گزارش یک روحانی از تبلیغ در مناطق محروم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام احمد محبوبی، عضو مجمع طلاب و فضلای شهرستان تکاب ، در سفر تبلیغی به مناطق روستایی شهرستان تکاب گزارشی از وضعیت معیشتی و محیط زیستی منطقه قره بلاغ تهیه کرده است ؛ که امید است نشر آن تلنگری به مسؤولین باشد تا نه تنها در این مورد بلکه در بسیاری موارد دیگر که مشابه این است، اقدامات لازم را برای بهبود و آبادانی روستا ها انجام دهند تا شاهد مهاجرت روستاییان و معضلات ناشی از آن نباشیم.
متن گزارش بدین شرح است:
اینجانب "احمد محبوبی" طلبه حوزه علمیه قم و از اهالی شهرستان تکاب، در ماه مبارک رمضان سال 1394 از طرف دفتر تبلیغات برای تبلیغ به شهرستان تکاب سفر کردم. حجت الاسلام و المسلمین "علیرضا بخشی" مسئول اعزام مبلّغین در دفتر امام جمعۀ محترم، به بنده فرمودند که برای تبلیغ به روستای "قره بلاغ" عازم شوم. برای رسیدن به این روستا باید از روستاهای اغولبیک، اسد کندی، آق بلاغ و قوشا بلاغ گذر کنیم و 18 کیلومتر با شهرستان تکاب فاصله دارد. جاده تکاب تا اغولبیک و 4 کیلومتر بعد از آن آسفالت، و مابقی خاکی می باشد. نام قدیم این روستا، روستای چمن بوده و به دلایل نامعلومی به قره بلاغ تغییر نام داده است و به همین خاطر این منطقه "دهستان چمن" نام دارد. طبیعت منطقه سرسبز و شغل مردمان آن دامداری، زراعت و باغبانی است و از آب چاه و آب های سطحی برای زراعت و باغبانی استفاده می کنند. اهالی به زبان ترکی تکلم کرده و همه آنها شیعه اثنی عشری می باشند.
این روستا از قدیم به "دارالمؤمنین" شهرت دارد چون مردمان آن افرادی مذهبی و دوستدار اهل بیت(علیهم السلام) می باشند. انتساب به روستای قره بلاغ، مساوی با مذهبی و نمازخوان بودن است. آنگونه که اهالی می گویند در گذشته در این روستا 200 خانواده زندگی می کردند اما اکنون کمتر از شصت خانواده ساکن هستند و مابقی مهاجرت کرده اند.
روستای قره بلاغ؛ درمانگاه، خانه بهداشت، مخابرات، پایگاه مقاومت بسیج، شرکت نفت و فروشگاه تعاونی دارد و دارای برق، آب لوله کشی و تلفن ثابت می باشد. در این روستا با همراه اول می توان ارتباط برقرار کرد ولی ایرانسل آنتن نمی دهد.
میزبان من آقای "کربلایی محمدرضا شکری(شکوری)" بود؛ البته چند روز اول را در منزل آقای "حاج علی محمدی" ماندم؛ خدا خیرشان دهد.
برنامه تبلیغی
نمازها را در مسجد به جماعت می خواندیم. بعد از نماز ظهر و عصر نیم ساعت در منبر احکام گفته و حدیث می خواندم. نماز مغرب و عشا را در ساعت ده و ربع به جماعت اقامه می کردیم، بعد از نماز به منبر می رفتم و در ساعت یازده و نیم سخنرانی و روضه خوانی تمام می شد. البته در شب های قدر به خاطر اینکه تا صبح در مسجد می ماندیم مراسم مقداری دیر شروع می شد و چند نفر از مداحان اهل بیت(علیهم السلام) نیز مداحی می کردند.
آقایان "کربلایی نجات بهاری"، "حاج علی محمدی" و "کربلایی محمد مهدی ابراهیمی" بعد از سخنرانی من مداحی و روضه خوانی می کردند. آقای حاج علی محمدی صبح ها ساعت 3 در مسجد به مدت یک ربع مناجات می خواند و بدین وسیله مردم را برای سحری بیدار می کرد.
در کل؛ حضور خانم ها در مسجد و برنامه ها پررنگ تر از آقایان بود.
چشمه علی بلاغی
در جنوب روستای قره بلاغ چشمه ای به نام "علی بلاغی" منتسب به حضرت علی(علیه السلام) وجود دارد؛ دارای آب گوارا، فراوان و مورد احترام مردم است. به باور اهالی «رد پای مرکب حضرت علی(علیه السلام) بر روی سنگ های چشمه باقی مانده است.» در گذشتۀ دور، مردم روستا در کنار این چشمه در اواخر شهریور با حضور حدأکثری خود و دعوت میهمانانی از سایر روستاها، مراسم بزرگ و مفصلی برگزار می کردند، مداحان در مدح حضرت علی(علیه السلام) اشعاری می خواندند و گوسفندانی ذبح می شد. امروزه آن مراسم دیگر برگزار نمی گردد.
(چشمه علی بلاغی)
وجود معادن و مشکلات مردم
در اطراف روستاهای قره بلاغ، قوشا بلاغ، همپا، بابانظر تقریباً 15 معدنِ سنگ وجود دارد و تعداد آنها در حال افزایش است. سود این معادن به جیب مالکان و دود آن به چشم اهالی منطقه می رود. به عبارت بهتر؛ وجود این معدن ها به جای اینکه باعث رونق اقتصادی منطقه شود عامل ضرر و زیان شده است. اهالی روستا مکرر می گفتند که با توجه به اینکه جاده خاکی است؛ گرد و خاک ناشی از عبور ماشین های سنگین به سلامتی و زراعت آنها آسیب می رساند. صاحبان معادن برای آسفالت کردن جاده قول هایی داده اند ولی تاکنون عمل ننموده اند. جالب توجه اینکه برخی در جادۀ کنار روستا، سرعت گیر درست کرده یا به جاده آب می پاشند تا از گرد و خاک کمتر اذیت شوند.
(شعار برخی از اهالی روستا علیه معدن کاران)
جاده خاکی روستا
اهالی قره بلاغ و روستاهای مجاور از اینکه چرا مسئولین محترم شهرستان بعد از گذشت 37 سال از انقلاب، جاده منتهی به این روستاها را آسفالت نمی کنند، شدیداً معترضاند و می گویند: «جاده دورترین روستاهای برخی شهرهای استان آسفالت شده؛ ولی ما که زحمات زیادی برای انقلاب کشیده و همیشه در صحنه حاضریم، آیا حق طبیعی ما نیست که جاده مان آسفالت باشد؟» یکی از اهالی می گفت: «اگر شب به صورت اضطراری مجبور باشیم به بیمارستان تکاب مریضی ببریم، ماشین به صورت دربست ـ اگر پیدا شود ـ حدأقل چهل هزار تومان دریافت می کند.» در ضمن مسئولین و نمایندگان محترم مجلس، برای آسفالت کردن این جاده سخنانی گفته اند، اما اقدام عملی صورت نگرفته است. به قول منطقی ها "نتیجه تابع اخص مقدمتین است." یکی از علل مهاجرت به شهرهای بزرگ این است که به روستاها آنچنان که باید و شاید رسیدگی نمی شود؛ که اگر رسیدگی می شد و امکانات کافی وجود داشت این همه مهاجرت به شهرهای بزرگ، به امید زندگی بهتر، صورت نمی گرفت. "مشت نمونه خروار است" آنچنان که قبلاً ذکر شد در گذشته جمعیت روستای قره بلاغ 200 خانوار بود اما امروز تقریباً به یک چهارم تقلیل یافته و وضعیت سایر روستاهای شهر ما هم همین گونه است که به مرور زمان خالی از سکنه می شوند. مگر هزینه آسفالت کردن جاده قره بلاغ، همپا و بابانظر و سایر روستاهای شهرمان چقدر است؟ اگر مریضی به خاطر این جاده خاکی و خراب به بیمارستان دیر رسیده و خدای نکرده از دنیا رود چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ می توان به جای خرج کردن پول بیت المال برای امور غیر ضروری و تشریفاتی، آن را برای راهسازی و آسفالت کردن جاده های روستاهایمان هزینه کنیم تا جوانان روستا، شغل آباء و اجدادی خود را رها نکرده و در حاشیه شهرهای بزرگ ـ مثل تهران ـ به شغل های موقت و کاذب روی نیاورند.
قابل توجه مسئولین محترم شهرستان تکاب که میزبان من آقای شکری می گفت: «در یکی از روستاها اطراف، مردم آنقدر مهاجرت کرده و فقط افراد کهنسال مانده اند، که وقتی بنده خدایی مرحوم شد، جوانانی از روستای دیگر برای کندن قبر به آن روستا رفتند.» با اینکه در منطقه ما بستر مناسبی برای دامداری و باغداری وجود دارد و معادن زیادی در حال فعالیت است، اما مردم و جوانان اینگونه مهاجرت کرده و به مرور زمان روستاها خالی از سکنه می شود. ناخودآگاه به یاد روایتی از امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) افتادم که «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللهُ» (قرب الإسناد، ص: 115) «ملتی که آب و زمین کشاورزی به اندازه کافی دارد ولی آبها را مهار و زمین را اصلاح نکند و از آنها بهرهبرداری نکند و در اثر کمکاری یا بدکاری محتاج گردد از رحمت حق دور باد».(آیت الله جوادی آملی، اسلام و محیط زیست، ص 36)
در کل؛ مدیران ارشد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به جای اینکه در کلان شهرها برای مواجهه با ترافیک و حجم عظیم جمعیت، قیچی به دست، زیرگذر و روگذر و دوربرگردان افتتاح کنند برای رفع محرومیت مناطق محروم تلاش کنند تا این همه مهاجر از اقصی نقاط ایران به شهرهای بزرگ ـ مخصوصاً تهران ـ سرازیر نشوند. به خاطر برگزاری انتخابات مجلس در اواخر امسال، مسلماً جمله "مردم ولی نعمت هستند" زیاد تکرار خواهد شد؛ مسئولین می توانند عملاً ولی نعمت بودن مردم را به وسیله خدمت رسانی به آنها ـ مخصوصاً کسانی که امکانات کافی نداشته و در محرومیت به سر می برند ـ ثابت کنند.
(جاده خاکی روستا)
فردای روز عید فطر به روستای "چهارطاق" برای صله ارحام رفتیم. این روستا هم در محرومیت به سر می برد و جاده آن ـ از روستای "یولقون آغاج" به بعد ـ خاکی است. جالب اینکه قسمتی از آب شهرستان تکاب از این روستا تأمین می شود ولی آب اهالی روستای چهارطاق، فقط 12 ساعت وصل بوده و در 12 ساعت دیگر، آب آنها قطع می باشد.
در مسیر برگشت به چمنِ متحرکِ "چملی" در روستای "بدرلو" هم سر زدیم. چملی به عنوان یکی از جاذبه های طبیعی شهرمان معرفی می شود، اما ـ صرف نظر از اینکه جاده اصلی بدرلو از یولقون آغاج به بعد خاکی می باشد ـ جاده، از بدرلو تا چملی خیلی بد و ناهموار است. مسئولین عزیز شهرمان به خاطر این جاذبه طبیعی هم که شده این مسیر را آسفالت کنند تا کسانی که برای دیدن این جاذبۀ منحصر به فرد سفر می کنند، خاطره خوشی داشته باشند.
قبرستان روستا
سنگ قبرهای قدیمی در قبرستان روستای قره بلاغ که از دوران مغول و دوران های بعد بر جای مانده از اهمیت و قدمت بسیار زیاد این روستا حکایت دارد و متأسفانه در قبرستان و مکان های دیگر حفاری های غیر مجاز صورت می گیرد. در این قبرستان برای ساداتی که از دنیا رفته اند مقبره و ساختمان کوچکی بنا کرده اند و مردم به زیارت آنها می روند. با پیگیری دوست عزیزم "حجت الاسلام عیسی برادری" ـ زمانی که به این روستا برای تبلیغ می آمد ـ اهالی قره بلاغ با پول زکات، قسمتی از قبرستان را حصارکشی کرده اند. با این کارِ شایسته، احترام اهل قبور حفظ شده و احشام از روی قبور مؤمنین عبور نمی کنند. در سخنرانی خود بعد از اقامه نماز عید فطر تأکید کردم که اهالی همت به خرج داده و مابقی را نیز حصار کشی کنند. مرقد "شیخ محمد تقی محمدیاری" در این قبرستان قرار دارد.
(حصار کشی قسمتی از قبرستان روستا)
(سنگ قبرهای مربوط به مغول ها در روستای قره بلاغ)
(مرقد حاج ملا محمد تقی محمدیاری)
خانه عالِم و غسالخانه
ساخت "خانه عالِم" در کنار مسجد روستای قره بلاغ از کارهای ارزشمند و ماندگار سپاه است. فقط لوله کشی، برق رسانی و یک سری کارهای جزئی آن باقیمانده تا تکمیل گردد. "الاکرام بالاتمام"؛ مدتی است که این پروژه به صورت نیمه تمام رها شده و مردم روستا می گویند: «اگر سپاه خانه عالم را تکمیل نمی کند ما از اهالی مبلغی جمع کرده و خودمان بقیه کارها را انجام دهیم.» غسالخانه را هم سپاه در کنار مسجد احداث کرده و مثل خانه عالِم، نیمه تمام است؛ این غسالخانه برق و آب لوله کشی ندارد و در صورت استفاده، آب را از جای دیگر می آورند.
(غسالخانه)
مسجد روستای قره بلاغ
در روستای قره بلاغ مسجدی وجود دارد که "بیوک خان میرپنج" آن را بنا کرده است. بعد از اتمام بنای این مسجد، میرپنج، "حاج ملا محمدتقی محمدیاری" را از زنجان برای ترویج معارف و احکام دینی به این روستا دعوت کرد و وی در این روستا سکنی گزیند. حاج ملا محمدتقی که در حوزه علمیه زنجان و نجف تحصیل کرده بود، پس از سال ها خدمت به مردم منطقه و رسیدگی به امور دینی آنها در سال 1357 قمری دار فانی را وداع گفت و مرقد او در آرامگاه این روستا می باشد. مرحوم حاج ملا محمدتقی محمدیاری پدر بزرگ آقایان باقر و رسول محمدیاری است. مردم روستای قره بلاغ امروزه هم از ملا محمدتقی به نیکی یاد می کنند و بیشترین عامل مذهبی بودن آنها، وجود پربرکت ایشان بود. همچنین با هرکس که هم کلام می شدم از مرحوم حجت الاسلام "شیخ احمد صمدیان" و مرحوم "سید مقتدا صلحی" ذکر خیری می شد. چون قره بلاغ، روستای پدری شیخ احمد صمدیان بود آن مرحوم به این روستا زیاد رفت و آمد می کرد؛ در مسجد به منبر می رفت و مردم او را دوست می داشتند. "سید مقتدا" نیز از اهالی روستای قره بلاغ، از معتمدین و از ذاکرین اهل بیت(علیهم السلام) بود.
(مسجد روستای قره بلاغ)
سقف چوبی مسجد که به مرور زمان پوسیده شده بود در سال 1392 با کمک اهالی روستا و خیّرین بازسازی شد. در این مسجد برای آقایان و خانم ها جا به اندازه کافی وجود دارد و آنچنان مستحکم بنا شده و دیوارهایی به قُطر بیش از یک متر دارد که اگر خدای نکرده زلزله 9 ریشتری هم بیاید خم به ابرو نخواهد آورد و به گمانم صد یا دویست سال دیگر نیز با اقتدار به حیات خود ادامه خواهد داد. پایگاه مقاومت بسیج در حیاط این مسجد ساختمان مستقلی دارد.
(مسجد روستای قره بلاغ)
حمام عمومی قره بلاغ
در روستای قره بلاغ حمام عمومی توسط "بیوک خان میرپنج" احداث شده بود و تا چند دهه قبل از آن استفاده می شد؛ ولی به خاطر عدم مواظبت، هفتاد درصد تخریب و به زباله دان تبدیل شده است. میرپنج انسان خوش فکری بود؛ اول حمام عمومی را بنا کرد و در کنار آن مسجد ساخت. مانند این حمام در روستای دورباش نیز وجود دارد که آن هم در شُرُف تخریب است. ظاهراً امثال این حمام های تاریخی در منطقه ما کم نیست؛ میراث فرهنگی تکاب می تواند حدأقل یکی از آنها را ثبت ملی و نگهداری کند تا نسل آینده شهر ما برای دیدن یک حمام تاریخی به کاشان سفر نکنند! درست است که برخی از اینها در زمان ارباب رعیتی ساخته شده ولی معماری آنها با معماری برخی از حمام هایی که از دوره قاجار یا صفویه ساخته شده است تفاوت چندانی ندارد.
(حمام روستای قره بلاغ که به مرور زمان تخریب شده است)
سفر به روستاهای برنجه و همپا
صبح روز سه شنبه 24 تیرماه مصادف با 27 رمضان با آقای "حاج عبدالله کاظمی" به روستاهای برنجه و همپا رفتیم. آقای کاظمی هفتاد ساله، مؤلف کتاب های "آتابابالار سوزو" و "نگاهی گذرا به تخت سلیمان" از اهالی روستای قره بلاغ، بازنشسته سپاه و بنیاد جانبازان می باشد و تابستان ها به این روستا می آید. در روستای برنجه به کوه زندان برنجه صعود کردیم این کوه دو دهانه دارد که می توان با احتیاط به داخل یکی از اینها رفت؛ ولی دهانه دیگر این ویژگی را ندارد، فقط به سختی می توان به بستر آن نگاهی انداخت و نباید به کناره های آن خیلی نزدیک شد. در کف هر دو آب وجود دارد و در قسمت بیرونی کوه، چشمه ای جاری است و آب زیادی دارد. دهانه دوم زندان برنجه تقریباً شبیه کوه زندان تخت سلیمان است اما مقداری کوچک می باشد. آنگونه که آقای کاظمی می گفت در اطراف زندان برنجه آثار باستانی مربوط به قبل از اسلام وجود داشت که طبق معمول با حفاری های غیر مجاز از بین رفته اند.
مالک یکی از معادن برای روستای برنجه، مسجدی احداث کرده و مراحل پایانی خود را می گذراند و این کار قابل تقدیر است. خاطرنشان می شود که در روستای برنجه دوازده خانوار سکونت دارند و این روستا با این جمعیت کم، مدرسه نیز دارد.
(مسجد در حال احداثِ روستای برنجه)
آقای کاظمی با یکی از وارثان تماس گرفت و با اجازه، در روستای همپا وارد قلعه میرپنج شدیم. این قلعه مشرف بر روستای همپا ساخته شده و وسعت زیادی دارد. آنگونه که می گفتند این قلعه وارثان زیادی دارد و به آن رسیدگی نمی شود، در نتیجه سارقان دهها بار به این قلعه دستبرد زده اند. اکثر ساختمان های درون قلعه از بین رفته و فقط قسمتی از آن سالم مانده است، اما باغ داخل این قلعه همچنان سرسبز می باشد.
در مسیر رفت و برگشت به روستاهای برنجه و همپا، مسئله ای که توجه مرا به خود جلب کرد این بود که غیر از اینکه تردد ماشین های سنگینِ معادن، جاده را خراب می کند؛ فعالیت معادن باعث تخریب محیط زیست شده و چهرۀ زیبا و بِکر منطقه را مخدوش می کنند. برای نمونه؛ در ورودی روستای برنجه معدن متروکه ای وجود دارد که صاحبان آنها سنگ ها را روی هم انداخته و به پشت سر خود نگاه نکرده اند که چه بلایی بر سر طبیعت آمده است. درست است که فعالیت معدن کاران قانونی است ولی آیا مأذون هستند که اینچنین طبیعت را تخریب کنند؟ و اساساً؛ آیا نظارتی به این امر صورت می گیرد یا نه؟ با گوشی خود از قلعه میرپنج و اینکه فعالیت معادن، محیط زیست را تخریب می کند، عکس هایی گرفته ام، که در ذیل می آید:/843/ت302/س
(تخریب چهره طبیعت با فعالیت معادن)
(تصاویر قلعه میرپنج در روستای همپا)
(تصویر کوه زندان برنجه)