کار کرد؟ «فلَم یَزَل الغُلَامُ یُقَبِّلُ یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حتَّى أذِنَ لَهُ» قاسم شروع کرد مرتب دو دست و دو پای عمو را بوسید، تا اجازه میدان گرفت.
قاسم به میدان رفت، در بحار می‎نویسد عمرو بن سعد الازدی(لعنةالله‎علیه) وقتی چشمش به این نوجوان افتاد، گفت من می‎روم کار او را تمام کنم، راوی می‏گوید من به او گفتم سبحان‏الله! این همه آدم اطراف این نوجوان را گرفته‏اند؛ آیا کافی نیستند که تو می‎خواهی بروی؟! می‎گوید او رفت، امّا «فَمَا وَلَّى حَتَّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّیفِ» یعنی قاسم هنوز چهره‎اش را برنگردانده بود که چنان با عمود به فرق قاسم زد؛ «وَ وَقَعَ الغُلَامُ لِوَجهِهِ» قاسم با صورت به زمین افتاد؛ «وَ نَادَى یَا عَمَّاه» عمو را صدا زد.../927/د102/ص
ارسال نظرات