گذری بر آثار پزشکان تمدن اسلامی در زمینه پزشکی زنان
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، پزشکی اسلامی یکی از مشهورترین، پیشرفتهترین و شناختهترین جنبههای تمدن اسلامی و یکی از شاخههای علم است که مسلمانان در آن پیشرفت و درخشش بزرگی پیدا کردند، از جمله شاخههای پزشکی که مسلمانان در آن تبحر یافته و آثار ارزشمندی را تدوین و تألیف کردند، پزشکی زنان میباشد. این شاخه از علم طب که با توجَه به آموزههای اسلامی شکل گرفت تا آنجا پیش رفت که بخشهای مفصلی از کتابهای پزشکی دانشمندان و حکیمان مسلمان به آن اختصاص یافت و رسالههای مستقلی در این زمینه به رشته نگارش درآمد.
براین اساس، این پژوهش با هدف بررسی آثار پزشکان اسلامی در زمینه پزشکی زنان و مامایی به بازگویی و بازشناخت پیشرفتهای آنان در این زمینه میپردازد و در پی پاسخگویی به این سؤال است که: دستاوردهای پزشکان تمدَن اسلامی در زمینه پزشکی زنان و مامایی چه بوده است و چه کتابها و رسالههای مستقل و غیرمستقلی در این زمینه نوشته شده است؟ برای پاسخگویی به سؤال فوق، این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که: "پزشکان مسلمان درباره بیماریهای زنان و زایمان نظریهها و دیدگاههای ارزشمندی ارائه کردهاند" یافتههای تحقیق ضمن اثبات فرضیه فوق، به بازگویی پیشرفتهای پزشکان مسلمان در زمینهی بیماری زنان، باروری، نازایی، دشوارزایی، سقط جنین میپردازد و به این صورت با معرفی دستاوردهای مهم تمدَن اسلامی با بخشی از سابقه عظیم این دانش در نزد مسلمانان که آنان میراثدار آن هستند آشنا مینماید تا زمینههای بازگرداندن خودباوری علمی و معرفتی نیز فراهم شود.
حکیمان و پزشکان اسلامی در گستره زمانی و مکانی تمدَن اسلامی، تحقیقات گستردهای در زمینه باروری و ناباروری، وضع حمل، و زایمان، دشوارزایی و بیماریهای زنان انجام دادهاند و تجربیات فراوانی را در این زمینه کسب کردهاند، که اکنون نیز با وجود پیشرفتهای بی نظیر دانشمندان و پزشکان در زمینه پزشکی زنان و نوزادان، همچنان قابل توجه است.
پزشکی اسلامی و ملحقات آن همچون داروسازی و جراحی و نظایر آن از پیام اسلام مدد گرفته و از زمینه پزشکی دیگر ملل تغذیه شدند و نتیجه این ترکیب، ایجاد میدان وسیعی بود که تقریبا همه شاخههای علوم پزشکی را شامل میشد، در آن اعصار که نوابغ بزرگ علمی یکی پس از دیگری در تمدَن اسلامی پدیدار میشدند و علم پزشکی به سرعت در حال پیشرفت و تکامل ره میپیمود، دنیای غرب، قرنهای تاریک قرون وسطی را در خواب جهالت و بی خبری میگذراند و با هرگونه علم و دانشی به شدَت به ستیز برمیخواست و از جمله این شاخههای پزشکی که دانشمندان مسلمان در آن تبحر یافتند، پزشکی زنان و زایمان بود، تولَد نوزاد که بزرگترین و باشکوهترین و بحرانیترین لحظه زندگی و قدیمیترین تجربه بشری است و به همین علَت در میان رشتههای علوم پزشکی، مامایی یکی از قدیمیترین مشاغل است و ریشه در قرون گذشته دارد و همین اهمیَت باعث شد که حکیمان مسلمان بخشهای مفصَلی از کتب پزشکی خود را به موضوع پزشکی زنان و زایمان اختصاص دهند و یا حتَی رسالههای مستقلی در این زمینه تألیف کنند و موضوعاتی از قبیل چرایی ناباوری در مردان و زنان و درمان آن، چگونگی رخ دادن زایمان و انواع آن، اقداماتی که باید در زمان زایمان غیرطبیعی انجام داد، سقط جنین و چگونگی جلوگیری از سقط، طرز قرار گرفتن جنین در رحم و چگونگی تشکیل جنین در رحم، بررسی آناتومی رحم زن، توصیههای بهداشتی برای زنان در حین زایمان، درمان دشوارزایی و کمی شیر مادران، چگونگی تشخیص آبستنی و روشهای بازداشتن از آبستنی، مورد توجَه آنها در رسالههایشان قرار بگیرد.
با بیان نکات ارزشمندی که پزشکان تمدَن اسلامی برای استفاده از قابلهها ومتعلَمین در کتابهای خود آوردهاند، تأثیر پزشکی اسلامی و مامایی در پزشکی غربی نمایان میشود، زیرا امروزه مورَخان پزشکی غربی برآنند که اکتشافات پزشکی مسلمانان را نادیده بگیرند و حتَی برخی شخصیتهای قرن سیزدهم و چهاردهم غرب را به عنوان مبشران پزشکی جدید در اروپا معرفی کنند، در صورتی که آنها نسبت به دانشمندان پیشین مسلمانان در حقیقت ناتوانتر از آن بودند که مطلب تازهای بیاورند و تنها کاری که کردند، تألیف کتب جدید پرحجمی بود که مواد اصلی آنها را از ترجمههای کتب مسلمانان استخراج کرده بودند به این صورت میتوان گفت حکیمان مسلمان چگونه در چند قرن پیش در زمینه پزشکی زنان و مامایی، کتابهایی را برای نسلهای بعد از خود به جای گذاشتند و در این زمینه چه پیشرفتهایی کردند که بعدها با ترجمه همین کتب در بین اروپاییان بود که پایهی رشته مامایی امروزی را گذاشت.
کتاب قانون، فصل جامعی درباره آبستنی دارد که شامل مطالبی دربارهی بارداری و نشانههای آن، زهدان و بیماریهایش، نازایی و دشوارزایی، بهداشت بارداری و بعد از زایمان، تشریح زهدان، چگونگی به دنیا آمدن جنین، چگونگی تشخیص جنس جنین و حتی دستورات لازم برای اینکه چه اقداماتی شود که بچَه پسر شود یا دختر، سقط جنین، نشانههای جنین مرده، چگونگی جلوگیری از بارداری، دوقلویی و چند قلویی جنین و ...است و نه تنها در قانون بلکه در رسالههای دیگر پزشکان مسلمان به تمام اینها اشاره شده است امَا در قرن شانزدهم میلادی با ترجمه لاتین قانون ابوعلی سینا در دانشکدههای پزشکی اروپا و تدریس آن، این مطالب عینا در کتابهای پزشکی کشورهای اروپایی منعکس شد و صدها نمونه از این سرقت علمی که به نام خود ثبت گردیده همه در کتاب قانون و دیگر تحقیقات مسلمانان دیده میشود.
این مقاله برآنست که گوشه ای از حقایق پزشکی که اروپاییان از دانشمندان تمدن اسلامی گرفتند و نه تنها خود را کاشف آن قلمداد کردند بلکه معتقدات آنها را باطل و بیارزش قلمداد کردند، نشان دهد.
در رشتههای بیماری زنان در گذشته سوابق زیادی در دست نیست و برخی معتقدند که تمامی بیماریهای رحمی به وسیله مادر بیمار یا قابله آشنا یا زن همسایه مورد رسیدگی قرار میگرفته است. به طور مثال سیریل الگود مینویسد:
«قابلههای آن زمان بیشتر زنان بی اطلاع بودند که انتظار نمیرفت بتوانند کتابهایی مانند قانون و ذخیره جرجانی را بخوانند و بفهمند.»
یا برخی از غربیان بر این عقیدهاند که در هزاران سال پیش و با بودن مذهب اسلام پزشکان مسلمان برای تشخیص بیماریهای زنان فقط به گرفتن نبض، آن هم از زیر چادرو مشاهده زبان اکتفا میکردند. اما با خواندن رسالههای پزشکیی مسلمانان میفهمیم که نه تنها لگن خاصره از نظر جراحان مرد کاملا دور نبوده است و آنها با ابزارهای خاص خود کلیهی بیماریهای رحم و زهدان را تشخیص میدادند و درمان میکردند، بلکه میتوان به صراحت گفت که مخترعان واقعی این حرفه در رشته پزشکی بودهاند.
اما سیریل الگود در جای دیگر اعتراف میکند که پزشکان مسلمان در زمینه بیماریهای زنان تا چه اندازه متبحر بودهاند.
«پولیپ گردن رحم بریده میشد، نازایی با گذراندن میل از دهانه زهدان مورد درمان قرار میگرفت و سقط به وسیله فرو کردن میلهای فلزی، ساقه خطمی یا کاغذ آغشته به زنجبیل انجام میگردید.»
و همین موضوع نشان میدهد که کار مامایی و قابلگی کاملا محدود به زنان نبوده و در تمام کتابهای بزرگ و مفصل پزشکی، فصلی دربارهی زایمانهای دشوار وجود دارد. البته اگر بگوییم که ابن سینا و سایر پزشکان قدیم شخصا به معاینه زهدان زنان میپرداختند سخنی گزاف است و معلوم میشود که ماماهایی در آن زمان بودند که بیسواد هم نبودند زیرا دراین باره مصطفوی بیان میکند که: «طبق مدارک موجود ماماهای تحصیلکرده و مجرب این معاینهها را انجام میدادند و پرواضح است که پزشکان در موارد لزوم و به ویژه برای درمان بیماریهای زنان اعیان و اشراف و بالأخص زنان حرمسراهای سلاطین با این ماماها همکاری مینمودند و این ماماها نیز از باجیهای بی سواد نبودند بلکه در محضر پزشکان به تحصیلات عالی پزشکی و مامایی پرداخته و در فن خود کمال مهارت را داشتند.
حتَی خود سیریل الگود در کتاب طب در دورهی صفویه به نقل از علی بن مجوسی اهوازی نظر دیگری را بیان میکند: «علی بن عباس اهوازی مینویسد که در دوره او پزشکان زن بدون یاری گرفتن از پزشکان مرد سختترین جراحیهای مربوط به زایمان را انجام میدادند.»
«در سه فقره از مینیاتورهایی که در جراحی مربوط به زایمان ترسیم شده و در کتاب جراحی ایلخانی نوشته شرف الدین آمده است همه جراحان زن هستند و به این زنان عنوان طبییه میگفتند و به نظر من این عنوان به ماماهایی اطلاق میشد که دارای مقام علمی بالاتری از حد معمول بودند.»
درواقع در آن زمان پزشکی اسلامی به اندازهای پیشرفته بود که پزشکان هرکدام در قسمتی تخصص داشتند و بیماریهای زنان هم به طور تخصصی بررسی میشد.
در کتاب تاریخ تمدَن اسلام آمده است که «پزشکان چند طبقه بودند از چشم پزشک، دندان ساز، جراح، ماما، پزشک زنان، پزشکان ویژه دیوانگان و خون گیرها و البته زنان پزشک میان مسلمانان کم نبودند از آن جمله آخت الخصید اندلسی و دخترش که از علم طب به خصوص دربخش بیماریهای زنانه سررشته کامل داشتند.»
به این ترتیب معلوم میشود که پزشکان تمدَن اسلامی، علاوه بر اینکه تمام بیماریهای رحمی را میشناختند و دشوارزایی و نازایی و دیگر بیماریهای زنان را درمان میکردند، به طور نظری هم رسالههایی را درباره قابلگی و بیماریهای زنان تألیف میکردند و یا حداقل فصلهایی از کتب خود را اختصاص به پزشکی زنان میدادند. از جمله پزشکانی که در این زمان در زمینه پزشکی زنان و زایمان رسالههایی مستقل و غیرمستقل تألیف کردهاند در زیر به آن اشاره میشود.
یوحنا بن ماسویه:
اولین پزشکان تمدَن اسلامی از پزشکان جندی شاپور بودند که به بغداد آمده بودند، از جمله آنها یوحنا پسر ماسویه بود و ماسویه، داروسازی بود که به دنبال کار از جندی شاپور به بغداد آمده بود و به تدریج برای خودش در دربار منزلتی پیدا کرد اما پسرش، یوحنا از شهرت قابل توجهتری برخوردار است.
«ماسویه دو فرزند داشت و یکی از آنها یوحنا بود و از پزشکان جندی شاپور و مسیحی نسطوری بود که از اواخر قرن دوم هجری شهرتی پیدا کرد و مخصوصا در خدمت مأمون مقام و منزلتی به سزا داشت تا آن جا که رئیس بیت الحکمه شد. وی پزشکی بسیار باهوش و فاضل و مطلع و در علم طب، دانا و آشنا بود.»
یوحنا بن ماسویه کتابها و رسالههای مختلفی در پزشکیزنان نوشته است که از جمله آنها کتاب لم امتنع الاطباء من علاج الحوامل فی بعض شهور حملهن که کتابی است درباره اینکه چرا پزشکان از درمان زنان باردار در بعضی از ماههای بارداری آنان خودداری میکنند و یکی دیگر از تألیفات وی، کتاب علاج النساء اللواتی لایحبلن که در علاج زنانی است که آبستن نمیشوند و درواقع درآن نازایی زنان را درمان میکند، همچنین کتاب الجنین هم از نوشتههای اوست، حتَی شاگرد وی، حنین بن اسحاق که بزرگترین مکتب ترجمه را در پزشکی اسلامی پایه گذاری کرد، کتابهایی از جالینوس و بقراط را در زمینه جنین شناسی ترجمه کرده است.
«کتاب المولودین لسبعه اشهر که درباره متولدین هفت ماهه و کتاب المولدین لثمانیه اشهر که درمورد متولدین هشت ماهه است را ترجمه کرده است وی همچنین مقاله ای درتکوین جنین در رحم که مقتبس از گفتههای بقراط و جالینوس است به نام مقاله فی کون الجنین نوشته است.»
عیسی بن ماسه:
از پزشکان فاضل و ممتاز زمان خود بود و در بین پزشکان شخصیت مبرزی داشت، عیسی بن ماسه بوده که گفته میشود بهترین طرز معالجه را داشته است، کتابی دارد که در مورد آبستنی است به نام الرؤبا، در این کتاب موجباتی که مانع از معالجهی زنان باردارمیباشد و مطالب دیگری را شرح داده است.
ثابت بن قره حرانی
ثابت بن قره حرانی، دیگر پزشک مسلمان در زمان معتضد عباسی است که در انواع علوم صاحب تألیفات بسیار بود، وی و فرزاندان و شاگردانش مکتبی بزرگ در پزشکی اسلامی به وجود آوردند که تأثیر زیادی در پیشرفت پزشکی اسلامی داشت، ثابت در پزشکی زنان و مامایی هم قلم فرسایی کرده که از جمله آثار او در این زمینه عبارت است از: کتاب جوامع کتاب تشریح الرحم لجالینوس که دربارهی بیماریهای زنان و رحم به نقل از جالینوس نوشته شده و کتابی دیگر هم در زمینه جنین شناسی دارد با عنوان مقاله فی صفه کون الجنین که در بیان به وجود آمدن جنین است.
علی بن ربن طبری
یکی دیگر از پزشکان بزرگ و نامدار ایرانی که مردی ادیب و معلم رازی در صنعت طب بود، علی بن ربن طبری است. وی اهل ولایتی در سواحل جنوبی دریای خزر است و چهار کتاب نوشته که از همه مهمتر، فردوس الحکمه است، کتاب مزبور درمورد جنین شناسی، آبستنی و بیماریهای اعضای تناسلی بحث میکند.
هنری لوکاس مینویسد:«علی بن ربن طبری، کتاب فردوس الحکمه را در سال 850م/234ه نوشت که یکی از نخستین دانشنامههای پزشکی علمی است»
سیریل الگود هم مینویسد:«کتاب فردوس الحکمه، بخش مخصوصی درباره جنین شناسی دارد که مخلوطی از علوم یونانی و هندی قدیم است.»
عریب بن سعد قرطبی
که دراسپانیا و مغرب، یا سرزمینهای باختری اسلام، که روی هم یک واحد فرهنگی تشکیل میدادند، نیز چندین پزشک نامدار پیدا شدند. قرطبه مخصوصا مرکز فعالیت پزشکی بود. از همین شهر قرطبه است عریب بن سعد الکاتب که رساله معروف در قابلگی دارد.(نصر: 1359: 202) قرطبی به طور مستقل رسالهای درباره زایمان و بیماریهای زنان نوشته است، با نام کتاب خلق الجنین و تدبیر الحبالی و المولودین، که کتابی است عربی در پزشکی اطفال و به دستور عبد الرحمان سوم الحکم المستنصر بالله در 353 هجری نوشته شده است.
ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی بخاری
از اواخر قرن چهارم به بعد اندک اندک شاخه مهمی از پزشکی اسلامی پدیدار شد که همانا آثار فارسی پزشکی بود. این آثار از مهمترین آثار علمی در زبان فارسی و نیز دانش پزشکی اسلامیاند. نخستین پزشکینامه موجود به فارسی که در خصوص بیماریهای زنان و زایمان مطالبی در آن درج شده، هدایة المتعلمین است.
ابوبکرربیع بن احمد اخوینی بخاری، مؤلف کتاب هدایة المتعلمین فی الطب که وی پزشکی محقق از شاگردان با واسطهی زکریای رازی است که مانند او با روش تجربی به درمان بیماران میپرداخته و نظر پزشکان دیگر را بعد از آزمایش و اطمینان از صحَت آن به کار میبسته است.
اخوینی، را میتوان در زمره پزشکان بزرگ و معتبر ایرانی در حدود سدهی چهارم هجری به بعد دانست که آثار و تجربیات پزشکی وی، به عنوان مأخذی مستند و قابل قبول در اکثر ادوار تاریخ طب، مطرح بوده است و شاید به همین جهت است که مؤلفان بعد از وی با احترام از او یاد میکنند و کتابش را در شمار کتب مفید پزشکی نام بردهاند. این اثر گران قدر در آن زمان هم راهنمای دانشجویان پزشکی بوده و مأخذی برای شناخت بیماری و تجویز دارو بوده و فقط قسمت دوم کتابش دارای صدوسی باب در مورد بیماریها و نوع معالجه آنهاست که در مورد پزشکیزنان با عنوانهای اوجاع الرحم، احتباس حیض، قروح رحم، خناق رحم و زایمان و چگونگی سقط جنین مطالب ارزندهای را ارائه داده است.این کتاب پس از تألیف کتاب قانون و شهرت آراء ابن سینا همچنان اهمیت و اعتبار خود را حفظ کرده است.
محمد بن زکریای رازی
اما بزرگترین و کمیابترین پزشک مسلمان، محمد بن زکریای رازی است، وی با اینکه طب را در سنین بالا آموخت اما درهمین فرصت کم توانست با آثار کم نظیری که در این حوضه داشت، تمدَن اسلامی را پربارتر کند. او هم کتب بسیاری در کلیات طب نوشت و هم آثاری تخصصی درباره بیماریهای مختلف فراهم آورد.
«محمد زکریای رازی پزشک عالیقدر ایرانی یکی از بزرگترین پزشکان جهان بود، وی دارای بیش از 250 جلد کتاب است که مهمترین آنها الحاوی و طب منصوری و کتابی در آبله و سرخک است و به زبان لاتین ترجمه شده و بیش از پانصد سال جزء کتاب درسی دانشجویان پزشکی اروپا محسوب میشد.»
همانطور که گفته شد رازی دارای آثار پزشکی عمومی و تخصصی است امَا یکی از کتابهای وی که درواقع یک دائرهالمعارف پزشکی است و به اقوال مختلف دارای هیجده تا هفتاد مجلد میباشد، کتاب بزرگ الحاوی است، درباره اینکه چرا رازی نام این کتاب را حاوی گذاشت، هنری لوکاس مینویسد: «این عنوان به سبب آن است که حاوی همه موضوعهای پزشکی است، این کتاب در سراسر سدههای میانه شهرت فراوانی در اروپا داشت.»
کتاب حاوی که درواقع مشتمل بر تجارب شخصی و بالینی رازی است، که طی طبابتش در بغداد و ری به جمع آن همت گمارده است در جزء نهم کتابش دربارهی بیماریهای زهدان و رحم و بارداری مطالب بسیار ارزندهای را آورده است.
اما دیگر کتاب مهم رازی، کتاب المنصوری فی الطب یا الکناش المنصوری است که شامل شفای امراض زنان و بیماریهای کودکان است.
این کتاب به منصور بن اسحاق از شاهزادگان خراسان و حامیان رازی اهدا شده است و اگرچه از کتاب الحاوی به مراتب مختصرتر است اما دارای ارزش و اهمیتی همانند آن است. این اثر که شامل ده کتاب است هم در گذشته و هم در حال حاضر معروفتر از الحاوی است.
رساله پزشکی دیگر رازی، من لا یحضره الپزشک است و چنانچه از اسمش پیداست، کتابی است برای استفاده عموم در موقعیکه پزشک در دسترس نیست، کتاب الحاوی به طور تخصصی، امراض رحم و بیماریهای زهدان، علائم بیماری و راه درمان آن، علائم بارداری و علل سقط جنین را شرح میدهد، اما در این رساله، نسخههایی را برای آسان کردن دشواری زایمان تجویز میکند و همین نشان دهنده این است که این کتاب برای عموم نوشته شده است.
«منظور از این کتاب توضیح امراض و ذکر علت اولیه آنهاست و اینکه با ادویه موجود ممکن است معالجه شود. کتاب دارای سی و شش باب است که در باب پانزدهم درباره زیادی و کمی شیر در زنها و باب بیست و نهم در قاعده زنها و علاج بیماریهای رحم و مهبل است.»
غیر از این رسالهها، رازی کتابی به عنوان قصص و حکایات المرضی دارد که درواقع نوعی تاریخچه پزشکی وی است که در آن حکایاتی هم از مراجعه کنندگانی که در خصوص زایمان و طب زنان نزد او آمدند هست.
«وی از زنی که دچار غشی وصرع در حین زایمان شده بود واینکه او را به چه طریقی مداوا کرده و یا بیماران زن دیگری که دچار بیماریهای رحمی شده بودند و به او مراجعه کردند و دستورهایی که او به ماما داده تا چگونه آنها را درمان کند را در این کتاب آورده است.»
علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی
از جمله پزشکان ایرانی که خدمات به سزایی به پزشکی اسلامی و همچنین به پزشکی دنیا کرده است، علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی است.
«برجستهترین چهره پزشکی پس از رازی، ایرانی دیگری به نام علی بن عباس مجوسی از مردم اهواز است که در مغرب زمین به صورت هلی اباس Haly Abbas شناخته شده است، مجوسی بالخاصه با کتاب جامع پزشکی خود به نام کامل الصناعه معروف به کتاب الملکی شهرت یافته است.» میتوان اذعان کرد که کتاب الملکی مجوسی یکی از ارکان مهم علم پزشکی قدیم و از کتب پزشکی درجه اول به شمار میرود.
محمود نجم آبادی، از قول لوسین لکلر که نویسنده معروف تاریخ طب است، مینویسد: مؤلف کتاب ملکی با جرأت توانسته است آنچه را که یونانیها نتوانستهاند کشف کنند، به دست آورد و دنباله کار آنان را تعقیب و در کتاب خود جمیع معلومات طبی را جمع آوری کند. کتاب ملکی با حاوی رازی قابل مقایسه نیست چرا که حاوی رازی ملخصی از جمیع معلومات قدیم و جدید مربوط به علم طب تا آن زمان را شامل میباشد، در صورتیکه طب در کتاب ملکی به طور خاص و جامع بیان شده است به این معنی که تمام قسمتهای این کتاب منظم و جمیع معلومات و گفتههایی را که از سایرین اقتباس کرده به طور کامل انتقاد کرده است.»
کتاب ملکی که اثری عالی و برجسته ای است مشتمل بر دو قسمت نظری و عملی است و در انتقاد به پیشینیان خود، نظرات آنها را درمورد بیماریهای جهاز تناسلی زنان و رحم و علاج قرحهها ناقص میداند و علاوه بر اینکه خود تمام این مسائل را با دقت شرح میدهد درباره جنین شناسی و قیاس جنین به پنیر و چگونگی شیر گرفتن مادر از نوزاد را یک به یک شرح میدهد، وی حتی از اولین کسانی است که به دلایل شروع زایمان پی برد و در مقالهی هیجدهم کتابش در سی و پنج باب بیماریهای تناسلی زن و مرد را به طور مفصل توضیح داده است، وی هم چنین در باب بیماریهای زنان و علاج ورمها و سرطانهای رحم و پستان درمانهایی را ارائه میکند.
«علی بن مجوسی اولین کسی بود که در تاریخ پزشکی در الملکی توضیح داد که جنین به قدرت فشار خود از رحم خارج نمیشود، بلکه انقباضات رحم به خروج آن کمک میکند، پیش از وی تصورمی شد که انقباضات رحمی نشانه شروع زایمان است و جنین در پی آن، با شنا کردن از رحم و مجرای تولد خارج میشود.»
اهوازی در کتاب اول خود فصلی در باب اندرز و پند به پزشکان دارد که در اینجا قسمتی از آن آورده شده است:«پزشک باید از تجویز داروهای سقط کننده جنین پرهیز نماید و آنها را به احدی معرفی نکند. پزشک باید راز بیماران را محفوظ دارد و از افشاء سر آنها به خودی و بیگانه و نزدیکان و دوران خودداری نماید، چرا که بسیاری از بیماران بیماری خود را مثل دردهای رحمی و امثال آنها مکتوم میدارند ولی آن را به پزشک می گویند.»/998/د101/ح
منبع:راسخون