اخلاق آموزشی حوزه باید حاکم بر« قانون آموزشی» باشد
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از بیست و سومین شماره مجله حاشیه، حجت الاسلام میثم درگاهی، مدیر مدرسه تازه احیا شده صالحیه است؛ مدیری جوان، پرشور، صمیمی و پرکار که با وجود مشکلات مالی برای بازسازی و مرمت بنا، مدیریت مدرسه صالحیه را در ابتدای سال تحصیلی جدید به عهده گرفت.
آیا قبل از مدیریت صالحیه مسئولیتهای اجرایی حوزوی داشتهاید؟
دو سال در مدرسه شیخالاسلام معاونت پژوهش بودم، معاونتهای دیگری هم پیشنهاد شد که نپذیرفتم، مدرسه صالحیه را هم به چند علت پذیرفتم: اولاً از بحثهای علمی خودم دور نمیشدم، ثانیاً احساس کردم شاید تحول و تغییری ایجاد شود و آنطورکه خودمان دوست داریم حوزهای را تأسیس کنیم.
برای ایجاد تغییراتی که فرمودید چه برنامههایی دارید؟
در یک محیط علمی صرف، نگاه باید فقط آموزشی باشد؛ ولی در یک محیط علمی تربیتی، نگاه باید تربیتی آموزشی باشد، من احساس میکنم این نگاه در حوزه کمرنگ شده و رویکردها، بیشتر آموزشیِ صرف است. به نظر بنده، اولین گام در تربیت، رفاقت است، حالا نمیخواهم در اینجا بحث علمی کنم، ولی ببینید وقتی در روایت میگویند پدری موفق است که با بچه خود رفیق شود، دلیل بر این است که اگر کسی بخواهد تربیت کند، باید اولاً رفاقت را به اثبات برساند، رفیقشدن خیلی مهم است. مدیر باید رفیق طلبه باشد و او را درک کند.
مدیر باید زودتر از همه به مدرسه بیاید و دیرتر از همه هم برود، اصلاً زندگیاش باید حوزه باشد، ما با این دید آمدهایم، سعیام بر این است که اینگونه پیش برویم و نمیدانم چقدر میتوانم موفق باشم، از امام زمان (ع) یاری میجوییم تا بتوانیم موفق شویم. تمام هدف من در گام اول در مدرسه صالحیه این است که بتوانم با طلبهها رفیق شوم و درکشان کنم.
چه اشکالی دارد طلبه فکر کند من واقعاً درد او را مثلا برای پذیرش انتقالیاش دارم؟ بفهمد اگر او فعلاً یک مشکل خانوادگی دارد، من نگران او هستم. اولین کاری که مدیر باید بکند این است که گارد بسته را باز کند و احساس اخوت و برادری ایجاد کند.
علامه جوادی یک جمله دارند که خیلی زیباست، میفرمایند: حوزه نجف را چه کسی حوزه نجف کرد؟ آن همه فیوضاتی که از حوزه نجف آمد آیا از وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین بود؟ اگر اینطور باشد که باید حوزه مدینه پررنگتر میشد! چون در اینجا یک معصوم خوابیده و در آنجا چند معصوم! پس وجود معصوم، حوزه را حوزه نکرد، بلکه مدیریت درست سید مرتضی بود که حوزه را از بغداد به نجف آورد و نجف را نجف کرد. سید مرتضی دید شیخ طوسی خیلی خوب درس میخواند، دویست درهم به او شهریه داد، به یکی دیگر که کم درس میخواند شصت درهم داد، این را می گویند اخلاق آموزشی؛ بنابراین باید اخلاق آموزشی حاکم باشد نه قانون، قانون صِرف گاهی اوقات زدگی میآورد، واقعاً من به این نتیجه رسیدهام باید اخلاق آموزشی حاکم باشد.
ببینید باز هم میگویم من آدمی نیستم که بگویم نباید به درس اهمیت داد، اگر نمیخواستم به درس اهمیت بدهم خودم این توفیقات علمی را نداشتم. باید به درس اهمیت داد، ولی با انعطاف خودش، قانون صرف، شکننده است. خوب این اخلاق آموزشی، ثمراتش چه می شود؟ ثمراتش آن جوّ رفاقت میشود.
ما اینگونه رشد کردیم. آن زمانی که سیوطی میخواندیم، سیوطی تمام نمیشد، ساعت سه نیمهشب سر کلاس میرفتیم، نماز صبح میخواندیم، بعد از نماز هم تا هفت صبح کلاس را ادامه میدادیم، اخلاق آموزشی ثمراتش این است، طرف بفهمد تو واقعاً دلت برایش میسوزد، او هم درس میخواند، خوب هم درس میخواند؛ پس ما در صالحیه دوست داریم اول رفیق باشیم، دوم اینکه طلبههای فاضل و عالم و با روحیه جهادی و ایثارگر بسازیم.
ببینید من بسیار علاقهمندم این ضلع مدرسه را خودمان بسازیم، بیل و کلنگها را باید از بسیج طلاب بگیریم، باید بعدازظهرها هر کسی بیکار شد برود کار کند، درسش را بخواند، بحثش را بکند، خسته که شد عوض اینکه بنشیند در حیاط چای بخورد، برود کار کند. این را میگویند روحیه ایثارگری. در جبهه هم همین روحیه حاکم بوده، با روحیه جهادی خیلی پیش میرویم. شما نگاه کنید تا الان آنهایی که من دیدم سه بار دستشوییها را شستهاند، ولی چه کسی به اینها گفته بروند دستشوییها را بشویند؟ خودشان میروند. هدف ما این است اولاً طلبهها باهم رفیق بشوند، ثانیاً خوب درس بخوانند، ثالثاً روحیه جهادی داشته باشند. بدون روحیه جهادی، کار پیش نمیرود، شب و روز باید بدوی. اگر بیایی اینجا بنشینی و تا ساعت نه صبحانه بخوری و بعدش بگویی و بخندی و بعدش روزنامه بخوانی و بعدش هم بگویی حالا تمام شد، به جایی نمیرسیم.
همت من هم این است که یک جوّ آرامی برای عزیزان ایجاد شود که إنشاءالله بتوانند خوب درس بخوانند.
بعد از ایجاد اخوت و رفاقت گام بعدیتان چیست؟
وقتی اخوت و رفاقت ایجاد بشود، به یک برنامه منظم تبلیغی مخصوصاً در شهر قزوین نیاز داریم. بعضی از سازمانهای تبلیغاتی کار میکنند، نمیخواهم بگویم کار نمیکنند، ولی ما به یک حرکت فراتر از آن نظامهای تبلیغی رایج مثل سازمان تبلیغات و اداره اوقاف و... نیاز داریم، و آن در صورتی امکانپذیر است که شما گروهی منسجم شوید.
برای مثال در همین شهر، «سرای سعدالسلطنه» را فرض کنید، چه اشکالی دارد ما بگوییم در کل دهه محرم میخواهیم سی تا آخوند آنجا باشد؟ ببینید چه تحولی در شهر ایجاد میکند! مردم خواهناخواه میخواهند از اینجا رد شوند، اینجا همه یکدست کار تبلیغی انجام دهند، ببینید میشود یا نمیشود؟ چه اشکالی دارد ما الان یک گروه مبلّغ به لشکر شانزده قزوین بفرستیم؟ ما وقتی قم بودیم یک گروه تبلیغی تشکیل دادیم، در آغاز پنج شش نفر بودیم، بعد پانزده شانزده نفر و بعد چهل نفر شدیم. یک بار لواسانات تهران رفتیم، چهل روحانی بودیم که به یک لشکر رفتیم، شب و روز باهم بودیم، شبها در یک منطقه جمع میشدیم، با حال خودمان خوراک فرهنگی بچهها را آماده میکردیم تا فردا، همه همان موضوع را مطرح میکردیم، میرفتیم بین کل آن جوانان و پرسنل در مورد یک موضوعی صحبت میشد، ویدالله مع الجماعه. آن وقت آدم اثر تبلیغ اینچنینی را خواهد دید. کار جمعی برنامه دوم ماست، عرض کردم این مطلب، نیازمند این است اول مقداری خودمان را جمع کنیم، رفیق و یک گروه شویم تا بعد.
تعریفتان از حوزه تراز انقلاب اسلامی و برنامههایتان را برای آن بیان کنید
حضرت آقا در یکی از سخنرانیها گفتند: نباید در محیطهای آموزشی، سیاسیبازی رواج پیدا کند. به نظر من حوزه تراز انقلاب باید یک حوزه آزاد باشد. آزادفکری باید اصل باشد و نباید در قیدوبند سیاستبازی باشد، سیاسیبودن با سیاستبازی فرق میکند. ما نه در این حزب قرار داریم و نه در آن حزب، ما معتقدیم نظام جمهوری اسلامی یک نظام حق است و حفظ این نظام و گامبرداشتن در جهت اهداف آن هم حق است و وظیفه شرعی ماست، حوزه باید برای حفظ این انقلاب و اسلام حرکت کند، هر روز هم یک وظیفه بر عهدهاش است، اما وظیفه کلی طلبه، مهذببودن و جامعیت است.
هم خوب درس بخوانیم، هم خوب کار بکنیم، هم دشمن را بشناسیم، هم از اوضاع و احوال جامعه باخبر باشیم، اینها تراز یک حوزه است. اگر صرفاً به درس بپردازیم و بحث تهذیب را رها کنیم نمیشود، یا اینکه صرفاً به تهذیب بپردازیم و درس را رها کنیم نمیشود، یا صرفاً به کارهای جهادی بپردازیم و درس را رها کنیم، باز هم نمیشود. باید در همه عرصهها همه با هم پیش برویم و این، شدنی است. من از سیاستبازی و حزببازی بدم میآید، ما در راستای ولایت هستیم، برای نظام هم کار میکنیم، تلاش میکنیم، هرگز هم عقب نمینشینیم، اگر وضعیت اقتضا کند به میدان هم میآییم. این برداشت من از حوزه است، تا الان هم اینجور بودم و خودم را در قیدوبند هیچ حزبی ندانستهام./875/ت303/س