آیا چنین فیلمی مناسب اکران در ماه مبارک رمضان است؟
توضیح: عصر دیروز و در ماه مبارک رمضان، در دانشگاه مفید قم فیلم «از رییس جمهور پاداش نگیرید» به کارگردانی کمال تبریزی به نمایش درآمد. این فیلم به مدت هفت سال توقیف بود. در داستان این فیلم یک مدیر دولتی ـ حکومتی؟ ـ هوسران به طور ناخواسته راهی سفر حج میشود و در این مسیر، در موقعیتهایی خاص قرار گرفته و در کنار سایر کاراکترها، به شکل یکپارچه و مفصلی، شعائر دینی و شخصیتهای مذهبی در جغرافیایی مقدس ـ مکه و مدینه ـ مورد هجو و تمسخر قرار میگیرند و در عین حال انواع و اقسام کلمات رکیک و تابوشکنیهای جنسی نیز به مثابه کاتالیزور در ارتقای جذابیت فیلم عمل میکنند! البته ناگفته پیداست که طبق معمول، دیوار حاشا و توجیه و انکار بلند است بخصوص برای فیلمسازان حرفه ای عرصه فتح گیشه که در این میدان، خبره شدهاند!
ناگفته نماند مسئولین دانشگاه و چند روحانی حاضر در مراسم نمایش فیلم که ظاهراً از اساتید دانشگاه بودند، در پایان از عوامل تولید این شاهکار تقدیر کردند!
..............................................................................................................................
اکران فیلم «از رییس جمهور پاداش نگیرید» بحثهای پردامنه ای را موجب میشود؛ بحثهایی هم درباره متن و هم در حوزه فرامتن فیلم.
اینکه چرا در یک نظام و تحت یک قانون، فیلمی توقیف میشود آنهم هفت سال و بعد در همین نظام و ذیل همین قانون، آزاد میشود و اکران؟ اگر گذشتگان بی دلیل و بی قانون، توقیف کردند لطفاً محاکمهشان کنید تا با سرمایه و اثر هنری یک فیلمساز اینقدر بی مبالات و ظالمانه بازی نکنند و اگر درست عمل کردند پس لطفاً کسانی را که هم اکنون این فیلم بد و زشت را روانه سینماها کردند محاکمه کنید تا بی قانونی رواج نیابد. لابد ما همه مان عقل داریم و میفهمیم که اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است و همزمان نمیشود توقیف و اکران یک فیلم درست باشد.
من نمیدانم مدیران فرهنگی و هنری این کشور با اینگونه رفتارهایشان درباره قضاوتی که افکار عمومی در باب میزان درستکاری و تدبیر آنها دارند چقدر نگراناند و اصلاً برای قضاوتهای مردم تره خرد میکنند یا نه ولی اینرا می دانم که ترویج بی قانونی و هرهری مسلک و باری به هرجهت بودن و معیار نداشتن و سلیقه ای عمل کردن بخشی از مدیریت کشور آنهم در عرصه فرهنگ وهنر، کاری است بس خطرناک.
لطفاً یکبار برای همیشه در این باره اطلاع رسانی نموده و خانواده بزرگی به نام افکار عمومی را از نگرانی و پریشانی و احیاناً قضاوت نادرست درباره خود برهانید.
از این نکته حیاتی که بگذریم میرسیم به فیلم «از رییس جمهور پاداش نگیرید» و کارنامه کاری آقای کمال تبریزی.
جناب کارگردان محترم! بی تردید شما از زمره کسانی هستید که سابقه فیلمهای ارزشیتان را با تجاری سازی تاخت زدید و روالی به شدت حیرت آور در عبور از آثار خوب و ارزشمندی مثل «لیلی با من است» به فیلمهایی همچون «طبقه حساس» و این آخری «از رییس جمهور پاداش نگیرید» طی نمودید.
آقای تبریزی! شاید با خود بگویید دارم شما را قضاوت میکنم و این کار درست نیست؛ بله قضاوت نادرست، کار درستی نیست ولی این حق را به من هم بدهید که پای حفظ عزت و آرامش شما، مقدسترین مقدسات خودم را ذبح نکنم.
راستش سیر سقوط آزاد شما به خصوص از مرحله «طبقه حساس» تا «از رییس جمهور پاداش نگیرید» کار را به جایی رسانده که برای فتح گیشه یا باقی ماندن در زمین بازی یا به هر دلیل دیگری، اینبار سراغ چیزهایی رفتید که برایم خط قرمز محسوب میشود.
اگر در «طبقه حساس» غیرت و تدفین میت و همخوابگی برزخی مرد و زن نامحرم را دستمایه قلقلک دادن پستترین غرایز مخاطب بخت برگشتهتان قرار دادید، اینبار دیگر سراغ مکه مکرمه و مدینه منوره و سفر حج و مداحان اهل بیت (ع) و پرچمداران انتقام از فتنه سقیفه و... رفتید، تا حظتان را از فتح گیشه ببرید.
من علاوه بر اینکه یک آدم متدین و مذهبی که با دیدن فیلم شما دلش به درد آمده باشد هستم؛ مدرس سینما هستم و رشتهام فیلمنامه نویسی است و تا کنون دو جلد کتاب و صدها مقاله در باب نقد و تحلیل و درک سینما منتشر کردهام.
به خوبی می دانم و میفهمم که فیلمنامه شما چقدر ضعیف بوده و حفره دارد؛ شخصیت پردازیهایتان چقدر مضحک و دم دستی است؛ گرههای داستانیتان چقدر ابلهانه است؛ بازیهایتان چقدر سطحی و دمده و البته از نوع شبه تئاتری و طنزتان هم چقدر لوده بازی است.
پس لطفاً جملات کلیشه ای و مهملی که در طول همه این سالها در برابر مردم مذهبی مظلوم و ناآشنا با سینما که در برابر فیلمهایتان اعتراض میکردند را نگویید!
مزید اطلاعتان عرض میکنم که بهتر و به روز تر از شما می دانم و میفهمم که میزانسن چیست و روایت کدام؛ فرم چه معنایی دارد و شخصیت پردازی یعنی چه؛ دیالوگ نویسی چیست و بازی سینمایی و تئاتری چه فرقی میکند؛ و البته در فیلم شما اینها همگی خلأ و عدم و فقدان هستند و نه ایجاب و وجود!
نافیلم شما نهایتاً و با کلی ارفاق، یک نیمچه فیلمنامه دم دستی و وصله پینه شده، بدون ریتم درست، در فقدان فضاسازی متناسب و پیوند صحیح اجزا، در کنار کلی لودگی و گوشه کنایه سیاسی کارانه و البته مستهجن است.
هر جا از ضعف ساختار و شلختگی فیلمنامه و سطحیت برداشتهای به ظاهر معنوی و عمق فاجعه کارگردانی کم آوردهاید، حرفهای جنسی و ادا و اطوارهایی را قاطی فیلمتان کردهاید و به خورد مخاطب دادهاید.
در عین حال فیلم شما با همه ادعاهایش درباره هجمه به ریاکاری و ریاکاران، یک اثر به شدت ریاکارانه و متظاهرانه است. چرا؟
به دلیل اینکه فیلم شما دقیقاً نان همان چیزی را میخورد که ظاهراً بنا بوده علیهاش موضع داشته باشد. به عبارت دیگر، کل فیلم شما بر محور جذابیت آفرینی مبتنی بر همان چیز و کسی میگردد که ظاهراً میخواستهاید نفیاش کنید! و این یعنی یک ریاکاری تمام عیار و البته توهین آمیز.
آقای کمال تبریزی! با دستمال کثیف نمیشود چیزی را پاک کرد. شما با سلاح ریاکاری به مصاف تظاهر رفته اید.
علاوه بر اینها همان طور که گفتم فیلم شما نه تنها مبتذل است. فیلم شما که با کنایه و دوپهلوگویی و البته گاه هم با فاش گویی، کلمات و حرکات و سکنات معطوف به اسافل اعضا را به رکیکترین شکل ممکن به منصه ظهور میرساند، در عین ابتذال مستهجن هم هست.
شما در آثار اخیرتان چرا اینقدر متمرکز و معطوف به حرفهای جنسی و تابوشکنیهای اینچنینی شدهاید؟! نه، نه! لطفاً نخواهید شاهد مثال بیاورم چرا که آن وقت مطلبم میشود مصداق اشاعه فحشا.
من برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امثال آنها بیشتر حرمت و احترام قائلم تا شما. چرا؟ آنها صفشان مشخص است و حرف و موضعشان معلوم؛ گذشته و امروز و فردایشان هم مبرهن؛ اما شما...!
منتها یک مسئله هست و آن اینکه شما در «از رییس جمهور پاداش نگیرید» حریم خانه خدا و لباس احرام و البته حرمت و شعور آدمها و مخاطبهایتان را نشانه رفتهاید؛ آیا راه به دست آوردن گیشه، قلقلک دادن غرایز مخاطب است؟! درست مثل مارمولک؛ که البته در مقایسه با امثال «طبقه حساس» و «از رییس جمهور پاداش نگیرید» باید گفت رحمت به «مارمولک».
آن فیلم در عین شیطنتهایی مثل همین نام «مارمولک» و برخی از سکانسهایش، به مراتب فیلم شریفتری بود و قابل دفاع.
می دانم! می دانم که نوشتن همین متن هم در کنار ضرورت و اهمیتهایش، این ضرر را هم دارد که شاید به نفع فیلم تو تمام شود و حواسها را متوجه این فیلم کند و می دانم که «توقیف» و «جنجال»، برای سینمای بی متن و همیشه در حاشیه شما، که به جای آنکه نان اصالت و هنرش را بخورد از سراب هیاهو و هیچ و پوچ بازیاش ارتزاق میکند، میوه بهشتی است اما چه کنم که چاره ای نیست جز این.
راستی! تهیه کننده شما در جلسه اکران در دانشگاه مفید، ضمن بیانات فاخرش، ناگهان اسلام شناس از آب در آمد و درباره شعائر دینی و حقیقت دین به نحوی سخن گفت که گویی این دو نه در طول و همپوشان و مکمل هم، بلکه در عرض هماند و شاید هم ناقض همدیگر!
همانطور که خود حضرتعالی هم در بیاناتی اسلام شناسانه در باب معنای وصل الهی و میزان شناخت بهشتی بودن انسانها سخنانی در تکمیل ارزشهای محتوایی فیلم شریف و پاکتان بر زبان راندید.
البته شما فرق میان این کلمات و معانیشان با چیزهای دیگر را نمیدانید بنابراین بهتر است از دیوار کوتاه اسلام شناسی پایین آمده و سوار همان واژههای سینمایی شوید!
من درمقام دفاع از حرمت خانه خدا و مناسک حج و شعائر دینی نیستم، چراکه حقیرتر و ضعیف تر از آنم که لایق چنین منصبی باشم و علاوه بر این، خداوند، خود بهترین و برترین حافظ دین و آیین و خانه و... خویش است، حتی اگر پای ابرهه در میان باشد با ابابیلی ساقط خواهد شد.
باید از هنر ناب و والای سینما در برابر ابتذال، صیانت کرد. گرچه این گونه تلاشهای نادرست،حتی به فتح گیشه سینما هم نائل نخواهد آمد اما برای نسل ما و بعدیها، تذکر و تنبهی خواهد بود تا یادش بماند، بساط بازی «ماندن به هر قیمتی» را در هر محوطه مقدسی پهن نکند، که تاوان سختی به دنبال خواهد داشت!