دیدگاه آخوند خراسانی نظریه ولایت فقیه در چهارچوب نظم مردمی است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجت الاسلام منصور میر احمدی، عضو هیات علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی در همایش نکوداشت یکصدمین سال ارتحال آخوند خراسانی که عصر امروز با موضوع بررسی مبانی، روش اجتهادی و اندیشه های سیاسی آخوند خراسانی در دفتر تبلیغات استان خراسان رضوی برگزار شد، گفت: اندیشه های سیاسی با تکیه بر مبانی مختلف با عنوانهای مختلف قابل بررسی است و از آنجا که مرحوم آخوند خراسانی فقیهی بزرگ و اندیشمندی اصولی است، طبیعی است که اندیشه وی در ذیل فقاهت وی مطرح میشود؛ اما این سؤال همیشه مطرح است که آیا اساسا می توان در زیر مجموعه افکار آخوند خراسانی از فقه سیاسی سخن گفت یا خیر؟
وی در ادامه با طرح این پرسش که فقه علاوه بر پرداختن به فعل مکلف در عرصه سیاست، آیا به امر سیاسی هم می پردازد یا خیر، پاسخ داد: مرحوم آخوند با نگاه فقهی خود به امور سیاسی پرداخته است و ما می توانیم با در نظر گرفتن فقه سیاسی اندیشه آخوند خراسانی، در این خصوص سخن بگوییم زیرا او نگرشی سیاسی در امور فقهی دارد.
عضو هیات علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی با بیان اینکه آخوند خراسانی در اندیشه های خود به دو مصداق اساسی به نام ولایت فقیه و مشروطیت پرداخته است، تصریح کرد: پرداختن آخوند خراسانی به مقوله ولایت فقیه و مشروطیت باعث عدم انسجام اندیشه سیاسی او نشده است و این دو بر اساس مبانی اصولی مرحوم آخوند قابل تبیین است، لذا هیچ گونه ناسازگاری در آثار و اندیشه او وجود ندارد.
وی ابراز داشت: برای رسیدن به انسجام داشتن اندیشه آخوند خراسانی، باید نگاهی به سیره و زندگی وی داشت، تا دغدغهها و اندیشه وی را بتوان بررسی نمود و متوجه شد که آخوند خراسانی چگونه میان ولایت فقیه و مشروطیت سازگاری برقرار می کند؛ نظریه آخوند در بحث ولایت فقیه ذیل نظریه شیخ انصاری قابل درک است، بنابراین باید در تبیین اندیشه های مرحوم آخوند به دیدگاه شیخ نیز توجه کرد و با توجه به دیدگاه مرحوم شیخ و مقایسه آن با دیدگاه مرحوم آخوند به اندیشههای آخوند پی برد.
حجت الاسلام میر احمدی یادآور شد: اصلی که آخوند مطرح میکند این است که آنچه امام معصوم ندارد فقیه ندارد و آنچه امام معصوم دارد باید در مورد ادله آن و اثبات آن برای فقیه به ادله و استدالها توجه نمود، اگر امام معصوم در نظریه شخصی ولایت ندارد باید گفت که فقیه در مسائل خصوصی ولایت ندارد؛ آنچه که امام در آن ولایت دارد این است که امام معصوم در امور کلی سیاسی، کنترل و سرپرستی جامعه ولایت دارد و باید دید که آیا فقیه ولایت دارد یا خیر؟ سپس آخوند نتیجه می گیرد که نمی توان ولایت را برای فقیه در این محدوده ثابت کرد، و با روش خاصی که مرحوم آخوند دارد ایراداتی به این بحث وارد می شود، لذا او مجبور می شود که اساس یک اصل ولایت فقیه را ثابت کند، بنابراین نتیجه می گیرد ولایت فقیه بر اساس امر متیقن فقیه پذیرفته می شود و در اینجا تفاوت دیدگاه شیخ انصاری با مرحوم آخوند مشخص می شود.
وی عنوان داشت: آخوند خراسانی در تعریف مشروطیت این گونه بیان می کند که جوهره مشروطیت عبارت است از حکومت محدود که در برابر حکومت استبدادی قرار می گیرد و تلاش مرحوم آخوند بحث استدلال است و نخستین اصلی که مرحوم آخوند در اثبات مشروعیت ارائه می کند، ادعای ضرورت است، برای اثبات این مدعا به اصول متعددی استناد می کند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده اندیشه سیاسی در خصوص نظریه مرحوم خراسانی اذعان داشت: اگر فقیه شرایط(قدرت) تصدی حکومت را نداشت، باید حکومت در اختیار سلطان عادل قرار گیرد و حتما باید فقیه به سلطان اذن دهد، تا حکومت سلطان مشروعیت پیدا کند؛ اما نوآوری نظریه آخوند این است که چون شرایط برای تصدی قدرت برای فقیه فراهم نشده است، در چنین شرایطی حکومت به دیگر مؤمنان می رسد و در اینجا راه برای حکومت مردم باز می شود و آن طرح نظریه ولایت فقیه در چهارچوب نظم مردمی است؛ به نظر می رسد که آنچه مرحوم امام در انقلاب اسلامی در نظریه ولایت فقیه دنبال کردند به رغم تفاوت با نظریه آخوند این است که مرحوم امام نیز حکومت را در نظم مردمی صحیح می دانند./968/پ202/ع