معرفی شهید روحانی عبدالکریم ملکی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کرمانشاه، شهید عبدالکریم ملکی در سال 1339 در روستای حسن آباد از توابع اسلام آبادغرب که اکنون به یاد و افتخارش روستای شهید ملکی نامیده می شود در خانواده ای متدین و از مادری فاضل زاده شد.
مادرش که الگویش سرور زنان عالم حضرت فاطمه الزهرا (س) بود در هنگام تولد عبدالکریم روزه بود، این زایمان پاک و خانه بی آلایش که قوتش را پدر در زمین کشاورزی با زحمت و عرق جبین تأمین می کرد، تربیتی خدایی به او بخشید.
در پایان سال های دبیرستان بود که به عشق روحانی شدن به مشهد مقدس عزیمت کرد تا در حوزه علمیه مشهد به تحصیل علوم دینی بپردازد، در محیط حوزه علمیه مشهد با افکار حضرت امام خمینی (ره) آشنا شد و در جریان مبارزات ضد رژیم قرار گرفت.
از آن جا با اعلامیه های حضرت امام (ره) آشنا شد و در جریان مبارزات ضد رژیم قرار گرفت و از آن جا اعلامیه های حضرت امام را به اسلام آباد می آورد و پخش می کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شهر زادگاهش بازگشت و از اولین کسانی بود که جهت تشکیل کمیته اسلام اقدام نمود.
با تشکیل سپاه پاسداران برای انجام وظیفه و ادای دین به اسلام به سپاه پاسداران پیوست و پس از مدتی به عنوان مربی تربیتی در آموزش و پرورش خدمت نمود.
شهید عبدالکریم ملکی دارای تقوا و اخلاصی زایدالوصف بود و توان فرماندهی بالایی داشت و این خصوصیات باعث شد به عنوان فرمانده سپاه کرند غرب انتخاب شود، با فعالیت و تلاش پی گیر، توانست سازماندهی نیروها را به نحو مؤثری انجام دهد و با شجاعت و شهامت فوق العاده ای که داشت حماسه های دیگری را به کتاب افتخارات خود افزود.
این شهید والامقام افزون بر توان فرماندهی و رزمی دارای اخلاص و معنویتی خاص بود، به همین دلیل رزمندگان تحت امرش او را به عنوان امام جماعت و خطیب می شناختند و او نیز پس از هر نماز سعی می کرد برای افزایش اطلاعات آنان مطالبی از احکام و اعتقادات را به آنان گوشزد کند.
او اهل تلاوت قرآن و تهجد بود و ارتباطی عالی با خدای خود داشت بالاخره شهید عبدالکریم ملکی در 18 آذر سال 1360 در عملیات مطلع الفجر که در تنگ کورک انجام شده بود به وسیله خمپاره بعثیون به شهادت رسید و به آرزوی خود نائل گردید و در بهشت رضوان خدای عزوجل جای گرفت پیکر پاک این شهید به وصیت خودش در بهشت زهرا کنار قبر 72 تن دفن شده است.
گزیده ای از وصیت نامه شهید عبدالکریم ملکی
بسم الله الناصرالمستضعفین
اکنون که عازم جبهه می باشم امیدوارم که مرگم بتواند خدمتی به اسلام کرده باشم زیرا در زمان حیاتم نمی دانستم آن چنان که باید و شاید خدمت کنم، از خدا می خواهم که این توفیق را عنایت کند چون شهادت بنای رشد انسانی و اساسی ترین مسئله در اسلام شهادت است که نصیب هیچ کس نمی شود، اینکه مخلص شود امید است که ما جزو مخلصین خدا باشیم.
به حفظ وحدت و انجسام کامل برعلیه تمامی قدرت بزرگ و فاسد و نوکرانشان و با اهتزاز در آوردن پرچم پر بار و پر ثمر لا اله الا الله به رهبری بزرگ مرد تاریخ امام خمینی(ره) تلاش کنید.
مسئله دیگر که باید تذکر داده شود این است که فاتحه خوانی که به طریق طاغوتی انجام می گیرد و حالت روحانی خود را از دست داده و حالتی تجملاتی بخود گیرد ممنوع شود.
اما وصیت به همسر و یگانه فرزندم حمزه این است که به تو سفارش می کنم همچنان حمزه سیدالشهدا عموی پیامبر رسالت عظیمی بر دوش پدرت بوده اکنون به عهده توست که تا آن جایی که اسلام از تو مسؤولیت می خواهد ادا کنی.
سفارش می کنم که تنها راه رهایش پذیرفتن اسلام و پیاده کردن آن در جامعه می باشد./857/ت303/ی