۰۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۶
کد خبر: ۲۲۲۵۶۱
در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمین مبلغی مطرح شد:

راه رسیدن به آزاداندیشی اصیل، فضای آزاد فکری با تقید به روش­مندی علمی است

خبرگزاری رسا ـ اصلا هدف از تشکیل کرسی‌های آزاد اندیشی این است که این امر در حوزه نهادینه شود. همه بپذیرند که باید آزاد اندیشی کرد. اگر کسی آزاد اندیشی کرد، با او به مقابله برنخیزند و شیوه‌ها و ابزارهای خوف انگیزی در قبال او به کار نگیرند. او را متهم به خروج از فقه و فقاهت نکنند؛ معنای کرسی‌های آزاداندیشی همین است.
مبلغي
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، دیدار با حجت الاسلام و المسلمین مبلغی از پژوهشگران و فضلای ارجمند حوزوی و رییس مرکز پژوهش‌های اسلامی مجلس شورای اسلامی، حول محور موضوع «کرسی‌های آزاداندیشی» شکل گرفت و به بحث و بررسی در متن و مباحث پیرامونی این مقوله انجامید. نگاه و مروری بر سیر تطور این بحث و سابقه تاریخی و شیوه و سلوک بزرگان دین و علمای راستین در این حوزه، مدخلی شد برای ورود به یک میدان نقادانه بر مبنای موضوع کرسی‌ها. از نقد فضای آزاداندیشی و خلأ کرسی‌های آزاداندیشانه تا موضوع مدیریت حوزه و سیستم آموزشی و آسیب شناسی آن. ضمن سپاس از ایشان، شما را به مطالعه بخش‌هایی از این گفت‌وگو فرامی‌خوانیم.
 
 
رسا - جناب آقای مبلغی، یکی از سرفصل‌هایی که سرویس اندیشه خبرگزاری رسا پیگیر است، بحث کرسی‌های آزاد اندیشی است که به ویژه طی دو دهه گذشته، جدی‌تر در فضای علمی کشور مطرح شده است. اگر در ابتدا حضرت عالی مروری داشته باشید به صبغه و سابقه این بحث و سیر تطور این موضوع، ممنون می‌شویم. البته گذشته هم به معنای تاریخ صدر اسلام، سیره حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) و هم به معنای دوران جدید مورد نظر است.
حیات انسانی به اندیشه است؛ یعنی اگر اندیشه را از انسان بگیرند، وجه ممیز و تشخیص دهنده او را از غیر او گرفته‌اند و همه تحولی هم که برای انسان رخ می‌دهد، چه در عرصه معنویت و اعتقاد به خداوند و اصول و فروع مذهب و چه در عرصه‌های دنیوی و پیشرفت‌های مادی، همگی معلول و محصول اندیشه و اندیشیدن است و اگر انسان قدرت اندیشیدن را نمی‌داشت، نه به خدا ایمان می‌آورد و نه دنیا و زندگی او، پیشرفت‌های سرسام آور و حیرت برانگیزی می‌کرد.
به همین خاطر قرآن، مرتب به «افلا تعقلون» اشاره دارد. بنابراین، اندیشه، اساس تحول به حساب می‌آید و تحول، منهای اندیشه، معنا ندارد و تحول انسانی یا اجتماع انسانی و یا پدیده‌های مربوط به انسان‌ها، جز با اندیشیدن و تحول مثبت، معنا پیدا نمی‌کند. البته این معنایش این نیست که هر اندیشه‌ای الزاما به تحول مثبت می‌انجامد و باز معنایش این نیست که ما به فکر دست یابی جمعی و اتفاقی، یعنی اجماعی، به معیارهای اندیشه و اندیشیدن نباشیم یا بر آن‌ها تمرکز نکنیم؛ ولی معنای آن این است که اندیشه را باید آزاد گذاشت.
در واژه کرسی‌های آزاد اندیشی، آزاد اضافه می‌شود به اندیشه؛ آزاد بیاندشیم و بدانیم اندیشه، قید بردار نیست و اگر قید هم بردارد، خود اندیشه، آن را قید می‌زند. یعنی شما باید روش اندیشیدنتان درست باشد و اصول اندیشیدن را رعایت کنید؛ مثلا فرض کنید اندیشه سریع و شتابزده نداشته باشید، تأمل کنید و یا اندیشه اگر در یک فضای علمی انجام می‌گیرد، نباید به اساسیات روشی آن علم بی‌وفایی کند و آنها را نادیده بگیرد؛ و الا آن علم و پیوند قضایا و ارتباط گذاره‌هایش به هم می‌خورد.
البته معنایش این هم نیست که همه چهارچوب‌های روش را باید دربست قبول کرد؛ بلکه اساسیاتش را باید مورد توجه قرار داد. بنابراین، اندیشه باید آزاد باشد. دین هم از آزادی اندیشه، هراسی به دل راه نمی‌دهد و نه تنها هراسی ندارد، بلکه حیات خودش را هم در همین اندیشه آزاد می‌بیند. اندیشه آزادی که بر اساس اصول اولیه مورد توافق همه انسان‌ها و یا انسان‌های یک علم، چهارچوب‌ها را طبعا رعایت کند. این هم که اسلام به صورت بارزی از جهل، بدگویی کرده و جاهلان را مذمت کرده و به صورت گسترده و فراگیری امر به تعقل کرده، حاکی از این است که اسلام، حیات خودش را در رشد و در رسیدن انسان‌ها به واقعیت می‌بیند و واقعیت‌ها را هم چیزی که خودش می‌گوید نمی‌بیند؛ بلکه متن واقعیت را مورد نظر قرار می‌دهد و مد توجه؛ یعنی آن قدر اسلام اصالت دارد که اصل واقعیت‌ها و حقایق را بازگو می‌کند.
این در ارتباط با اندیشه آزاد؛ اما این که از گذشته‌های دور، اسلام به سمت اندیشه آزاد هم بوده است، یک امر مبرهنی است؛ هم سیره‌های اهل بیت(ع) و پیامبر اسلام(ص) حاکی از این است و هم قرآن مجید ناطق به این اشاره دارد و ارائه فرموده است. آیه معروفی در قران عزیز هست که شاید از کنارش به سادگی و به سرعت عبور می‌کنیم، به دلیل این که گاهی یک امر و یا یک آیه‌ای را زیاد می‌شنویم و به همین خاطر هم فضا و فرصت تأمل را نسبت به آن از دست می‌دهیم و اصولا خاصیت تکرار شوندگی یک امر این است که انسان در قبال آن امر تکرار شده، تأمل را از دست می‌دهد. منظورم آیه «فبشر عبادی الذین یستمعون القول» است.
این آیه در حقیقت جملات کوتاهی است، ولی خیلی پر معناست؛ اولا بشارت می‌دهد و باید بدانیم بشارت دینی و الهی متعلق و متوجه هر چیزی نمی‌شود. «بشّر» آن هم «بشّر» مجموعه بندگانم را، اشاره کرده به بندگان من؛ این یک نوع انتساب به خداوند است، آن هم نه با «نا» بلکه با «یا» متکلم وحده.
بشارت برای چیست؟ چرا این بشارت به «یستمعون» می‌رسد؟ این‌ها می‌شنوند قول را. «القول» هم الف و لام جنس است؛ یعنی هر قولی را. یک نوع تعدد در او دیده می‌شود و یتبعون و استماعشان هم استماع لغوی نیست و بعد هم می‌فرماید «احسن»؛ بهترین این قول‌ها را پیروی می‌کنند؛ یعنی چند قول ارائه شده است و یکی از آن اتباع می‌شود. از این آیه به دست می‌آید که اولا باید استماع قول داشت و بعد هم باید این استماع قول را به عرصه عمل و ساحت اجرا گذاشت و اتباع را نسبت به آن شکل داد. شاید هم از این آیه به دست بیاید که اگر قولی را پذیرفتید، علیه قول‌های دیگر گارد نگیرید و موضع گیری نکنید؛ چون می‌گوید "احسن" که حسنی هم در کنار آن نهفته است. یعنی با قول‌های دیگر، حداقل تعامل حسن بکنید؛ منتها برایش این احسن است.
 
 
رسا - نکته‌ای که شاید در اینجا به ذهن متبادر شود، بحث نسبیت است و موضعی که اسلام در برابر آن دارد.
اسلام البته نسبیت را قبول ندارد، چون حقیقتی در وراء عالم، وجود دارد. اما تعامل نسبی را قبول دارد. نسبیت در حقیقت را قبول ندارد؛ ولی تعامل نسبی را چرا. یعنی من این را پسندیده‌ام، بنابراین برایم احسن است؛ اما دیگری آن نپسندیده است و می‌تواند برای او حکم دیگری داشته باشد؛ این یعنی تعامل. اما باید تعامل ما بر اساس گارد گرفتن و نفی مطلق کردن نباشد. این آیه، آیه اندیشه است؛ چون قول از اندیشه برمی‍خیزد. قول منهای اندیشه که به درد نمی‌خورد و قول هم باید ارائه شود و قول ارائه شده باید استماع شود و قول استماع شده باید اتباع شود و قول اتباع شده باید از سوی هر متبع و پیگیر و پذیرنده‌ای باید منتهی به تعامل احسن شود؛ یعنی با اقوال دیگر باید تعامل حسن داشته باشد.
البته طبعا چون این آیه سخن از عباد به میان آورده است، معلوم می‌شود که این اقوال، در فضای دینی مطرح است؛ چون آن‌هایی که منکر خدا هستند که از سوی خداوند مورد خطاب «عباد من» قرار نمی‌گیرند؛ آن‌ها عبودیتی ندارند. پس فضای این آیه، مربوط به بندگان خداوند است که چهارچوب‌هایی را پذیرفته و دنبال بشارت هم هستند؛ ولی چنین نیست که در فضای دینی و فضای اجتهادی، یک قول باشد. نه، از این آیه شاید این هم به دست بیاید که این آیه همچنین نمی‌خواهد بگوید که هر کسی مجتهد است؛ بلکه از آن به دست می‌آید که طبعا هر اندیشه‌ای نیازمند اجتهاد است و رسیدن به این اجتهاد هم مراحلی دارد.
یعنی اندیشه می‌گوید که همه حوزه‌ها تخصصی است؛ چطور مثلا من اگر در امر پزشکی یک سخنی گفتم، دیگران نمی‌آیند به حرف من گوش بدهند؛ می‌روند به حرف پزشکان گوش می‌دهند؛ بعد می‌گویند کدام بهتر است. به همین شکل، دین هم یکسری روش مطالعه دینی و روش اجتهاد دارد. در دین یک امری است که همه بر آن اجماع دارند؛ اما بدون روش که نمی‌شود دین را مطالعه کرد. بنابراین از این آیه نباید خوفی به دل راه داد که آیه دارد زمام قول را به دست هر کسی می‌سپارد! در مفهوم قول، در ارتباط با مسائل اجتهادی، عنان کار به دست مجتهدان است؛ ولی مجتهدان نباید سخت گیری کنند و خیال کنند فقط یک حرف در کار است و یا یک حرفی که اکثریت می‌گویند، همان درست است. فلسفه وجودی کرسی آزاد اندیشی همین است که مثلا چنین نیست که یک رأی شاذ، به دلیل شاذ بودن، باطل است. بلکه رأی شاذ ممکن است به دلیلی و در مواردی، رد شود و مثلا به دلیل عدم رعایت اصلی اجتهادی، مقبول قرار نگیرد؛ ولی اگر رای شاذی، روش قابل قبولی را ارائه کرد، پس می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد.
 
رسا - بی‌تردید موضوع مد نظر شما در بحث روش‌ها هم، منظور آن اساسی‌های روشی است؛ یعنی مولفه‌های اصلی روش؛ چون روش اصولا مولفه‌های مختلفی دارد و به اصطلاح، آن مجتهد در راه قدم برداشته است، ولو رأی شاذی را ارائه داده است.
بله، منظور آن مبانی و اساسیات روشی است؛ یعنی مولفه‌های اصلی روش؛ به یاد بیاوریم که خیلی از آراء مشهور کنونی، در اول شاذ بوده‌اند؛ چون همیشه راه ابداع، از شاذ می‌گذرد. کسانی که آگاه و آشنا هستند، می‌دانند که در فقه خیلی از آراء تا زمان شهید اول، آراء بر ساخته مشخص معینی بود. شهید اول در خیلی از موارد، آراء ابداعی ارائه کرد که تا آن زمان کسی ارائه نکرده بود؛ ولی بعد از شهید، به دلیل قوتی که داشت، رفته رفته و کم کم آن آراء را همگان قبول کردند. امروزه همان آراء، به عنوان آراء اساسی علمی علم فقه مورد قبول واقع شده است. شیخ انصاری خیلی از آرایی که امروزه ما می‌پذیریم و در ابتدا فقط ایشان مطرح کرده بودند و آراء شاذی هم بود، یعنی اولین بار بود که مطرح می‌شد را بیان نمود.
اتفاقا در زمان خود شیخ انصاری هم در زمینه‌ای در اصول، ایشان رأیی را ابداع می‌کند و بعضی‌ها یا حداقل آن طور که در بحرالفواید است، حداقل یک نفر به ایشان خرده می‌گیرد که شما بر خلاف اصحاب صحبت کردید و این رأی را ارائه کردید. بنابر این نباید از شاذ بودن رأی هراسید؛ چون اگر بهراسیم، کرسی‌های آزاد اندیشی معنای خودش را از دست می‌دهد. البته آزاد اندیشی یعنی آزاد بیندیش، ولی در چهارچوب بیندیش؛ نه اینکه چهارچوب را نادیده بگیر.
 
رسا - حاج آقای مبلغی در این بحث در واقع اشاراتی داشتید به متن قرآن و سیره علمای گذشته و به معنای کرسی‌های آزاد اندیشی. طی دو دهه گذشته که این موضوع مطرح شده است، آن هم در بالاترین سطح نظام و زعامت دینی، قاعدتا یک جایی باید متکفل این امر باشد. می‌خواستم از حضرت عالی سوال کنم که به نظر شما اولا آیا نیاز است که جایی متکفل این امر باشد یا خیر؟ اگر نیاز است، کجا مقدم است و اولویت دارد و آیا این اتفاق افتاده است؟ یعنی نهادی مثل حوزه، توانسته به درستی متکفل این بحث باشد و آیا ما اساسا در حال جریان یافتن و روند اجرایی شدن این موضوع و مقوله در جامعه علمی کشورمان هستیم یا خیر؟
کرسی‌های آزاد اندیشی را مقام معظم رهبری مطرح کردند و در واقع با توصیه ایشان شکل گرفت. طبیعتا خود عنوان هم به اندازه کافی گویا هست. در صورت تحلیل عنوان، ما می‌فهمیم که چه امری باید اتفاق بیفتد. اولا وقتی کرسی گفته می‌شود، کرسی یک امر رسمی پذیرفته شده و شناخته شده است. وقتی می‌گویند در دانشگاهی کرسی ایجاد شد، این دانشگاه است که مبادرت می‌ورزد و آن را به مثابه یک امکان نهادینه شده و تعبیه شده در دانشگاه قلمداد می‌کند. بنابراین وقتی گفته می‌شود کرسی، یعنی مثلا حوزه علمیه باید این را به صورت رسمی بپذیرد. اگر بنا باشد ابداع و ابتکار در یک فضای غیر رسمی و غیر پذیرفته شده قرار بگیرد، این ممکن است راه خودش را جهت ظهور و بروز، نتواند آن طور که باید و شاید طی کند و راه طولانی شود و به سنگلاخ‌هایی بربخورد.
اصلا هدف از تشکیل کرسی‌های آزاد اندیشی این است که این امر در حوزه نهادینه شود. همه بپذیرند که باید آزاد اندیشی کرد. اگر کسی آزاد اندیشی کرد، با او به مقابله برنخیزند و شیوه‌ها و ابزارهای خوف انگیزی در قبال او به کار نگیرند. او را متهم به خروج از فقه و فقاهت نکنند؛ معنای کرسی‌های آزاداندیشی همین است. بنابراین از واژه کرسی می‌شود این را فهمید؛ وگرنه ابداع و ابتکار غیر کرسی را که همه قادرند و از دستشان برمی‌آید. مهم این است که فضای رسمی به آن موضوع داده شود و به اصطلاح «کرسی» به وجود آید؛ به عبارت دیگر، محوریت و بدنه اصلی و مرکزیت یک نهاد مثل حوزه، به این امر، رسمیت ببخشد و آزاداندیشی صاحب کرسی گردد.
واژه آزاد اندیشی هم روشن است؛ یعنی اندیشیدن آزاد. طبعا همه آن قیودی هم که عرض کردم وجود دارد. آزاد اندیشی به این معنا نیست که تخصص‌ها و روش‌ها را کنار بگذاریم؛ بلکه با تقید به آن‌ها باید آزاد اندیشید. کرسی آزاد اندیشی چند مشکل رو به روی خودش دارد که تا این مشکلات حل نشود، این کرسی‌های آزاد اندیشی پا نمی‌گیرند. اولا فرهنگ آزاد اندیشی را در حوزه، ولو به صورت نسبی باید استقرار بخشید. اگر بنا باشد اکثریتی از صاحب نفوذان در حوزه، از ابداع و ابتکار، به دلیل آن که خروج از مسیر است، بهراسند و یا آن را نپذیرند، مطمئنا آن کرسی و آزاداندیشی مورد نظر اتفاق نمی‌افتد.
تحقق آن کرسی، وابسته است به یک فرهنگ؛ فرهنگی که باید این نکته را بپذیرد که در جامعه علمی، ما نیازمند این روش فکر و اندیشه هستیم و باید بنای این کرسی‌های را بگذاریم. در حوزه، کرسی می‌خواهیم، ولی ما می‌خواهیم و این تمام ماجرا نیست. مشکلات زیادی در این راه وجود دارد که برای برطرف کردنش باید کوشید و برای رسیدن به این، باید پشتوانه حوزوی را برای این امر تقویت کنیم. راه تقویتش هم روشن است؛ منتها باید صحبت کنیم. مشکل دوم این است که این آزاد اندیشی و مصداق‌های آزاد اندیشی برود به سمت آزاد بودن از روش اندیشیدن که این هم درست نیست.
دیگر اینکه، ما نباید چهره آزاد اندیشی را چهره نامطلوبی کنیم. مثلا وقتی یک نفر فقیه بیاید اندیشه‌هایی را به عنوان اندیشه‌های آزاد فقهی ارائه کند، نباید این رفتار علمی و روش آزاد اندیشانه‎اش، نگاه منفی در ما ایجاد کند. این روش، درست نیست و نباید این طور بار بیاییم که فقط باید از روش‌های پیشین، پیروی کرد. این هم یک خطری است که ما مصداق‌های نامطلوبی شکل بدهیم.
سومین مشکل این است که کرسی آزاد اندیشی قبل از اینکه راه بحث و بررسی و نقد و ابرام درون مجامع علمی پیدا کند، قبل از این اتفاق، در فضای رسانه‌ای گسترده‌ای برای عموم منتشر شود و حالت شعاری پیدا بکند. این هم درست نیست. این مسئله باید ابتدا در فضای حوزه و رسانه‌های حوزه در یک سطح محلی آن هم به عنوان یک ایده و اندیشه مطرح شود.
این سه مشکل را من می‌بینم. گاهی یکی از این مشکلات وجود دارد، گاهی هر سه وجود دارد. در کنار این مشکلات ذاتی برای کرسی آزاد اندیشی، مشکل دیگری هم وجود دارد که اقدامی نسبت به برپایی کرسی‌ها صورت نگیرد یا اقدام صورت بگیرد، ولی اقدام‌های ابتر، غیر منسجم، غیر برنامه ریزی شده و حساب ناشده باشد. این‌ها جلسه است، کرسی نیست. کرسی آزاد اندیشی حوزه، باید به شکل رسمی مثل دانشگاه باشد؛ مثلا این علم را یا این اندیشه را یا این ادیان و مذاهب را یا کرسی زبان فارسی و... را با ساختار و پشتیبانی رسمی و به مفهوم واقعی به شیوه «کرسی» راه اندازی و پیش برد. باید حوزه رسما کرسی ایجاد کند.
 
 
رسا - چرا این اتفاق تا کنون در حوزه نیفتاده است؟
گاهی این عدم اتفاق و رخ ندادن این روند، بازگشتتش به آن سه مشکل ریشه‌ای است که عرض کردم. گاهی ضعف مدیریتی یا عدم عزم مدیریتی است که باید ایجاد شود. این‌ها امور شوخی بردار یا تسامح برداری نیستند. چون این‌ها با حیات فقه و جواب‌گو و پاسخگو و دقیق کردن فقه در قبال مسائل دوران معاصر و آینده مرتبط است. این‌ها را نمی‌شود به دست اتفاق سپرد تا ببینم کی می‌شود! این‌ها از اصلی‌ترین جریانات فکری و مشاغل علمی و حرفی است که حوزه باید در خود پیدا کند.
کرسی‌ها آزاد اندیشی باید شکل بگیرد تا وضعیتمان طوری نباشد که اگر سخنی گفته شد، بگوییم دین به هم می‌خورد! خوب یک عده‌ای می‌آیند نقد می‌کنند؛ ما آموخته‌ایم که نسبت به اصل خدا هم بحث و نقد می‌شده است. اصلا درس‌های خارج ما البته نه هر درس خارجی- مانند مرحوم کمپانی یا شهید صدر یا امام(ره) و نیز بعضی دروسی که الان وجود دارد، در واقع، کرسی‌های آزاد آندیشی بوده، منتها چون در یک مسیر خاصی بوده، با آن مفهوم نهایی «کرسی‌های آزاداندیشی» نرسیده. یادمان باشد که امروزه انقلاب شده و انقلاب با یک حوادثی مواجه است؛ چه در داخل و چه در خارج و ما با ایجاد یک امکان بیشتری در سطح عام‌تر و فراتر از یک درس خارج، می‌خواهیم ایده‌ها واندیشه‌هایی را مطرح کنیم.
حالا در چنین موقعیتی، دیگری می‌آید نقد می‌کند و اشکال می‌گیرد و این خودش آغاز راه و گام اول است و باید محکم و با قدرت برداشته شود. اینکه ما هیچ ورود پیدا نکنیم، با این استدلال که این یک امر خطیری است و... اشتباه است و منجر می‌شود به محدود ماندن فقه در یک وضعی خاص و نزدیک نشدن به واقعیت‌های معاصر و از دست دادن خیلی از فرصت‌ها و بعد متهم شدن به اینکه فقه پاسخگو نیست؛ چون وقتی فقه وارد حوزه‌هایی نشود، آن عموم مردم نمی‌گویند فقه می‌توانست و نشد؛ بلکه می‌گویند فقه اداره نکرد؛ لذا به نظر می‌رسد که عوامل مختلفی می‌تواند در ایجاد و احیا و یا مانعیت در این مسیر، وجود داشته باشد.
 
رسا - در حال حاضر اساسا «فیضیه» ما نسبتش با کرسی آزاد اندیشی چیست؟ این فضا اصلا وجود خارجی دارد؟ فیضیه به معنای نماد حوزه.
البته می‌توان گفت حوزه قم الان از بهترین حوزه‌های شیعه است. یعنی هیچ‌گاه هیچ حوزه‌ای با این تراکم درسی و بحثی و با رویکردها به فضاهای معاصر شیعه به خودش ندیده؛ منتها این فرصت و این وضعیت مثبت یک مسئله است و این که این حوزه همه فرصت‌ها را در جهت ابداع و ابتکار و از جمله ایجاد کرسی‌های آزاد اندیشی به کار گیرد، چیز دیگری است.
از جمله مدیریت پژوهشی و بردن نیروهای فکری به سمت و جهت‌های خاصی که اگر به آن‌ها نپردازیم، ممکن است دین مردم دچار آسیب شود و یا برای دین نسل کنونی و یا برای نسل‌های بعدی دچار اضطراب و اختلال شود؛ این‌ها را باید دید و در واقع این کرسی‌های آزاداندیشی پاسخ و راه حلی است برای رفع کردن این مشاکل و مسائل.
من قبول دارم که امروزه از ده امکان در اختیار، یک دهم این امکانات را در رشد علمی به کار گرفتیم و اکثریت فرصت‌ها به هدر می‌رود و مدیریت پژوهشی و علمی کامل و تمام عیاری نداریم و در این مجموعه، فقدان کرسی‌های آزاد اندیشی هم ارزیابی می‌شود که این در حال به هدر رفتن است و ما چوب این بی‌توجهی‌ها را خورده‌ایم و بیشتر خواهیم خورد. حوزه امروز همه امکانات و فرصت‌های رسانه‌ای خودش را به کار می‌گیرد و خیلی‌هایش به هدر می‌رود.
 
رسا - بله متأسفانه حق با شماست! شاید یکی از دلایلی که باعث می‌شود این موقعیت پدید نیاید، شکل سیستم آموزشی و جریان آموزشی حوزه است.
بله، قطعا. ولی ببینید ما سعی کردیم از منظر کرسی‌های آزاداندیشی، خیلی جدی و منطقی و گام به گام وارد این موضوعات شویم. بحث اول ما این بود که قیود، چهارچوب و عواملی که ممکن است این را ایجاد نکرده باشد، بیان کنیم و ضرورت آن را یادآور شویم و اینکه حوزه باید وارد این مقوله شود و ما نباید اندیشه‌ای که در کرسی آزاد اندیشی ایجاد می‌شود را در بوق کنیم و در کشور مطرح کنیم؛ بلکه این باید در حوزه مطرح شود. علاوه بر این ما باید حواسمان باشد و بگوییم که این یک ایده است که دارد مطرح می‌شود و حرف نهایی حوزه نیست و نیز گفتیم که صرف برپایی جلسات اینجا و آنجا، غیر از کرسی‌های آزاد اندیشی است.
در ضمن، کسانی که کرسی آزاد اندیشی را برپا می‌کنند، نباید فکر خودشان را اعمال کنند که از این کرسی‌ها جهت‌های خاصی را بخواهند استخراج کنند؛ یعنی نتیجه تحقیق، از اول معلوم نباشد؛ آن دیگر آزاد اندیشی نیست. مثلا گروهی مأمور شوند این جلسات را برپا کنند، برای کرسی آزاد اندیشی و طی آن باید سه چهار گروه، همزمان برای داوری گذارده شود که آیا این روند، از روش اصیل و درست کرسی‌ها، خارج است یا نه؟
یعنی اجازه دهند حرف‌های جدید ارائه شود و آن حرف‌های جدید، نه در یک شورای داوران دارای فکر خاص، که در چندین لایه داوری یا شورای داوری، باید بررسی شود و ساز و کاری هم برایش در نظر بگیرند و اجازه بدهند تا روند طبیعی و اصولی این کرسی‌ها، با آرامش و استحکام پیش رود. البته وقتی کرسی آزاد اندیشی برپا شد، می‌توانند نشست‌هایی را در مراحل قبلی کرسی برگزار کنند که نخبگان، حرف‌های جدیدشان را بزنند که اگر حرف‌های جدیدی رصد شد، آن کرسی آزاد اندیشی رسمی به سمتش برود و مباحث را علنی‌تر کند و از میان حرف‌هایی که زده شده است، مطالعه کنند و ببینند کدام جدیدتر است و کدام مبنای روشی خاصی دارد.
 
 
رسا - این «حوزه» که می‌فرمایید، مشخصا منظورتان مدیریت اداری حوزه است یا منظور مراجع عظام است یا...؟
من منظورم مدیریت حوزه است که باید متکفل اجرای برنامه باشد؛ نه اجرای فکری، اجرای ساختاری. اجرای فکری را باید به طیف‌های فکری مختلف بسپارد و دخالت نکند؛ یعنی دخالت در جهت دادن‌ها نکند. نشست‌هایی که الان در حوزه برگزار می‌شود، جلسه است، کرسی نیست. کرسی چیزی است که به رسمیت شناخته می‌شود؛ وگرنه حرف‌ها که زده می‌شود. من معتقد هستم، خود مدیریت باید در برگزاری کرسی نهایت احتیاط را بکند که یک وقت به سمتی نرود که این مجموعه، نتایج از پیش تعیین شده‌ای داشته باشد؛ چون بنا است تحقیق شود و فضای اندیشه آزاد فراهم آید. منتها یک سری چهار چوب‌ها دارد، آیین نامه می‌خواهد و آنچه که در شورای انقلاب فرهنگی برای نوآوری گفته شده، کفاف نمی‌دهد و پاسخگوی ارائه در حوزه نیست. حوزه یک ساز و کار خاصی می‌خواهد که به نظر من مدیریت حوزه باید هر چه سریع‎تر با یک طیفی از خوشفکران حوزه در این خصوص، همفکری و نشست داشته باشد و نتیجه این کار به یک آیین نامه‌ای بینجامد.
 
رسا – خیلی ممنونم جناب استاد مبلغی از وقتی که در اختیار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا قرار دادید.
من هم از شما سپاسگزارم و امیدوارم در انعکاس برنامه‌ها و رصد موضوعات مهمی از این دست موفق باشید.
830/400/ر
ارسال نظرات