نقد و بررسی نظریه نقشه راه علوم انسانی اسلامی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، برنامه اندیشه ها کاری ازگروه فقه و اندیشه معارف رادیو معارف نقشه راه علوم انسانی اسلامی که از سوی یدالله دادجو عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف ارائه شده است را مورد نقد و بررسی قرار داد.
نقشه راه علوم انسانی اسلامی
دادجو نظریه پرداز نقشه راه علوم انسانی اسلامی ضمن بیان ممکن بودن یا نبودن علوم انسانی اسلامی گفت: در این زمینه دو نظریه کلان وجود دارد؛ عده ای ازممکن نبودن تولید علوم انسانی اسلامی دفاع کرده اند و عده ای دیگر نیز از امکان آن دفاع نموده اند و برخی نیر اعتقاد دارند که می توان مستقیما از درون علوم دینی به تأسیس علوم جدیدی به نام علوم انسانی اسلامی پرداخت.
وی در توضیح نظریه واقع گرایانه خود از علوم انسانی گفت: نظریه ای که بنده پس از پژوهش های واقع بینانه به دفاع از آن می پردازم و جسورانه مدعی هستم نظریه ای است که می توان در مورد علوم انسانی اسلامی به دست داد نه از تأسیس علوم انسانی اسلامی بلکه از تهذیب همین علوم انسانی موجود سخن می گوید و راهکار علوم انسانی اسلامی را بازسازی همین علوم انسانی موجود می داند.
نظریه پرداز نقشه راه علوم انسانی اسلامی ادامه داد: حتی این راهکار در آن است که همه مذاهب و مکاتب اسلامی و همه کشورهای مسلمان را به راهکار درست، واقع بینانه و هم سو در تولید علوم انسانی اسلامی واقف سازد و به دور از هرگونه ادعاهای تفرقه انگیز راهکار واحد تولید علوم انسانی را در دسترس عالم قرار می دهد؛ هر چند می توان مبادی این نظریه را در آراء استاد جوادی آملی راجع به علوم دینی یافت؛ این نظریه ساختار بی بدیلی است که حاصل نگاه واقع گرایانه خود بنده به علوم انسانی وعلوم انسانی اسلامی است.
تفصیل این نظریه در مقاله نقشه راه علوم انسانی اسلامی و در تحقیق فلسفه علوم انسانی آمده است.
لزوم مشخص کردن موضع در زمینه علم
در ادامه حجت الاسلام اسدی نسب به بیان نقدهای خود در زمینه نقشه راه علوم انسانی اسلامی پرداخت و گفت: مشخص کردن موضع خود در زمینه علم ضروری است؛ اگر شخصی هویت علم را در گرو روش تجربی می داند سخن گفتن از فطرت معنی نخواهد داشت و اگر ارزش ها را از حوزه علم خارج می داند آغازکردن از فطرت که امری ارزشی است فایده نخواهد داشت و اگر کسی منکر ورود پیش فرض ها به عرصه علم است بازهم آغاز کردن از فطرت برای او معنی نخواهد داشت.
وی ادامه داد: در زمینه علم باید برخی مفروضات را ثابت کنیم سپس به سمت فطرت به عنوان امر مشترک میان انسان، علوم انسانی و دین حرکت کنیم؛ قلمرو دین با علوم انسانی مشترک است و اگر اعتقاد داشته باشد قلمرو علم یک چیز است و قلمرو دین چیز دیگری یا این که قلمرو دین محدود است وارد امر فطرت به عنوان یک امر مشترک نخواهید شد و اگر شخصی اعتقاد داشته باشد گزاره های دینی بی معنی هستند و اگر معنی دار است معرفت بخش نیست باز هم نمی شود از فطرت آغاز کرد؛ بنابراین باید این موارد مشخص شوند.
حجت الاسلام اسدی نسب اضافه کرد: اگر بخواهیم از امر فطرت آغاز کنیم افرادی منکر فطرت خواهند بود؛ در نظریه نقشه راه علوم انسانی اسلامی گفته شده فطرت از نظر گرایش ها و خواست ها بر دو نوع بد و خوب است در حالی که چنین موردی وجود ندارد بلکه اگر فطری باشد با آن معنایی که ما می پذیریم به صورتی که در آن دگرگونی وجود ندارد، دیگر فطرت بد به چه معنا است.
پس از حجت الاسلام اسدی نسب حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور به بیان نقد های خود در زمینه نظریه پردازی نقشه راه علوم انسانی اسلامی پرداخت و ابراز کرد: در این نظریه اسرار بیش از حدی بر فاصله گرفتن از منابع دینی بر اساس پیش فرض تجلی نداشتن فطرت در گزاره های دینی وجود دارد؛ همچنین مقام نقل مقام قابل اثباتی نیست و فروتر از مقام دست آوردهای عقلی محسوب می شود.
وی ادامه داد: هر دو نظریه محل تأمل است زیرا نگاه ما به متن دین به ویژه قرآن کریم عبارت است از این که گوینده آن خدایی است که انسان را به خوبی می شناسد و فراتر از دریافت های عقلی گاها ظنی و گاها نظری می تواند از اعماق وجود در زمینه انسان و هستی سخن بگوید بنابراین با پذیرش دغدغه های آقای دادجو می خواهیم بگوییم دین همان چیزی است که شما می خواهید و دارای مقام ثبوت نیست درحالی که هم فطرت انسان را به خوبی می شناسد و هم بر اساس میزان توانایی و شناخت انسان سخن گفته است؛ رسالت ما این است که این موارد را شناسایی کرده و به زبان حکیمانه بازگردانیم نه این که بپذیریم از این زبان و متن فاصله گرفته و خود به تولیدی بر اساس دریافت های مستقیم از فطرت بپردازیم.
در ادامه حجج اسلام طرخان، علی تبار فیروزجانی، سوادی و شاکرین به بیان نقدهای خود در زمینه نظریه پردازی نقشه راه علوم انسانی اسلامی پرداختند.
ارتباط علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی و علوم اسلامی
حجت الاسلام طرخان با بیان این که نقشه راه علوم انسانی اسلامی از جهتی با علوم انسانی مرتبط است و از جهتی با مباحث دینی و اسلامی، گفت: از جهت انتساب این نظریه به دین دیدگاه های متفاوتی وجود دارد؛ یک رویکر حداقلی است که علم یا در موضوع منتسب به دین است یا در غایت که اگر غایت دینی باشد علوم را دینی می دانند؛ رویکرد دیگر میانی است که بنا شدن علم بر مبانی اسلامی است.
وی ادامه داد: در این نظریه بحث دیدگاه حداکثری یعنی استخراج گزاره های علوم انسانی از دین به عنوان منبع دیده نشده است که از چند جهت مورد اشکال است؛ ما گذاره های دینی را مطابق با فطرت می دانیم و شریعت را مطابق با عالم تکوین، بنابراین می توان راهی را رفت در عین حالی که رویکرد حداکثری در آن وجود دارد استخراج گزاره های انسانی از دین نیز وجود داشته باشد.
حجت الاسلام علی تبار فیروزجانی با بیان این که نظریه نقشه راه علوم انسانی اسلامی نقشه راه محسوب نمی شود گفت: بحث فطرت از قوی ترین مبانی است در عین حالی که می تواند در بحث گزاره های دینی هم از لحاظ سنت و هم از لحاظ قرآن مورد استفاده قرار گیرد؛ از میان علوم انسانی، فلسفه در اکثر موارد مورد بحث قرار می گیرد در حالی که اخلاق نیز از علوم انسانی است که پایه قدرتمند آن فطرت و موضوعش انسان است و از میراث دینی گرفته شده است به همین دلیل فطرت یک مبانی در کنار هستی شناسی، خلقت و موارد دیگر است.
درپایان یدالله دادجو نظریه پرداز نقشه راه علوم انسانی اسلامی پاسخ های خود را در زمینه نقدهای نقشه راه علوم انسانی اسلامی ارائه کرد و اظهارداشت: نقدهای عزیزان بسیار جدی است بنابراین به پاسخ جدی نیاز دارد که به جهت کم بود زمان پیشنهاد می دهم جلسه دیگری نیز در این زمینه تشکیل شود؛ اگر بخواهیم نوشته ای نتیجه داشته باشد باید آن را ارائه و مورد نقد و بررسی قرار داد تا نتیجه مناسبی از آن حاصل شود.
وی ادامه داد: بنده نیز دارای دغدغه های شما هستم یعنی نه روشنفکر هستم و نه مذهبی تعصب آمیز بلکه به دنبال واقعیت هستم و اگر این را بخواهیم باید جلسات دیگری با هر نامی تشکیل شود؛ اکثرنقدهای شما عزیزان پاسخ دارد اما به دلیل کم بودن زمان نمی توانم پاسخ دهم؛ بنده نمی گویم علوم انسانی باید به گونه ای باشد که افراد غیر مسلمان نیز آن را بپذیرند بلکه علوم انسانی باید به گونه ای باشند که انسان آن را بپذیرد چه مسلمان باشد چه غیر مسلمان./1324/پ201/س