۱۳ شهريور ۱۳۹۱ - ۲۱:۱۲
کد خبر: ۱۳۷۴۰۸
آیت الله غروی علیاری:

امام موسی صدر وجودی سراسر جاذبه داشت

خبرگزاری رسا ـ آیت الله غروی علیاری گفت: اخلاق نیکوی آقا موسی صدر از صفات بزرگ ایشان بود.
آيت الله غروي علياري

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزای رسا به نقل از جوان، این روزها برای پیروان آن بزرگوار چندان به کام و مراد نیست، چرا که در آستانه یک سالگی سقوط قذافی هنوز خبری موثق در باب سرنوشت او نشر نیافته است. امید می بریم که در روزها و ماه های آتی پرده از این راز سر به مهر برداشته و ابعاد آن روشن گردد. در سالروز فقدان آن عالم جلیل، گفت و شنودی با آیت الله حاج شیخ جواد غروی علیاری از دوستان و یاران او را پیش روی دارید. امید آنکه مقبول افتند.

به عنوان اولین سؤال کمی درباره خاندان صدر و سوابق آنها توضیح دهید. 
برای پاسخ این سؤال اول به آیه‌ای در سوره مبارکه نحل اشاره می‌کنم. در این آیه آمده است: «من عمل صالحاً من ذکر او اثنی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ماکانوا یعلمون»، یعنی هر کس از زن و مرد کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیات حقیقی بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند، پاداش خواهیم داد.

 به نظر من یکی از مصادیق بارز آیه شریفه، خاندان صدر است و به خصوص حضرت آیت‌الله جناب آقای امام موسی صدر. واقعیت این است که در عالم اسلام و تشیع بیتی به عظمت، جلالت، کرامت، منقبت و منزلت بیت صدر کم داریم. اگر قرار باشد که درباره هر یک از اعضای این خانواده سخن بگوییم، هر کدام دنیایی از سخن را می‌طلبد، مثلاً مرحوم سید‌اسماعیل صدر جد آقا موسی صدر از اساتید و مراجع بزرگ نجف و مورد توجه قاطبه مردم بود که با وجود توصیه بسیاری از بزرگان و علما، از پذیرش مسئولیت رویگردان بود. مشهور است که ایشان دعا کرده بود خداوند این مسئولیت را از او دور کند، یعنی نه تنها علاقه و انگیزه‌ای برای کسب این عنوان نداشت که از آن فاصله هم می‌گرفت. از سوی دیگر مرحوم سید‌صدرالدین صدر پدر آقا موسی هم خود از مراجع برجسته به شمار می‌آمد که بسیار مورد توجه بود ایشان کتابی در پاسخ به سؤالات و شبهات مرتبط با وجود مقدس امام زمان(عج) دارند به نام «المهدی» که اثری برجسته و بسیار محققانه است، ایشان مورد توجه آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری بود و داماد آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی شد که خود اینها هر کدام بحث‌های مفصلی را می‌طلبد. مرحوم سید‌صدرالدین صدر به لحاظ اخلاقی بسیار لطیف با عطوفت، با سعه صدر، اهل عفو و اغماض و در اخلاقیات فوق سایرین بودند. 

آشنایی و رابطه حضرتعالی چگونه آغاز شد؟ 

آشنایی و رفاقت اما ابتدا با مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا رضا صدر (برادر بزرگ آقا موسی) آغاز شد. یکی به جهت رفت و آمدی که به قم داشتیم و ایشان از شخصیت‌های علمی قم بودند و یکی هم به واسطه وابستگی ایشان به یک بیت با عظمت و اصالت که این رابطه بعدها که من چند سال در مشهد استقرار داشتم، باز هم تداوم پیدا کرد و آیت‌الله حاج‌آقا رضا صدر هر وقت به مشهد می‌آمدند و مدتی بودند در مسجد گوهرشاد منبر می‌رفتند، ما همیشه با ایشان رابطه داشتیم و انس و الفت برقرار بود.

با جناب امام موسی صدر هم در قم مأنوس بودیم. ایشان و جمعی دیگر از شاگردان حضرت‌آیت‌الله آقای سید‌محمد محقق‌داماد بودند و نظر خاصی به علمیت و تدریس آقای داماد داشتند و به نظر می‌رسید تشخیصشان هم درست است. آقا موسی صدر و تعدادی دیگر از آقایان شاگردان دوره اول آقای داماد بودند که ما در دوره دوم وقتی به درس آقای داماد رفتیم، شنیدیم که اینها شاگردان پیشین آقای داماد بوده‌اند و آن‌طور که می‌گفتند آقای داماد هم به ایشان توجه داشت. 

بعدها ایشان به نجف مشرف شدند که من هم نجف بودم. در آنجا اول به درس آیت‌الله سید‌عبدالهادی شیرازی رفته بودند که به واسطه این درس با همین آیت‌الله وحید خراسانی هم رفاقتی پیدا کردند و مأنوس بودند، البته بیشتر فضلا با آقا موسی رفیق می‌شدند و جاذبه خاصی در وجود ایشان بود.

پس از مدتی به درس مرحوم میرزاباقر زنجانی رفتند و بعد به درس آشیخ حسین حلی رفتند که عرب بود اما مرد فاضل و باسوادی بود و با آنکه 20- 10 نفر بیشتر به درس ایشان نمی‌رفتند اما ظاهراً نظر آقا موسی این بود که درس آشیخ حسین حلی عمیق‌تر از سایرین است، البته درس آقای خویی هم تشریف می‌آوردند. یک درس حکمت هم می‌رفتند.

استاد درس حکمت چه کسی بود؟ 
یک حکیم الهی در نجف بود به نام آشیخ صدرا بادکوبه‌ای که فقط فلسفه می‌گفت. درس ایشان در مقبره صاحب جواهر و به صورت کاملاً خصوصی بود که آقا موسی صدر در آنجا حاضر می‌شد. در مجموع جناب امام موسی صدر در مسائل درسی و علمی برجستگی و لیاقت زیادی داشتند و به نظر من پیش از عزیمت به لبنان مجتهد مسلم بودند.

 
از مواقع غیردرس هم خاطره‌ای با ایشان دارید؟ 
یک خاطره فراموش نشدنی از ایشان دارم که مربوط به عشق و ارادتشان به حضرت ابوالفضل (ع) است. در دوران تحصیل گاهی برای زیارت و توسل به کربلا می‌رفتم و چند روزی می‌ماندم. یک روز در حالی که گوشه‌ای نشسته بودم و حالی هم پیدا کرده بودم، دیدم یک نفر چنان ناله می‌کند و اشک می‌ریزد که گویی جوانی را تازگی از دست داده، برگشتم و نگاه کردم دیدم آقا موسی صدر است. کنار ضریح حضرت ابوالفضل(ع) با آن اندام رشید و صورت زیبا چنان اشک می‌ریخت که انسان را منقلب می‌کرد. این خاطره از فراموش‌نشدنی‌ترین خاطرات است. من از نظر اخلاص و ارادت به خاندان عصمت و طهارات خصوصاً حضرت عباس (ع) سه نفر را دیده‌ام که ارادتشان بیشتر از دیگران بود. اول مرحوم آیت‌الله سید‌محسن حکیم که خیلی ارادت داشت، دوم امام موسی صدر و سوم مرحوم آشیخ عبدالحسین امینی. 

آیا سفری هم به لبنان داشتید که موجب دیدار و گفت‌وگو با ایشان شده باشد؟ 
بله، دوبار به لبنان رفتم و ایشان را هم ملاقات کردم. در سفر اول قصد نداشتم مزاحم ایشان بشوم، لذا به یکی از هتل‌های بیروت رفتم. پس از یکی دو روز گویا اطلاع پیدا کرده بودند که من در آنجا هستم، به همین دلیل فردی روحانی که از کارکنان دفتر ایشان بود آمد و گفت: جواد غروی علیاری شما هستید؟ گفتم: بله، گفت: آقای صدر سلام رساندند و پیغام دادند که مایلند شما را ببینند و از شما دعوت کردند که به دفتر ایشان بروید. بالطبع ما هم رفتیم و ناهار خدمت ایشان بودیم. شاید دیدار ما دو سه ساعتی به طول انجامید. باز سفر بعدی هم دیدار به همین شکل تکرار شد.

 گفت‌وگوها بیشتر حول چه موضوعاتی بود؟ 
بیشتر درباره فعالیت‌هایی که ایشان انجام داده بود، تأسیس مؤسسات خیریه، دارالایتام و سایر مؤسسات صحبت شد.
ماجرای سفر به شوروی و سخنرانی در آنجا را که خیلی مورد توجه قرار گرفته بود نقل کردند و تأکید داشتند که اگر آن سخنرانی بازتاب خوبی داشته و تأثیرگذار شده به واسطه لطف خدا و توسل به اهل بیت (ع) بوده است. درباره سایر سفرها و فعالیت‌هایشان هم توضیح ‌دادند.

آیا در سفرهایی که به ایران داشتند دیداری انجام شد؟ 
بله، یکبار در منزل مرحوم علی حجتی کرمانی (داماد حاج‌آقا رضا صدر) دیدار داشتیم، در حقیقت میهمانی شام به احترام ایشان بود.
بسیاری از فضلا و علمای برجسته قم دعوت داشتند، من هم چون همسایه آقای حجتی کرمانی بودم، دعوت داشتم. آن شب تا دیر وقت نشستند و با حوصله فعالیت‌هایی که در لبنان انجام شده بود را توضیح دادند و سؤالات را پاسخ گفتند خب قدرت بیان، فصاحت، بلاغت و صورت زیبا همه مجلس را مجذوب کرده بود. همه روحانیون حاضر در جلسه گوش محض بودند و فقط ایشان حرف می‌زد.

اخلاق و روحیات ایشان را چگونه دیدید؟ 
اخلاق نیکوی آقا موسی صدر از صفات بزرگ ایشان بود. در تواضع فوق‌العاده بود. به رغم برجستگی‌های علمی و عملی در همان سفر بیروت به قدری تواضع به خرج داد که من خجالت می‌کشیدم. موقع بدرقه هر چه از ایشان ‌خواستم که برگردند باز قبول نمی‌کردند، بالاخره گفتم شما را به جدتان برگردید. در جواب گفتند من همه میهمانان را بدرقه می‌کنم. باز یادم هست که ایشان هنگام ملاقات پشت میزشان نمی‌نشست. با آنکه ریاست مجلس اعلی را بر عهده داشتند و اتاق و تشکیلات مهمی در اختیارشان بود اما هنگام دیدار با میهمانان پشت میز بزرگی که در اتاق بود نمی‌نشستند. یا می‌آمدند کنار میهمان یا پایین‌تر یا روبه‌رو می‌نشستند.

 آیا درباره فعالیت‌های ایشان در لبنان اطلاعی داشتید؟ 
بله، اجمالاً اطلاع داشتیم. مؤسسات مختلفی که ساختند دارالایتام، مدارس و مراکز مختلف که تلاش می‌کردند از اقصی نقاط دنیا پول تهیه کنند و برای شیعیان هزینه کنند. من بیت و دفتر ایشان را دیده بودم با آنکه پول به دستشان می‌رسید اما زندگی بسیار ساده و معمولی داشتند و تمام تلاشش برای ترویج اسلام و بالاخص شیعه بود. تقویت مبانی اسلام در تمام فعالیت‌ها برایش اولویت داشت و این در حالی بود که آن روزها ما کسی را مانند ایشان نداشتیم. در فصاحت، بلاغت، علمیت، بیت، عظمت و خلاصه جهات مختلف خیلی نادر بودند.

 آیا در بازگشت از لبنان به نجف رفتید؟ 
بله، خدمت امام خمینی (ره) رفتم و گزارشی از سفر و دیدارهایی که در سوریه و لبنان داشتم خدمتشان ارائه کردم. بعد پرسیدند آقا موسی حالشان چطور بود؟ گفتم آقا خوب بود سلام رساندند و مشغول کار هستند.
امام خمینی (ره) نسبت به فعالیت‌های امام موسی صدر در لبنان خیلی خوشبین و امیدوار بودند، به همین دلیل پس از انقلاب هم تا آخر اجازه ندادند که قذافی به ایران بیاید. یادم هست در همان هفته‌های اول پس از پیروزی انقلاب که من در کمیته انقلاب اسلامی مسئولیت داشتم، یک روز تلگرافی به زبان عربی از طرف قذافی به آنجا آمد. من این تلگراف را بردم و به مرحوم حاج احمد آقا دادم. قذافی در آن پیام ضمن اظهار علاقه به انقلاب و امام، تمایل خود را برای سفر به ایران اعلام کرده بود. حاج احمد آقا می‌گفت وقتی این نامه را به امام دادم با ناراحتی برگرداندند و گفتند:«مادامی که قضیه آقا موسی حل نشده حق ندارد به ایران بیاید» و با وجود تلاش‌هایی که بعضی افراد انجام دادند اما امام تاآخرنپذیرفتند.

 آیا در آن سال‌ها از مخالفان یا منتقدان امام موسی صدر در حوزه و روحانیت مطلب خاصی را به خاطر دارید؟ 
من نشنیدم. شاید درباره بعضی‌ها مطالبی گفته می‌شد یا به قول ما آخوندها امایی داشتند ولی درباره آقا موسی چیزی شنیده نشد، چون کاری که ایشان در لبنان انجام داد، غیرقابل قیاس با دیگران بود. اصلاً شخصیت و تلاش و خدمات ایشان غیرقابل انکار بود.

 گفته می‌شود در ماجرای تدفین و بزرگداشت دکتر شریعتی که به وسیله ایشان انجام شد برخی افراد انتقاداتی داشتند؟ 
شاید برخی افراد قشری حرف‌هایی زدند اما کسانی که به اصل مسئله واقف بودند می‌دانستند که این کار نه تنها اشکالی نداشت که با توجه به شرایط آن روز و جایگاه آقا موسی انتقادی به آن وارد نبود. اتفاقاً تمام تلاش امام خمینی هم این بود که از اینجور دعواها فاصله بگیرند چون معتقد بودند اینها به نفع رژیم شاه است.

 به هر حال امام موسی صدر در مسائل و موضوعات فکری و فرهنگی نگاه خاصی داشت و معتقد به درک شرایط زمان و مکان بود. 
بله، کم و بیش برخی مقالات و سخنرانی‌هایشان به دست ما می‌رسید و درباره افکار و اندیشه ایشان در موضوعات مرتبط با جوانان و مسلمانان و ادیان مختلف اطلاعاتی داشتیم و همه آنها را از روی تعهد و دین باوری می‌دانستیم./971/ت202/ع

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۳
امام موسی صدر از نخبگان کم نظیر تاریخ هستند
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۹:۱۸
امام موسی صدر لبنان را با عطوفت فتح کرد و همیشه در یاد ها خواهد ماند
0
0