آیتالله جوادی آملی:
دوستی های وهمی در قیامت گسسته میشود
خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله جوادی آملی گفت: عامل پیوند و دوستی ورزیدن برخی وهمی است، روزی که حق ظهور کند این عامل پیوند میان شما گسسته میشود شما اینها را مانند خدا دوست دارید، اما وقتی قیامت فرا میرسد این رشته وهمی گسسته میشود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی روز سهشنبه در مسجد اعظم، به ادامه تفسیر سوره عنکبوت پرداخت و گفت: خداوند در صدر این سوره مبارکه اصل کلی را بیان کرد که انسان بدون آزمون نخواهد بود: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» بعد فرمود این اصل کلی را در امتهای سابق اجرا کردیم: «وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» در آیات بعدی فرمود امتهای نظیر هود(ع) و ابراهیم(ع) مورد آزمون قرار گرفتند.
وی افزود: خداوند فرمود مردم چند گروه هستند؛ بعضی واقعا مؤمن هستند و در شداید صابر هستند و فتنه مردم را به حساب عذاب خدا نمیآورند، بعضی هستند که مؤمن هستند اما در شرایط سخت احساس سختی میکنند و شاید گله کنند، اینها کسانی هستند که مؤمن هستند، اما بعضی هستند که «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا» نه اینکه واقعا مؤمن باشند، حرفشان مطلق است در حالی که قلبشان مقید است، اگر روزگار به سود آنان بود میپذیرند و اگر به سود آنان نبود؛ نمیپذیرند، این گروه سوم نه مؤمن قویالایمان نه مؤمن ضعیف الایمان بلکه منافق هستند، این که فرمود « وَلَیَعْلَمَنَّ اللَّـهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِینَ» ناظر به این سه گروه است، سیدنا الاستاد نیز این آیه را همین طور معنا کردند که اینان کسانی هستند که اظهار ایمان میکنند بالقول المطلق در حالی که در قلبشان ایمان ندارند، در حقیقت اینان به سود ایمان دارند نه به الله.
برای اولیای الهی حقایق معقول مشهود است
این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به اینکه در بعضی از سور قصه نوح(ع) را مبسوط ذکر میکند و جریان حضرت ابراهیم(ع) را متوسط یاد کرد، ادامه داد: در این سوره قصه نوح(ع) را به طور اجمال و قصه حضرت ابراهیم(ع) را مبسوط ذکر کرد، وجود مبارک ابراهیم مردم را به توحید دعوت کرد و فرمود اگر بررسی کنید میبینید که این عالم خالقی دارد و این نظم ناظمی دارد، اگر بخواهیم برهان قویتری ارائه کنید این است که این موجودی که قائم به ذات نیست نیاز به موجود قائم به ذات دارد، که بیان حضرت امیر(ع) «کل قائم فی سواه معلول » به این مطلب اشاره دارد یعنی هر چه که هستی اش به غیر ذات است معلول است، برهان علیت قویتر از برهان نظم است.
وی با قرائت آیه « أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّـهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّـهِ یَسِیرٌ » ادامه داد: اگر کسی دقیق این مبدا و اصل خلقت را بشناسد، به معاد و حساب و کتاب داشتن این عالم پی میبرد به حق خلق شده است این طور نیست که «هَبَاءً مَّنثُورًا» میشود؛ اگر دقیق نظر کند هم به مبدأ میرسد و هم به معاد، اما چون توده مردم به آن نظر دقیق راه پیدا نمیکنند، بررسی این عالم آنان را موحد میکند، اما انبیا مطلب دیگری که «اثاره دفائن عقول» است را به آنان آموختند که به دنبال این مبدأ، معادی هم هست، این آیه را زمخشری یک جور معنا میکند و سیدنا الاستاد گونهای دیگر، راه سیدناالاستاد رفتنی است اما دقت مال زمخشری است، در آیه 19 این چنین آمده است: أَوَلَمْ یَرَوْا» این رؤیت همان نظر الهی است، برای اولیای الهی مشهود است اما برای انسانهای متفکر مفهوم است و معقول، ماها که فرد عادی هستیم با برهان عقلی به این راه دست مییابیم اما آنان که جزو اولیا هستند آن معقول را مشهود میبییند.
مردان الهی با تقوا گویا بهشت و جهنم را میبینند
حضرت آیتالله جوادی آملی اظهار داشت: بیان نورانی حضرت امیر(ع) در اوصاف متقین این است که «فهم والجنة کمن قد راها فهم فیها منعمون، و هم و النار کمن قد راها فهم فیها معذبون» مردان الهی با تقوا گویا بهشت و جهنم را میبینند؛ ماها که دسترسی به آن مقام نداریم با برهان باید ثابت کنیم که قیامتی هست و بهشتی هست و جهنمی هست، آنان که اهل شهود هستند میگویند شما هرچه تلاش کنید آن معنای حقیقی قیامت نصیب شما نخواهد شد، شما یک مطلب نظری پیچیده دارید که حل نخواهد شد، بعد با برهان میخواهید حل کنید که وعده هست و وعید هست و یک عده عادل و یک عده ظالم هستند و در نهایت قیامتی وجود دارد، با این برهان که یکی حکمت و دیگری عدل خدا است میخواهید معاد را ثابت کنید، خون را با خون شستید؛ «آفت ادراک قیل است و قال، خون به خون شستن محال است و محال» شما یک مفهوم نظری داشتید آن را با مفهوم بدیهی حل کردید، خون را باید با آب پاک کرد نه با خون بیشتر، مخاطب با مفهوم بدیهی میتواند مفهوم نظری را حل و مخاطب خود را توجیه و عالم کند، اما کام او شیرین نمیشود، اگر کسی عسل چشید اگر کسی چشم باطنش باز شد و جهنم را دید آن وقت جهنم و بهشت را میفهمد از لحاظ برهان نظری انسان وقتی این عالم را خوب بررسی کند پی میبرد که عالمی هست.
وی ادامه داد: سیدنا الاستاد در این آیه «یَرَوْا» را به معنای نظریه دادن و برهان اقامه کردن میداند که « کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّـهُ الْخَلْقَ» خدا چگونه عالم را آفرید، این عالم باید به مقصد برسد، اگر حساب و کتابی وجود نداشته باشد میشود بیهوده و یاوه؛ پس چون هدفمند است مقصدی دارد، «ثُمَّ یُعِیدُهُ» این ثم یعیده را سیدناالاستاد و برخی از علما عطف به «یُبْدِئُ» گرفتهاند، یعنی اگر کسی اهل نظر باشد هم به مبدا پی میبرد و هم به معاد، اما زمخشری میگوید این عطف جمله بر جمله است نه عطف «یُبْدِئُ» بر «یُعِیدُهُ» این «ثُمَّ یُعِیدُهُ» خبر است و ابتدائا از طرف ذات اقدس اله بیان شده، به این معنا که اگر خوب بررسی کنند میفهمند که این جهان مبدأی دارد و باید بفهمند که معادی هم دارد چرا که خدایی که جهان را آفرید توانایی دارد آن جهان را نیز بیافریند، «ثُمَّ یُعِیدُهُ» عطف بر جمله «أَوَلَمْ یَرَوْا» است.
آخرت و دنیا دو عالم نیست که در وسط آن عدم متخلق باشد
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با قرائت آیه «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّـهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» ابراز داشت: این آیه شاهد این حرف است که جمله اسمیه آوردن و با ثم عطف کردن دو مطلب است، شما به این مطلب میرسید که این عالم حساب و کتابی دارد و بدانید خدایی که این عالم را آفرید قیامتی هم وجود دارد و این کار بر خداوند سخت نیست؛ سیر علمی بکنید، فانظروا: نظریه پردازی کنید، «ثُمَّ اللَّـهُ یُنشِئُ» نیاورد، جمله اسمیه را آورد، کاملا مسیر جمله دوم را عوض کرد، اول فرمود «بَدَأَ الْخَلْقَ» بدون آوردن نام مبارک الله و اما بعد جمله را اسمیه کرد و گفت: «ثُمَّ اللَّـهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» که این بیان زمخشری اقرب است.
وی بیان کرد: آخرت و دنیا دو عالم نیست که در وسط آن عدم متخلق باشد، بین متحرک و هدف عدم متخلق نیست، یعنی مرگ عدم نیست تا این قافله قبل از اینکه به مقصد برسد معدوم شود و دوباره پدید آید، این قافله مرتب در سیر و حرکت است و اگر سخن از فوت است نسبی است نه نفسی، به جای فوت از وفات یاد میشود، در فوت، «ت» جزء خود کله است یعنی نابودی وجود دارد، اما در وفات «ت» زائد کلمه است و از استیفا میآید، یعنی کاملا قبض میشوید و چیزی فرو نمیماند، الله متوفی است و شما متوفا هستید و بین آخرت و دنیا عدم نیست که این قافله معدوم شود،« یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ» همهاش کدح وجود دارد، در برخی از روایات هست که «انما تنتقلون من دار الی دار» شما از جایی به جایی دیگر هجرت میکنید.
اعمال دنیوی جامه روز قیامت میشود
حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان آیه «یُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَیَرْحَمُ مَن یَشَاءُ وَإِلَیْهِ تُقْلَبُونَ» گفت: مشیت او حکیمانه است، اما به خواست او عذاب و رحمت میشود، در آیه 30 سوره یونس خداوند میفرماید: «هُنَالِکَ تَبْلُو کُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّـهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ» انسان یک لباس داشته باشد و آن را آن قدر میپوشد تا کهنه شود آنچه که بشر در این دنیا انجام داد، برای او جامه خواهد شد و آن قدر میپوشد تا کهنه شود اما کهنه شدنی نیست، «تَبْلُو کُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ»: یعنی هر چه را که از قبل فرستادی میپوشی تا کهنه شود اما نمیشود، آداب لباس نو پوشیدن این است که با آن لباس نماز بخواند و بعد که پوشید به این لباس بگوید که تو کهنه میشوی و فرسوده میشوی اما آبروی مرا نبر، این مستحب است، هر چه را که در نیا پشت سر گذاشت باید کهنه کند، این کهنه شدنی نیست، «لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا» «اگر بار خار است خود کشتهای اگر پرنیان است خود رشته ای».
وی با قرائت آیه «وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ» خاطرنشان کرد: علم پیشرفت کرده و یک وقت حادثه تلخی به وجود میآید و میگوییم میرویم در مریخ و کرات دیگر، خداوند میفرماید چه آسمان و چه زمین بروید حکم همین است که ما میگوییم «وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَاهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَـاهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ» ، پسر نوح(ع) گفت « قَالَ سَآوِی إِلَىٰ جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ » اما بیاثر بود، الان هم با پیشرفت علم اگر در مریخ بروید بیاثر است، «وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ» این چنین نیست که بتوانید خدا را بیچاره کنید، «وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ» مرگ و قدرت الهی به سراغ شما خواهد آمد.
احساس پوچی سبب متوسل شدن به خرافات است
مفسر برجسته قرآن کریم با قرائت آیه « وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَلِقَائِهِ أُولَـٰئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی وَأُولَـٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ » ادامه داد: این «یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی» بعید است جمله به معنای انشایی باشد، این جمله خبریه است یعنی چون کافر هستند احساس پوچی میکنند، یا به خرافات و شانس و عدد 13 متوسل میشوند که همه اینها فسون است و فسانه، چیزی از این خرافهتر که نداریم؛ این بیانات نورانی حضرت ابراهیم(ع) بود.
وی با بیان آیه « فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللَّـهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ » ابراز داشت: در جواب حضرت ابراهیم گفتند، حالا یا زعیم شان این مطلب را گفت و دیگران پذیرفتند یا با هماهنگی گفتند که او را به آتش بسوزانید که کشتن و سوختن با هم باشد، تصمیم نهایی این بود همین کار را کردند اما «فَأَنجَاهُ اللَّـهُ مِنَ النَّارِ» آن روزها خبر به سرعت منتشر نمیشد اما در کوتاهترین زمان کل خاورمیانه را فراگرفت و مجبور شدند بپذیرند که حضرت ابراهیم پدیدهای الهی است،« إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ »
عامل پیوندهای وهمی در قیامت گسسته میشود
استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به آیه « وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ أَوْثَانًا مَّوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُم بَعْضًا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ» ادامه داد: در تتمه براهین حضرت ابراهیم(ع) آمده که شما بتی را پذیرفتید و این عامل پیوند و دوستی ورزیدن شما است، این پیوند وهمی است و روزی که حق ظهور کند این عامل پیوند میان شما گسسته میشود « لَقَد تَّقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنکُم مَّا کُنتُمْ تَزْعُمُونَ» شما در کنار این پیوند کاذب به یکدیگر دل بستید، «یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُم بَعْضًا » عامل پیوند دوستی شما همین بتها بود، در سوره مبارکه بقره فرمود: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّـهِ» شما اینها را مانند خدا دوست دارید این بتها را امثال و انداد خدا و شرکای خدا قرار دادند، همان طور که مؤمنان الله را دوست دارند اینها این بتها را دوست دارند، اما وقتی قیامت فرا میرسد بنابر آنچه که در سوره مبارکه انعام آمده است این رشته وهمی گسسته میشود: « وَمَا نَرَىٰ مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ» و همین بتها در قیامت دشمنان شما خواهد شد، در سوره مبارکه مریم آیه 82 به این صورت بیان شد «کَلَّا سَیَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَیَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا» همین اوثان در روز قیامت علیه اینان شهادت میدهند.
وی بیان کرد: اینان در دنیا اوثان را پرستیدند و اینها که تبلیغ میکردند و مردم را به وثن وصنم پرستی دعوت میکردند «یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُم بَعْضًا» اینکه فرمود الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ این دوستی کاذب دشمنی صادق را به همراه دارد، اگر دوستی کاذب بود آن طرف دشمنی صادق است اینان دشمن یکدیگر هستند اما ظاهرا در این دنیا دوست یکدیگر مینمایند، در بخشی از آیات وقتی عذاب مستکبران و فخرفروشی آنان را مطرح میکند میگوید: «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ» ، اینان عزیزان بیجهت هستند، کسی که عزیز بیجهت باشد، ذلیل با جهت است، این ذلت با جهت در قیامت که روز حق است ظهور میکند و درباره همین گروه میفرماید «تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ» یعنی عذابی که مایه رسوایی و مسخره است، غیر از «کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ» غیر از آن سوخت و سوز یک عذاب خوارکننده دارند، اگر کسی عزیز بیجهت بود و ذلیل با جهت میشود./914/پ201/ج
ارسال نظرات