دوهفتهنامه الکترونیکی بابالجواد به پله 26 رسید
خبرگزاری رسا ـ بیست و ششمین شماره دوهفتهنامه الکترونیکی بابالجواد(ع) با هدف تولید و نشر آثار مرتبط با امام رضا(ع) در موضوعات مختلف در فضای مجازی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 26 دو هفتهنامه الکترونیکی بابالجواد(ع) شامل سخن سردبیر، دلنوشته، عیون اخبار الرضا، مقاله، داستان، زندگینامه، بازنشر، مشاهیر مدفون در حرم، شعر، مصاحبه، مناسبتنامه، رهتوشه و معرفی کتاب و مقاله در فضای مجازی به روز رسانی شد.
موضوعاتی همچون آیینهنگار، آخرین اخبار، حدیث یار، نقشه حرم، پنجره فولاد، زیارت آنلاین، پیوندها و تبلیغات از دیگر بخش های این شماره است که بخش معرفی وبلاگها در سبک جدیدی به معرفی کامل وبلاگهای رضوی می پردازد و در بخش آخرین اخبار، هر روز اخبار مرتبط با امام رضا(ع) پوشش داده شده است.
در بخش آیینهنگار پوسترها و عکسهای جذاب و دیدنی از فاطمیه، حاجت، عمه سادات، یا اباالحسن، کلمه التوحید، هدیه میلاد، مولود کعبه، حضرت زهرا(س)، امام هادی(ع)، حضرت عشق، بارگاه هشتم، دخیل و خورشید بر نیزه آورده شده که با بهترین کیفیت قابل مشاهده و دانلود است.
وبلاگ کبوتر حرم، مهر هشتم و دربان آقا از موضوعات مطرح شده در بخش حدیث یار و موضوعاتی همچون آداب مسافرت، آفتاب هشتم، من تو را میخوانم، غبار حرم، چه بخواهیم، آداب زیارت و امام رئوف نیز در قسمت پاکدستها این دوهفتهنامه الکترونیکی قابل مشاهده است.
سخن سردبیر
در این دوهفتهنامه و در بخشی از سخن سردبیر آن میخوانیم: «زمین در انتظار مصیبتی عظیم لحظه لحظه می میرد و زمان با تلخکامی به پیش می رود، به روز واقعه کم مانده است.»
در این ایام غم بار راوی روایتی از امام رئوف می شویم، که شیخ صدوق (ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود از ایشان روایت کرده که فرمودند: «همانا مصیبت روز شهادت حسین علیه السلام دیدههای ما را مجروح گردانیده است و اشک ما را جاری کرده و عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید تا روز قیامت، پس بر مثل حسین باید بگریند گریه کنندگان، همانا گریه بر آن حضرت فرو میریزد گناهان بزرگ را.
هر که ترک کند سعی در حوائج خود را در روز عاشورا حق تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هر که روز عاشورا، روز مصیبت، اندوه و گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور آن گرداند و دیدهاش در بهشت به ما روشن باشد و هر که روز عاشورا را روز برکت شمارد و برای برکت آذوقه در آن روز در خانه ذخیره کند برکت نیابد در آنچه ذخیره کرده است و خدا او را در روز قیامت با یزید، عبدالله بن زیاد و عمر بن سعد لعنهم الله در اسفل درک جهنم محشور گرداند.
آبی آسمانی
در بخش داستان این دو هفتهنامه آمده است: تمام صورتش خیس اشک بود، از یک طرف برای عزای امام حسین گریه میکرد و از طرف دیگر برای ضجههای دخترش که از پشت پنجره فولاد به گوشش میرسید.
رنگ چشمهای دخترک آبی بود و خیلی دوستداشتنی، وقتی به آسمان نگاه میکرد، احساس میکردی تمام آسمان در چشمهای او جا میشود، این فقط حس من نبود، بقیه هم همین را میگفتند.
شبها دردش بیشتر میشد، آنقدر ناله میکرد که خواب نه به چشم خودش میآمد نه به چشم پدر و مادرش، آن روز صبح پدر کلافهتر از همیشه از رختخواب بلند شد، چشمهایش قرمز بود، هم از بیخوابی، هم از اشکهایی که دور از چشم زنش برای درد کشیدن دخترک ریخته بود.
از چند ماه قبل برای شفای دخترش نذر کرده بود، آن روز صبح دست دخترک را گرفت و از خانه بیرون رفت، او را برد حرم، بست به پنجره فولاد و خودش رفت حسینیه محلهشان، همراه با دستهها سینهزنی و عزاداری کرد، ظهر که شد غذای نذریاش را بین دستههای عزاداری پخش کرد.
تمام صورتش خیس اشک بود، از یک طرف برای عزای امام حسین(ع) گریه میکرد و از طرف دیگر برای ضجههای دخترش که از پشت پنجره فولاد به گوشش میرسید، نه اینکه نزدیک باشد، فاصله حسینیه تا حرم زیاد بود اما صدای ضجههایش را میشنید.
صدای دخترک قطع شد، همه کسانی که اطرافش بودند، اول فکر کردند شفا پیدا کرده، ولی بعد متوجه شدند، شفایش همیشگی است؛ حالا پدر به جای دخترک ضجه میزد، هم در عزای امام حسین، هم در عزای دخترش.
لبیک یا حسین(ع)
در بخش دلنوشته در ذیل موضوعی با عنوان لبیک یا حسین(ع) چنین آمده است: سرعتم را زیاد میکنم و از بابالجواد وارد صحن زیبای رضوی میشوم، پرچم مشکی عزای جد غریب مولایم امام رضا بر بالای گنبد طلاییش به اهتزاز درآمده هنوز با گوش دل می توان صدای ایشان را شنید.
چشمهایم را میبندم، از لابهلای کوچههای دلتنگی و از حصار زمان، دگر بار به محرم 61 هجری سفر میکنم، صدای پای قافله، خنده های شیرین طفل شش ماهه، دختری روی دوش عمو، خواهری در کنار برادر، گهوارهای زیبا، مادری امیدوار، یارانی وفادار، خیمههایی برافراشته،سپاهی قلیل اما از جنس خدا.
آن سوی میدان، لشگر شیطان که هر روز بر نفراتشان افزوده میشود، عدهای شمشیرها را تیز میکنند، گروهی نیزهها را آماده می سازند، کسانی سنگ جمع میکنند، بعضی اسبها را نعل تازه میزنند، عمر سعد در اندیشه حکومت ری است و حرمله تیرهای سه شعبهاش را زهرآگین میکند، شمر خنجر خود را میآزماید و خولی برای جایزه ابن زیاد لحظه شماری میکند، خدایا پسر فاطمه چقدر غریب و بی یاور است.
چشمهایم نمناک میشوند، بر میخیزم و زیر باران تند پاییزی به خیابان میزنم، بوی عود و اسفند، تکیهها و حسینیهها، علمها و کتلها، پرچمها و بیرقها، اشکها و آهها ،سینهها و زنجیرها، بیم ها و امیدها، گویی همه مجنون شدهاند، گویی حادثهای عظیم در پیش است، همه واله و حیران و سرگردان، همه مضطرب و پریشان و نالان، اگر آن روز هل من معین پسر فاطمه، بیپاسخ ماند و اگر ندای مظلومیتش با هلهله و پایکوبی همراه شد، امروز مردان و زنانی در سراسر عالم به عشق او بر سر و سینه میزنند.
پرچم مشکی عزای جد غریب مولایم امام رضا«علیه السلام» بر بالای گنبد طلاییش به اهتزاز درآمده، هنوز با گوش دل می توان صدای ایشان را شنید: «یابن الشبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی علیهما السلام، ای پسر شبیب اگر قرار است برای چیزی گریه کنی برای حسین گریه کن چرا که او مظلوم و عطشان به شهادت رسید».
از مشکهاى تشنه وضو مى کند، فرات
در بخش مناسبتنامه این دوهفتهنامه میخوانیم: تکرار این سؤال و توجه به این که " کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا." تو را با این حقیقت روبرو می کند که از وادی تصمیم نمی توان گریخت، باید بود و اختیار کرد.
محرم که می رسد دوباره با همان سؤال روبرو می شوی، هر سال، هر محرم و هر گاه که با گره های خاموش قلب خود یادش می کنی: ای دل! تو چه می کنی، می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند، این چه اختیاری است که برای روی آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد.
ای دل! نیک بنگر تا قلاّده دنیا را برگردنشان ببینی و سررشته قلاّده را، که در دست شیطان است آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد.
این سیاره سرگردان حُر است که در مدار کهکشانی اش با شمس وجود حسین(ع) اقتران می یابد و لاجرم، جاذبه عشق او را به مدار یار می کشاند.
و تو ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهادهای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای ارادهات بگشایی و از خود و دلبستگیهایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی، یاران! شتاب کنید، قافله در راه است.
تکرار این سؤال و توجه به این که " کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا." تو را با این حقیقت روبرو می کند که از وادی تصمیم نمی توان گریخت، باید بود و اختیار کرد راه را، راهی را که همچنان ادامه دارد و تا قیامت پیش رو خواهد بود.
شفاعت
در بخش دیگری از این دوهفتهنامه با عنوان مقاله آمده است: چه خوش خیالند کسانی که ابایی از گناه ندارند وبه واجبات به درستی عمل نمی کنند ولی امام حسین(ع) را مانند بتی درمیان می گذارند و برای کسب رضایت او و نیل به شفاعتش بر علی اکبر(ع) او گریه می کنند.
بحث پیرامون شفاعت بحث مفصلی است که از حیطه این مجال کوتاه خارج است، اما آنچه که در اثبات اصل شفاعت وجود دارد تعداد بسیار شبهاتی است که در این باره وجود دارد.
یکی از این ابهامات این است که آیا می توان بدون مراجعه به روایات شیعی و صرفا با مشاهده نظام هستی و کمک گرفتن از عقل شفاعت را اثبات نمود؟ مطلبی که در ادامه می آید پاسخی کوتاه به این پرسش است.
شواهد زیادی در دنیای مادی حکایت از سبقه رحمت و مغفرت الهی برغضب و خشم او در دنیای مادی دارد، ازجمله می توان از غلبه سلامت بر سقم ومرض جسمی در موجودات زنده نام برد، در درون موجودات نیرویی است که سعی در سالم نگه داشتن آنها دارد و همواره برای از بین بردن بیماریها و ترمیم زخمها و جبران شکستگی استخوانها تلاش میکند.
یکی دیگر از این نشانه ها اصل تطهیر در نظام مادی ا ست. بازدم موجودات وآلودگی محیطی که توسط انسانها در طبیعت ایجاد می گردد بدون تصفیه خانه بزرگ گیاهان و دریاها در اندک زمانی زندگی را بر روی کره زمین ناممکن می ساخت.
همچنین تجزیه اجساد و زوائدی که از جانوران و انسانها جدا می شود یکی از نشانه های اصل تطهیر و به تبع آن سبقه رحمت الهی بر عدل وغضب اوست، همین امر را می توان به روح انسان نیز تعمیم داد.
هر نوزادی با روحی پاک به دنیا می آید و دارای فطرتی است که او را به خوبی ها و مبدا هستی هدایت می کند، اگر کسی از مسیر اصلی منحرف گردد این فطرت اوست که در او میل به بازگشت به مسیر را ایجاد می کند، بگذریم از کسانی که آنقدر به فطرت درونی خود صدمه زده اند که بل هم اضل شده اند.
یکی از اصول مهمی که از اصل تطهیر تبعیت می کند اصل مغفرت است. مغفرت علاوه بر محو گناهان گذشته آثار وضعی آنها را نیز از بین می برد.
گفتنی است، شماره 26 دو هفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) به همراه چهار شماره پیشین، به مدیرمسؤولی و سردبیری زهرا باقری در فضای مجازی به نشانی www.baboljavad.com بارگذاری شده و قابل استفاده برای علاقمندان است. /907/ت302/ی
ارسال نظرات