به بهانه میلاد امام موسی کاظم(ع)؛
ریشه های عصر طلایی تمدن سازی به دوران امام موسی کاظم(ع) بر می گردد
خبرگزاری رسا ـ مدرس حوزه و دانشگاه در مشهد گفت: در دوره معاصر و با توجه به شرایطی که جهان اسلام از ناحیه یک عده شبه مسلمان و تکفیری هایی که دستشان در دست یهود و صهیونیسم است، مبتلا گردیده، از جمله نکاتی که می توان در سیره رفتاری امام هفتم(ع) به عنوان الگوی اخلاقی اشاره کرد، اخلاق خوش و پسندیده امام در مواجهه و مدارا با دشمنان است که سبب جذابیت فرهنگ شیعه می شود.
هر کدام از امامان معصوم(ع) در دوره امامت خودشان با چالش ها و حوادثی مواجهه بوده اند که همین تفاوت در نوع برخورد دشمنان، سبب طراحی استراتژی متفاوت در مبارزات ائمه اطهار(ع) شده است. اما هر کدام از آنان هدفشان یکی بوده و همگی برای هدایت بشر به سمت حقایق هستی، از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند. به همین بهانه و همزمان با میلاد امام موسی کاظم(ع) هفتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، گفت و گویی با حجت الاسلام و المسلمین عبدالحمید واعظ شهیدی، مدرس حوزه علمیه مشهد و دانشگاه شهید مطهری و مبلغ دینی، در راستای آشنایی با دوره امامت امام موسی کاظم(ع) داریم تا از جام گوارای معرفت نسبت به سیره خاندان عصمت و طهارت قطره ای بنوشیم.
رسا - جایگاه فکری امام موسی کاظم(ع) به عنوان یک شخصیت هدایتگر در مقام امام را چطور ارزیابی می کنید؟
در بررسی جایگاه فکری و برنامه های هدایتگری امام هفتم(ع) این نکته را باید مورد توجه قرار دهیم که ائمه اطهار(ع) هم، همانند پیامبر اکرم(ص) که اسوه بود، در عصر و زمان خود هر کدام الگو، نمونه و اسوه برای شیعیان بودند و از جمله مواردی که در وجود امام موسی کاظم(ع) مشهود است و همین امر نیز باعث شده است که دشمنان هم به آن اعتراف کنند، این است که امام از هر جهت نمونه بوده و بنا به تعبیراتی که از سوی بعضی علما، مثل ابن ابی الحدید نقل شده است، در وجود امام، فقاهت، دیانت، عبادت، بردباری و شکیبایی وجود داشت و امام از جنبه عبادی در اوج قرار داشت؛ به طوری که وقتی به هارون اعتراض شد که چرا امام موسی کاظم(ع) در شرایط سخت در زندان به سر می برد، هارون به ربیع گفت کسی که در زندان است یکی از راهبان بنی هاشم است و چاره ای نیست و بنا به اجبار امام، باید در محدودیت باشد.
وجود کمالات در امام، اولین زمینه جذابیت جاذبه ایشان است و سبب می شود که افراد به سمت و سوی امام کشیده شوند و از آن طرف دشمنان هم به خاطر حسادت و کینه، نمی توانستند این همه کمالات، فضایل و مناقب را تحمل کنند. این درحالی بود که امام به خاطر اخلاق حسنه در زمان خودشان ضرب المثل بود؛ به طوری که هر وقت کسی از دشمنان امام قصد آزار و اذیت داشت، امام هفتم(ع) با پول و کیسه های درهم و دینار از آنان استقبال می کرد و این بر خلاف عملکردی بود که دیگران در مقابل دشمنان خودشان ابراز می کردند.
شیوه و روشی که ائمه در مواجه با دشمنان داشتند، سبب جذابیت آنان می شد و به عبارتی حکومت بر دل ها و قلوب مردم را خاندان عصمت و طهارت به واسطه اعمال و رفتار خودشان تقویت می کردند و همین امر باعث شده بود که بر دشمنان آنان این شیوه رفتاری سخت بیاید و نمی توانستند این سیره را تحمل کنند و در صدد آزار و اذیت ائمه اطهار(ع) برمی آمدند و اما امام(ع) که با لقب کاظم نیز مشهور است، در مقابل دشمنان خشم و غضب خودشان را فرو می نشاندند و همین بهترین ابزار و وسیله برای مقابله در برابر آنان بود.
رسا - مهمترین چالش های دوره امامت امام موسی کاظم(ع) کدام موارد هستند؟
آن چیزی که مورخان و محدثین به آن اشاره کرده اند، دو نکته در ارتباط با دشمنان امام، یعنی بنی عباس است. آنها کسانی بودند که شعار خونخواهی از سیدالشهدا(ع) و این که که ادعای بازگرداندن حکومت به اهل بیت پیغمبر(ص) را با خود به یدک می کشیدند و با همین شعار نیز توانستند بسیاری از افراد و گروه ها از جمله ابومسلم خراسانی و امثال آنان را به خود جذب کنند و این گروه نیز از بنی عباس حمایت می کردند. اما دلیل این حمایت همین شعارهای بنی عباس برای بازگرداندن حکومت به اهل بیت(ع) بود و فکر می کردند که بنی عباس بر وعده خود پایدار هستند و از سویی منصور دوانقی و هارون الرشید نیز در نقطه مقابل سعی شان بر این بود که رقیب را از میدان به در کنند و در مقابل اهل بیت(ع) بایستند و آنها را کنار بزنند.
اما در همین دعوای بین دشمنان امام(ع)، عده ای هم در بین شیعیان بودند که که بعد از وفات امام صادق(ع) به دنبال این موضوع بودند که اسماعیل، پسر بزرگ امام ششم را مطرح کنند و این در حالی بود که اسماعیل در زمان حیات خود امام صادق(ع) از دنیا رفت و بعضی در همان شرایط فکر می کردند که از آنجا که اسماعیل پسر ارشد امام است، پس او باید بعد از امام ششم به مقام امامت برسد و همین گروه سبب پیدایش فرقه اسماعیلیه که همان پیروان اسماعیل هستند، شدند.
تا وقتی که امام صادق(ع) زنده بود، حتی در زمان تشییع اسماعیلی، امام(ع) سعی می کرد که جنازه را به مردم نشان بدهد و این به این دلیل بود که به مردم اشاره داشته باشد که اسماعیل پسر من از دنیا رفته است و شاید دلیل تاکید ایشان به این خاطر بود که دوباره ماجرای امامت اسماعیل از ناحیه برخی دوستان نادان مطرح نشود.
اما بعد از اسماعیل، یکی دیگر از کسانی که ادعای امامت داشت، عبدالله بن جعفر بود که برادر امام صادق(ع) است و در روایتی است که امام موسی بن جعفر(ع) در یک مجلسی دستور دادند که مردم جمع شوند و به تعدادی از شیعیان نیز سفارش کردند که هیزم فراوان بیاورند و وقتی این هیزم را آوردند، امام دست برادرش را گرفت و کنار آتش قرار گرفت و بعد از آن در وسط آتش نشست و بعد از مدتی که امام در وسط آتش بود، از جایش بلند شد و لباس خودش را تکان داد و رو به برادرش گفت: اگر فکر می کنی که تو امام بعد از پدرم هستی بیا و برو در این آتش، که اگر آتش در وجود تو اثر نداشت، معلوم می شود که تو امامی و گرنه امامت را به عهدش واگذار کن! نقل می شود در این موقع عبدالله بن جعفر رنگش تغییر کرد و بعد هم از خانه موسی بن جعفر خارج شد و این یکی از همان امور مهمی بود که امام ششم(ع) باید برای شیعیان و دوستانش تبیین می کرد.
رسا - اوضاع فرهنگی اجتماعی جهان اسلام در عصر امام موسی کاظم(ع) به چه نحوی بود؟
یکی از چیزهایی که در زمان هارون معروف است، این است که در عصر او کشورهای اسلامی از نظر وسعت گسترده شدند و وسعت این سرزمین ها پس از کشورگشایی ها افزایش پیدا کرده بود و کار به جایی رسید که سرزمین اسلامی آن روز از یک طرف با روم و از طرف دیگر با امپراطور چین همسایه بود و این چنین وسعتی در سرزمین های اسلامی ایجاد شده و این سرزمین از نظر پهناوری و گستردگی توسعه فراوانی یافته بود. در چنین شرایطی توجه مردم به جنبه های فکری و اعتقادی افزایش پیدا کرد و آنان نیاز به راهنمایی داشتند. مطابق قانون الهی، ولی و حجت خدا نیز آنان را وا نمی گذارد و در این شرایط امام موسی کاظم(ع) سعی شان بر این بود که تا حد ممکن، به وسیله شاگردان پدرشان، امام صادق(ع) حقایق را به گوش مردم رسانده و برای مردم این موضوعات را بازگو کنند.
در همین شرایط گستردگی جهان اسلام، یکی از کارهایی که امام موسی کاظم(ع) انجام دادند، این بود که وکلایی تعیین کرده و به اطراف سرزمین های اسلامی فرستادند تا مردم با واسطه، با ائمه(ع) در ارتباط باشند و این وکلا پاسخگوی مراجعات و نیازهای مردم شوند.
از طرفی وجود کسانی مثل «علی بن یقطین» که از شیعیان و ارداتمندان خالص و پاک اهل بیت(ع) بود، به عنوان وزیر در دربار هارون مشغول به کار شد که این امر نیز به اشاره امام موسی کاظم(ع) صورت گرفت که در دستگاه ظلمه بمان! با وجود این که کار کردن برای ظلم از مصادیقی است که همیشه ائمه(ع) نهی می کردند، اما به سفارش امام هفتم(ع) «علی بن یقطین» برای کارگشایی مسلمین، در دربار هارون ماند و بدین وسیله امام از دستگاه حکومت بهره برد.
رسا - عصر طلایی تمدن اسلامی مربوط به دوران امام رضا(ع) است؛ آیا می توان ریشه های این عصر را در دوران امام موسی کاظم(ع) جستجو کرد؟
بله همین طور است، چرا که پایه گذار فرهنگ اصیل شیعه را می توان از زمان امام صادق(ع) در نظر گرفت و امام موسی کاظم(ع) در تداوم آن مراحل تلاش کرد و به دنبال تکمیل این دوران بود که با توجه به شرایط خفقان و زندانی امام هفتم(ع) و محدویت های خلفا برای امام، این دوره شکوفایی تمدن اسلامی در عصر امام هشتم(ع) به اوج خود رسید و در زمان امام رضا(ع) درختی که امام صادق و امام موسی کاظم(ع) کاشته بودند، توسط امام هشتم، ثمرات این تلاش و مجاهدت های علمی به صورت آزادانه در اختیار افکار عمومی قرار گرفت که نه تنها شیعیان از آن بهره جستند، بلکه غیر شیعه نیز از این گنجینه علم و دانش بهره برد.
رسا - چطور می شود در عصر جدید به سیره امام موسی کاظم(ع) به عنوان الگو و نمونه واقعی تأسی کرد؟
در دوران معاصر و با توجه به شرایطی که جهان اسلام از ناحیه یک عده شبه مسلمان و تکفیری هایی که دستشان در دست یهود و صهیونیسم است مبتلا گردیده، از جمله نکاتی که می توان در سیره رفتاری امام هفتم(ع) به عنوان الگو اخلاقی اشاره کرد، اخلاق خوش و پسندیده امام در مواجهه و مدارا با دشمنان است. در شرایط حاضر، رفتارهای ناشاسیت و نامناسبی که از ناحیه تکفیری ها و تندروهای اهل سنت در مواجهه با شیعیان است، نیازمند صبوری و بردباری شیعه می باشیم که این رفتارها با تأسی از الگوی امام هفتم(ع) می تواند سبب جذابیت شیعه شود. کما این که در حال حاضر نیز همین صبوری شیعیان در مواجهه با این افکار، سبب جذابیت شده است؛ به طوری که دشمنان نمی توانند از این تفرقه افکنی ها به نفع خودشان سود بیشتر ببرند.
/934/402/ر
ارسال نظرات