۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۰
کد خبر: ۴۲۲۹۶۰

ميليارد دلاري که دوم خردادي‌ها به امريكا هديه کردند!

هرچند وعده داده مي‌شد که با وقوع توافق ايران با قدرت‌هاي غربي در پرونده هسته‌اي، تحريم‌هاي ظالمانه غرب برداشته مي‌شود، اما اکنون تقريباً بر همه مسجل شده که تفاوت دوره پسابرجام با پيشابرجام «تقريباً هيچ!» است که البته مورد اذعان برخي چهره‌هاي دولتي همچون ولي‌الله سيف، رئيس‌کل بانک مرکزي نيز قرارگرفته است.
آمریکا و ابران

به گزارش سرویش پیشخوان خبرگزاری رسا، هرچند وعده داده مي‌شد که با وقوع توافق ايران با قدرت‌هاي غربي در پرونده هسته‌اي، تحريم‌هاي ظالمانه غرب برداشته مي‌شود، اما اکنون تقريباً بر همه مسجل شده که تفاوت دوره پسابرجام با پيشابرجام «تقريباً هيچ!» است که البته مورد اذعان برخي چهره‌هاي دولتي همچون ولي‌الله سيف، رئيس‌کل بانک مرکزي نيز قرارگرفته است. اما در عين‌حال تجربه ديگري که در سال‌هاي اخير به دست آورده‌ايم عبارت است از «دستبردهاي پساتوافق»، به اين معنا که طرف غربي در هر مرحله از توافق با اخذ امتيازهاي قابل‌توجهي اعلام توافق براي لغو بخشي از تحريم‌ها را مي‌نمايد و در کمتر از چند هفته مبلغي معادل آنچه عايد ايران در توافق بوده است را با ترفندي ديگر اخذ مي‌کند.

 

اولين نمونه اين تجربه را در توافق موسوم به ژنو3 داشتيم که در آن مبلغ 2/4 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران(که ظالمانه توسط امريكا بلوکه ‌شده بود) آزاد شد و در مقابل ما بخشي از دستاوردهاي صنعت هسته‌اي خود را کنار نهاديم. ديري نپاييد که محکمه‌اي در امريكا ساختمان يک مؤسسه وابسته به جمهوري اسلامي ايران را در امريكا مصادره کرد و مبلغي بيش از آنچه براي ايران آزاد شده بود را به طريقي ديگر مورد دستبرد حقوقي قرار داد.

 

اين ماجرا در روزهاي اخير نيز تکرار شده و اکنون در حالي كه در صدمين روز اجراي برجام هستيم و همگان منتظر اولين پرتوهاي اين آفتاب تابان(!) هستند، دادگاهي ديگر مبلغ 2 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ملت ايران را مورد دستبرد حقوقي قرار مي‌دهد و اين در حالي است که به اذعان وزير خارجه امريكا کل مبلغي که طي اين 100‌روزه در اختيار طرف ايراني قرارگرفته است، 3 ميليارد دلار است.  به‌نظر مي‌رسد اين معامله حقيقتاً «برد- برد» البته تنها براي طرف امريكايي است.

 

به اين معنا که اگر تا پيش از توافق اين دارايي‌ها به لحاظ مالکيت متعلق به ايران و به‌صورت مسدود شده در اختيار امريكا بود، اينک با اين ترفند حقوقي مالکيت آنها را نيز در اختيار مي‌گيرد و برد ديگر آن بهره‌برداري‌هاي رسانه‌اي سياسي کاذبي است که در دنيا از قبل توافق مي‌نمايد.  اما در اين ميان نکته‌اي نيز تا حدودي مغفول واقع مي‌شود. از دشمن- هر اندازه که بزک هم شده باشد- انتظاري به‌جز دشمني نمي‌رود، اما چرا ما به دست خودمان شرايط را براي تيز شدن حربه‌هاي دشمن فراهم مي‌کنيم. براي روشن شدن موضوع کافي است به برخي روايت‌هاي رسمي که در حول ‌و حوش اين ماجراست، اندکي دقت کنيم. عباس عراقچي، معاون وزير امور خارجه و رئيس ستاد پيگيري اجراي برجام روز جمعه سوم ارديبهشت در گفت‌وگو با خبرگزاري دولتي ايرنا در وين، مي‌گويد: «ماجراي[2 ميليارد دلار] مربوط به پولي است که در سال 2003 سپرده‌گذاري شده است. سال 2008 به بعد درگير مسائل قضايي و دادگاه مي‌شود، تا الان بانک مرکزي طي روال قضايي چند بار فرجام‌خواهي کرده و سرانجام منجر به پايان مراحل قضايي البته از ديد طرف امريكايي و مصادره اموال شده است.»

 

حال به‌ دقت، ‌جزئيات مورد اشاره ايشان را مرور مي‌کنيم. بنا به تصريح عراقچي، اين پول در سال 2003 ميلادي(1382 هجري شمسي) در امريكا سپرده‌گذاري شده است. اين بدان معنا است که بانک مرکزي ايران در سال 1382 اين پول را از درآمدهاي ملي ايران در يک بانک امريكايي (سيتي بانک) سپرده‌گذاري مي‌کند. درآمد فروش نفت ايران در اين سال تقريباً 38 ميليارد دلار بوده است. اين بدان معناست که بانک مرکزي ايران درآمد حاصل از فروش 19 روز نفت ايران را در اين بانک سپرده‌گذاري کرده است.

 

يک سال پيش ‌از اين سپرده‌گذاري، يعني در سال 2002 ميلادي، جرج بوش، رئيس وقت جمهور امريكا در سخناني جنجالي ايران را در زمره کشورهاي «محور شرارت» معرفي و آشکارا ايران اسلامي را به حمله نظامي تهديد كرد. در چنين شرايطي بود که حتي آنهايي که در خواب دوستي با امريكا بودند، به خود آمده و تا حدي بيدار شده‌اند. حال اين پرسش پيش مي‌آيد که بانک مرکزي دولت وقت- دولت هشتم که در ادبيات سياسي به ‌عنوان دولت اصلاحات شناخته مي‌شود- مبلغ قابل‌ توجهي از اموال ملت ايران را در دل کشور متخاصمي که از حمله نظامي به ما سخن مي‌گويد سپرده‌گذاري مي‌کند؟ به‌عبارت ‌ديگر در حالي كه طرف مقابل آشکارا از قصد خود براي خونريزي و کشتار ملت بي‌گناه ايران سخن مي‌گويد، ما براي رونق اقتصادي طرف متخاصم خود دارايي‌هاي خود را تقديم وي مي‌کنيم!

 

جالب اينجاست که مسئولان وقت دولت موسوم به اصلاحات از تجربه بلوکه شدن اموال ملت ايران در سال‌هاي ابتدايي انقلاب اسلامي درس نگرفتند و بار ديگر بخشي از سرمايه مردم را خاضعانه در مشت طرف مقابل قراردادند و به ‌اين ‌ترتيب حربه دشمن را مؤثر نمودند.  اينجا لازم است که به همين مناسبت به نکته‌اي موشکافانه که در بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي مکرراً مورد تأکيد قرار مي‌گيرد اشاره شود و آن را مي‌توان در ذيل عنوان «دغدغه‌هاي پسابرجامي» دسته‌بندي نمود. اگر 13 سال پيش در اثر غفلت مسئولان وقت دولت اصلاحات حجم قابل‌توجهي از دارايي‌هاي ملت ايران به چنگال دشمن مي‌افتد که چندين سال بعد و دقيقاً در روز مبادا، همين دارايي‌ها را از ملت ايران دريغ ورزيده و به يغما برند، هيچ بعيد نيست که چنين رويدادي در زمان کنوني نيز تکرار شود. چرا عجيب باشد اگر بشنويم برخي از مديران خوش‌خيالانه به‌حساب اينکه در دوره پسابرجام ديگر تحريمي نيست و تقابل جاي خود را به تعامل داده است، فضايي براي تحرک دشمن چه در داخل جغرافياي ايران و چه درباره سرمايه‌هاي ايراني(اعم از مالي و انساني) فراهم آورند که خداي ‌ناکرده در آينده به حربه‌اي ديگر براي دشمن بدل شود. هرچند بر يغما رفتن 2 ميليارد دلار بايد افسوس خورد، اما شايد از برکات آن همين عبرت و بصيرتي باشد که بايد در مقابل «نفوذ پسابرجامي» به خرج داد!/998/102/ب3

 

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات