تخیل صرف در هنر سد راه خردورزی است
به گزارش خبرگزاری رسا در اصفهان، حضرت آیت الله حسین مظاهری، رییس حوزه های علمیه اصفهان، در پیامی به مراسم افتتاحیۀ نخستین هفتۀ فرهنگی هنری اشراق ویژۀ ارائه و معرّفی آثار هنرمندان حوزههای علمیۀ سراسر کشور آورده است:اینک که نخستین هفتۀ فرهنگی هنری اشراق بهمنظور ارائه و معرّفی آثار هنرمندان حوزههای علمیۀ سراسر کشور، در شهر هنرپرور اصفهان تشکیل میگردد، ضمن اظهار مسرّت از این اقدام فرهنگی، هم از برگزارکنندگان این برنامه مخصوصاً دفتر تبلیغات اسلامی و هم از طلاّب عزیز هنرمندی که در ادای رسالت بزرگِ خود یعنی «دعوت بهسوی خداوند» از قالب هنر -که باعث ماندگاری و نفوذ عمیق پیام است- بهره بردهاند، تقدیر و تشکّر مینمایم.
وی در این پیام در خصوص موضوع هنر و استفاده از آن برای تبلیغ رسالات الهی، گفته است: هنر یک کمال وجودی است و تنها وقتی آموزنده خواهد بود که از سرچشمۀ عقل نشأت بگیرد و در مقصد حسّ فرود آید تا به اینوسیله، چشمگیر و گوشنواز و دلپذیر گردد، هنری که صرفاً از خیال و متخیّله برخیزد و به حسّ برسد، توانِ ابلاغ پیام غیب به شهادت را ندارد، چراکه موجود طبیعی، وقتی قدرت صعود و نیل به فراطبیعی را پیدا میکند که هنرمندِ اشراقی، از بارگاه رفیع عقل، رهتوشهای برای او فراهم آورد تا بتواند بهوسیلۀ آن، از زندان طبیعت رها شود و توانِ پرواز از این دامگه حادثه را به سوی باغ ملکوت پیدا کند:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
در ادامه این پیام آمده است: بنابراین هنر، رسالتی جز زیباکردن زندگی انسان ندارد و از اینرو هنرمند، مسؤولیتی سنگین را بر دوش میکشد، زیرا اگر هنرمندی بتواند در تجربۀ معنوی خود، جهتِ زندگی دیگران را مشخّص نماید و مرتبۀ والا و اعلایی از حقایق عالم هستی را به مرتبۀ مادیّتِ چشم و گوش و حسِّ انسان تنزّل دهد، در اینصورت، ما پدیدۀ مبارک و خجستهای به نام «هنر معنوی و اشراقی» را تجربه خواهیم کرد.
حضرت آیت الله مظاهری با بیان این مطلب که اکنون سؤال اساسی آن است که هنرمند برای نیل به رتبۀ هنر معنوی و قدسی چه باید بکند ادامه داده است: پاسخ آن است که هنرمند برای دستیابی به هنر اشراقی باید «چشمِ اشراقیِ» خود را بگشاید و گشوده شدن چشم اشراقی، متوقّف و مستلزم آن است که هنرمند، از خود بمیرد و در خدا فانی شود و به مصداق «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» از عالم مادّه و کثَرات طبیعت، بیرون رود تا بتواند قدرتِ دریدنِ حجابِ چهرۀ جان را پیدا کند.
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره، پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من، خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
و معلوم است تا وقتی که هنرمند در تختهبندِ امیال و شهوات و مادیّات گرفتار و اسیر باشد، نه هیچگاه امکانِ طوافِ در فضای عالم قدس را خواهد یافت و نه توانِ به تصویر کشیدنِ حقایق عالم هستی را از سرچشمۀ عقل برای دیگران پیدا خواهد کرد.
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
که در سراچۀ ترکیب، تخته بند تنم
در ادامه این پیام می خوانیم: امّا اگر چشم مشرقی و اشراقی هنرمند، بیدار و باز شود، وجهِ آنچنانی و حقیقی اشیاء را نظاره خواهد کرد و به رتبۀ قرآنی «و أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ» و به منزلتِ نبوی «الهی اَرنا الأشیاءَ کما هی» دست خواهد یافت، به این ترتیب باید گفت: شرط ظهور معنویّت و قدسیّت در هنر، آن است که ملکوت، در زندگی هنرمند تحقّق یابد و روح و جان او، به حیات طیّبه، زنده و پاینده گردد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ».
حضرت آیت الله مظاهری در ادامه آورده است: «حیاتِ طیّبه» مقامِ آدمیّت است که جز از طریق رهاشدن از طبیعت و اتّصال به ذات اقدس الهی، ممکن نمیگردد:
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روانِ آدمیّت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکانِ آدمیّت
طیرانِ مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیّت
در ادامه پیام آمده است: اگر چنین تحقّق مبارکی در ذهن و زبان و روح و جان و زندگی و مرام هنرمند، رخ دهد، او چنان رابطهای با هستی پیدا خواهد کرد که همۀ موجودات و حقایق، سرِّ تکوین خود را به وی خواهند گفت و در این صورت، هنرمند بهخوبی خواهد دانست که «معنا» را باید در کدام «صورت» و «محتوا» را در کدام قالب و «ماهیّت» را در کدام «شکل» برای دیگران متجلّی سازد و به این ترتیب، هنر معنوی و اشراقی را پدید آوَرَد.
رییس حوزه های علمیه اصفهان تأکید کرد: اکنون که حقیقتِ هنر و پدیدۀ هنرِ معنوی و اشراقی و رسالت خطیرِ هنرمندانِ دینی و شرط اساسی دستیابی و نیل به هنر قدسی، به اجمال، بیان گردید، روشن میشود که هنر معنوی و معقول، هرگز به فریب مخاطب نمیاندیشد و از گزندِ فریبکاری، مصون و محفوظ است، هنرمندی که از دایرۀ هنر خیالی و تخیّلی و حسّی خارج نشده است، ممکن است به دام نفسِ مسوِّله بیفتد و از این کژراهۀ خطرناک به نیرنگ و فریب مخاطبان دست یازد: «قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لی نَفْسی»، این همان حرکتی بود که سامری انجام داد و موجب فریب و انحراف بسیاری از مردمان شد و اساساً تسویل و فریب آن است که تابلویی دورغین که ظاهر آن محبوب و زیبا و باطن آن منفور و زشت است، در تخیّل هنرمند غیر متعهّد، جلوه مینماید و او همان هنر کاذب و شیطانی را در برابر حسّ دیگران قرار میدهد و به این وسیله آنان را میفریبد و به جای رشد و ارتقاء عقل و خرد و اندیشۀ مخاطبان، گرایش آنان به مادیّت و طبیعت را تحریک میکند و در نتیجه، به جای آنکه جامعه را به سوی عقلانیّت سوق میدهد، فضای تخیّلهای بیهوده و تلفکنندۀ عمر و وقت بشری را در جامعه، حاکم میسازد و بدین ترتیب، خیانتی بزرگ به انسان را رقم میزند.
در ادامه پیام می خوانیم: امروز ابعاد و بخشهای گوناگون هنر در جوامع انسانی و حتّی با کمال تأسّف در جامعۀ ما، مبتلا به چنین بیماری رنجآور و بزرگی است، اینک که شما طلّاب و روحانیّون عزیز خواستهاید تا با ابزار هنر، آموزهها و تعالیم دینی و معارف عقیدتی و مذهبی را به جامعه خصوصاً به نسل جوان و نوجوان و کودکان، منتقل نمایید، باید به این نکتۀ مهم، عطف توجّه خاص داشته باشید که اگرچه هنر، از مؤثرترین و کارآمدترین ابزارها برای انتقال مفاهیم و پیامها به مخاطبان است، امّا به همان میزان هم خطیر و در معرض آسیبهای جدّی است.
وی در پیام خود آورده است: هنری که هنرمندِ آن هنوز در پایبندی امیال و شهوات نفسانی اعمّ از لذّت، قدرت و ثروت اسیر باشد، به مرزهای قدسیّت و معنویّت نخواهد رسید و او توانِ نشان دادن راه زندگی به دیگران را نخواهد داشت، بلکه چهبسا به جای راهنمایی، سبب انحراف و اغوا و فریب و تسویل دیگران خواهد شد، هنری که از پایگاه و بارگاه رفیع عقل و خرد و اندیشه برنخاسته باشد و فقط در محدودۀ تخیّلات هنرمند گرفتار باشد، نمیتواند کمکی به ارتقای عقلانیّت و خردورزی در جامعه و نسلِ تکاملطلب جوان بنماید و فقط احساسات و عواطف و هیجانات زودگذر و مقطعی و بیپایۀ آنان را تحریک میکند و هیچ بنیان مرصوص و محکمی را پی نخواهد ریخت.
در ادامه این پیام آمده است: هنری که مرزهای دینی، عقیدتی و ملّی، میهنی را به نام هنر بشکند و از حدود الهی عبور کند، از پایگاه جهالت برخاسته است چرا که «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُها لِقَوْمٍ یَعْلَمُون» و البتّه این هنر نه تنها به مخاطبان بلکه بیش و پیش از آن به خودِ هنرمند، صدمه و لطمه خواهد زد: «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ».
آیت الله مظاهری در پایان پیام آورده است: بنابراین همۀ هنرمندان به ویژه کسانی که در صدد ارائه جلوههای هنری از معارف والای دینی هستند باید بکوشند تا این جهاتِ با اهمیّت را چه از حیث نظری و علمی و چه از بُعد عملی، به درستی مراعات نمایند تا هم رسالتِ خطیر خود در جهتدهی به زندگیِ مخاطبان و نشان دادن حقایقِ عالم هستی به آنان را ایفاء نمایند و هم در خدمت به دین و دیانت و عقل و عقلانیّت، توفیق داشته باشند./939/د101/س