تاریخ اسلام و تشیع را نمیتوان بدون مباحث کلامی و اعتقادی دنبال کرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجتالاسلام مهدی پیشوایی، کارشناس مسائل تاریخی، در برنامه پرسمان که از رادیو معارف پخش میشد، در پاسخ به پرسش «اگر نگاه کلامی و اعتقادی به تاریخ نداشته باشیم، امام جواد (ع) با وجود شرایط سنی کم، خفقان حاکم در آنجا و قدرت گسترده عباسی، چگونه امامتش مقبول و مطلوب واقع میشد؟» گفت: این سؤال دقیقی نیست و به چند دلیل، سؤال انحرافی است. وی ادامه داد: یکی اینکه تاریخ امامت، تاریخ یک مذهب است، امامت امام جواد (ع) جزو تاریخ امامت است و تاریخ امامت هم تاریخ یک مذهب است، آیا میشود در تاریخ یک مذهب، مباحث کلامی و اعتقادی را در نظر نگرفت، تاریخ اسلام تاریخ یک دین است، آیا کسی میتواند در بررسی تاریخ اسلام، دین، مباحث کلامی و مباحث اعتقادی را نادیده بگیرد، کسی تاریخ مسیحیت را میخواند یا مینویسد، میتواند مباحث کلامی مسیحیت را نادیده بگیرد. این کارشناس حوزوی ابراز داشت: دومین دلیل این است که در تاریخ اسلام و تشیع مباحث کلامی و اعتقادی خودش حادثه ساز شده است، مثلاً در جریان سقیفه، ابوبکر به خلافت رسید و امام علی (ع) در موضع اعتراض قرار گرفت، حضرت علی (ع) شبها همسرشان، حضرت فاطمه زهرا (س) را بر مرکبی سوار میکردند و در خانه انصار و مهاجرین میرفتند و با آنها بر سر خلافت بحث میکردند. حجتالاسلام پیشوایی در ادامه گفت: حضرت علی (ع) به مردم میفرمودند، من جانشین پیامبر (ص) هستم، چرا شما با ابوبکر بیعت کردید؟ مردم میگفتند حرف شما درست است، ولی شما دیر آمدید، ما بیعت کردیم و نمی توانیم آن را پس بگیریم، ما نمیتوانیم پیمانمان را بشکنیم و اعتقاد آنها به اینکه باید به بیعتشان پایبند باشند، باعث شد که با امام علی (ع) بیعت نکنند. وی افزود: جای دیگری که مباحث کلامی و اعتقادی حادثه ساز میشود، زمانی است که خوارج دیدند در جنگ، دشمن قرآن را سر نیزه کرده است، گفتند یا علی اینها راست میگویند، اینها مسلمانند و ما با مسلمانان نمیجنگیم و دست از جنگ کشیدند، به حرف امام گوش ندادند و با دشمن به خاطر قرآن نجنگیدند و بعدا پشیمان شدند و به امام علی (ع) فشار آوردند که حکمیت را به هم بزند. این کارشناس مسائل تاریخی گفت: حضرت علی (ع) حکمیت را به هم نزد و گفت من آن زمان به شما گفتم و شما گوش نکردید و نمیتوانم زیر عهد و پیمانم بزنم، خوارج قبول نکردند و گفتند تو و معاویه کافر شدید، حکم از آن خدا است، شما چرا مسئله دین را به دست عمرعاص و ابوموسی دادید، این یک امر دینی است و گناه است که این را به دست بشر دادید، خوارج به این بحث اعتقادی دامن زدند و شاخههایی در مذهب به وجود آوردند. وی ادامه داد: جنگی که با خوارج پیش آمد، سر یک بحث اعتقادی پیش آمد، پس در مسئله دین، نمیتوان مسئله اعتقاد را نادیده گرفت، تاریخ اسلام و تشیع را نمیتوانیم بدون مباحث کلامی و اعتقادی بخوانیم، ولی باید در نظر داشته باشیم که تاریخ را کلامی نکنیم، باید سهم تاریخ را حفظ کنیم و سهم زیادی به کلام ندهیم. حجتالاسلام پیشوایی اظهار داشت: اما در مورد امام جواد (ع) یک نکته اساسی و کلیدی وجود دارد، به اعتقاد شیعه امامت شئون مختلفی دارد که یکی از آنها ریاست مومنان و تشکیل حکومت است، یکی دیگر از وظایف امام، مرجعیت مردم است، امام ادامه دهنده راه پیامبر (ص) است، پیامبر (ص) تمام نیازهای مردم را برطرف میکرد و سؤالاتشان را جواب میداد، امام باید در این حد باشد. وی ابراز داشت: برای مثال، طبیبی را در نظر بگیرید که با وجود مهارت بسیار، موفق به دایر کردن مطب نشد، یا اینکه مردم او را نمیشناسند و به او مراجعه نمیکنند، این باعث از بین رفتن طبابتش نمیشود، مرجعیت دینی امام جواد (ع) نیز چنین بود، گاهی مردم او را میشناختند و به او مراجعه میکردند و گاهی هم به او مراجعه نمیکردند، اما این باعث از بین رفتن صلاحیت او نمیشد. این کارشناس حوزوی در پایان خاطر نشان کرد: امام جواد (ع) صلاحیت ذاتی را داشت، درست است که حکومت جائر بود یا مردم او را نمیشناختند و خفقان در آنجا حکم فرما بود، اما او امام بود، مقبولیت و مشروعیت داشت، مشروعیت از جانب خدا است اما مقبولیت از جانب مردم است، اگر بعضی از مردم او را به عنوان رئیس عموم مسلمانان قبول نکردند، و برای بعضی این مقبولیت حاصل نشد، این در مشروعیت وی اثری ندارد. /9194/پ202/ن