۱۵ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۷:۲۴
کد خبر: ۱۳۰۱۳۵

پرتوى از سیره و سیماى امیرالمؤمنین على(ع)

خبرگزاری رسا ـ امیرالمؤمنین على(ع)، چهارمین پسر ابوطالب، در حدود سى سال پس از واقعه عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت در مکّه معظّمه، از مادرى بزرگوار و باشخصیّت، به نام فاطمه، دختر اسد بن هشام بن عبدمناف ، روز جمعه سیزده رجب در کعبه به دنیا آمد.
امام‌علي(ع)


دوران کودکی حضرت


على(ع) تا شش سالگى در خانه پدرش ابوطالب بود.

در این تاریخ که سنّ رسول خدا(ص) از سی سال گذشته بود در مکّه قحطى و گرانى پیش آمد و این امر سبب شد که على(ع) به مدّت هفت سال در خانه پیامبر اکرم(ص)، تا اوّل بعثت، زندگى کند و در مکتب کمال و فضیلت آن حضرت تربیت شود.

امیرمؤمنان در خطبه 192 نهج البلاغه می فرماید:«وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتـَّبِعُهُ إِتّباعَ الْفَصیلِ اَثَرَ أُمِّهِ، یَرْفَعُ لى فى کُلِّ یَوْم مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَمًا، وَ یَأْمُرُنى بِالاْقْتِداء بِهِ.»«و من در پى او بودم چنانکه بچّه در پى مادرش، هر روز براى من از خلق و خوى خویش نشانه هاى برپا می داشت و مرا به پیروى آن می گماشت.»

نخستین مردی که اسلام آورد

بعد از آن که محمّد(ص) به پیامبرى مبعوث گردید، على(ع)نخستین مردى بود که به او گروید.

براى اوّلین بار ابوطالب پسر خود را دید که با پسرعموى خود مشغول نماز اند.

گفت: پسر جان چه کار می کنى؟ گفت: پدر، من اسلام آورده ام و براى خدا با پسر عموى خویش نماز میگزارم.

ابوطالب گفت: از وى جدا مشو که البته تو را جز به خیر و سعادت دعوت نکرده است.

ابن عبّاس می گوید:نخستین کسى که با رسول خدا(ص)نماز گزارد، على بود.

روز دوشنبه رسول خدا(ص)به مقام نبوّت برانگیخته شد، و از روز سه شنبه على نماز خواند.

در سال سوم بعثت بعد از نزول آیه «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الاْقربینَ»; یعنى «خویشان نزدیکتر خود را انذار کن!» رسول خدا(ص) بنى عبدالمطّلب را که حدود چهل نفر بودند دعوت کرد و به آنها ناهار داد، امّا آن روز نشد سخن بگوید، روز دیگر آنها را دعوت کرد و بعد از صرف ناهار به آنها فرمود: کدام یک از شما مرا یارى کرده و به من ایمان می آورد تا برادر و جانشین بعد از من باشد، على(ع)برخاست و فرمود: اى رسول خدا! من حاضرم تو را در این راه یارى دهم، فرمود: بنشین.

آن گاه سخن خویش را تکرار کرد و کسى برنخاست و فقط على(ع) برخاست و فرمود: من آماده ام، فرمود بنشین.

بار سوم رسولخدا(ص)سخن خود را تکرارکرد.

باز على(ع) برخاست و آمادگى خود را براى یارى و همراهى پیامبر اعلام کرد.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:«إِنَّ هذا أَخى وَ وَصِیّیى وَ وَزیرى وَ وارِثى وَ خَلیفَتى فیکُمْ مِنْ بَعْدى.» «این على، برادر و وصىّ و وارث و جانشین من در میان شما پس از من می باشد.»

هجرت پیامبر(ص) وجان فشانی امیرمؤمنان(ع)

بعد از سیزده سال دعوت رسول خدا(ص) در مکّه، مقدّمات هجرت آن حضرت به مدینه فراهم شد.

در شب هجرت، پیامبر اکرم(ص) به على(ع)فرمود: لازم است در بستر من بخوابى، على(ع) در بستر رسول خدا(ص)خوابید و آن شب که اوّل ربیع الاوّل سال چهاردهم بعثت بود، لیلة المبیت نامیده می شود و بر اساس روایات در همین شب آیه اى درباره على(ع)نازل شد.

چند شب پیش از هجرت، شبى رسول خدا(ص)، همراه على(ع) به جانب کعبه حرکت کردند.

پیامبر اکرم(ص) به على(ع)فرمود: روى شانه من سوار شو.

على(ع) روى شانه رسول خدا(ص) سوار شد و مقدارى از بتهاى کعبه را از جا کندند و درهم شکستند و آنگاه متوارى شدند تا قریش ندانند که این کار را چه کسى انجام داده است.

بعد از هجرت پیامبر اکرم(ص)، على(ع) به فاصله سه روز بعد، از آن که امانت هاى رسول خدا را به صاحبانش داد، همراه فواطم; یعنى مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر رسول خدا(ص) و فاطمه دختر زبیر و مسلمانانى که تا آن روز موفّق به هجرت نشده بودند، عازم مدینه گردید.

وقتى وارد مدینه شد پاهایش مجروح شده بود، رسول خدا(ص) چون او را دید از فداکارى آن حضرت قدردانى و تشکر کرد.

در سال اوّل هجرت که پیامبر اکرم(ص) میان مهاجر و انصار رابطه برادرى را برقرار ساخت به على(ع) فرمود: «أَنْتَ أَخی فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.»«تو در دنیا و آخرت برادر من هستى.»

ازدواج امیر مؤمنان (ع) با فاطمه زهرا(س)

در سال دوم هجرت، امیرالمؤمنین(ع) با فاطمه زهرا(ع) ازدواج کرد.

در رمضان سال دوم هجرت، دو افتخار بزرگ نصیب على بن ابیطالب(ع) شد; روز نیمه ماه رمضان سال دوم (یا سوم) خداوند، امام حسن مجتبى(ع) را به على(ع)داد.

حضور در صحنه های مختلف ویاری رساندن به پیامبراسلام(ص)

و در هفدهم ماه رمضان سال دوم، جنگ بدر پیش آمد که شجاعت و قهرمانى امیرمؤمنان(ع) زبانزد خاصّ و عامّ گردید.

شیخ مفید می گوید: مسلمانان در جنگ بدر هفتاد نفر از کفّار را کشتند که 36 نفر آنها را على(ع) به تنهایى کشت و در کشتن بقیّه هم دیگران را یارى نمود، در شوّال سال سوم هجرت، غزوه معروف اُحُد پیش آمد، نام على(ع)در این غزوه هم مانند «بدر» پرآوازه است.

در همین غزوه بود که رسول خدا(ص)در باره على(ع)فرمود : «إِنِّ عَلِیًّا مِنّى وَ أَنَا مِنْهُ.» «همانا على از من است و من از اویم.»و در همین غزوه بود که منادى در آسمان ندا کرد : «لا سَیْفَ اِلاّ ذُوالْفَقارِ وَ لا فَتى اِلاّ عَلِىٌّ.» «شمشیرى جز ذوالفقار و جوانمردى جز على نیست.»در سال سوم (یا چهارم) هجرت بود که خداوند متعال، امام حسین(ع) را به امیرالمؤمنین عطا فرمود، پسرى که نُه نفر امام بر حقّ از نسل مبارک وى پدید آمدند.

در شوّال سال پنجم، غزوه خندق (یا احزاب) پیش آمد و على(ع) در مقابل عمرو بن عبدود به مبارزه ایستاد، رسول خدا(ص) فرمود:«بَرَزَ الاْیمانُ کُلُّهُ إِلَى الشِّرْکِ کُلِّهِ.» «تمام ایمان که على است در مقابل تمام شرک که عمرو بن عبدود است به جنگ ایستاد.»و نیز فرمود:«لَمُبارَزَةُ عَلِىٍّ لِعَمْرو أَفْضَلُ مِنْ أَعْمالِ أُمّتى إِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.» «مبارزه على در مقابل عمرو، برتر از اعمال امّتم تا روز قیامت است.»در سال هفتم هجرت، غزوه «خیبر» روى داد که رسول خدا(ص) فرمود: «إِنّى دافِعٌ الرّایَةَ غَدًا إِلى رَجُل یُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ، کَرّار غَیْرِ فَرّار، لا یَرْجِعُ حَتّى یَفْتَحَ اللّهُ لَهُ.»«فردا این پرچم را به دست کسى می دهم که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خدا و رسولش هم او را دوست مىدارند، و حمله کننده اى است که گریزنده نیست و برنمىگردد تا خداوند به دست او فتح و پیروزى آوَرَد.»در سال هشتم هجرت، در بیستم ماه رمضان، رسول خدا(ص) مکّه را فتح کرد و آخرین سنگر مستحکم بتپرستى را از میان برداشت.

بعد از فتح مکّه غزوه «حنین» و سپس غزوه «طائف» پیش آمد و على(ع) همراه رسول خدا(ص) بود، در غزوه حنین فقط نُه نفر از جمله امیرالمؤمنین با رسول خدا(ص) باقى ماندند و دیگران گریختند.

در سال نهم هجرت، غزوه تبوک پیش آمد، و از 27 غزوه رسول خدا(ص)، فقط در این غزوه على(ع) همراه آن حضرت نبود، چون پیغمبر او را به جانشینى خود در مدینه گذاشت، و حدیث معروف «منزلت» در همین باره است که پیامبر اکرم به على(ع)فرمود:«أَما تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسىإِلاّ أَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدى.»«آیا خشنود نیستى که منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون نسبت به موسى باشد، جز آن که پس از من پیامبرى نیست.»و در همین سال بود که على(ع) دستور یافت تا آیات سوره برائت را از ابوبکر بگیرد و آنها را از طرف پیغمبر بر بتپرستان بخواند.

غدیر وجانشینی امیر المومنین (ع)

در سال دهم هجرت، در پنجم ذىالقعده، پیامبر اکرم(ص)، على(ع) را به یمن فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کند، و بر اثر دعوت وى بسیارى از مردم به دین مبین اسلام درآمدند.

در همین سال بود که قضیّه «غدیر خم» پیش آمد که رسول خدا(ص)در آن روز ضمن معرّفى امیرالمؤمنین به عنوان جانشین خود، فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»«هر که من رهبر اویم، این على رهبر اوست.» این حدیث را 110 نفر صحابى و 84 نفر از تابعین و 360 نفر از دانشمندان سُنّى از قرن دوم تا قرن سیزدهم هجرى روایت کرده اند.

رحلت پیامبر اسلام وخانه نشینی علی (ع)

در سال یازدهم هجرى، رسول خدا(ص) از دنیا رفت، على(ع) می گوید:«وَفاضَتْ بَیْنَ نَحْرى وَ صَدْرى نَفْسُکَ.»«جان گرامىات میان سینه و گردنم از تن مفارقت نمود.»در حالى که بنا به وصیّت نبىّ(ص)، وصىِّ او على(ع) مشغول غسل و کفن و دفن حضرتش بود، «اصحاب سقیفه» در سقیفه بنى ساعده دست به نوعى کودتا زدند.

توطئه شومى که آثار و عوارض آن تاریخ را سیاه و سرنوشت مردم را تیره و تباه کرد و سنّت سیّئه اى پایه گذارى شد که از آن پس در هر عصر و نسل در ظلمت شب، بوزینگان اموى و عبّاسى یکى پس از دیگرى بر تخت جستند و رهبرى امّت اسلامى را به بازى گرفتند.

به عبارت دیگر آنچه در سقیفه اتفاق افتاد زیربناى خیانتى بزرگ و تاریخى به مسلمانان بود، زیرا به تعبیر فنّى کلمه، با تقدّم «مفضول» بر «افضل»، اصحاب سقیفه با تردستىتمام در این ماجرا پیروز شدند و امیرمؤمنان(ع) را با آن همه سوابقِ درخشانِ جهاد و دانش و تقوا، خانه نشین نمودند.

و 25 سال تمام، نه تنها حقِّ مسلّمِ على(ع) زیرپاى زر و زور و تزویر نهاده شد، بلکه مهمتر آن که حقِّ تمامى آحاد و افراد و ملّتى که باید زمامدارى عادل و آگاه بر آنها حکومت کند پایمال گردید.

سرانجام همین نوع خلافت بود که زمینه سلطه و حاکمیّت بنىامیّه و سپس بنىعبّاس را فراهم ساخت، و همین سنّت سَیِّـئَه تقدّمِ مفضول بر افضل بود که بهانه اى به دست بهانه جویان داد تا «حقیقت» را فداى «مصلحت» نفسانى خویش کنند.

خلافت علی (علیه اسلام)

در دوران حکومت پنج ساله امیرالمؤمنین، عواملى دست به دست هم داد و مانع اصلاحات و عدالتى که على(ع) می‌خواست شد.

در این مدّت، وقتِ امیرالمؤمنین بیشتر صرف خنثى کردن توطئه ها و مبارزه با ناکثین; یعنى پیمان شکنانى چون طلحه و زبیر و قاسطین; یعنى ستمگران و زورگویانى چون معاویه و پیروانش و مارقین; یعنى خارج شوندگان از اطاعت على(ع) چون خوارج نهروان، گردید.

امیرمؤمنان(ع) در تمام دوران عمر 63 ساله خود، در حدّ اعلاى پاکى و تقوا، درستى، ایمان و اخلاص، روى حساب «لا تَأخُذُهُ فِى اللّهِ لَوْمَةَلائِم» زندگى کرد و جز خدا هدفى نداشت و هر کارى که می کرد به خاطر خدا بود، و اگر به پیامبر اکرم(ص)آن همه شیفته بود براى خدا بود.

او غرق ایمان و اخلاص به خداى متعال بود و تمام عمرش را با طهارت و تقوا سپرى کرد و طیّب و طاهر و آراسته به تقوا خدا را ملاقات نمود، در خانه خدا به دنیا آمد و در خانه خدا هم از دنیا رفت.

شهادت علی (ع)

او به راستى دلباخته حقّ بود، همان وقتى که شمشیر بر فرق مبارکش رسید فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»; «به خداى کعبه رستگار شدم.» شهادت آن حضرت در شب 21 رمضان سال چهلم هجرى اتفاق افتاد.

برگرفته از سخنان استاد انصاریان. /907/ت302/ن

ارسال نظرات