ریشه اصلی تقوا صداقت است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حجتالاسلام امیر غنوی در جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی که در مجتمع فرهنگی کتابپردازان مشهد برگزار شد ضمن توضیح چرایی برگزاری جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی گفت: این دعا برای ماه مبارک رمضان آمادگی روحی ایجاد میکند، همچنین این جلسات سبب میشود بدانیم از آموزههای زیبای آن چگونه بهره ببریم و آن را گسترش بدهیم.
وی در ادامه افزود: باید به این نکته توجه کرد که دعا در کجا به عنوان ضرورت مطرح میشود؟ در حقیقت در کجا دعا میتواند مرکبی برای سلوک و رسیدن انسان به اهداف خویش باشد؟ انسان تا زمانی که خود را قدرتمند میداند دیگر سراغ دعا نمیرود. دعا هنگامی رشد میکند و همه وجود انسان را در بر میگیرد که گامهایی را برداشته باشد و در آن گامها احساس ترس و برجا ماندن و نتوانستن کند. در چنین فضایی است که از یک سو اضطراب خاصی سالک را در بر میگیرد و از سوی دیگر نقش کلیدی دعا آشکار میشود.
حجت الاسلام غنوی درباره اضطراب سالک و نقش دعا برای او افزود: سالک زمانی به راه میافتد که ضرورت حرکت را درک کند. این سخن بسیار گفته میشود اما در حقیقت، این نکته بسیار ظریف و حساسی است. حرکت از زمانی شروع میشود که انسان فاصله خویش را با آنچه باید باشد درک میکند.
وی به تبیین دلایل حرکت نکردن و کسل بودن افرادی اشاره کرد که دغدغه رسیدن به حقیقت را دارند و گفت: دغدغه نداشتن دلیل اصلی حرکت نکردن است. به عنوان مثال فردی که میداند پروازش تا یک ساعت دیگر حرکت میکند و اگر نرود دیگر به مقصد نخواهد رسید به تکاپو میافتد و با شتاب خود را آماده میکند. در چنین شرایطی آن شخص از ضرورت و حرکت سخن نمیگوید او خودِ عمل میشود و تمام افکارش روی رفتن متمرکز است. این حال برای سالک زمانی حاصل میشود که متوجه شود چه ضرر و خسارتی از حرکت نکردن میبیند. درنتیجه نخستین نکتهای که سبب میشود انسان به ضرورت دعا پی ببرد این است که ضرورت حرکت را درک کند.
حجتالاسلام غنوی با تصریح به این نکته که هر انسانی حتی برای رسیدن به دنیا نیاز به دعا دارد، افزود: هر شخصی برای نیازهای خویش حتی نیازهای دنیوی خود، گردن کج میکند و از خدا در خواست میکند؛ ولی نکته قابل توجه برای بنده صالح خدا این است که دعا تنها مرکب برای رسیدن او به معبود قرار میگیرد.
وی ضمن قرائت آیهای از قرآن کریم گفت: مؤمنان گاهی دچار غفلت میشوند. غفلتی که گاهی ایمان را بیثمر میکند و باورها را بیفایده میسازد، زیرا شخصی که میداند و حرکت نمیکند باید بداند که رنج بیشتر و خسارت فراوانتری خواهد دید. حال چیزی که انسان را از غفلت میرهاند ابتلا است. ابتلا و بلا نیز صفت دنیا است آن هم برای افرادی که نشان دهد پای حرف خویش هستند یا با اندک فشاری کار و حرکت را رها میکنند. میتوان گفت به میزان صداقت درجه میدهند و به میزان دروغگویی از درجه میکاهند.
حجت الاسلام غنوی درباره صداقت و ظرایفی که در آن وجود دارد افزود: ما صداقت را خیلی راحت و پیشپاافتاده بیان میکنیم اما صداقتی که قرآن به ما میآموزد خیلی عمیقتر است. خداوند میفرماید آنهایی صادق هستند که پایکار میمانند و این افراد متقی هستند. میتوان گفت ریشه اصلی تقوا صداقت است. حتی در اوج صداقت که فرد به درجه صدیق بودن میرسد تطابق بین احساسات با رفتار شخص صورت میگیرد، یعنی صدیق کسی است که حتی در حالات خود چیزی غیر از باورهایش وجود ندارد./202/862/ب1