۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۹
کد خبر: ۲۹۳۳۱۹
تأملی بر سیره، شخصیت و آثار علامه عسکری

به یاد او که گفت «فرزند مادرم زهرا نیستم اگر...»/ عظمت کار علامه عسکری در چه بود؟

خبرگزاری رسا ـ چقدر جایش در این روزگار خالی است؛ مرد کتاب‌های برجسته و روشنگرانه‌ای که بعضاً بر هزار سال فریب و انحراف از حقیقت دین پایان داد؛ مرد آثاری که شیعه را از اتهام‌های ناروا رهانید و بر حقیقت اصالت مکتب تشیع و معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مهر تأیید عالمانه زد.
علامه عسکري

پنجشنبه شانزدهم مهرماه امسال برابر است با هشتمین سالگرد عروج ملکوتی علامه سید مرتضی عسکری بزرگ؛ مردی فقیه، اصولی، مورخ، مفسر و متبحر در علم و عمل دینی که در زندگی پربرکت خویش، مجاهدت‌های بی‌نظیری به انجام رساند.

 

او که «وقف» اهل بیت بود و «یاور» مادرش زهرا (س)...


مرد کتاب‌های برجسته و روشنگرانه‌ای که بعضاً بر هزار سال فریب و انحراف از حقیقت دین پایان داد؛ مرد آثاری که شیعه را از اتهام‌های ناروا رهانید و بر حقیقت اصالت مکتب تشیع و معارف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مهر تأیید عالمانه زد؛ مرد جهاد و اجتهاد که در راه حق جویی و بازتاباندن اصالت دین و مذهب حقه جعفری از هیچ تلاش و ممارستی دریغ نورزید.

 

او توقع مادی از تلاش‌های علمی‌اش نداشت؛ نگاهش به آسمان بود


مردی مخلص و ناب که حتی حاضر نشد اندک بهره مادی از تلاش‌های بی نظیر علمی خویش ببرد و اجازه داد تا هر کس که خواست و توانست کتاب‌هایش را منتشر کند تا حقیقت منتشر در آن به همه حق جویان عالم برسد.


مردی که خود را با همه وجود در راه دین و اهل بیت (ع) فدا نمود و در این مسیر سنگلاخ از هیچ مصیبتی نهراسید و از هیچ دردی خم به ابرو نیاورد.

 


مردی که کتاب‌هایش کمر الازهر را شکست و در برابر منطق و اتقان و استحکامش، تحقیرشان نمود؛ شیخ الازهر کتاب‌های علامه را در صحن آن مرکز بزرگ علمی در میانه گذاشت و از علمای الازهر خواست تا پاسخ این عالم شیعی را بدهند وگرنه آن مکان علمی با سابقه را برای همیشه تعطیل خواهد کرد!

 

علامه عسکری در چه موقعیت مظلومانه و مرعوبانه‌ای کارهای بزرگ علمی‌اش را به ثمر رساند؟

 

مردی که همراه داشتن کتاب‌هایش برای مردم مصر، قطع دست و اعدام به دنبال داشت و در میدان دفاع از حقیقت نورانیت مکتب اهل بیت (ع) از هیچ کس نهراسید و از همه مواهب روزگار چشم پوشید.


مردی که راه سامرا تا نجف را برای ادای نذرش به مولا امیرالمؤمنین علی (ع) برای مرحمت توفیق تألیف آن کتاب ناب، پیاده طی کرد.


مردی که مرد بود و بزرگ؛ و با تمام افق‌های باز نسبت داشت.


کار صواب چند ویژگی دارد؛ متانت، انسجام، اعتبار و ایمان. هریک به طریقی و بسانی و سامانی و سرانجامی. آهسته و پیوسته. بی تردید و تردد. کار صواب در هزارتوی ذهن و دیده و دل انسان، در تار و پود هستی و زندگی و بود و نبود آدمی، نفوذ می‌کند و نور می‌آورد و عطر حضور می‌پراکند.


کار صواب، از هیچ و نگاه، بی نیاز است و از ناز و نیاز مبرا. چرا که «ما هیچ، ما نگاه» هم آنطور که سهراب سپید گفت. همو که در سپهر آسمان ادب و شرافت ما، ستاره‌ای است تابناک و ناب.

 


کار صواب، کار خدایی است. از زمین برمی‌خیزد و به آسمان سر می‌کشد. از خاک به افلاک می‌رود و قالب دنیایی را در غلبه اخروی‌اش، نیست می‌کند و بدانجا می‌رسد که هرچه هست، اوست.

 

اما ...

 

اما در این روزگار که حتی در هنگامه ترنم باران هم، آسمان پرغبار، دیدنی‌تر می‌شود به رو شدن تاریکی و تیرگی انباشته از بدعهدی انسان معاصر، کار صواب کردن، حدیث دیگری دارد و نماد و نمودی دیگرتر؛ درست مثل شمعی که در تاریکی برافروزد و دستی که از کلیم نگاه‌های مؤمنانه فطرت انسان برآید و شرفی که شرح شعور عهد «الست» و «قالو بلی» باشد و ... و چنین است کار صواب در دوران آخر! حکایت کار صواب در این دوران، باریدن باران است در آسمان تهران! چه ابر بهارانی باید باشد و چه باران پر و پیمانی، که حتی از تیرگی و تاریکی دودآلود این ابر شهر هراس‌آلود هم بگذرد و راهی باز کند به تنفس صبح.


عالمان عامل و راهیان نور هم درست مثل کار صواب‌اند و بارش باران؛ می‌آیند و می‌شویند و می‌روند و پاکی و سلامت و عبور، به ارمغان می‌آورند و ... و ماندگار می‌شوند؛ درست مثل شهدا و بالاتر از شهدا؛ چه،
«مداد العلماء افضل من دماء الشهداء».

 

 

وقف آسمان و حقیقت باران علم بر کویر جهل

 

و سید مرتضی عسگری هم از جرگه همین باران‌های بهاری بود و پیغام‌آوران روشنی و رهایی؛ کسی که قلمش و قدمش، نامش و نفسش، شور و شعورش، دلش و دیده‌اش و ... و همه هستی و زندگیش «وقف» آسمانیان و پاکان بود و نبود مگر آنکه یاریگر آنان بود.


کتاب‌های او کتابت راستی و صداقت و راه بازشناسی سره از ناسره بود. پیگیری رد لغزان و خطیر راه حق‌گویی و حق‌خواهی در پهنه پر فراز و نشیب انگاره‌ها و موهومات و التقاطات.


او که به حق، مرزدار مکتب اهل بیت بود و هست و در این راه چه محنت‌ها که به دل خرید و چه مصائب که به چشم دید.


هزارتوی نوشته‌هایش همچون گلبرگ‌های درهم‌پیچیده گلهای باغ دانایی و خرد، مشام جان را به بوی روشنایی و هدایت میهمان می‌کند و «حقیقت» را با مضمونی خیره‌کننده، می‌نمایاند؛ خاصه در این روزگار هرمان و عصیان، حسرت و عسرت و در این زمانه رخوت و نخوت، درّی است نایاب و گوهری عالم‌تاب.


قدر تقدیر این کار بزرگ و آن صواب عظیم، در خاطر روزگاران، همه روزگاران، به لطافت ترد بوسه برگ و باران و به جاودانگی بهاران است.


بهار علم و خرد و روشنی، وارث نجوای معصومانه بلبل عقل و ترنم لطیف و شگرف باران عشق است و هرم خواستنی و خلسه دوست‌داشتنی آن، در این عصر آخر، لطف دیگری دارد.


باری؛ از کار صواب می‌گفتیم که چند ویژگی دارد؛ متانت و انسجام و اعتبار و ایمان. و این همه را می‌توان در برگ برگ مجاهدت‌های علمی حضرت علامه سید مرتضی عسگری (ره) دنبال کرد و به مدد نورافشانی آن جان تابناک، زیر چتر معرفت اهل بیت (ع) بال‌های دل و دیده و فکر و جان را مرتب کرد. ایدون باد!

 

 

فرزند مادرم زهرا (س) نیستم اگر ایشان را یاری نکنم

 

گفتن و نوشتن از بزرگمردی که خود را «وقف اهل بیت» می‌دانست و هماره بر زبانش جاری بود که «فرزند مادرم زهرا (س) نیستم اگر ایشان را یاری نکنم» و به همین رسم و بر محور همین عهد و تعهّد و در منظومه همین ذکر و فکر، دست به مجاهدت‌های بزرگی در عرصه علم و عمل زد، کاری است خطیر و حساس و سخت؛ خاصّه در این روزگار سفله پرور و در زمان و زمانه‌ای که حسرت و عسرت و رخوت و محنت، بر تار و پود بشر امروز تفوق یافته و روزگار تجربه مدرنیته و گذار از سنت به تکنولوژی، سایه‌ای بلند و سیطره‌ای دهشتناک بر او انداخته و به سختی در برش گرفته.


در چنین زمانه‌ای، گفتن و نوشتن از مردی که تبار عالمان عامل و مجاهدان راستین راه خدا را آیتی ناب و تابناک شد، چه طعم بکر و معصومانه‌ای دارد، و چه حس قریب و غریبی در دل و دیده انسان برمی‌انگیزاند!


گفتن و نوشتن از کسی که «بزرگ بود و از اهالی فردا و با تمام افق‌های باز نسبت داشت...» و این بزرگی و روشنی را از مکتب مجاهدت و تلاش و تکاپوی علمی در محضر آفتاب عالم‌تاب معارف اهل‌بیت یافته بود و دریافته؛ پیرمردی که چشم ما بود و چشمه جوشان خیر و ایمان و عرفان، در قامت اجتهاد عالمانه و در هیئت اقامه مؤمنانه نور.

 

جای خالی او در روزگار ایمان‌های لا ایمان

 

شرح شگفت شرف او در اِنحنای روزگار ایمان‌های لا ایمان، حدیث دلدادگی و دلبردگی است به ساحت مقدّس اهل بیت نور و مدد گرفتن از آستان جانان.


و در این راه، چه باک از خار مغیلان و غربت یاران؛ که از سال‌های دور و دیر، رسم روزگار بر همین منوال بوده است که اهل حق و ایمان و نور و عشق، در کژ تابی و بی تابی زمان و زمانه، طعم شگرف هجر و غربت و تنهایی را با تمام وجود حس کنند و دم برنیاورند و خم به ابرو.


باری؛
سخن در مقام و معرفت بزرگ‌مردی است که به درستی، خود را وقف اهل بیت می‌دانست. و چه تعبیری از این سترگ‌تر و شگرف‌تر و خیره کننده‌تر که کسی با خود و خدای خود بر این عهد، آیین بندد و بیعت گزارد که تمام عمر، راست قامت و پرصلابت، بی هیچ شک و تردید و تزلزلی، سر بر آستان جانان بساید و در مقام امن حضور او وقوف یابد و در محضر شریف او ظهور.

 

چقدر علامه عسکری را می‌شناسیم؟

 

اهالی نظر و خبرگان علم و عمل، به خوبی و روشنی بر قدر و منزلت مجاهدت‌های اندیشگی و ره‌آوردهای علمی ایشان واقف‌اند و بی نیاز از یادآوری؛ امّا همین قدر هست که نسل نو و نیز بسیاری از نخبگان جامعه فکری و فرهنگی ما به شکل تأسف انگیز و تاثرباری از دریای مواج و پرگهر این جان تابناک، بی نصیب مانده‌اند و چه بسا کم‌ترین و کوچک‌ترین آگاهی و بهره‌مندی از این گنجینه سرشار و غنی ندارند. براستی چرا؟

 


شاید دلایل زیادی منجر به چنین وضعیتی شده باشد؛ از هجوم سهمگین رسانه‌های دیداری و شنیداری با مضامین و مفاهیمی دیگر گونه و غیر قابل دفاع گرفته تا بی برنامگی و بی توجهی مدیران فکری و فرهنگی جامعه و... امّا بی تردید یکی از مهم‌ترین آن‌ها، غفلتی است که نسبت به بازآفرینی و احیای امروزین آثار و احوال و شخصیت ارزشمند ایشان از سوی کسانی که علقه و علاقه‌ای به حضرتشان دارند، صورت گرفته.

 

روشنفکری دینی چیست؟ روشنفکر دینی کدام است؟

 

جامعه امروز ما و خاصّه طیف نخبه و روشن‌فکر و جوانان اهل اندیشه و قلم، بیش از هر زمان دیگری نیازمند بارور شدن و انتشار روح جاری در اندیشه و سیره علمای راستین تشیع‌اند و در این میانه، بی هیچ تردید و گزافه‌ای، شخصیت حضرت علامه استاد عسکری (ره) از نمونه‌های منحصر به فرد و از خورشیدهای درخشان و چشمه‌های فیاض جهان تشیّع است.

 


آری؛ گفتن و نوشتن از بزرگ‌مردی که خود را «وقف اهل بیت» می‌دانست و هماره بر زبانش جاری بود که «فرزند مادرم زهرا نیستم اگر ایشان را یاری نکنم» و به همین رسم و بر محور همین عهد و تعهّد و در منظومه همین ذکر و فکر، دست به مجاهدت‌های بزرگی در عرصه علم و عمل زد، کاری است خطیر و حسّاس و سخت. و ما در این صحیفه، به چنین کاری مبادرت ورزیده‌ایم و در این راه، چشم انتظار همراهی و همیاری همه خوانندگان عزیزمان هستیم تا با قلم رنجه‌ای، چه در قامت نقد و چه در هیئت پیشنهاد و یا نوشتار و مقاله‌ای و اشاره‌ای حتّی، مدد کارمان باشند.

 

مروری بر شخصیت و آثار حضرت علامه عسکری؛ حکایت آن نادره جهان اسلام

 

حضرت زهرا (س) دردانه فرزندی دارد که در عصر تحوّلات و پیشرفت شگرف بشر در عرصه مادّی‌ات، عصاره جان خویش را با لغزاندن قلم بر برگ برگ هر یک از نوشته‌هایش بر جا می‌گذاشت و چون شمعی فروزان، فرو می‌کاهید تا روشنی افروز انجمنی باشد. هم او که با یادکرد درد و رنج‌های مادر پهلو شکسته‌اش، عاشقانه می‌گوید:


«فرزند حضرت زهرا نیستم اگر ایشان را یاری نکنم».

 

علامه عسکری نادره جهان اسلام در تاریخ معاصر است که در پیمودن مسیر تابناک جدّ بزرگوارش پیامبر ختمی مرتبت، محمّد مصطفی (ص) و اهل بیت پاک و مطهّرش، از هیچ گوششی فروگذار نکرد و با محور قرار دادن «کتاب و سنّت» ضمن تکیه بر نقاط مشترک و با نهادن موارد افتراق، با دوری جستن از تعصّب و تصلّب و تفکّرات غلو آمیز، در اندیشه وحدت همه مسلمانان از هر فرقه و گروه و مذهب بود و از آن جا که آرا و نظریات آن عالم بزرگوار و سخت‌کوش از ضمیری روشن و قلبی پاک برخاسته بود و به مدد صفای باطن به رغم تأکید بر اصول اساسی مکتب اهل بیت (علیهم السّلام) و نقد و به چالش کشیدن جدّی اصول و معتقدات مکتب خلفا، با استقبال بی نظیر در جهان اسلام، رو به رو گشت و تفکّرات آن استاد فرزانه، مرزهای جهل و سبک مغزی را در نوردید و جهانی شد.

 


با مروری بر اندیشه‌های ناب علامه، در می‌یابیم که این «مرزبان مکتب اهل بیت (علیهم السّلام)» «برگستره کتاب و سنّت» نشسته است و ما را فرا می‌خواند تا در مدرسه «معالم المدرستین» او که به حق، آن را می‌توان «الغدیری» دیگر خواند، زانوی تلمّذ بر زمین زده، دروس ارزشمندی چون «القرآن و روایات المدرستین» و «عقاید اسلام در قرآن کریم» را بیاموزیم و «ولایت علی» را در ژرفای آن نظاره کنیم آن چه را در «سقیفه» بر او و همسر مظلومش رفته، همراه با آب چشم و خون دل، فریاد آوریم و «نقش ائمّه در احیای دین» مبین را با گوش دل بشنویم و «تهمت‌هایی» را که کینه‌توزان با «دروغ‌پردازی‌های» خود ناجوان مردانه، به شیعیان و عالمان آن‌ها نسبت داده‌اند بشناسیم و به شبهات بی‌اساس آن‌ها پاسخ گوییم. آری وقتی علامه از شخصیّت‌های تاریخی و حدیثی سخن به میان می‌آورد و در آن «یکصد و پنجاه صحابی ساختگی» از جمله راز هزار ساله «عبد الله بن سبأ و دیگر افسانه‌های تاریخی» را برملا می‌کند و به نقش کسانی چون «عایشه در تاریخ اسلام و تاریخ حدیث» می‌پردازد در واقع نسل جوان تشنه و جویای حقیقت این روزگار ما را با معارف دین آشنا می‌سازد و «عقاید اسلام در قرآن و سنّت» را پیش روی آن‌ها می‌گذارد.


آری؛ در آستانه هشتمین سالگرد عروج ملکوتی علامه سید مرتضی عسکری بزرگ؛ مردی فقیه، اصولی، مورخ، مفسر و متبحر در علم و عمل دینی که در زندگی پربرکت خویش، مجاهدت‌های بی نظیری به انجام رساند، بار دیگر بجاست تا در سیره و سلوک او تأمل و درنگی از جنس فهم و پیروی داشته باشیم.


مرد کتاب‌های برجسته و روشنگرانه‌ای که بعضاً بر هزار سال فریب و انحراف از حقیقت دین پایان داد؛ مرد آثاری که شیعه را از اتهام‌های ناروا رهانید و بر حقیقت اصالت مکتب تشیع و معارف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) مهر تأیید عالمانه زد؛ مرد جهاد و اجتهاد که در راه حق جویی و بازتاباندن اصالت دین و مذهب حقه جعفری از هیچ تلاش و ممارستی دریغ نورزید.


درود و رحمت خدا بر روح پرفتوح او که جان و جهانش وقف اهل بیت(ع) بود.

 

/1327/703/ی

ارسال نظرات