حضور روحانیت در جبههها به رزمندگان روحیه میداد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام ابراهیم لطفی فرزند میرزاعلی سال 1334 در روستای«آلنی» مشکین شهر به دنیا آمده؛ از سال 1348 دروس حوزه علمیه را در قم شروع کرده و تا سطح چهار درسش را در آن شهر خواند؛ وی که به طور متناوب به جبهه رفته، چهار ماه در جبهه حضور داشته، لطفی که همچنان در قم در درس خارج شرکت میکند؛ در حال حاضر به تبلیغ شعائر دینی میپردازد.
کمکهای مردمی
مدتی در پارس آباد فیلم های مستند جبهه را می بردیم بین عشایر و برایشان نمایش می دادیم. خودم هم مابین فیلم حرف می زدم و می خواستم به جبهه کمک کنند.
عشایر غیور هم دست مان را می گرفتند و هر کسی هر مقدار که میتوانست مضایقه نمیکرد. به غیر از مغان، در روستاهای بوئین زهرای قزوین نیز بین مردم میرفتیم و به نوبت من و روحانی های دیگر کمکهای مردمی را میبردیم جبهه؛ از پتو، گوسفند، لباس، برنج، چای و تن ماهی! چون حدود پنج سال مسؤول کمیته انقلاب اسامی بودم.
به صورت متفرقه خودم را به جبهه می رساندم. شهریه علمای دشت مغان را هم از قم می آوردم و توسط ائمه جماعات شهریه را به دست روحانیها می رساندیم.
در جمع طلبه های شجاع
اسفند ماه 1361 در منطقه دزفول چهارصد روحانی در کنار همدیگر بودند از روحانی های مشکین شهر گرفته تا حاج آقا «اسحق فخیمی »؛ در جلسه ای، بعد از سخنرانی نماینده حضرت امام خمینی(ره)، بنده را به عنوان مسؤول امور روحانیون لشکر 31 عاشورا تعیین نمودند و لندروری را به همراه رانندهای به اسم عباسی از بچه های شبستر، در اختیارم گذاشتند؛از آن روز در دشت عباس و فکه، علما را می بردم بین گروهان ها و گردان ها.
یکبار گفتم: چه کسی حاضره برود تخریب؟ یکی از طلبههای شجاع ارومیهای قبل از همه دستش را بالا برد و گفت: من؛ گفتم: حدود یک ماهی که اینجایید نمی توانی از تخریب بروی بیرون و باید قید مرخصی را بزنی گفت: اشکالی ندارد؛ هر چند ماه بخواهند می مانم؛ بودن در کنار رزمنده ها برایم افتخار بزرگی است.
رزمنده ها هم طلبه و روحانی را دوست داشتند و می گفتند با دیدن روحانی جماعت در بین خودشان روحیه می گیرند./978/ت303/ف