هوشیارى در برابر نقشههاى دشمن در آموزه های امام خمینی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، شیوه رهبری امام خمینی(ره) بهعنوان الگوی رهبری اسلامی در زمان معاصر میتواند مقدمه مناسبی برای ارائه الگوی رهبری در اسلام باشد. این الگو ابعاد و جنبههای مختلفی دارد که به تناسب ظرفیت این مقاله، یکی از مهمترین آنها یعنی رهبری بصیر مورد توجه قرار میگیرد. مهمترین شاخصهای رهبری بصیر از دیدگاه امام خمینی(ره) عبارتند از: دوراندیشی و آیندهنگری، داشتن چشمانداز و ارائه طرحی برای آینده، شناخت ماهیت جریانها و هوشیاری در مواجهه با آنها، شناخت افراد صالح و ناصالح، دشمنشناسی و شناخت توطئههای دشمن و سرانجام موقعیت و وظیفهشناسی. مستند این شاخصها تصریح امام در بیان آنها و یا مصادیقی از رفتار امام است که توسط دیگران نقل شده است.
بیشک تحقیق در شیوه رهبری امام خمینی(ره) و کشف ابعاد رهبری ایشان، مقدمه ارائه الگویی برای شیوه رهبری اسلامی در سطح کلان و رهبری سازمانها در سطح خُرد است. این شیوه که بر کتاب و سنت مبتنی است و ریشه در معارف اسلامی دارد، میتواند بخشی از مدیریت اسلامی نیز باشد؛ زیرا امام خمینی(ره) در رهبری خود جز بر آنچه از اسلام بهعنوان حقیقتی جاوید دریافته بود، عمل نکرد.
البته الگوهای حقیقی رهبری اسلامی، پیشوایان معصوم ما هستند، ولی با توجه به اینکه امام خمینی(ره) پیرو واقعی پیشوایان دینی بوده و جایگاه والایی پس از مقام عصمت دارد و نیز بهدلیل دستیابی آسان بهشیوه رهبری امام خمینی(ره) بهسبب معاصر بودن آن، بهطور طبیعی منابع موجود در موضوع شیوه رهبری امام بهاندازهای است که میتواند دستمایه خوبی برای تحقیق و استنباط نتایج ارزنده، قابل ارائه و کاربردی باشد.
منتها تحقیق در شیوه رهبری امام، ظرفیتی فراتر از یک مقاله و یا حتی یک کتاب را میطلبد؛ زیرا ابعاد دیگری از قبیل خدامحوری، رهبری کریمانه، رهبری مردمی و ... در شیوه رهبری امام وجود دارد که خود محتاج پژوهش جداگانهای است.
ازاینرو، با توجه به ابعاد گوناگون رهبری امام و عدم گنجایش مقاله حاضر، تنها به یک جنبه از رهبری امام میپردازیم و بهدلیل اهمیت موضوع بصیرت در رهبری، بصیرت در رهبری امام را همراه با ارائه شاخصهای آن، هدف اصلی این نوشتار میدانیم. سؤال اصلی این مقاله این است که شاخصهای بصیرت در رهبری امام خمینی(ره) چیست؟
فرضیه تحقیق
امام خمینی رهبری بصیر بود که شاخصهای بصیرت در رهبری ایشان عبارتند از: دوراندیشی و آیندهنگری، داشتن چشمانداز و طرحی برای آینده، شناخت ماهیت جریانها و هوشیاری در رویارویی با آنها، شناخت افراد صالح و ناصالح، شناخت دشمن و توطئههای او و سرانجام، شناخت موقعیت و وظیفه.
روش تحقیق
از نظر ماهیت تحقیق، روش حاکم بر این تحقیق بر نقل و تحلیل عقلی استوار است. در این روش، متن و سند مربوط به گفتهها و نوشتههای بهجایمانده از امام خمینی(ره) تحلیل و تفسیر میشود. محقق در جستجوی آن است که خطوط اساسی متن را در حوزه رهبری مشخص سازد و جنبههای فرعی را به این خطوط اصلی پیوند دهد. آنگاه با توجه به گزارهها و یافتههای بهدستآمده از آثار مکتوب امام، استنتاجهایی را در این حوزه ارائه کند.
به بیان دیگر، ابتدا با مطالعه کتابخانهای در زمینه ادبیات رهبری و تحقیق در مقوله بصیرت و سپس با استفاده از روش تحقیق کیفی، تحلیل محتوای مستندات تاریخی، مصاحبهها و سخنرانیهای امام خمینی(ره) و مطالعات پیشین، شاخصهای بصیرت در رهبری امام، استنباط میشود.
البته در این تحقیق از روش دلفی نیز تا حدودی استفاده میشود. روش دلفی، روش یا تکنیکی است که براساس نظر متخصصان هر حوزه علمی، آینده پیشبینی میشود. در این روش، اعتبار تحقیق به تعداد شرکتکنندگان در تحقیق نیست، بلکه به اعتبار علمی متخصصان شرکتکننده در پژوهش بستگی دارد. پیش از آنکه به سؤال اصلی پاسخ داده شود، لازم است شرح واژگان اصلی در تحقیق یعنی، رهبری و بصیرت، آورده شود.
تعریف رهبری
برای رهبری تعاریف زیادی شده است، ولی هیچیک از آنها مورد پذیرش عام نیست. البته عناصر مشترکی در بیشتر آنها وجود دارد که پس از ذکر تعاریف، مورد توجه قرار میگیرد.
1. رهبری بهعنوان یک فرایند عبارت است از قدرت استفاده از نفوذ بدون اجبار برای هدایت و هماهنگ کردن فعالیتهای اعضای گروه بهمنظور دستیابی به هدف. (Moorhead & Griffin, 2001: 334)
2. رهبری، هنر یا فرایند نفوذ بر مردم است، طوری که با میل و اشتیاق برای دستیابی به اهداف گروه تلاش کنند. (Koontz & Oters, 1990: 397)
اگرچه این تعاریف، کمی با هم متفاوت هستند، ولی در بیشتر آنها عناصر مشترکی وجود دارد که میتواند به فهم ما از رهبری کمک کند و به توافق بر یک تعریف بینجامد.در بیشتر تعاریف، واژه «توانایی نفوذ» ذکر شده و در برخی نیز، بهجای آن، از واژه «اثرگذاری» استفاده شده که با «توانایی نفوذ» مترادف است.
همچنین در بیشتر تعاریف، عنصر اهداف نیز وجود دارد، یعنی رهبر تلاش میکند تا با نفوذ در دیگران، اهداف را محقق سازد؛ بنابراین، توانایی نفوذ در دیگران جهتدار و به سمت اهداف است.در یک جمعبندی میتوان رهبری را توانایی نفوذ در دیگران بهمنظور رسیدن به اهداف تعریف کرد.
رهبر کسی است که بتواند در رفتار و افکار دیگران نفوذ کند و آنها را تغییر دهد؛ به عبارتی، هر جا نفوذی صورت میگیرد، رهبری صورت گرفته است. طبق این تعریف، بالاترین رهبران اگر توان نفوذ در افراد را نداشته باشند، درواقع رهبر نیستند. این نفوذ، جهتدار و به سمت تحقق اهداف است.
از زاویه دیگر، رهبر، پیروان خود را به سمت اهداف راهبری میکند؛ این راهبری، مستلزم وجود مقولهای در رهبر است که بدون آن رخ نمیدهد. رهبر باید راه رسیدن به اهداف و موانع رسیدن به آن را بشناسد و آگاهی و اطلاعات لازمی از اهداف داشته باشد. بر این اساس، بصیرت در رهبری یکی از شرایط اصلی رهبر است.
نظریه رهبری بصیر
یکی از نظریههای جدید در رهبری، نظریه رهبری بصیر است. طبق این نظریه، رهبران بصیر نهادهای جاودانی را بنا مینهند که جهان را تغییر میدهند. آنها پیشگامان ما و افرادی هستند که با ورود به عمق مناطق ناشناخته، به کاوش دست میزنند و ما را به هدفهای جدید و بیشتر ناشناخته هدایت میکنند. آنهایی که رهبری را بهدست میگیرند، حکم پیادهنظام را در نبرد برای تغییر دارند. (نینوس، 1377: 20)
بصیرت عبارت است از آیندهای واقعگرایانه، محققالوقوع و جذاب برای سازمان شما. بصیرت، بیان صریح شما از سرنوشتی است که سازمانتان باید به آن سمت حرکت کند؛ آیندهای است که برای شما بهگونههای مهمی موفقیتآمیزتر و مطلوبتر از وضعیت فعلی آن است؛ بصیرت همیشه با آینده سروکار دارد.
درواقع، بصیرت آنجایی است که فردا آغاز میشود؛ زیرا آنچیزی را بیان میکند که شما و دیگر کسانی که در بصیرت سهیم هستید، میخواهید برای ایجاد آن جدی کار کنید. بصیرت فقط ایده یا تصوری از آیندهای مطلوبتر برای سازمان است. البته بصیرت صحیح ایدهای است که آنچنان تولید انرژی میکند که درواقع با بهکارگیری مهارتها، استعدادها و منابع لازم برای محقق کردن آن، آینده را بهطور جهشی آغاز میکند. (همان)
در فرایند رهبری بصیر، افراد وضعیت عدم اطمینان یا مبهم را، تا بیشترین زمان ممکن تحمل میکنند، تا جایی که احساسی از هدف، جهت و وظیفهشناسی تجلی پیدا کند. رهبران بصیرت در فضایی بهسر میبرند که «جورج پرینس» آن را «خود تجربهگی» مینامد. آنها احساس میکنند خطرپذیرند، قانونشکنند، حلقههای وصل را میبینند، الگوها را تشخیص میدهند، نقش بازی میکنند، تعمق میکنند، متهور هستند، در همهچیز شادی را مشاهده میکنند، اعجاب و رویداد شگفتانگیز را دوست دارند، در برابر همهچیز باز برخورد میکنند، آرزوهای ناممکن دارند، از اشتباه کردن ابایی ندارند، از گیجشدن باکی ندارند، تصورات را میبینند، شهودی میاندیشند، باجنبوجوش هستند، با ضمیر ناخودآگاه خویش در تماسند، با تجربه کامل خود مرتبطند، از امور بهظاهر نامربوطبههم استفاده میکنند و رؤیاهایشان را بهکار میبندند. (ازگلی: 1375)
بصیرت در لغت و اصطلاح
بصیرت از ریشه «بصر» بهمعنی «علم و آگاهی روشن و شفاف به اشیا و امور» است. (ابنفارس، 1404: 1 / 253 و 254) این آگاهی گاه از رؤیت حسی ناشی میشود که اغلب بدان «بصر» میگویند و جمع آن «ابصار» است و گاه به «توان ادراک شفاف قلب» اطلاق میشود که «بصیرت» نام دارد و جمع آن «بصائر» است. (راغب اصفهانی، بیتا: 45 و 46) به تعبیر «مجمع البیان» بصیرت «بینشی است که با آن، واقعیت آنگونه که هست مشاهده میشود». (طبرسی، 1406: 1 / 430) در فرهنگ معاصر نیز بصیرت بهمعنی «تشخیص و تمییز و فهم و بینش» آمده است. (آذرنوش، 1384: 5 / 39)
در اصطلاح اهل تفسیر، «بصیرت» بینشی است که با آن، حق از باطل متمایز میشود. (طباطبایی، 1394: 3 / 219) ازاینرو به محتوای قرآن و کتب آسمانی «بصائر» اطلاق شده است. (انعام / 104) بصیرت در اینجا شامل همه موارد گفتهشده میتواند باشد. رهبری که دارای علم و آگاهی و بصیرت قلبی است، رهبری که دارای قدرت تشخیص و بینش بالاست، چنین رهبری، بهمعنای واقعی بصیر خواهد بود.
بصیرت بهعنوان یکی از اجزای اساسی رهبری کارآمد، شناخته میشود. بهطور کلی، این اصطلاح برای توصیف کسی بهکار میرود که از آینده و اقدامات لازم برای رسیدن موفقیتآمیز به آن درک روشنی دارد. رهبری که پیروان خود را راهبری میکند، بدون درک روشنی از آینده و شرایط و اقدامات لازم برای رسیدن به آن، نمیتواند رهبری موفق باشد.
الگوی رهبری بصیر در اسلام
پیامبر اسلام(ص) که الگو و مقتدای جهانیان است، مأمور بود هدایت و رهبریاش براساس بصیرت باشد:قُلْ هَٰذِهِ سَبیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ. (یوسف / 108)(ای پیامبر) بگو: راه و روش من و هر آنکه از من پیروی میکند، این است که (شما را) براساس آگاهی و بصیرتی ویژه بهسوی خدا دعوت مینمایم و (بگو) خدا پاک و منزه است و من از مشرکان نیستم.
یعنی اگر من با تحمیل یا با جهل و کورکورانه مردم را بهسوی خدا بخوانم، درواقع نقصی بر خدا وارد کردهام و به شرک مبتلا شدهام. بنابراین، حتی انسان در روش هم ممکن است مشرک باشد.درواقع، این از وظایف یک رهبر راستین است که با صراحت برنامهها و اهداف خود را اعلام کند و خود و پیروانش از برنامه واحد و مشخص و روشنی پیروی کنند؛ نه اینکه هالهای از ابهام، هدف و روش آنها را فرا گرفته باشد.
همچنین یک رهبر دینی باید با مخالفان اعتقادی خود، مرز روشنی داشته باشد.حضرت علی(ع) میفرماید: «لایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق». (نهجالبلاغه، خطبه 173) پرچم دفاع از اسلام را کسی برمیدارد که سه ویژگی داشته باشد:
اول اینکه، به مسائل و احکام آن بصیرت داشته باشد؛
دوم اینکه، در برابر عوارض ایفای رسالتی که این بصیرت و آگاهی انسان را بدان میکشاند، صبور و بردبار باشد؛
سوم اینکه، نهتنها معیارها را بداند، بلکه باید به تطبیق معیارها بر مصادیقش نیز علم داشته باشد.
رهبری اسلامی باید پیروانش را به اندازهای از رشد برساند که با بصیرت و آگاهی و با اراده خود تحت فرمان درآیند؛ با چنین نیروهایی میتوان از ارزشهای اسلامی پاسداری کرد.بر این اساس، فردی که رهبر و پیشوای جامعه است و زمام امور اجتماع بهدست اوست، باید بصیرت و بینایی لازم و کافی داشته باشد تا هدایت و اداره جامعه با بصیرت صورت گیرد.
بصیرت در رهبری امام خمینی(ره)
با توجه به معنایی که برای بصیرت گفته شد، لازم است شاخصهای آن را شناسایی و سپس درباره هر یک از آنها، قضایا و جلوههای رفتاری امام را مطالعه کنیم. این شاخصها عبارتند از:
1. دوراندیشی و آیندهنگری؛
2. داشتن چشمانداز و طرحی برای آینده؛
3. شناخت ماهیت جریانها و هوشیاری در رویارویی با آنها؛
4. شناخت افراد صالح و ناصالح؛
5. شناخت دشمن و توطئههای او؛
6 . شناخت موقعیت و وظیفه.
اکنون به توضیح هر یک از این شاخصها در رهبری امام میپردازیم و به اقتضای مورد، قضایایی از هر یک را نقل میکنیم.
دوراندیشی و آیندهنگری
یکی از شاخصهای بصیرت در رهبری امام، دوراندیشی و پیشبینیهای امام در مواقع مختلف است که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم:
1. پیشبینی شکست شوروی سابق در افغانستان
امام در جریان حمله نظامی شوروی سابق به افغانستان، با بینش سیاسی الهامگرفته از مکتب اهل بیت^ شکست نظامیان شوروی سابق را در افغانستان پیشبینی کردند. ایشان دراینباره فرمودند:
روزی سفیر شوروی آمد پیش من و گفت افغانستان از ما کمک خواسته است و ما میخواهیم وارد افغانستان شویم. من گفتم البته میشود افغانستان را گرفت، ولی بدانید که نمیتوانید دوام بیاورید. تا ملت چیزی را نخواهد، نمیشود کاری کرد. حالا فهمیدهاند، ولی پایشان گیر کرده است و مسئله همانطور که من گفتم خواهد شد. (امام خمینی، 1385 الف: 12 / 303 و 304)امام در آن سالها پیشبینی کرده بودند که ارتش سرخ شکست خواهد خورد و سرانجام نیز شکست خورد.
2. فروپاشی کمونیسم و گرایش شوروی سابق به غرب
امام خمینی قبل از فروپاشی شوروی سابق، در نامهای به «گورباچوف»، او را از افتادن در دامن غرب نهی کردند و از شکستن استخوانهای کمونیزم خبر دادند. ایشان در قسمتی از پیام خود چنین فرمودند:
رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد و شما دومین و علیالظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم، ولی از شما جداً میخواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. (همان: 21 / 221)
3. پیشبینی حمله عراق به کشورهایی مثل کویت
امام خمینی(ره) همیشه کشورهای منطقه را نصیحت و آنها را از کمک به صدام نهی میکردند. ایشان در مواردی پس از یادآوری کمکهای بیشمار کشورهای حاشیه خلیجفارس به صدام، خطاب به آنها میگویند:
اگر صدام ـ خدای نخواسته ـ پیش ببرد، تمام شما را به آتش میکشد. صدام وضع روحیاش این است. اصلاً در روحیه صدام، این تبهکاری است و آدمکشی و جنایت است. اگر ـ خدای نخواسته ـ این یک سلطهای پیدا بکند، حجاز را از بین میبرد، سوریه را از بین میبرد، این کشورهای خلیج را، کویت را هم؛ همه اینها را از بین خواهد برد. (همان: 17 / 84 و 85)
4. پیشبینی جنگ رژیم بعث عراق با ایران
از همان ابتدا که امام خمینی(ره) برای احیای اسلام و تشکیل نظام اسلامی وارد مبارزه شد، بهطور قطع میدانست که راه بسیار سختی را آغاز کرده است و در این راه همواره با دشمنان اسلام و موانع متعددی که بر سر راه احیای اسلام وجود دارد، درگیری خواهد داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 و در ماههای بعد از آن نیز ـ که بلافاصله پایههای نظام اسلامی بنیان نهاده شد ـ باز هم امام خمینی(ره) بهطور قطع میدانست که برای تشکیل نظام اسلامی و ایجاد موج احیای اسلام در سراسر جهان، باید بهای سنگینی پرداخت و منتظر توطئههای رنگارنگ بود. بنابراین، امام خمینی(ره) بهعنوان حکیمی دوراندیش و سیاستمداری تیزبین و آیندهنگر و عالمی الهی بسیاری از حوادث مهم دوره انقلاب اسلامی را پیشبینی کرد و از قبل برای خروج پیروزمندانه از گرداب حوادث، تذکرات لازم را ارائه و تمهیدات مناسب را گوشزد نمود.
وقوع جنگ تحمیلی نیز از وقایعی بود که امام خمینی(ره) چندین ماه قبل از آغاز جنگ، آن را پیشبینی میکرد. بهطور دقیق روشن نیست که موضوع احتمال وقوع جنگ از چه زمانی در فضای ذهنی امام خمینی(ره) وارد شد، ولی آنچه مسلم است در تاریخ 28 فروردین 1359 ـ یعنی 159 روز پیش از آغاز جنگ تحمیلی و بیش از پنج ماه مانده به آغاز تجاوز سراسری عراق ـ امام خمینی(ره) در دیداری عمومی با اعضای ستاد بسیج شهرستانها بهروشنی از احتمال وقوع جنگ تحمیلی سخن گفت و از عموم مردم بهویژه نیروهای مسلح و نیروهای مدافع انقلاب بهطور جدی خواست برای مقابله با تجاوزات احتمالی دشمنان آماده باشند.
قاعدهای که امام خمینی(ره) طبق آن وقوع جنگ تحمیلی را پیشبینی و استدلال میکرد، چندان مشکل نبود. امام میدانست که پدیده بسیار بزرگی به نام انقلاب اسلامی برای احیای اسلام و تشکیل نظام اصیل اسلامی اتفاق افتاده است و این پدیده نهتنها یکی از اصلیترین پایگاه استعمارگران و دشمنان اسلام را از چنگ آنها بیرون آورده، بلکه زنگ افول سلطه غرب و دشمنان اسلام در کل جهان را به صدا درآورده است و اگر وضع به همین حال باقی بماند و یا ادامه یابد، باید با سلطه سیاسی و فرهنگی غرب بر جهان اسلام و روند غارت ثروت و ذخایر کشورهای اسلامی توسط استعمارگران وداع کرد.
روشن است استعمارگرانی که قرنها در کشورهای اسلامی و شرقی سلطهگری و غارت کرده بودند، نمیتوانستند چنین پدیده و چنین اوضاع و احوال روبهرشدی را تحمل کنند و بهطور قطع واکنش نشان میدادند.
ایشان در 28 فروردین 1359 در جمع اعضای ستاد بسیج شهرستانها ضمن پیشبینی تحمیل جنگ، راه مقابله با آن را نیز نشان دادند و بیان فرمودند که ملت و نیروهای دفاعی باید طوری آماده شوند و بهگونهای اقتدار خود را نشان بدهند که دشمن بترسد و هوس تجاوز و تحمیل جنگ نکند. امام در آنروز چنین فرمودند:
ما الان که با قدرتهای بزرگ دنیا مواجه هستیم، حال دفاعی داریم... . چنانچه هجوم آورد کسی به شهر یک کسی، اهالی شهر برای حفظ جهات خودشان دفاع میکنند. دیگر اینجا هیچ شرطی نیست. همه دفاع باید بکنند، و اگر به کشور ما، کشور اسلامی ما هجوم بکنند و بخواهند تعدی بکنند، تجاوز بکنند بر همه افراد مملکت، بر همه افراد کشور، چه زن، چه مرد، کوچک، بزرگ، اینجا دیگر شرطی نیست؛ بر همه واجب است که دفاع کنند... .
مهیا شدن یکی این است که با قوه، چه قوه افرادی و چه قوای دیگر، باید مهیا بشود. چنانچه قرآن کریم دستور داده (است)، و مهیاشدنمان هم بهطوری باشد که با این مهیا شدن بترسند آنهایی که بنای، خیال هجمه دارند.
دشمنانتان بترسند از قوه شما... . لکن حالا که میخواهیم ما مهیا بشویم، باید این بیستمیلیون یعنی همه جوانها، همه اشخاصی که ازشان کاری برمیآید، باید خودشان را مهیا کنند. آنروزی را ملاحظه کنند که یکوقت دشمن رو آورد به طرفشان. هم باید تجهیزات مهیا بشود، بهقدری که بترساند دشمنها را، و هم باید قوای افراد، قوای نظامی، قوای چریکی، قوای پارتیزانی باید مهیا بشود و هم قوه ایمان باید زیاد بشود... .
تجهیزات به مقداری که امکان دارد برای یک مملکت. آن تجهیزات را هم دولت فراهم خواهد کرد برای مواقعی که لازم است. هم تجهیزات داشته باشید که بحمدالله ایران دارد. تجهیزات مدرن دارد ایران و از همه اینها بالاتر، قدرت ایمان است که خودتان را تربیت کنید، تزکیه کنید. (همان: 12 / 243 ـ 239) امام خمینی(ره) با این پیشبینی که برخاسته از قدرت ایمان و نیز بصیرت و تیزبینی ایشان بود، توصیههای مهمی در قالب این راهکارها ارائه میدهند: لزوم آمادگی برای همه مردم از زن و مرد، کوچک و بزرگ برای دفاع؛ همه مکلف به دفاع هستند؛ نمایش اقتدار برای پیشگیری از وقوع جنگ؛. تشکیل ارتش بیستمیلیونی؛ لزوم تهیه تجهیزات لازم برای دفاع و لزوم تقویت ایمان در سایه تربیت و تزکیه.
این پیشبینیها و آیندهنگریها، بیش از هر چیز برخاسته از روح بزرگ و معنوی امام و شخصیت معنوی و خدامحور ایشان است. قضیه اخیر بیانگر آن است که امام ضمن دوراندیشی و آیندهنگری، نگرشی کلان و جامع نیز داشت؛ زیرا هنگامی که وقوع جنگ را پیشبینی میکند، برای مقابله با آن، تدابیر جامعی میاندیشد؛ تدابیری که در آنزمان شاید به ذهن احدی خطور نکرده بود. کلاننگری امام در قضایای مختلفی قابل ملاحظه است، مانند مخالفت با انحلال ارتش، دعوت به وحدت و انسجام ملی، معرفی آمریکا به صفت شیطان بزرگ./998/د101/ب6
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی