۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۶
کد خبر: ۲۴۱۵۲۷

شهید قویدل برای نزدیک‌تر شدن به خدا جبهه را انتخاب کرد

خبرگزاری رسا ـ شهید حجت الاسلام محمدتقی قویدل در پاسخ به خبرنگاری که پرسیدحاج آقا در کدام عملیات ها بودید و وظیفه شما چیست؟ با همان اخلاص طلبگی که از حجره‌های حوزه‌های علمیه با خودش آورده بوده گفت: طلبه‌ای هستم از گردان عمار و در چند عملیات، مزاحم برادران رزمنده بودیم؛ بنده خودم برای نزدیک شدن به خدا به جبهه‏ها آمده‌ام.
شهيد عبدي قويدل

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، روحانیت در طول تاریخ در بیشتر عرصه در دفاع از حق حقیت مدافع اسلام بوده و هست و شاهد این مطلب هشت سال دفاع مقدس است که روحانیت در مقایسه با اقشار دیگر بیشتر شهید را نثار اسلام کرده است.

 

یکی از طلاب حوزه علمیه به نام محمدتقی عبدی قویدل که با نثار جان خود در راه اسلام برگ زرین در تاریخ دفاع و مقاومت ثبت کرد که بخشی از زندگی‏نامه طلبه شهید قویدل را تقدیم خوانندگان رسا می‏کنیم.

 

محمد تقی سال 1339 در شهر تبریز در یک خانواده روحانی دیده به جهان گشود تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به اتمام رسانید و چون در خانواده‌ای مذهبی و روحانی بزرگ شده بود از آموزه‌های بالایی برخوردار بود و از همان کودکی همراه پدر خود به تعلیم و تربیت نوجوانان همت گماشت و به نونهالان آموزش می‌داد.

 

در سال 1352 که تحصیلات راهنمایی او به پایان رسید، عشق به دین و خدمت به اسلام، او را به حوزه علمیه «ولیعصر(عج)» تبریز سوق داد و لباس شاگردی امام صادق(ع) را انتخاب کرد؛ در ضمن تحصیلات علوم دینی، با خوشه چینی از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، احادیث و آیات قرآنی را بر دل جوانان حک کرده و درد جامعه آن روز را به آنها گوشزد می‌کرد و در همان ایام بود که کتابخانه سیاری در رابطه با موضوعات و مشکلات جوانان تشکیل داد.

 

در همان روزهایی که رژیم شاه، تاریخ ایران را از هجری شمسی به شاهنشاهی تبدیل کرد، او تصمیم گرفت ماهنامه‌ای به نام « نور اسلام» از طرف بچه‌های «هیأت قرائت قرآن» محله شان چاپ کند و پس از اقدام او و منتشر شدن نخستین شماره آن، مسؤولان وقت آن را خطرناک دانسته و دیگر اجازه چاپ ندادند اما او کوتاه نیامد و فعالیت خود را قطع نکرد و با نوشتن مقالات متعدد در مجلات محلی مخالفت خود را با سیاسیت‌های نظام حاکم صراحتاً اعلام می کرد؛ به همین منظور با شرکت مستمر در جلسات درس اخلاق شهید محراب، آیه الله قاضی طباطبایی، آموزه‌های خود را از انقلاب اسلامی افزایش می داد.

 

سپس همان آموزه‌ها را در قالب الفاظ و داستانها به جوانان و نوجوانان انتقال می داد؛ پیش از انقلاب اسلامی با تکثیر و پخش اعلامیه‌های حضرت امام(ره) به مردم آگاهی‌های لازم را می‌داد و خود خوب می دانست با خطر دستگیری و برخورد تند نظام مواجه خواهد شد امّا هرگز از راه و منش انتخابی خود کوتاه نیامد و با تشکیل کلاس‌های درس اخلاق برای طلاب پایین‌تر از خود، به تربیت آنها مشغول گشته بود.

 

تاریخ 20/6/1357، در ایستگاه «بالاحمام» از سوی ساواک دستگیر شد اما چون نتوانستند هیچ مدرکی پیدا کنند، پس از سه روز اسارت، او را آزاد کردند؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در افشای حزب وابسته «خلق مسلمانان» تلاش‌های زیادی کرد.

 

سال 1358 به قم مهاجرت کرد تا از محضر اساتید برجسته فیض و بهره لازم را ببرد و در سال 1359 ازدواج کرده و ماحصل آن یک پسر و یک دختر شد.

 

با شروع جنگ تحمیلی در همان روزهای نخستین در «10/8/1359» خود را به منطقه حمیدیه رسانید و به دفاع از مملکت خود پرداخت؛ آنقدر این اعزام‌ها ادامه یافت تا این که به 22 مرتبه رسید یعنی بیش از 36 ماه از عمر خود را در جبهه‌ها گذرانید؛ 10 مرتبه در عملیات‌های متعدد شرکت کرد و 2 مرتبه به سختی مجروح شد، این در حالی بود که در زمان حضورش در بین رزمندگان اسلام، به آنها روحیه می‌داد.

 

در مصاحبه ای وقتی خبرنگار از محمد تقی قویدل پرسید: حاج آقا در کدام عملیات ها بودید و وظیفه شما چیست؟ با همان اخلاص طلبگی که از حجره های حوزه های علمیه با خودش آورده بوده جواب داد: طلبه ای هستم از گردان عمار و در چند عملیات، مزاحم برادران رزمنده بودیم؛ بنده خودم برای نزدیک شدن به خدا به جبهه‏ها آمده ام.

 

سرانجام این سرباز عاشق و فداکار امام زمان(عج) همزمان با عملیات والفجر هشت با گروهی از طلاب به خطوط مقدم اعزام شد که در تاریخ 22/11/1364 در منطقه اروند رود بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، به آرزوی دیرینه‌اش رسید و شربت شهادت نوشید؛ پیکر مطهرش را که بعد از یک هفته پیدا شد، پس از تشییع با شکوه امت حزب‌الله، در گلزار شهدای تبریز به خاک سپردند./978/پ202/ف

ارسال نظرات