علوم انسانی موجود در دانشگاهها،
خون آلوده در پیکره جامعه اسلامی
خبرگزاری رسا - عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان این که هدف دیکته کردن اندیشه نیست، بر ضرورت برپایی جلسات مکرر و مفصل در رشتههای مختلف علوم انسانی در دانشگاهها تأکید کرد.
به گزارش خبرگزاری رسا، اسلامی سازی علوم انسانی از مهمترین دغدغههای بزرگان حوزه بوده تا بتوانند از طریق آن فرهنگ جامعه را در مسیر اهداف اسلامی هدایت کنند و در این راستا از ابتدای انقلاب تلاشهای زیادی صورت گرفته که برخی از آنها نتایج خوبی نیز به دست داده است. در گفت و گوی پیش رو با عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) برخی آسیبهای اسلامی سازی علوم انسانی و راهکارهای پیشنهادی را بررسی میکنیم. حجة الاسلام ساجدی با هدف فوق، مقطع دکتری را در کشور کانادا گذرانده و همچنین در معارف دینی تلاشهای زیادی داشته و تخصص وافری در این زمینه به دست آورده است.
رسا - بحث اسلامی سازی علوم انسانی چه زمانی مطرح شد؟
اسلامی سازی علوم انسانی از امور مورد اهتمام فراوان شخصیتهای بزرگ در انقلاب اسلامی بوده است. کسانی که برای حفظ و پایداری انقلاب و رساندن انقلاب به اهدافش اندیشههای صائبی داشتند. از همان ابتدای انقلاب، بر اسلامی سازی علوم تأکید کردند. این ضرورت تا آنجایی بود که از حوزه علمیه خواستند گامی در این مسیر برداشته شود، که با تعطیلی دانشگاه همگام بود.
رسا - حوزه چه اقدامی کرد؟
بزرگان حوزه این کار را به آقای مصباح واگذار کردند و جلساتی با حضور اساتیدی از حوزه و دانشگاه برگزار میشد. در این جلسات اساتید دانشگاه علوم انسانی غربی را طرح میکردند و اساتید حوزه هم به نقد و بررسی و تکمیل آن میپرداختند. جزوات مفصلی هم تهیه شد که در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه آن زمان که اکنون پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نام دارد، جمعآوری شد.
رسا- حضرت امام(ره) در این باره چه موضعی داشتند؟
امام امت(ره) به اسلامی سازی علوم اهتمام ویژهای داشتند و تاکید خاصی داشتند که حوزه عهدهدار این کار شده و مقدمات اسلامی سازی علوم را انجام دهد. تکیه خاصی نیز روی استاد مصباح داشتند.
همان زمان، یکی از رسانههای شوروی سابق منعکس کرد؛ کاری که برخی شخصیتهای ایران به دنبال آن هستند و برای اسلامی سازی علوم انسانی قدم بر میدارند، یکی از کلیدیترین کارهایی است که میتواند انقلاب اسلامی را به اهدافش برساند. رسانههای خارجی این موضوع را خوب متوجه شدند و منعکس کردند؛ با آن که خبری نبود و آن موقع این کار هنوز برجسته نبود.
بنابراین امام(ره) و برخی شخصیتهای اسلامی متوجه این مسأله بودند. چون کار بسیار سنگینی بود، با فراز و نشیب های فراوانی نیز روبرو شد.
رسا - آیا غیر از حوزه مراکز دیگری هم دخیل بودند؟
مدتی نیز به شورای عالی انقلاب فرهنگی واگذار شد که در آنجا نیز کار به خوبی دنبال نشد. کمیتههای بعدی این کار را دنبال نکردند و به هر حال آنجا هم مشکلاتی بود. برخی از کسانی که آنجا بودند، اعتقادی به مسئله نداشتند و ظاهرا دکتر سروش هم مدتی عضو آن شورا بود؛ لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی از همان اوایل نتوانست کار خوبی در این زمینه انجام دهد و کار را خوب دنبال کند.
رسا - بالاخره در حوزه چه کاری انجام شد؟
کسی که در ایران به صورت جدی پیگیری میکرد، آیت الله مصباح بود که بر این اساس موسسه امام خمینی(ره) را پیریزی کرد. مبنای تشکیل موسسه این بود که علوم انسانی را تبیین و اسلامی کنند و افرادی را به عنوان بخش مکمل برای اندیشمندان و محقیقن حوزوی تربیت کنند.
رسا – برنامه موسسه امام خمینی(ره) چه بود؟
با توجه به این که بخشی از علمای حوزه به فقه و اصول میپردازند، افرادی که میخواهند وارد عرصههای علوم انسانی اسلامی بشوند، باید بتوانند کنار دروس حوزوی مثل تفسیر، فلسفه و... در علوم انسانی نیز تبحر و تخصص پیدا کنند.
فلسفه تشکیل موسسه این بود که طلبهها اندیشههای غربی را بیاموزند و نقد و بررسیهایی نیز به دنبال آن داشته باشند. از دل این برنامه، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه نیز رشد کرده و مرکز دیگری است که به تبع موسسه، در همین راستا حرکت کرده است.
رسا – با وجود جلسات دفتر همکاری، تشکیل موسسه چه ضرورتی داشت؟
در حقیقت دفتر همکاری، شروع کار بود و استمرار و نتیجه بخشی آن بر تربیت نیروهای متخصص در علوم انسانی مترتب بود. کاری که در دفتر همکاری انجام شد، ضرب الأجل بود. قرار بود دانشگاهها بازگشایی شوند؛ گفتند متنی باشد که وقتی دانشجویان، این رشتهها را میخوانند، حداقل آسیب جدی نداشته باشد.
علوم انسانی که غربی و دارای مبانی الحادی است، نگاه منفی به دین دارد. در جامعه شناسی نگرشهای آگوست کنت و در روانشناسی نگرشهای فرویدی در گذشته، نگاههای غالب در علوم انسانی بوده و در کشور ما هم وارد شدهاند و متأسفانه اکنون نیز همین دروس خوانده میشوند.
رسا – چرا؟
مشکلات فراوانی در این مسیر داریم؛ حداقل بخشی از اساتید این رشتهها به این مبانی معتقدند و اینها را تدریس میکنند. مسلمان هستند و نماز هم میخوانند، ولی پیوند درستی بین علوم انسانی و اسلام برقرار نکردهاند، یا معتقدند که اصلا رابطهای وجود ندارد و یا اعتقاد به تضاد دارند.
رسا – آیا اهتمام مقام معظم رهبری متوجه ضرورت این موضوع نمیکند؟
به دلیل همین ضرورت، مقام معظم رهبری چند مرتبه وارد شدند و چند سال پیش نیز دوباره تأکید کردند که بحث علوم انسانی در اسلام مهم است، باید پیگیری شود تا ما به سمت اسلامی سازی علوم حرکت کنیم.
همان موقع یکی از آقایان که اخبار خارجی انگلیسی را پیگیری کرده بود، میگفت انعکاسات خارجی بیانات مقام معظم رهبری بیش از انعکاسات داخلی آن بود. گفته بودند رهبر ایران چه قدر هشیار است و بر نقاط حساس و مسائل کلیدی تکیه کرده است! رسانههای خارجی در این باره مصاحبه و برنامههایی را پخش میکردند، در حالی که هنوز در داخل کشور سخنان ایشان بازتاب چندانی پیدا نکرده بود!
رسا – دلیل توجه رسانههای بیگانه چیست؟
غربیها اهمیت قضیه را بهتر درک کرده و متوجه شده بودند که اگر اندیشمندان ایرانی بتوانند علوم انسانی را اسلامی کنند، دیگر نمیشود کاری کرد. اگر ایرانیها بتوانند علوم انسانی را در دست بگیرند، دیگر غرب نمیتواند روی آنها چندان اثر گذار باشد.
رسا – آیا با وجود این تأکیدات از سوی مقام معظم رهبری، اقدام جدی در حوزه صورت گرفت؟ چرا؟
متأسفانه جامعه ما و فرهیختگان هنوز این مسئله را جدی نگرفتهاند و یا نیروی جدی در حد کافی وجود ندارد و آقایان سرشان شلوغ است. برخی از این آسیبها را در مقاله آسیب شناسی اسلامی سازی علوم انسانی آوردهام، که در این زمینه دچار چه مشکلاتی هستیم.
رسا – دلیل تأکید فراوان بزرگان چیست؟
امروزه اسلامی سازی علوم انسانی جزء ضرورتهای جامعه ماست. استمرار انقلاب اسلامی در مسیر خودش در گرو اسلامی سازی علوم انسانی است. در غیر این صورت شعارهای ما بیمحتوا خواهد بود و ما به اهداف انقلاب نخواهیم رسید.
رسا – منظور این است که انقلاب اسلامی انقلاب فرهنگی است؟
اهداف انقلاب اسلامی به اهداف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی و فرهنگی قابل شمول است. مهمترین ساحت از ساحتهایی که میتواند جامعه را اسلامی کند، فرهنگ است. از نظر جامعه شناسان، فرهنگ به منزله خونی است که در سایر ساحتها جاری است.
البته فرهنگ به یک معنا، خرده ساحتی در ساحت اجتماعی نیز هست؛ ولی در معنای کلی که نقشی فراتر از یک ساحت خاص دارد، به منزله خونی است که در رگ رفتارهای فردی و اجتماعی افراد جامعه جاری است.
رفتار اجتماعی نیز اعم از تعلیم و تربیت، منزل و خانواده است. در پس همه رفتارهایی که در مدرسه، خانواده، رسانه و سایر عرصههای اجتماعی انجام میگیرد، یک فرهنگی نهفته است. این رفتارها، فرهنگی را تقویت یا تضعیف میکنند. اسلام میخواهد این فرهنگ را اصلاح کند.
رسا – فرهنگ جامعه ما چگونه اسلامی میشود؟
اگر فرهنگ بخواهد اسلامی شود باید همه این ساحتهای نامبرده اسلامی بشوند. علوم انسانی است که با این ساحتها سر و کار دارد و هر یک از این ساحتها عرصهای از علوم انسانی هستند. اسلامی شدن جامعه در گرو اسلامی شدن این ساحتهاست.
روان شناسی به رفتار فردی، جامعه شناسی به رفتار اجتماعی و هر کدام از مدیریت، حقوق و... عهدهدار تبیین بخشی از این رفتارهای اجتماعی هستند.
رسا – بنابراین علوم انسانی موجود در دانشگاه، فرهنگ غربی تولید میکند؟
علوم انسانی میتواند هدایتگر بینش، گرایش و کنش رفتار افراد و انعکاسات اینها در جامعه باشد. اگر مدیریت و کنترل این علوم انسانی دست خودمان نباشد، مثل این است که خون آلودهای را به رفتارها تزریق کنیم.
از طریق فرهنگ علوم انسانی غربی خون آلوده به کالبد جامعه تزریق میکنید و توقع دارید افراد این جامعه دارای یک رفتار اسلامی باشند؟! نهاد و وزارت خانهاش اسلامی باشند، دانشگاه به این سمت حرکت کند، چنین چیزی اتفاق نمیافتد، مگر اینکه همان خون تزریق شده را تصفیه و اسلامی کنیم. اگر آن را اسلامی کردیم، به تدریج به اسلامی سازی جامعه کمک میکنیم.
اکنون دانشجو وارد دانشگاه میشود، اینها را میخواند، استاد شده و وارد عرصه میشود. دانشگاه فعالیت خودش را دارد؛ فقط گاهی یک پادزهری زدیم و سعی کردیم این سموم را کاهش دهیم. ما نباید فقط سم زدایی کنیم، بلکه باید نقطه قوتش را هم تقویت کنیم.
رسا – آیا این کار موثر افتاده است؟
باید بررسی کنیم که چه قدر این نقدها تأثیر گذار بوده و یک دانشجویی که از دانشگاه بیرون میآید چه قدر به اینها معتقد است. این بررسی نشان میدهد که این روشها غلط است و یا روشهای حداقلی هستند که به عنوان داروهای موقت برای کاهش درد هستند؛ اینها درمان نیست. برای این منظور باید راهکارهایی را در پیش بگیریم.
رسا – چه راهکارهایی وجود دارد؟
باید در صدد پرورش نیروهای قوی و زبده باشیم. مراکزی که متخصصین علوم انسانی اسلامی تربیت میکنند، تاسیس و هدایت شوند. در مسیری که در حوزه، موسسه و دانشگاه باید طی شود؛ البته با رفع آسیبهایی که وجود دارد. همچنین این مراکز تقویت و تکمیل شوند؛ چرا که نیاز، بسیار گستردهتر از آن چیزی است که الآن وجود دارد. مراکز آموزشی در دانشگاه هم، متناسب با همین ساختار اصلاح شود تا چنین نیروهایی تربیت شوند.
رسا – آیا چنین ساختاری تعریف شده است؟
باید یک ساختار آموزشی و پژوهشی مناسبی را تعریف کنیم و بر اساس آن موسسات علمی عهدهدار این کار بشوند و بستر تولید و تربیت این نیروها را فراهم کنند. باید برای این مراکز، محتوایی ارائه داد. برای این کار پژوهشهای اولیهای لازم است و باید اندیشمندان از حوزه و دانشگاه به تولید و پژوهش این مواد بپردازند.
رسا – به نظرتان افرادی با این توانمندی وجود دارند؟
امروز وضعیت ما نسبت به ابتدای انقلاب متفاوت شده و کسانی از دانشگاهیان در عرصه اسلامی وارد شدهاند. در حوزه نیز افرادی در علوم انسانی کار کردهاند و افراد نسبتا توانمندی، در این عرصه آماده شدهاند. اگر امکانات و فرصت کافی در اختیار اینها قرار گیرد، میتوانند این محتواها را تولید و فراهم کنند.
رسا - چگونه میتوان از این ظرفیت بهره برد؟ آیا برنامه قابل اجرایی وجود دارد؟
باید جلسات مفصل در دانشگاه بر پا شود تا اساتید دانشگاهها بتوانند نظرات خودشان را مطرح کنند. اگر اشکالاتی دارند طرح و پاسخ داده شود و هم افزایی و هم اندیشی خوبی در دانشگاهها فراهم شود.
البته در دانشگاهها طرح دانش افزایی اجرا شده است، ولی این طرح همه رشتهها و دانشگاهها را در بر میگیرد؛ منظور من در خصوص علوم انسانی است. جهت برپایی جلساتی با وقت مفصل در سطح آموزش عالی، امکاناتی پیش بینی شود تا اساتیدی که تاکنون در رشتههای مختلف علوم انسانی، فارغالتحصیل شدهاند و در دانشگاه تدریس میکنند، در محافل روان شناختی، جامعه شناختی و محافل نظریه پردازی هر رشتهای شرکت کنند و نظرات آزاد خودشان را در حضور اندیشمندان بیان کنند.
رسا – با توجه به اینکه در این مدت اتفاق نیفتاده است، به نظرتان زمینه پذیرش از سوی دانشگاهیان نیز وجود دارد؟
اینگونه نباشد، کسانی به اینها دیکته کنند و اینها هم بخوانند و بروند درس بدهند، نه آنها زیر بار میروند و نه تولید ارزشمندی خواهد بود. بلکه باید شرایطی باشد که مقدمات تولید در این جلسات آزاد ایجاد شود و برای تقویت اندیشه اساتید علوم انسانی گام جدی بردارند. اگر جلسات مکرر و مفصل در رشتههای مختلف علوم انسانی در دانشگاهها برگزار شود و فرصت کافی به اساتید دانشگاه و حوزه داده شود که نظرات خود را بیان کنند، مقدمه تولید محتوای علوم انسانی را فراهم میکند.
رسا – در این صورت چه کسانی آن محتوای اسلامی را تدریس خواهند کرد؟
هدف دیکته کردن اندیشه نیست. قرار این است که حرفها صادقانه زده شود؛ اگر آنها دیدگاهها و انتقادهایی دارند، مطرح کنند. با این روش، خود به خود زمینه پذیرش هم ایجاد و برای تربیت اساتید مناسب در رشته علوم انسانی دانشگاهها، زمینه همافزایی اندیشهها و دانشافزایی اساتید این رشتهها فراهم میشود.
رسا – حرکت به این سمت چه مراحلی دارد؟
بنابراین تربیت نیروی پژوهشی در مراکز علمی، تولید محتوا و تربیت اساتید برای دانشگاه و تقویت اساتید موجود، مراحلی است که به فعالیتهای جدی نیازمند است و باید با تبیین رسانهها به دغدغه تبدیل شود تا دانشگاه و مراکز مسئول هزینههای مالی و نیروی انسانی لازم را برای حرکت به این سمت صرف کنند.
رسا – اقدامات صورت گرفته را چگونه ارزیابی میکنید؟
کارهای جزئی و تدریجی به ثمر نمیرسد. هر چه جلوتر برویم، به دلیل نیاز روز افزون جامعه به علوم انسانی، سرعت تزریق این خون آلوده به جامعه بیش از سرعت تولید ما خواهد بود. یکی از آسیبها این است که ما بیشتر به مبانی پرداختیم، رابطه مبانی را با مسائل روشن نکردهایم، مسائل علوم انسانی را نشکافتیم و به تولید نظریات صائب نرسیدیم.
رسا – باید چه کار کنیم؟
باید پس از نقد و بررسی آسیبهای علوم انسانی، به تولید علوم انسانی بر اساس مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی اسلامی بپردازیم. ببینیم از دل این مبانی چه مسائل جدیدی ظهور کرده و برای هر یک از علوم انسانی چه مسائلی مطرح میشود تا آنها را پرورش داده و به تولید نظریات در هر رشتهای برسیم.
976/402/ر
ارسال نظرات