برخی رسانههای داخلی از اهمیت جبهه فرهنگی غافلند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمدمهدی محققی، مدیرعامل خبرگزاری رسا چندی پیش، ضمن بازدید از تحریریه و دیگر بخشهای خبرگزاری تسنیم، در جریان فعالیتها و دستاوردهای تسنیم قرار گرفت و در حاشیه این بازدید با خبرنگاران این رسانه درباره موضوعات مختلف مرتبط با رسانه، اولویتهای رسانه و تشریح برخی از فعالیتهای این خبرگزاری در حوزههای مختلف به گفتوگو پرداخت.
به عقیده حجتالاسلام محققی ترور نیروهای کارآمد از سوی دشمن در سالهای اول انقلاب، نشانگر پیروزی اندیشه فرهنگی انقلاب اسلامی بود و حاکی از این بود که دشمن در این عرصه حرفی برای گفتن ندارد که اقدام به حذف فیزیکی نیروهای کارآمد کرده است. روحانیت در جریان انقلاب و پس از آن در دفاع مقدس حضوری چشمگیر داشت اما در دورههای بعد حضورش در صحنه کمرنگ شد. دولت سازندگی از مسئولیت عقبماندگیها و بیتوجهیها در عرصه فرهنگی شانه خالی کرد و در دوره اصلاحات نیز مسئولیتهای فرهنگی از شخصیتهای روحانی خالی شد و تفکر ناب اسلامی جای خود را به تفکر وادادگی غربی داد. در دولتهای نهم و دهم هم به نحو شایسته از ظرفیت حوزه در عرصه فرهنگ استفاده نشد.
وی بر آن است که اگر ما قائلیم که انقلابمان فرهنگی است، اول از همه مسئولیتها، مناصب و جایگاههای مربوط به فرهنگ را باید به حوزه بسپاریم و به نیروهای حوزه اعتماد کنیم و قدری هم صبر داشته باشیم. مسئله این است که پستها و امکانات فرهنگی به دست غیرفرهنگیها سپرده شده، اما در کوتاهیها حوزه را مواخذه میکنند. بخش دوم این گفتوگو به شرح زیر منتشر میشود:
*تسنیم: بحث بعد درباره خیزشها و جنبشهای اخیر منطقه است که بعضاً نامهای گوناگونی بر روی آن میگذاشتند، اما رهبر انقلاب همواره روی «بیداری اسلامی» بسیار تأکید داشتند. حوزه در ارتباط با این موضوع مهم چه کرده و شما به عنوان یک رسانه حوزوی تا چه میزان تحلیل و انعکاس ایدههای علمای حوزه را در دستور کار قرار خود قرار دادهاید؟
یکی از اهداف مهم تأسیس و فعالیت خبرگزاری رسا این بود که حوزه بتواند فکر و اندیشه خود را در اختیار نظام قرار دهد. یکی از مطالبات مؤکد مقام معظم رهبری از حوزه همین است که حوزه در عرصه نظریهپردازی نظام را همراهی کند و یکی از انگیزههای مهمی که خبرگزاری رسا به منظور تحقق آن راهاندازی شده و فعالیت میکند همین است که ما اسم آن را همگرایی حوزه و حاکمیت گذاشتهایم. در مقابل این اندیشه تفکر سکولار قرار دارد. دستهای از سنتیهای متحجر مخالف این امر هستند و معتقدند که تقدس روحانیت به این است که وارد عرصههای اجرایی و سیاست نشود. یک دسته از روشنفکرهای غربزده هم معتقدند دین امری آسمانی و منزه است و نباید به مباحث زمینی آلوده شود. این دو دسته یعنی تفکر متحجر و سکولار، مخالف حضور حوزه در مباحث سیاسی هستند؛ اما اساس نهضت امام هم همین بود که سیاست را بخشی از دیانت میدانست.
اما در مورد انقلابها و تحولاتی که در منطقه صورت گرفته، همان طور که حضرت آقا فرمودند این انقلابها الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران است و در دوره ما با گسترش رسانهها و ابزار رسانه که در اختیار مردم قرار گرفته، مردم منطقه بیدار شدهاند. در عصر ما با توسعه و گسترش رسانهها، مردم منطقه به خودی خود بیدار شدند و نسبت به حاکمیتهای خود اعتراض کردند و این بیداری نشأت گرفته از انقلاب اسلامی ایران است که آن را الگوی خود قرار دادند. منتها طبعاً استکبار جهانی و آمریکا با حضور و سرمایهگذاری چندین ساله خود در منطقه میخواهد این انقلابها را به نفع خود مصادره کند و سوار بر این موج شود.
تعبیر رهبر انقلاب این بود که اگر اینها را از در بیرون کنید، از پنجره وارد میشوند. فرمودند که اصول انقلابهای خود را بنویسید و به سمت پیاده کردن آن اصول بروید تا آنها نتوانند انحراف را در اصول انقلابتان ایجاد کنند. این انقلابها نشأت گرفته از اندیشه حضرت امام(ره) است که انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند و ما معتقدیم که مقام معظم رهبری نقش بسیار مهمی در پیروزی این انقلابهای منطقه داشته است و باید از آن حفظ و محافظت و حراست شود و امروز یکی از عمدهترین مأموریتهای حوزههای علمیه جهان تشیع تقویت بیداری اسلامی است.
به ظرفیتهای فرهنگی و تبلیغی جمهوری اسلامی ایران بر منطقه اشاره کردید؛ یکی از موانع انتقال گفتمان انقلاب به کشورهای حوزه بیداری اسلامی، جوسازی و ایجاد جنگ مذهبی و قومی است که با هدایت غرب و صهیونیسم صورت میگیرد و با عناوین شیعههراسی و ایرانهراسی شناخته میشود. با توجه به ایجاد این حساسیتها نسبت به ایران، حوزه علمیه برای رفع این حساسیتها و نیز بازشناسی مرز تکفیریون سلفی با دیگر نحلههای اهل سنت چه اقداماتی انجام داده و بایدها و نبایدهای حوزه در این عرصه چیست؟
مشخصاً در حوزه علمیه چند بخش متداخل در امور بینالمللی هستند، یکی مدیریت حوزه علمیه است که معاونت بینالملل فعالی دارد و اقدامات خوبی را در زمینه دعوت از اندیشمندان کشورهای اسلامی و مراوده با آنها انجام داده است. همچنین جامعه مدرسین حوزه بخش بینالملل خود را فعال کرده است و برخی مجامع و مراکز حوزوی که در این زمینه هم تجربه خوبی دارند و از حمایتهای دفتر مقام معظم رهبری نیز برخوردار هستند، هم متکفل این زمینهها هستند. طبق آیه شریفه «و ما علی الرسول الا البلاغ المبین» کافی است که فکر و اندیشه ناب را تبلیغ کنیم و فقط تبیین اندیشه ناب داشته باشیم و معتقدم عناصری از فکر حضرت امام خمینی(ره) اگر به خوبی برای انقلابهای منطقه تبیین شود اثرگذاری خود را خواهد داشت.
نتوانستیم نقش تعیین کننده رهبری را ترجمه و به انقلابهای منطقه صادر کنیم
انقلاب مصر با خلاً رهبری مواجه است و در آنجا کسی نیست که انقلاب را هدایت کند و انقلابیون گرد او جمع شوند و این مهمترین عامل بروز تفرقه در انقلاب مصر است. خلأ رهبری را قدرتهای داخلی و منطقهای این کشور پر میکند و این اتفاق نشان میدهد که ما نتوانستیم چنان که باید اندیشه نقش رهبری و عنصر ولایت را صادر کنیم. ما فقط رسانه هستیم و کافی است کار تبیینی و تبلیغی خود را انجام دهیم و با ترجمه عناصر اندیشه ناب اسلامی، آن را در معرض اندیشمندان کشورها قرار دهیم.
یکی از مهمترین دغدغههای اندیشمندان و رهبران جهان اسلام در روزگار معاصر بحث احیای تمدن اسلامی بوده که رهبر معظم انقلاب نیز همواره بر آن تأکید کرده و یک فرآیند چندمرحلهای را از دیرباز برای شکلگیری تمدن نوین اسلامی مطرح کردهاند. درباره نقش در تبیین و نهادینه کردن این موضوع مهم بفرمایید؟
به فرموده مقام معظم رهبری قرن حاضر قرن احیای تمدن اسلامی و یا به تعبیری قرن معنویت و آشتی انسان با خدا است. تمدن بزرگ اسلامی مؤلفههایی دارد که یکی از اصلیترین آنها فرهنگ اسلامی است و ما باید فرهنگ اسلامی را خوب بشناسیم و بتوانیم آن را تبیین کنیم. ایشان در سفر خود به استان خراسان شمالی، بحث سبک زندگی را مطرح کردند و سؤالهایی را در آنجا مطرح کردند که زندگی ما با یک چراهایی روبرو است و پاسخ به این چراها مؤلفههای آن فرهنگ اصیل و ناب اسلامی را برای ما روشن میکند، کاری که ما به عنوان رسانه باید انجام دهیم این است که دنبال آن سؤالات برویم و پاسخ آن را از اندیشمندان بگیریم. این کار را خبرگزاری رسا در بحث سبک زندگی دنبال کرده است.
رهبر انقلاب در سخنرانیهای دیگر خود نیز این بحث را داشتهاند. برای احیای تمدن بزرگ اسلامی احتیاج به فرهنگ داریم و باید مؤلفههای فرهنگ نبوی و فرهنگی را که ائمه(ع) برای ما ترسیم کردهاند، احیا کنیم و پس از شناخت ان مؤلفهها آن را بتوانیم به عنوان رسانه بشناسانیم.
حضرتعالی علاوه بر فعالیت در عرصه رسانهای، دانشآموخته و یکی از فرهیختگان حوزه نیز هستید. علمای تشیع کسانی چون شیخ مفید و خواجه و دیگران، هر یک بسته به اقتضائات زمانه اقدام به تأسیس نظام کلامی جدید کردهاند و یا این که فقهای عظم تشیع مانند شهیدین نیز با توجه به همین اقتضائات ابواب جدید فقهی گشودهاند. به نظر شما آیا دنیای معاصر و سبک زندگی جدید اقتضای آن ندارد که بار دیگر نوآوریهای اساسی در این حوزهها صورت گیرد و به طور کلی رسالت حوزه و آنگاه رسانه حوزوی در این موضوع چیست؟
آن چیزی که مهم است این است که نیاز روز پاسخ داده شود و این که ابتدا بشناسیم که جامعه چه نیازی دارد و دنبال چه نیازهایی است و سپس به دنبال آن برویم. مرحوم شیخ صدوق در مقدمه کتاب خود «اکمال الدین و اتمام النعمه» انگیزه خود از تألیف این اثر که یکی از منابع معتبر روایی شیعه است و در زمینه غیبت امام زمان (عج) است، میگوید: من در سفری که داشتم، عالمی از مناطق اسلامی نزد من آمد و یکسری سؤالاتی را در مورد امام زمان (عج) مطرح کرد و شبهاتی را گفت و منِ شیخ صدوق در اثر شبهات آن فیلسوف به شبهه افتادم که آیا اصلاً امام زمانی وجود دارد؟! لذا در آنجا ادله و روایاتی را برای آن عالم شیعه آوردم و پاسخ شبهات را دادم و او قبول کرد و به حضرت حجت ایمان آورد. شیخ میگوید وقتی به شهر قم برگشتم تصمیم گرفتم که در زمینه پاسخ این شبهات اثری تألیف کنم.
شیخ صدوق در این اثر تلاش میکند تا عمر طولانی را برای حضرت حجت(عج) ثابت کند. در آن زمان شبههای مبنی بر این که چگونه میشود که فردی صدها سال عمر کند، ایجاد شده بود و شیخ در اثر خود بابی را درباره کسانی که عمر طولانی دارند (فی المعمرین) گشوده است و تلاش ایشان این است که اثبات کند که امکان دارد فردی برای مثال سیصد سال عمر کند. قطعاً مطالب آن بخش به کار انسانهایی که در دوران معاصر زندگی میکنند، نمیآید و به نظر بنده باید دنبال پاسخهای جدید برویم و در این موضوع آن مقداری که به حوزه مراجعه شده، کوتاهی صورت نگرفته است و کتبی که علما در این زمینه تألیف کردهاند، پاسخگوی این مطلب است.
رسانه میتواند در این جا نقش خوبی را ایفا کند و آن این است که شبهات موجود در سطح جامعه و دانشجویان را ترجمه و به اندیشمندان و متفکرین منتقل کند. اگر این انتقال صورت بگیرد، آنها وقت صرف کرده و پاسخ این شبهات را خواهند داد.
فرمودید که یکی از عوامل اصلی بروز مشکلات، نارساییها و کاستیها در حوزه فرهنگ این است که حوزه علمیه هیچگاه متولی فرهنگ کشور نبوده است. از چندین سال پیش بحث تهاجم فرهنگی غرب مطرح شده و همواره همگام با تقابل سیاسی تقابل فرهنگی اسلام با دنیای غرب نیز مطرح بوده است. حال به نظر شما اگر حوزه علمیه متولی فرهنگ کشور شود، این تقابل چه شکلی به خود خواهد گرفت و آیا ممکن است که این تقابل منجر به تعامل شود؟ و یک رسانه، آن هم یک رسانه حوزوی، چه نقشی در این مهم میتواند داشته باشد؟
ما دو اندیشه را در جهان معاصر در عرصه قدرتهای جهان داریم که روبروی یکدیگر ایستادهاند و در دهههای اخیر رویارویی این دو اندیشه است که مناسبات قدرت و مباحث تبادل و تهاجم فرهنگی را پدید میآورد. یکی اندیشه ناب اسلام است و یکی هم اندیشه استکباری که در ادبیات سیاسی خودمان امام خمینی(ره) از آن به عنوان شیطان بزرگ یا استکبار جهانی یاد میکنند. این دو اندیشه در عصر ما در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند و تمثیل مشخص آن، جمهوری اسلامی ایران و ایالت متحده آمریکا است و مقابله این دو حتی در عرصههایی، به تنازعات فیزیکی هم انجامید (مانند دوران هشت سال دفاع مقدس).
رویارویی این دو اندیشه به درازای تاریخ است و همواره در طول تاریخ سالها وجود داشتهاند. نزاع دائمی این دو همواره ادامه خواهد داشت و بحث اصلی منازعه نیز فرهنگ است و هرکدام به دنبال تسخیر فکر، ذهن، فرهنگ و ایدئولوژی مردم سرزمین مقابل است و حتی اگر تسخیر فیزیکی هم صورت میگیرد، هدف آن است که فکر و اندیشه خودشان را به جمعیت تسخیر شده تزریق کنند و آنها را به دنبال خود بکشانند. در عملیات روانی و جنگ نرم رسانه یکی از خاکریزهای اول این مقابله است. نبرد رسانهای سالهای زیادی است که بین جبهه اسلام ناب و تفکر استکباری در گرفته است. برخی از رسانههای داخلی ما غافل از این نبرد هستند و مشغول امور غیرضروری هستند.
ما وقتی به جبهه خودی نگاه میکنیم، تلفات ناشی از حمله و تهاجم تبلیغی دشمن به مسلمانان و خصوصاً کشور خودمان را مشاهده میکنیم که هر روز و هر ماه و هر سال ضایعات ناشی از سرمایهگذاری دشمن در عرصه تبلیغات را مشاهده میکنیم. به تازگی تلاشها و اقداماتی در جبهه خودی صورت گرفته که پشت سر آنها یک اندیشه جهادی و انقلابی وجود دارد و افراد خدومی در این عرصه احساس تکلیف کردهاند که کارهای دیگر را رها کرده و در این خاکریز بایستند و به نبرد ادامه دهند؛ چون تهاجم دشمن و تلفات آن را میبینند که چطور فرهنگ خودش را به جوان، خانواده و عرصههای مختلف اجتماعی غالب میکند و لازم است مقابلهای صورت گیرد.
همگام با این اقدامات صدا و سیما نیز کارهای خوبی را در این زمینه در قالب فیلم و سریال شروع کرده است، اما احتیاج است که جبهه خودی خودش را در این عرصه پیدا کند و این امر نیازمند مدیریت، برنامهریزی، آموزش، بسیج نیروها و امکانات است./916/د102/ع