عملکرد امیرمؤمنان الگوی وحدت مسلمانان است
خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به مسلمانان میفرماید «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا» که طبق قواعد اصولی امر به شیء، نهی از ضد آن نیز هست اما خداوند با توجه به اهمیت مسأله وحدت به آن امر کرده و در ادامه آیه مسلمانان را از تفرقه و اختلاف نهی فرموده است.
رسول گرامی اسلام(ص) نیز پیوسته لزوم پایبندی به اصول و مبانی دین را سفارش میکردند و امت خویش را از گرفتار شدن در دام دین سازان، بدعت گذاران و آسیبهای ناشی از تفرقه، بیم میدادند؛ اما طولی نکشید که دستورات قرآن و تأکیدهای رسول اکرم(ص) به فراموشی سپرده شد و با انشعاب مسلمانان، فرقه گرایی گسترش و استمرار یافت.
همچنین با توجه به توطئه مستکبران در جهان اسلام و ایجاد اسلامهای انحرافی، امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب به عنوان نماد همگرایی، مسلمانان را به یکپارچگی و حفظ وحدت دعوت کردهاند زیرا دشمنان از صدر اسلام تا به امروز برای مقابله با مسلمانان از تفرقه و اختلاف آنها بهره بردهاند و به تجربه ثابت شده است که در صورت اتحاد مسلمانان هیچ قدرتی نمیتواند در مقابلشان ایستادگی کند.
در همین زمینه گفتوگویی با حجت الاسلام مرتضی وافی، عضو شورای فرهنگی مسجد جمکران، مدیر مؤسسه خانه خورشید و مدیر پژوهشکده امام حسین(ع) داشتهایم که مشروح آن تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
رسا ـ با توجه به دغدغه امام و رهبر معظم انقلاب در مسأله وحدت مسلمانان، مبانی اسلامی چقدر بر حفظ وحدت مسلمانان تأکید کردهاند؟
پیامبر اکرم(ص) رحمت للعالمین بودند و امام راحل، رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید با این نگاه حکیمانه و عمیق اسلام به حفظ وحدت تأکید کردند و موضع اخیر آیت الله سیستانی که درباره وحدت فرمودند «نگویید اهل سنت برادران ما هستند، آنها جان ما هستند» و با بصیرت و دوراندیشی موجب نجات مسلمانان عراق شدند.
شیعه و سنی بر اساس مشترکاتشان باید یک صف واحده در برابر دشمنان تشکیل دهند و برای این کار، نخست باید از دشمنان خدا، رسول خدا(ص) و دشمنان اهل بیت(ع) برائت بجویند همان طور که در زیارت عاشورا آمده است «رزقنی البرائه من اعداهم».
با توجه به اشترکات فراوان مسلمانان در برخی از عقاید و فروعات دینی اختلاف نظرهایی دارند و وحدت در دیدگاه نه لازم است و نه معقول یعنی این دو تفکر را نمیتوان تعطیل کرد.
بلکه باید راجع به مباحث اعتقادی بحث و بررسی شود حتی مباحث تاریخی به صورت دقیق گفته شود؛ اعتبارات و استنادات تاریخی بیان شود اما در فضای آرام و علمی بدون هر گونه اختلاف و تفرقه افکنی که دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند و این مطلب به عنوان گام حداقلی وحدت میان شیعه و سنی در برابر دشمنان مشترک مطرح است.
رسا ـ با توجه به اصل اعتقادی تبری، چرا برخی از مسلمانان بجای برائت از دشمنان اسلام به تفرقه و اختلاف شیعه و سنی دامن میزنند؟
اصل برائت به عنوان اصل قلبی و اعتقادی مسلمانان، از مشترکات اهل سنت و شیعیان است که برای دفاع از حقیقت و جلوگیری از انحراف از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت برائت میجویند.
من پس از سالها حضور در مناطق اهل سنت مثل ایرانشهر، کهنوج و بخش هایی از شهر بم به وضوح دیدهام که بسیاری از برادران اهل سنت نسبت به ائمه اطهار(ع) و به ویژه حضرت فاطمه زهرا(س) محبت دارند و نسبت به دشمنان اهل بیت(ع) نیز بغض و کینه دارند.
روز تاسوعا در منطقه شهداء صالحین شهر کابل افغانستان، در حدود 10 هزار نفر از اهل سنت را دیدم که برای سید الشهدا(ع) عزاداری کرده و قاتلان امام حسین(ع) را لعن میکردند.
برائت در عمل وقتی ظهور و بروز پیدا میکند جلوههای مختلفی مییابد، لعن بر دشمنان اهل بیت(ع) از جلوههای برائت بوده است اما به سه دلیل نسبت به مسأله لعن صریح و آشکار یا لعن در خفا و پنهانی که به آن حساسیت پیدا شده منع شده است.
گاهی بر دشمنان اهل بیت(ع) لعن می شود حتی لعنهایی که در زیارت عاشورا آمده است، اگر عدهای با نگاه و نظر خودشان برای آنها مصداق پیدا کردهاند اما در اصل نسخههای زیارت عاشورا این مصداقها و تطبیقها نیست حتی اگر در گذشته عدهای این مصادیق را پیدا کرده باشند اما اکنون به طور قطع در متن زیارت عاشورا این تطبیقها نیست.
سه اشکال بر اصل ماجرای لعن به صورت تطبیقی و مصداقی وارد است، نخست این که خلاف روایات ائمه اطهار(ع) است و هر جایی که اهل بیت(ع) دشمنان را لعن میکردند به صورت صریح نبوده است و اگر روایاتی مبنی بر لعن صریح نقل شده باید بر روی آن کار اجتهادی صورت بگیرد، جرح و تعدیل شود و این کار به معنای کنار گذاشتن روایات ائمه اطهار(ع) نیست.
دوم، در فضای امروز لعن به صورت تطبیقی و مصداقی، امری فردی نیست بلکه در حوزهها و فضاهای اجتماعی خود را نشان میدهد، در حوزههای اجتماعی افرادی که طلایه دار و رهبر فضای اجتماعی هستند مثل رهبر معظم انقلاب نسبت به این قضیه حساسیت نشان دادهاند و آن را جنسی از اهانت دانستهاند.
سوم، ممکن است خود لعن جنبه اهانت نداشته باشد اما چون در عرف جامعه، لعن به سمت و جهتی گرایش پیدا کرده است که جنسی از اهانت و سب به شمار میآید و در زمره ناسزا است از این رو نباید لعن به صورت تطبیقی و مصداقی انجام بگیرد.
رسا ـ جریان تفرقه با ادعای لعن دشمنان اهل بیت(ع) در جهت تفرقه افکنی و جنگ داخلی مسلمانان، با دشمنان امروز ایشان همراهی میکند. در این زمینه نیز بیشتر توضیح دهید؟
ما معتقدیم که اگر در زیارت عاشورا، عمر سعدها و شمرها لعن شدهاند به معنای تام شخصیت، نگاهها، بینش این افراد و طرز تفکر جبهه تاریخی باطل مورد بیزاری قرار گرفته است.
براین اساس مرگ بر آمریکا و اسرائیل نیز به معنای برائت از جبهه باطل در عصر حاضر است که مسلمانان باید سابقه این تفکر را بشناسند و براستی چرا عدهای از مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل دوری میکنند و با برائت از برخی اشخاص در گذشته، از جبهه باطل و ستمگران امروز غافل هستند؟
اگر ظلم شمرها و عمرسعدها در زمان ما وجود دارد پس مرگ بر آمریکا و اسرائیل جلوهای از این برائت است، چرا نسبت به این مسأله حساسیت نداریم و چرا جبهه اسلام را به این سمت از برائت نمیبریم و میان مسلمانان این جلوه از برائت را تبلیغ نمیکنیم؟
البته مصالح امت اسلام باعث نمیشود که ما بحثهای علمی، تاریخی، فقهی و حوزوی خود را در میان مذاهب فراموش کنیم و به آن نپردازیم.
اصل وجود حوزهها و حضور علما و فقها برای تفقه در دین است و بنا نیست که در جنس مباحث تاریخی و اعتقادی در هیچ جبههای عقب نشینی شود اما بحث ما این است که نباید مباحث تاریخی و اعتقادی بر مصلحت عالیتر و والاتری به نام حفظ اصل اسلام و امت اسلام مستولی شود همچنانکه غصههای امیرمؤمنان علی(ع) در قسمتهای مختلف نهج البلاغه از جمله خطبه شقشقیه آمده است اما در همانجا نیز ایشان مشورت، هدایت و حمایت میکردند و در زمان خلفا با مصلحت اندیشی، صبر و سکوت را بر گرفتن حقشان از هر طریقی ترجیح دادند.
موضع تاریخی و عملکرد امیرمؤمنان علی(ع) برای ما الگو است که با بیان استدلال و حقایق تاریخی، روشنگری میکردند اما به دلیل مصالح و اولویتهای اسلام از موضعگیری اجتماعی و تفرقه جلوگیری کردند و بر وحدت مسلمانان در مقابل جهان کفر تأکید ورزیدند از اینرو نباید مباحث تاریخی و اعتقادی بهانهای برای شکستن صفوف واحد مسلمانان باشد.
نباید در رابطه با وحدت شیعه و سنی کم گذاشت و کوتاهی کرد بلکه باید برادران اهل سنت را جان خود بدانیم چنان که در روایات امام صادق(ع) و امام حسن عسکری(ع) به این مطلب اشاره شده است که در جهت جذب قلوب حرکت کنیم چنان که حضرت علی(ع) یارانشان را از سب و دشنام دشمنان در جنگ نیز بر حذر داشتند.
آیا با لعن، سب و برائتها به شکل رفتارهای زننده در مجالس بزرگ، میشود فرمایشات امام حسن عسگری(ع) را جامه عمل پوشاند و جذب قلوب کرد؟
چرا شخصیتی مثل بهلول در کتاب خاطراتش آورده است که 10 سال در زندانهای افغانستان با زندانبانهای اهل سنت سپری کرد و برای آنها تاریخ میگوید اما دعوت به شیعه نمیکند؟ زیرا اخلاق و حقایق آنها را به سمت تشیع جذب میکند نه لعن و استدلالهای کذا و کذا.
اگر انسانها جذب رفتار، اخلاق و تفکر تشیع شوند خودشان به دنبال خواندن صحیفه سجادیه، نهج البلاغه و تاریخ میروند و شیعه خواهند شد.
خوشبختانه اکثریت جامعه شیعه وضعیت خود و دنیا را متوجه شدهاند و کلام رهبرمعظم انقلاب و مراجع را شنیده و پیام را درک کردهاند اما درصد کمی از جامعه کج فهم هستند.
فردی که اهل اندونزی تازه شیعه شده بود تعریف می کرد که پس از دیدن برخی از رفتارها و مجالس در سطح کمی از جامعه با خود میگفت «خدا را شکر، قبل از این که برخی این جنس شیعیان را بشناسم، تفکر ناب تشیع را شناختم».
اگر در جامعه شیعه مسائل اخلاقی، رفتارها و آداب اجتماعی تشیع رواج یابد، افزون بر بهترین شیوه جذب، بهترین روش برائت از دشمنان خدا در حوزه رفتار و نه در لقلقه زبان است.
رسا ـ جریانی به دنبال تفرقه در میان امت است، راه شناختن این جریان چیست و چه علایمی دارد؟
نکته نخست درباره شناخت جریان تفرقه این است که در بحث روایات اعتقادی به روایات ضعیف استناد میکنند و میگویند کلام معصوم(ع) است و حتی حاضر نیستند روایات مقابل آن را بشنوند بدون این که در این روایات همانند فقه، اجتهادی صورت بگیرد، یعنی همان گونه که در فقه برخی از روایات به دلایل اصولی و عقلی کنار گذاشته میشود یا تقیید و یا تخصیص میخورد در اینجا هم اینگونه است.
نکته دوم در شناخت تفرقه این است که آنها میخواهند تبلیغ کنند اگر قرار است وحدت شیعه و سنی انجام شود، معنایش این است که تشیع تعطیل شود و تفکر شیعی عقب رفته و خنثی شود، فرزندان ما دیگر شیعه نباشند.
کسی که وحدت دو تفکر شیعه و سنی را ترجمه میکند، به طور دقیق و حساب شدهای با مغالطه و تبلیغ نادرستی، خوف و هراس در دل جامعه اهل سنت و شیعه میاندازد.
سوم این که دامن زدن به اختلافات و ایجاد تفرقه، مقابله با کلام امام و رهبر معظم انقلاب است و در این جا بحث ولایت فقیه، رهبری و مرجعیت صرف نیست، بلکه بحث کسی است که به عنوان دیدهبان فرهنگی، نقشه های دشمن را رصد میکند.
ممکن است کسی بگوید اگر گفتهاند وهن مذهب، موجب مسخره دشمن و استهزاء و تضعیف دین میشود، ما هر کاری که انجام دهیم دشمن ما را مسخره میکند، پس ما کار خودمان را انجام دهیم و کاری نیز به دشمن نداریم!
بلکه باید بگوییم دشمن با این گونه اقدامات سعی میکند ما را از اصول دین باز دارد و ذهن ما را به فرعیات مشغول کند چنان که رهبر معظم انقلاب به دلیل مرجعیت و تسلط بر حوزههای اجتماعی میدانند که کدام عمل، جنبه وهن و تضعیف دارد و کدام مسأله در پازل نقشه دشمن قرارگرفته و مورد سوء استفاده واقع شده است.
اگر خیلی به دنبال انجام وظیفه هستیم و خوف این مسأله را داریم که این جنس از برائت که منجربه لعنها، اهانتها و سبها است فرو گذار شود، هیچ گونه جای نگرانی نیست و ما بری الذمه هستیم زیرا امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب و بسیاری از علما در این باره موضع خود را روشن بیان کردهاند و ایشان نسبت به ابعاد مختلف دین اسلام به ویژه در بعد اجتماعی و سیاسی اولویت دارند.
رسا ـ لوازم ایجاد وحدت کلمه در دنیای اسلام چیست و شما چه راهکارهایی را پیشنهاد میدهید؟
گام نخست در مسأله وحدت، تقریب مذاهب است و شاید بیشتر تقریب در مسائل کلامی و فقهی مطرح باشد اما به نظر من سه آسیب بر این جنس از وحدت و تقریب مترتب است؛ نخست، معتقدیم حرکتهای خود جوش ضمن این که باید هدایت و حمایت شده باشند اما به جریان تقریب و وحدت کمک میکنند.
به نظرمن اگر صرفاً حکومتها و دولتها در مسأله وحدت بخواهند وارد شوند و فعالیتهای ارگانها و نهادها مسأله تقریب و وحدت را شکل دهند،مثل تمام امور فرهنگی، کار موفق و مؤثری نخواهد بود، از این رو نقش سازمانها، مؤسسات فرهنگی، اشخاص دلسوز حقیقی، عناصر تأثیرگذار در این حوزه و خطباء و روحانیان را نباید فراموش کنیم.
مسأله دوم آموزش است که نوع نگاه به تقریب و رفتارهایی که میتواند به وحدت و تقریب بینجامد در عناصر تأثیر گذار آموزش داده شود، متأسفانه در میان عناصر تأثیرگذار و خواص خود شاهد هستیم که هنوز به نگاه و دید مشترکی دست پیدا نکردهاند و به بینش و رفتار مشترک در حوزههای آموزشی، تبلیغی، ترویجی و رسانهای نرسیدهاند، با این اوضاع چگونه میخواهیم در حوزههای اجتماعی، در بدنه اجتماعی کشور و در عموم جامعه این اتفاق بیفتد؟
بنابراین اگر عناصر تأثیر گذار و خواص بتوانند نگاههای خود را نسبت به این مسائل به یک چشم انداز و راهبردهای مشخصی برسانند، به طور طبیعی در حوزه آموزش، ترویج و تبلیغ، مجموعههایی که متصدی این حرکت هستند تکلیف خود را خواهند دانست.
نکته سوم این که باید مراقب باشیم کفه فعالیتهای سیاسی از کفه فعالیتهای حوزوی، فقهی و علمی به ویژه در ماجرای وحدت و تقریب سنگینی نکند؛ اگر این نگاه صرفاً قیاسی در مسأله وحدت و تقریب بر نگاه فقهی و علمی حاکم شود، بیم آن میرود که آن تأثیرگذاری لازم نه در وحدت و تقریب و نه در مبارزه با خط تکفیری سلفی، وهابی به وجود نیاید.
چهارم، برخی افراد متون دینی از جمله نهج البلاغه و زیارت عاشورا را بدون اینکه توجیه کنند، میگویند باید کنار بگذارید و با این کار، قصد دارند علقههای مجالس دینی و مذهبی را از بین ببرند، در حالی که ما راجع به زیارت عاشورا و نهج البلاغه بحث علمی داریم.
در این اواخر از آیت الله مکارم شیرازی بعد از درسشان سؤال کردم که شنیدهام شما بنا دارید، دبیرخانه دائمی مربوط به مبارزه با جریانهای تکفیری و شناخت آنها را شکل دهید آیا بهتر نیست که این امر در دل مجموعههایی که موجود است ادامه پیدا کند تا از هزینههای جدید و هدر رفتن منابع انسانی جلوگیری شود و دستگاه و تشکیلات جدیدی راه نیفتد؟ به این دلیل که اطلاع یافتم بنا دارند در مدرسه امام موسی کاظم(ع) ده اتاق را به این کار اختصاص دهند؟ ایشان در پاسخ فرمود «بنا داریم آنجا کار علمی، فقهی و حوزوی کنیم».
به نظر من این یک زنگ خطر است برای دوستانی که در مجموعههای دیگر کار میکنند در حقیقت این نکته، التفات و توجه دارد به اینکه نکند زمینههای فقهی، علمی و حوزوی در آن مجموعهها ضعیف باشد.
رسا ـ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید اگر در پایان مطلبی هست بفرمایید.
اخیراً شنیدهام که به بهانه وحدت در گوشه و کنار زیارت عاشورا را تضعیف میکنند که اهل علم و طلاب میتوانند با مطالعه کتابهایی همچون کتاب «میزان تشیع» از عندلیب همدانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران به اطلاعات کافی در این زمینه دست یابند.
کتاب «میزان تشیع» دو سال درس خارج آقای عندلیب همدانی بوده است که در این کتاب سند، محتوا و نسخههای زیارت عاشورا، موضوع تقیه به صورت اجتهادی و همچنین هفت دسته از آیات قرآن راجع به لعنها و بسیاری از روایات و سنت پیامبر اکرم(ص) بررسی شده است.
/403/908/م