۲۳ تير ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۱
کد خبر: ۱۷۶۲۸۵

دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد به شماره 38 رسید

خبرگزاری رسا ـ سی و هشتمین شماره دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) با هدف تولید و نشر آثار مرتبط با امام رضا(ع) در موضوعات مختلف با طرحی نو در فضای مجازی منتشر شد.
شماره 38 باب‌الجواد(ع)
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 38 دوهفته نامه الکترونیکی باب‌الجواد(ع) شامل سخن سردبیر، خاطره، دلنوشته، عیون اخبارالرضا، حرم‌شناسی، یادداشت، معرفی کتاب و مقاله و مشاهیر مدفون در حرم در فضای مجازی به منتشر شد.
نگارخانه، شماره‌های پیشین، اخبار، پیوندها و تبلیغات از دیگر بخش‌های این شماره است که در بخش اخبار، هر روز اخبار مرتبط با امام رضا(ع) پوشش داده شده است.
وبلاگ امام رضا(ع) در بخش وبلاگ‌های رضوی، وبلاگ‌های چند لحظه، دریچه، گاه رهایی، و دلم می‌گوید و ساندیس نویس در بخش وبلاگ نویسندگان و موضوعاتی همچون آفتاب هشتم، غبار حرم، چه بخواهیم، امام رئوف، یا ابالحسن، حاجت و عمه سادات، آداب زیارت، آداب سفر از نگاه آیات و روایات نیز در قسمت پاکدست‌ها و ره‌توشه این دوهفته نامه الکترونیکی قابل مشاهده است.
در بخش نگارخانه پوسترها و عکس‌های جذاب و دیدنی یا ثامن الحجج، کلمه التوحید، هدیه میلاد حضرت امام رضا(ع)،عید غیر، زهرا فقط هم‌کفو علی بود، یا حضرت عبدالعظیم(ع)، اشفعی فی‌الجنه، دخیل پنجره فولاد، یا هادی(ع)، شب هم به قدر دیده تو پرستاره نیست، السلام علیک یا موسی‌بن جعفر(ع) و ایام فاطمیه آورده شده که با بهترین کیفیت قابل مشاهده و دانلود است.
پرچم سبز
در بخش دلنوشته این دوهفته‌نامه می‌خوانیم: خورشید کم کم بساطش را از سرزمین شمس الشموس جمع می‌کرد که به باب الجواد می‌رسی، چشم به گنبد طلایی‌اش می اندازی و سلامی و عرض ادبی.
سرت را از روی شرم به زیر می‌اندازی و اذن دخول می‌خواهی، خادمان در حال آماده کردن صحن برای اقامه نماز جماعت هستند، بوی عطر گلاب به مشام می‌رسد، خودت را برای نمازجماعت آماده می‌کنی، گوشه‌ای از صحن می‌نشینی، صدای مؤذن روحت را به پرواز در می‌آورد، نگاه‌ها را می‌خوانی، شادِ شاد.
بعد از نماز خودت را به سختی از لا به لای جمعیت آهسته آهسته به صحن انقلاب می‌رسانی، نگاهی به گنبد می‌اندازی، چشمهایت را می‌بندی، خاطراتت را ورق می‌زنی، صدای «لبیک یا حسین» در تمام حرم طنین‌انداز می‌شود، عطر حرم می‌پیچد، تکرار می‌کنی، لبیک یا حسین، لبیک یا حسین، اشک شوق از چشمانت جاری می‌شود، پرچم سرخ گنبدش در باد می‌رقصد.
چشم‌هایت را باز می‌کنی، پرچم سبز گنبدش در باد می‌رقصد، قصه تکرار می‌شود، اما اینبار گرمای عاشورا در گرمای تیرماه و ماه مبارک رمضان، داخل حرم امام هشتم تکرار شده است.
کبوتر دلت را روانه گنبدش می‌کنی، دست نیاز در بارگاهش بالا می‌بری و زیارت حرم جدش امام حسین علیه السلام را می‌خواهی.
نماز نافله
در بخش دیگری از این دوهفته‌نامه با عنوان خاطره آمده است: بعد از کلی پیاده ‌روی در خیابان و از این مغازه به آن مغازه شدن در نهایت خستگی صدای قرآن پیش از اذان مسجد مسیرمان، ما را به سمت خود فرا می‌خواند.
ما هم به سمت مسجد رفتیم تا برای نماز آماده بشویم، کنار حوض که وضو گرفتیم دوستم گفت: کمی همین جا بنشینیم تا موقع نماز استراحت بکنیم بعد به داخل صحن برای نماز برویم، در همین لحظه پیرمردی با محاسن سفید جلو آمد با دست به آرامی به پشت دوستم زد و گفت: خدا توفیقت بده جوان تا اینجا که آمدی لااقل یه رکعت هم نافله بخوان ثوابش را ببر.
در همان حال، دیدم لبخندی آرام تمام چهره دوستم را فراگرفت و گفت: انشاالله که خدا به شما هم توفیق بدهد، بعد رو به من کرد و گفت: برویم نماز بخوانیم، با تعجب پرسیدم: چه شد که خندیدی، مگر پیرمرد حرف خنده داری زد، گفت: نه تنها توصیه کرد برای خواندن نماز نافله و قدر دانستن این جوانی برای عبادت، اما این حرف او من را یاد خاطره‌ای از زیارت امام رضا(ع) انداخت یک لحظه فکر کردم در صحن رضوی هستم، کنجکاوانه گفتم: صحن رضوی، چه ربطی داشت به اینجا و حالا می‌شود برایم تعریف کنی.
خیلی مشتاقم که بدانم قضیه از چه قرار است، گفت: چشم اما اجازه بده که اول نافله را بخوانم بعد نماز جماعت همه را برایت تعریف می‌کنم.
نماز تمام شد و من مشتاق شنیدن خاطره دوستم بودم، با هیجان به او گفتم: خوب بگو حالا من منتظرم، خنده‌ای کرد و گفت: یک یا دوسال پیش بود که با پدرم به مشهد رفته بودم طبق معمول برای عبادت و نماز و توسل و زیارت به صحن رضوی رفتیم، هوای خنک صحن ما را بیشتر از نماز و عبادت به خواب می‌کرد و حواس مان را از زیارت پرت می‌کرد، سه شب به همین ترتیب گذشت تا این‌که شب چهارم دیگر از دست خودم شاکی شدم و به خودم تلنگر زدم و گفتم: چه خبر است مگر آمده‌ای خوابگاه یا آمده‌ای زیارت چرا این‌طور وقتها را از دست می‌دهی و موقعیت به این خوبی برای عبادت را با خواب بی‌موقع هدر می‌دهی، به خوم قول دادم که اینبار در صحن رضوی دیگر نخوابم و تمام اعمال زیارت را به خوبی به جا بیاورم.
زیارت نامه را به دست گرفتم رو به حرم شدم و سر پا شروع کردم به خواندن زیارت نامه و بعد از آن دعای توسل و غرق در زیارت شدم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم.
وقتی تمام مراحل زیارت و توسل را تمام کردم به آرامی در حالی که خدا را شکر می‌کردم که این توفیق را به من داده می‌نشستم متوجه شدم که نزدیک یک ساعت است که سرپا دارم زیارت‌نامه می‌خوانم و درد خفیفی تمام استخوان‌هایم را فرا گرفته بود در همین لحظه پیرمردی که کنارم نشسته بود دستش را به شانه‌ام زد و گفت: خدا توفیقت بده جوان تا اینجا که آمدی لااقل یه رکعت هم نافله بخوان ثوابش را ببر، آن شب اولین شبی بود که من توفیق خواندن نماز نافله را پیدا کردم، وقتی نمازم تمام شد هر چه گشتم آن پیرمرد را ندیدم.
ناگهان صدای پسر نوجوانی حواس ما را به خودش متوجه کرد، بفرمایید چایی قبول باشد التماس دعا.
مسجد گوهر شاد و حکایت مسجد پیرزن
در بخش حرم‌شناسی دوهفته‌نامه الکترونیکی باب‌الجواد در ذیل موضوعی با عنوان مسجد گوهر شاد و حکایت مسجد پیرزن چنین آمده است: یکی از بناهای با شکوه عهد تیموری(اوایل قرن نهم هجری) مسجد گوهرشاد است و در جنوب حرم قرار داد که با وسعت 2855 مترمربع زیر بنا دارای چهار ایوان و هفت شبستان و چندین ورودی است.
بانو گوهرشاد، میرزا شاهرخ تیموری، در سال 821 هجری قمری این مسجد را بنا نهاد، گنبد رفیع فیروزه‌ای مسجد که بر فراز ایوان مقصوره قرار دارد، بر عظمت این بنا افزوده است ارتفاع گنبد 13 متر است، در دو طرف ایوان دو مناره با ارتفاع 43 متر از کف مسجد ساخته شده است که بر شکوه و عظمت هر چه بیشتر آن افزوده است.
این بنای تاریخی نمونه کامل و برجسته از معماری و هنر اصیل ایرانی به شمار می‌رود، که خصوصیات و ویژگی‌های معماری سنتی ایرانی و اسلامی در آن به کار رفته است، در اطراف ایوان مقصوره کتیبه‌ای از بایسنغر میرزا فرزند گوهرشاد بیانگر هنر آن دوران است.
مسجد گوهرشاد از سوی معمار معروف ایرانی قوام‌الدین شیرازی ساخته شده است، تاریخ بنای مسجد در کتیبه اطراف ایوان مقصوره با کاشی معرق به چشم می‌خورد.
متن کتیبه به این شرح است: «عمل العبد الضعیف الفقیر المحتاج بعنایة الملک الرحمن قوام الدین بن زین الدین شیرازی الطیان».
حکایت مسجد پیرزن
فضای مشهور به مسجد پیرزن ظاهرا محلی بوده که ابتدا حوض اصلی مسجد گوهرشاد در آن قرار داشته و پس از زلزله سال 1084 قمری ترک برداشته و با آوار ایوان مقصوره پر شده است، پس از آن نمازگزاران از آن محل استفاده می‌کرده‌اند و چون صحن مسجد شب‌ها تاریک بوده،‌ پیرامون آن فضا با پایه‌های چوبی آرایش یافته تا بر روی آن پایه‌ها جهت روشنایی شمع آتش گرفته و می‌سوزد، ‌در نتیجه یکی از بانوان مسن و خیر مشهد، پایه‌های چوبی را به سنگی تبدیل کرده است، از آن پس فضای مزبور به مسجد پیرزن شهرت یافته است، این محوطه سنگی در سال 1320 شمسی برچیده شد و به جای آن حوض آب احداث شد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همان مکان حوض زیباتری به شکل هشت پر ساخته شده است.
اسماعیل نجومیان(1262-1356 ه.ش)
در بخشی با عنوان مشاهیر مدفون در حرم می‌خوانیم: شیخ اسماعیل فرزند ملا ابراهیم نقاش و زرگر فرزند آخوند ملا محمد اسماعیل منجم خراسانی در ششم صفر 1302 ه.ق برابر با 1262 ه.ش در مشهد دیده به جهان گشود.
پس از آموختن قرآن مجید، نصاب و ترسل و دیوان حافظ را در مکتب خانه‌ها، کتاب جامع المقدمات را نزد پدر و ریاضیات و استخراج تقویم و علوم غریبه را نزد عمویش حاج ملا محمد مهدی منجم باشی و هیأت را نزد حاج غلامحسین معروف به حکیم زرگر فرا گرفت.
او بویژه در جوانی بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه می‌کرد، جامع عباسی شیخ بهایی و ذخیره‌العباد آخوند ملا محمد کاظم خراسانی را که یک دوره کامل فقه به زبان فارسی است،‌ بارها خواند و با رسائل عملیه مجتهدین آن عصر مقابله کرد و بر آنها حاشیه نوشت.
در دوره کشف حجاب به قصد اقامت دایم با خانواده به عتبات رفت،‌ ولی پس از شش ماه اقامت در کربلا به ایران برگشت و روستای شاندیز واقع در 24 کیلومتری غرب مشهد را برای سکونت برگزید و در آنجا علاوه بر اقامه نماز و ایراد خطابه به طبابت مشغول شد.
شیخ اسماعیل نجومیان اهل شعر و ادب بود و دیوان نجومی خراسانی از آثار اوست که به اهتمام فرزندش حسین نجومیان از سوی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است.
نجومیان شب جمعه 29 مهر ماه 1356 برابر با 1397 ه.ق در حال خواب جان به جان آفرین سپرد و در صحن عتیق حرم اما رضا علیه السلام دفن شد.
شماره 38 دوهفته نامه الکترونیکی باب الجواد(ع) به همراه شماره‌های پیشین، به مدیرمسؤولی و سردبیری ام کلثوم باقری در فضای مجازی به نشانی اینترنتی www.baboljavad.com بارگذاری شده و قابل استفاده برای علاقه‌مندان است./907/ت302/ی
ارسال نظرات