۱۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۲
کد خبر: ۴۳۵۴۵۰
آیت الله مصباح یزدی:

رهبر انقلاب به چه زبانی بگویند کار فرهنگی کنید

آیت‌الله مصباح‌یزدی به تبیین تلاش‌های دشمنان و وظایف مسؤولان در برابر تهاجم فرهنگی پرداخت و گفت: باید همه جا توکلمان بر خدا وچشممان به جهتی باشد که رهبر معظم انقلاب ترسیم می‌کنند. ایشان نمی‌تواند مطالبی را به صورت صریح برای همه بیان کند؛ اما خوب می‌تواند علامت دهد؛ ایشان به چه زبانی بگوید کار فرهنگی کنید.
آیت الله مصباح یزدی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیت‌الله مصباح‌یزدی در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی و فعالان اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان خراسان رضوی به تبیین تلاش‌های دشمنان و وظایف مسؤولان در برابر تهاجم فرهنگی پرداخت.

 

متن این سخنرانی بدین شرح است:

 

هرگاه دیدید کسانی که ادعای وحدت و اتحاد دارند، می‌گویند بیائید با هم فکر کنیم، بدانید راست می‌گویند؛ اما هر وقت گفتند ما تصمیم می‌گیریم و شما تابع شوید، تا وحدت شکل گیرد، این دروغ است و هیچگاه چنین چیزی امکان ندارد. اگر راست می‌گویند، باید با هم فکر کنند و هرکسی دلیل حرف‌های خودش را بیان و بررسی کنند و تصمیم بگیرند که کدام بیشتر مصلحت اسلام و نظام است. برای اینکه این کار تحقق یابد، باید این کار را درحوزه کار خودمان تمرین کنیم. اگر یک گروه دانشجویی بگویند هر چه را که ما می‌گوئیم، دیگران باید بدان عمل کنند، بدانیم که این منشأوحدت نمی‌شود. هر وقت دیدید دانشجویان مسلمانی را که علاقه‌مندند - به رغم وجود سلیقه‌های مختلفی که دارند - پذیرفتند که با هم فکر کنید، طرح بدهید و انتقاد کنید تا به یک نتیجه برسید، این دلیل آن است که راست می‌گویند و قصد وحدت دارند. باید این کار را تمرین کنیم، نباید در حوزه کار خودمان بگوئیم، ما این هستیم و از اول چنین بودیم، هرکس این مسیر را می‌خواهد باید تابع ما شود؛ در این صورت، دیگران نیز چنین سخنانی خواهند گفت بررسی کنید که در دانشگاه، در شهر یا استان شما چه کسانی هستند که واقعا برای اسلام دلسوزی دارند - حتی اگر در برخی موارد با هم اختلاف سلیقه داشته باشید - با آنها همفکری کنید و سخنان یکدیگر را بشنوید، دلایل خود را بیان کنید و صادقانه بر اساس دلیل درست قضاوت کنید و طبق آن عمل کنید.

 

دانشجویان انقلابی که ضد انقلاب شدند!

نتیجه اینکه، اولا عامل اصلی پیروزی، ایمان و توکل برخداست، ثانیا حرکت اجتماعی ما به یک محور واحد نیاز دارد که آن ولی‌فقیه، است؛ ثالثا در بین همه انواع فعالیت‌های اجتماعی که برای انقلاب مفید است، اصلی‌ترین و مهمترین کار، کار فرهنگی است. بزرگترین خطری که جامعه و انقلاب ما را تهدید می‌کند، خطرهای فرهنگی است، نه خطرهای نظامی و اقتصاد. البته اینها هم خطر است، نه اینکه هیچ است؛ اما خطر اصلی، خطر فکری و فرهنگی است و خطر اخلاقی، که آن هم بخشی از فرهنگ است. حال پرسش این است که ما چه کار کنیم؟ نخست باید این بعد را در خودمان تقویت کنیم و سپس به اندازه توانمان برای اصلاح جامعه تلاش کنیم وگرنه اگر بخواهیم با همین نیرویی که داریم، در همه زمینه‌ها تلاش کنیم و بجنگیم، موفق نخواهیم شد و این شدنی نیست؛ مانند بسیاری از افرادی که از پیشتازان حرکت دانشجویی بودند و بعدها ضدانقلاب شدند. بنده دانشجویان مسلمان متدین انقلابی‌ای را می‌شناسم که بارها مرا برای سخنرانی در لویزان تهران و جاهای دیگر دعوت کردند، اما در نهایت ضد انقلاب شدند؛ برای اینکه هوس‌هایی داشتند و می‌پنداشتند با این کارها در آینده وزیر یا رئیس‌جمهور و... می‌شوند و برای رسیدن به این اهداف با دیگران زدوبند می‌کردند! پس معلوم می‌شود آن کارهایی که می‌کردند، برای رسیدن به این اهداف بود و اهداف اصلی فراموش شد.


 

تاکید رهبر معظم انقلاب بر کار فرهنگی

پس ابتدا باید خودمان معرفتمان را نسبت به اسلام، تشیع و انقلاب تقویت کنیم؛ دوره‌های آموزشی پژوهشی داشته باشیم و از کسانی که ده‌ها سال در این زمینه‌ها سابقه دارند کمک و الگو بگیریم و بعد بکوشیم این رشد را در امثال خودمان توسعه دهیم؛ باید همه جا توکلمان بر خدا وچشممان به جهتی باشد که رهبر معظم انقلاب ترسیم می‌کنند. ایشان نمی‌تواند مطالبی را به صورت صریح برای همه بیان کند؛ اما خوب می‌تواند علامت دهد. افرادی که شعور داشته باشند،‌ می‌توانند منظور ایشان را بفهمند. سخنرانی ایشان در جمع فرماندهان سپاه (1) برای یک عمر کافی است. اگر در رمزهایی که در کلام ایشان بود و نیز واژه‌هایی که انتخاب کرده بودند و نیز تعبیرهای انتخابی ایشان دقت کنیم، در می‌یابیم که اشکالات کار جامعه ما کجاست و ایشان چگونه به آنها اشاره می‌کنند. ایشان به چه زبانی بگوید کار فرهنگی کنید؟؛ می‌گوید خطرهای دیگر هست؛ اما هیچ خطری مانند خطر فرهنگی نیست. یعنی چه؟

 

اگر این کلام مخاطبی داشته باشد، ابتدا فرهنگیان هستند؛ کسانی که با درس و مشق سروکار دارند. ایشان به کارگران و کشاورزان که نمی‌گوید کار فرهنگی کنید؛ به سربازی هم که در جبهه می‌جنگد نمی‌گوید کار فرهنگی انجام دهید؛ پس مخاطب ایشان کیست؟ من و شمائیم، باید هدف و راه را بشناسیم و مسیر را تشخیص بدهیم. ما نباید بپنداریم کامل هستیم؛ ما در ابتدای راه قرار داریم و باید معرفت و شناختمان را نسبت به اسلام و انقلاب روزبه‌روز بیشتر کنیم. هرگاه فکر کنیم که دیگر بس است، همان‌جا سقوط است؛ ما همیشه نیازمند یادگیری هستیم؛ خدا به پیغمبرش می‌گوید این‌گونه دعا کن: و قل رب زدنی علما؛(2) وقتی این‌گونه به پیغمبر دستور می‌دهد، به من و شما چه می‌گوید؟ آیا می‌گوید بس است؟! اینکه درس خواندید، کافی است؟ همان‌ که از اسلام می‌دانید بس است؟ همیشه باید احساس کنیم به معرفت و شناخت بیشتر نیاز داریم. مرحله بعد از این شناخت تعهد به عمل است.

 

صبر و تقوا، دو عامل رسیدن به هدف

اینکه بگوئیم ما فعالیت سیاسی می‌کنیم و اگر فلان جا گناه هم کردیم یا اگر یک روز صبح نمازمان قضا شد اشکالی ندارد دیدگاه اشتباهی است. آنچه را از اسلام یاد گرفتیم باید موبه‌مو اجرا کنیم. این دین برای همه است؛ اگر می‌خواهیم خدا کمک کند باید دو عامل را در نظر بگیریم: بلی تصبروا و تتقوا؛(3) اگر می‌خواهید من کمکتان کنم، دو عامل نیاز است؛ نخست اینکه مقاوم باشید و دیگری اینکه تقوا داشته باشید وگرنه خداوند ما را رها می‌کند و می‌گوید شما هم مانند دیگران بر سر و کله یکدیگر بزنید و ببینید به کجا می‌رسید. اگر کمک خدا را می‌خواهید، پیش‌نیاز آن این دو عامل است؛ ان تصبروا و تتقوا، صبر و مقاومت داشته باشید و زود از میدان در نروید و تقوا داشته باشید، سر و کارتان با خدا باشد، احکام خدا را رعایت کنید، نگوئید حالا فعالیت سیاسی می‌کنیم و اگر در فلان جا فلان کار را انجام دادیم، اشکالی ندارد و مهم نیست. این موضوع بسیار مهم است؛ کوچک شمردن هر گناهی، خود گناهی بزرگ است. بنابراین توصیه‌ای که ما باید به همدیگر بکنیم، همین عبارت‌هاست. عالمانی هم که سال‌ها در راه اسلام جهاد کرده‌اند، بی‌نیاز از این نصیحت‌ها نیستند. انسان تا زمانی که نفس می‌کشد، باید مواظب باشد که خدا از او راضی است یا خیر.

ضرورت بی‌توجهی به مسائل شخصی

 و توجه به هدف اصلی

اینکه کسانی بگویند ما به قدر کافی مبارزه کرده‌ایم و حالا باید استراحت کنیم، درست نیست؛ انسان تا زمانی که نفس می‌کشد، وظیفه شرعی دارد و هیچ‌وقت این وظیفه برداشته نمی‌شود. هر وقت نماز برداشته شد، مبارزه هم برداشته می‌شود؛ همه ما باید این فکر‌ها را داشته باشیم و به همدیگر توصیه کنیم و برای اینکه بتوانیم با هم کار کنیم، باید از لغزش‌های کوچک یکدیگر گذشت کنیم؛ بویژه درباره آنچه مربوط به شخص خودمان می‌شود؛ برای مثال، اگر یک فرد یا دوستی سخنی علیه من گفت، باید آن را نادیده بگیرم و تلاش کنم فکر او را به مسائل مهم سوق دهم. اگر چیزی درباره من گفتند، اگر درست یا غلط بود، اینها اهمیتی ندارد؛ ما در این دریا و اقیانوس یک قطره‌ایم، این مسائل مهم نیست، مهم آن است که هدف فراموش نشود و پیش برود.

پس باید تلاش کنیم کار مثبت انجام دهیم، صرف اینکه با این یا آن بجنگیم یا درگیر شویم، نتیجه‌ای ندارد؛ اصطکاک نیروها باعث می‌شود انسان متوقف شود یا گاهی هم عقبگرد کند. آنچه مفید است، انجام دادن کار مثبت در جهت کسب معلومات و بصیرت بیشتر و تعهد به رفتار صحیح اسلامی در مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی است. در این صورت، خدا قول قطعی داده است که به چنین مردمی کمک خواهد کرد:» ولینصرن الله من ینصره. /998/102/ب3

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات