آیتالله مصباح یزدی: طلبه باید حداقل هشت ساعت از وقتش را صرف تحصیل کند

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب«نسیم هدایت، رهنمودهای بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صدها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.
با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازهوارد به حوزههای علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.
در بخشی از این کتاب، آیتالله مصباح یزدی به این پرسش که«برنامهریزی آموزشی، در دوران تحصیل، بسیار مهم است. البته بخشی از آن، توسط مسؤولین حوزه انجام میشود که همگانی است، اما با وجود تفاوت استعداد و علاقه افراد، در همین شرایط موجود، یک طلبه با توجه به استعداد و علاقه خود، چگونه برنامهریزی کند که موفقتر باشد؟ برنامه کلی، بلند مدت، یا کوتاه مدت؟» اینگونه پاسخ داده است:
برنامهریزی عنوان عامی است که مصادیق بسیار متعددی دارد. همانطور که در متن سؤال به آن اشاره کردید، یک برنامهریزی کل حوزه داریم که باید متخصصین در برنامهریزی درسی، با توجه به نیازهای جامعه و با توجه به ابعاد معارف اسلامی، اینها را تنظیم کنند و به اندازهای که شرایط اجرایش اجازه میدهد و امکاناتی فراهم میشود، آن برنامهها تنظیم و رسماً اعلام شود که مدارس هم باید تبعیت کنند.
مرحله دوم این است که هر کسی چه رشتهای را انتخاب کند. مخصوصاً وقتی که از دوره عمومی میگذرد و وارد رشتههای تخصصی میشود، چه برنامهای را و چه رشتهای را انتخاب کند.
در نظر گرفتن نیاز جامعه و استعداد و علاقه
در اینجا باید دو عامل را در نظر گرفت و درباره آن با دقت، مطالعه و با افراد صالح مشورت کرد. یکی نیاز جامعه است که الآن به کدام رشته بیشتر نیاز هست و دوم استعداد و علاقه خود فرد است. باید ببینیم به کدام رشته بیشتر علاقه دارد، و در چه رشتهای، موفقتر است. این هم خودش یک امر تخصصی است. چه بسا انسان خیال میکند که به یک رشتهای علاقه دارد و مناسب استعداد اوست ولی در واقع این طور نیست. حالا یا تعریفش را زیاد شنیده، با شخصی در این رشته پیشرفت کرده بوده که جلب توجهش کرده، میگوید میخواهم مثل او بشویم. یا احیاناً بعضی فکر میکنند، این رشته درآمد بیشتری دارد و برای کسب درآمد بیشتر، این رشته را انتخاب میکنند. اینها منشأ دلبستگی برخی به یک رشته خاصی است اینها همان لغزشگاهها و اشتباه کاریهایی است که شیطان در آن دخالت دارد. آدم باید سعی کند که اگر واقعاً استعداد خاصی برای یک رشته علمی دارد، آن را کشف کند. نظیر این که مثلاً کسانی برای مطالب حفظی استعداد بیشتری دارند، یا کسانی بیشتر قدرت تحلیل دارند، مطالب فکری را بهتر درک میکنند، مثل مسائل ریاضی و تحلیلی، این استعدادها را باید کشف کنند. اگر کسانی استعدادش در یک رشته از علوم ضعیف است، خیلی اصرار نکند که آن رشته را ادامه دهد؛ طبعاً پیشرفتی نمیکند. بنابراین برای انتخاب رشتهها، علاوه بر نیاز جامعه، عامل دومی را که باید در نظر بگیرد، استعداد و علاقه خود اوست. اگر فرد استعداد نداشته باشد یا علاقهای به رشتهای نداشته باشد و به زور بخواهد آن رشته را بخواند، پیشرفتی نمیکند.
از این مرحله که بگذریم، به مرحله بعدی میرسیم که حالا رشتهای را انتخاب کرده و میخواهد در آن رشته پیشرفت کند. خوب کسانی هستند که تنها به اینکه در امتحان نمره بیاورند اکتفا میکنند و به اینکه مدرکی بگیرند، قانع هستند. این علاجش همان تربیت است. اینکه آدم فکر کند و از روی احساس مسؤولیت، رشتهای را انتخاب کند و آن را یک تکلیف شرعی بداند و برای تقرب به خدا انجام دهد، وگرنه وقتی اغراض دنیوی مطرح باشد، سعی میکند، از هر راهی که آسانتر و راحتتر باشد، به هدف برسد و دیگر با تعمق کار نمیکند، شب تا دیر وقت به مطالعه نمینشیند و برای فهمیدن معنای یک عبارت تلاش نمیکند. موقع امتحان هم، اگر امتحانات تستی باشد، شانسی علامت میزند و خواه و نا خواه بعضی از آنها صحیح در میآید. اگر هم تستی نباشد، یکی دو روز قبل از امتحان، یک سری جواب حفظ میکند و به سؤالات پاسخی میدهد و نمرهای هم میگیرد.
اما اگر فرض کردیم کسی واقعاً میخواهد درس بخواند، میخواهد به عنوان یک وظیفه شرعی مشکلی را حل کند، مجهولی را معلوم کند، بر معرفتش بیفزاید تا بتواند دست دیگران را در این جهت بگیرد، آن وقت خودش باید برنامهریزی کند. این برنامهریزیها، چیزهای عامی است که باید رعایت کند. افراط و تفریط در کار، هردو نا مطلوب است. کسانی هستند که درگذشته، مثلاً محرومیتهایی داشتهاند، مشکلاتی داشتهاند و حالا تا حدودی در تحصیل موفق شدهاند، تمام نیرویشان را صرف میکنند و از خوابشان، استراحتشان، تفریحشان، حتی عبادتشان مایه میگذارند، برای این که درس بخوانند. این یک افراط غلطی است. این بار کج، هرگز به منزل نمیرسد. به فرض این هم که برسد، وقتی ملا شد، دیگر هم سلامت مزاجش را از دست داده و هم در اثر این که به عبادت و خودسازی و تهذیب نفس نپرداخته، تقوای لازم را به دست نیاورده و طبعاً عنصر مفیدی هم نخواهد بود.
نپرداختن به لغویات
کما اینکه تنبلی هم مضر است. پرداختن به لغویات و کارهایی که فایدهای بر آن مترتب نیست و امروز هم بازارش در دنیا خیلی رونق دارد، بسیار زیانآور است. بنابراین باید در برنامهریزی، اصولی را رعایت کرد. اصل اول، اصل دوری از افراط و تفریط است و پس از آن، رعایت نکات دیگر. یکی توجه به سلامتی بدن است. تغذیه کافی لازم است. معنای تغذیه کافی این نیست که انسان غذای گران قیمت و خیلی مطبوع و لذیذ بخورد، بلکه باید نیاز بدن را در حد مطلوب تأمین کند و این کار با راهنمایی متخصصین تغذیه امکان پذیر است.
مسأله دیگر، ورزش است و حرکت است. ورزش برای همه، مخصوصاً برای جوانها و به ویژه آنهایی که هنوز مجردند و تأهل اختیار نکردهاند، امری ضروری است. مسأله مهم دیگر، برنامههای عبادی است. هر کس متناسب با شرایط خودش، باید برای عبادت و تقرب به خدا و تفکر و انس و مناجات با خدا، برنامه ویژهای داشته باشد. اگر اینها نباشد کم گرایش به دنیا پیدا میشود و انسان، تبدیل به یک عنصر مضر میگردد. اما مقدارش در افراد فرق میکند، همانطور که مزاجها و کششها و قدرت جسمی و فکری افراد، متفاوت است. در این موارد، باید به کسانی که دارای تجربه هستند و نوعی تخصص در تربیت دارند مراجعه کرد و با مشورت آنها، مقدار و نوع عبادتی را که باید انجام شود تعیین کرد.
مورد دیگر، این که امروز طلبه، تنها برای خودش درس نمیخواند؛ همانطور که گفته شد، بیشتر برای تأمین نیازهای اجتماعی است، چون جامعه، احتیاج به فقیه، مفسر، متخصص عقاید سایر رشتههای علوم دینی دارد، طلبه باید خودش را برای پاسخ به نیازهای جامعه آماده کند. پس طبعاً باید با جامعه ارتباط داشته باشد. این ارتباط با جامعه، آشنایی با محیط و فرهنگ و وضع سیاسی و اجتماعی جامعه را ایجاب میکند. اگر کسی اصلاً با این مسائل آشنا نباشد، نه اخبار بشنود و ببیند، نه بحث و گفتگویی در این زمینهها داشته باشد، نه معاشرتی داشته باشد و تنها شب و روز، سرش به کتاب باشد و یا مثلاً به مسجد و حرم برود و مشغول عبادت و دعا و قرائت قرآن شود، چنین کسی، ممکن است برای خودش فرد خوبی بشود، اما مشکل جامعه را حل نخواهد کرد، بلکه احیاناً میتواند عامل مضری برای جامعه بشود، یعنی شیاطین از وجودش سوء استفاده کنند و چون به مسائل سیاسی و اجتماعی آگاه نیست فریبش دهند. اگر از رفتارش سوء استفاده نکنند از سکوتشان استفاده میکنند. بعضی خیال میکنند وقتی در مسائل سیاسی دخالت نمیکنند، رعایت تقوا شده و به احتیاج عمل کردهاند، در صورتی که همان احتیاج و سکوتشان مورد سوء استفاده شیاطین قرار میگیرد. بالأخره انسان، مخصوصاً عالم و کسی که مسؤولیت امور دینی را در جامعه عهدهدار است، تمام حرکات و سکناتش باید بر اساس یک بینش صحیح باشد که بداند وظیفه او در این حال چیست. لذا باید بخشی از وقتش را به این مسائل اختصاص دهد. حالا از نظر ساعت نمیشود دقیقاً مشخص کرد. بالأخره چند ساعتی در هفته، یک ساعت، دو ساعت، کمتر یا بیشتر. اشخاص هم فرق میکنند، مبتدی یک جور است، متوسط یک جور. مثلاً کسانی که برای پذیرفتن پستهای اجتماعی آماده شدند بیشتر باید به این مسائل بپردازند. بنابراین کار اصلی، درس خواند است ولی چند برنامه فرعی هم باید در کنار آن باشد. مسأله تهذیب اخلاق، خودسازی و عبادت، حتی آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی کشور و جهان؛ چون این مسائل واقعاً در هم تنیده است. نمیشود سیاست ایران را جدا از مسائل بینالمللی درک کرد.
توجه به فرهنگ عمومی
بخش دیگری که باید به آن توجه کند، فرهنگ عمومی است. بالأخره ما امروز با تحصیل کردههایی مواجه هستیم که در رشتههای مختلف علوم، تخصصهایی دارند. سطح معلومات در حال افزایش است. سابقاً فرض کنید برای بعضی از پستها دیپلم و حتی کمتر از دیپلم، کافی بود. مثلاً اوایل انقلاب نماینده مجلس باید لیسانس داشته باشد، ولی حالا باید فوق لیسانس باشد. معنایش این است که سطح فرهنگ و معلومات عمومی افزایش یافته است. اکنون ما با جامعهای مواجه هستیم که در آیندهای نزدیک، بیشترشان تحصیل کردههای دانشگاه هستند. خوب حالا اگر کسی بخواهد در جامعهای که اکثرشان تحصیلات دانشگاهی دارند، کار کند و خودش اصلاً با الفبای این علوم آشنا نباشد، طبعاً نمیتواند نقشی ایفا کند و زبان مشترکی با آنها ندارند. بله میتواند برای همان پیرزنها و پیرمردهایی که پشت سرش نماز میخوانند، چهار تا مسأله بگوید، اگر چه امروز حتی تبلیغ در روستاها هم بدون آشنایی با مسائل سیاسی و فرهنگی عمومی امکان ندارد.
بنابراین، اصل برنامهریزیها باید روی تحصیل باشد. تحصیل در مقطع عمومی، یعنی در برنامههایی که همه شرکت میکنند و در مقطع تخصصی، یعنی در رشتهای که هر فرد انتخاب میکند. طلبه باید در روز لااقل هشت ساعت از وقت مفیدش به طور جدی صرف تحصیل کند و در آن وقتهایی را برای رعایت سلامتی و بهداشت و ورزش، برای آشنایی با مسائل سیاسی و اجتماعی، برای عبادت و خودسازی اختصاص دهد، تا بتواند انسان موفقی بشود و وظیفهاش را در جامعه به خوبی انجام دهد./971/ پ202/ن