اسفندی که فرزندان شهدا اصلا دوستش ندارند
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از جام جم آنلاین، نزدیک به سه دهه از پایان هشت سال دفاع مقدس می گذرد، روزهای پایانی سال همیشه یادآور عروج تعدادی از فرماندهان دفاع مقدس است، روزهایی که شهیدانی همچون باکری، خرازی، همت، حاج عباس کریمی و ... آسمانی شدند.
این ماه همچنین عملیات های مهمی هم در جریان هشت سال دفاع مقدس انجام شد. عملیات هایی که گاه در روند جنگ تاثیر بسیاری داشت. همین تعداد بالای عملیات ها در ماه آخر سال است که این ماه ، ماه شهادت بسیاری از فرماندهان و رزمندگان جان بر کف شده است. همین امروز سالروز عملیات والفجر 9 است عملیاتی که در منطقه شرق سلیمانیه در جبهه شمال غرب به فرماندهی سپاه پاسداران با هدف نزدیک شدن به شهر سلیمانیه عراق و مقابله با تجمع نیروهای عراق در فاو آغاز شد. عملیات نامنظم ظفر 6 ، عملیات کربلای 7، عملیات بدر، عملیات نامنظم ظفر7، عملیات والفجر 10، عملیات خیبر، عملیات بیت المقدس 3 و عملیات امام مهدی(عج) بخشی از این عملیات ها هستند که همگی در اسفند ماه انجام شده است.
شهید حمید باکری؛ گمشده مجنون
تاریخ شهادت 6 اسفند 1362
نام «باکری» عجین شده است با روزهای هشت سال دفاع مقدس. حمید باکری اگر زنده بود حالا 61 ساله شده بود. او متولد 1334 در ارومیه است.
او در دوران جوانی در شهر تبریز با برادرش مهدی و یکی از دوستان او هماتاق شد و به فعالیت سیاسی پرداخت. در سال ۱۳۵۵ به ترکیه و از آنجا به سوریه رفت تا یک دوره چریکی ببیند. بعد از آن به آلمان رفت تا درس بخواند اما با عزیمت امام خمینی (ره) به پاریس وی هم عازم فرانسه شد. با آغاز جنگ حمید باکری به آبادان رفت. خط مقدم مبارزه را در آنجا بنیانگذاری کرد. بعدها به تیپ نجف رفت و فرمانده گردان شد. در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه با نیروهایش محاصره شدند. اما با یاری خدا نجات پیدا کردند. در بیت المقدس حماسه خرمشهر و پاکسازی آن را با نیروهای گردان به یادگار گذاشت. بعد از آن جانشینی لشگر عاشورا زیبنده این سردار گمنام گردید. در عملیات خیبر کاری کرد بسیار عجیب. معاون لشگر بود اما با نیروهای یک گروهان سوار بر قایق جزایر مجنون را دور زدند. راه عبور دشمن را به خوبی بست و بسیاری از نیروهای آنها را به اسارت درآورد.
عراق به هر وسیله ممکن می خواست جزایر را پس بگیرد. بمباران شیمیایی، بمب های خوشه ای و ... بالاخره حمید باکری در عملیات خیبر پس از یک عمر مجاهدت در راه اسلام با آرزویش رسید. او برای همیشه در جزیره مجنون ماند. مجنون سالهاست که امانتدار بسیاری از خوبان این امت است.
حاج حسین خرازی؛ فرمانده قلب ها
تاریخ شهادت 8 اسفند 65
هوش و شجاعت شاید بارزترین خصیصه های شهید حاج حسین خرازی باشد میان آن همه ویژگی های این شهید بزرگوار. پرچمدار جهاد و شهادت لقبی است که رهبر انقلاب پس از شهادت حسین خرازی به او دادند. فرمانده اصفهانی و شجاع سپاه حضرت امام یکی از با اخلاص ترین رزمندگان در دوران دفاع مقدس بود.
شروع جنگ حاج حسین خرازی را به عنوان سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقی ها در جاده آبادان ـ اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود، فرستاد. در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده گرفت و دو پل حفار و مارد را که عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد. شهید خرازی در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود که تیپ امام حسین(ع) رسمیت یافت.
پس از رشادت های حسین خرازی در عملیات های فتح المبین، رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر 4، او در عملیات خیبر جراحت سختی برداشت و یکی از دست هایش را از دست داد. حضور او در جبهه با یک دست به نمادی از مبارزه و اراده در میان رزمندگان تبدیل شده بود. چهره او که با یک دست قنوتی عاشقانه را در نمازش بسته، به یکی از ماندگارترین صحنه های جنگ تبدیل شد.
عملیات بزرگ کربلای5 در زمستان سال 65 لحظه بزرگی برای حاج حسین و دیگر رزمندگان بود. او در جلسه ای با حضور فرماندهان گردان ها و یگان ها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: «هر کس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکی از آن عملیات های عاشقانه است و از حساب های عادی خارج است.» لشکر او در این عملیات با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت شکست سنگینی به عراقی ها وارد آورد. عبور از این نهر علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.
در عملیات کربلای 5 ، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهی ماوا گزید.
امیر حاج امینی؛ نماد شهادت
تاریخ شهادت 10 اسفند 1365
اغراق نیست بگوییم امیر حاج امینی بیسیمچی گردان انصار لشگر ۲۷ شد نماد شهادت، وقتی عکس لحظه شهادتش در جنوب کانال پرورش ماهی شلمچه روی نگاتیوها چاپ شد.
هر جا نامی از شهید و شهادت باشد ، حتما این عکس زیبا را که تمام و کمال از مظلومیت خون شهدا و مفهوم عمیق شهادت سخن آشکار می گوید ، را دیده ایم و دلمان عجیب برای غربت شهدا می گیرد. عکس شهید امیر حاج امینی به عنوان سمبل شهید و شهادت در ایران با این نگاه که چرا بین این همه عکس شهید، عکس این شهید بزرگوار سمبل شهید و شهادت شد! همیشه وقتی می خواهند تصویری از شهید را به نمایش بگذارند، تصویر زیبای امیرحاج امینی با آن عروج ملکوتی وآرامش در چهره ولبخند ملایم وزیبا بیش از هرچیز جلوه گر می شود. عکس در تاریخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و در کربلای شلمچه در جنوب کانال پرورش ماهی در لحظه به شهادت رسیدن شهید امیر حاج امینی گرفته شده است و ازجمله تاثیرگذارترین عکس های گرفته شده از شهدای دفاع مقدس است.
حاج ابراهیم همت؛ ابراهیم در گلستان
تاریخ شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
شهر اصفهان شهیدان بزرگ زیادی را تقدیم کشور کرده است و ابراهیم همت یکی از بزرگ ترین چهره هاست. سردار خیبر پس از پیروزی انقلاب با کمک دو تن از برادران خود و سه تن از دوستانش سپاه شهرضا را تشکیل داد. با تهاجم رژیم بعث عراق به خاک کشور و به دستور فرماندهی کل سپاه، او و حاج احمد متوسلیان، مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمد رسول الله(ص) را تشکیل دهند.
در عملیات سراسری فتح المبین، مسئولیت قسمتی از کل عملیات به عهده این سردار دلاور بود. موفقیت عملیات در منطقه کوهستانی «شاوریه» مرهون ایثار و تلاش این سردار بزرگ و همرزمان اوست. شهید همت در عملیات پیروزمند بیت المقدس در سمت معاونت تیپ محمد رسول الله (ص) فعالیت و تلاش تحسین برانگیزی را در شکستن محاصره جاده شلمچه- خرمشهر انجام داد و یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشتند و با اینکه منطقه عملیاتی دشت بود، شهید حاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبی فرماندهی کرد. سرعت عمل، صلابت، اقتدار و استقامت از مهم ترین خصایص ابراهیم همت در صحنه های نبرد و زندگی بود. تجمیع صفات خوب انسانی در وجود او، از همت چهره ای یگانه ساخت که پس از گذشت سال ها از شهادتش هنوز نام او ورد زبان هاست.
در جریان عملیات خیبر همچنان که رزمندگان ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت می کردند هنگامی که همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلوله توپ در نزدیکی اش همراه با معاونش اکبر زجاجی، در غروب ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ در محل تقاطع جاده های جزایر مجنون شمالی و جنوبی به شهادت می رسد.
شهید عباس کریمی؛ ایستاده در غبار
تاریخ شهادت 23 اسفند 1363
عباس سال 1336 هجری شمسی در «قهرود» کاشان چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانید و وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت.
در بهار سال 1358 به هنگام تأسیس سپاه پاسداران کاشان با احساس تکلیف، به عضویت سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد.
در تابستان سال 1359 داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلاب عازم کردستان شد و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات – عملیات همکاری کرد. پس از مدت کوتاهی، به واسطه بروز رشادت و دقت عمل، به عنوان «مسئول اطلاعات – عملیات» این سپاه معرفی شد. از جمله فعالیتهای شهید در منطقه «خونرنگ» کردستان، انجام شناسایی عملیات و آزادسازی منطقه دزلی و ... بود که توسط نیروهای تحت امر و با هدایت او صورت گرفت. شهید کریمی بعدها همراه سردار «جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان» و شهید چراغی به جبهههای جنوب عزیمت کرد و به عنوان مسئول اطلاعات – عملیات «تیپ محمدرسول الله(ص)» به فعالیت خود ادامه داد.
این سردار دلاور اسلام در عملیات «فتحالمبین» از ناحیه پا بشدت مجروح شد و حدود دو ماه بستری بود. در عملیات «والفجرمقدماتی» به عنوان مسئول اطلاعات «سپاه 11 قدر» (که تازه تشکیل شده بود) معرفی شد و مدتی به «مسئولیت فرماندهی تیپ سوم سلمان» از لشکر 27 حضرت رسول(ص) منصوب شد و در کنار بسیجیان دریادل، به نبردی بیامان علیه دشمن بعثی صهیونیستی پرداخت و تا عملیات «خیبر» در این مسئولیت انجام وظیفه کرد. با شهادت شهید بزرگوار حاج محمد ابراهیم همت در عملیات خیبر، فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله(ص) را به عهده گرفت.
«عباس کریمی قهرودی» چهارمین فرمانده «لشکر پیاده - مکانیزه 27 محمد رسول الله»(که در سال 1387به دنبال تغییرات ایجاد شده «سپاه پاسداران» به «سپاه محمد رسول الله» تغییر ساختار پیدا کرد) در روز 23 اسفند ماه1363 در چهارمین روز عملیات «بدر» در منطقه عملیاتی شرق رودخانه «دجله» بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به ناحیه پشت سرش شربت شهادت نوشید. پیکر غرق در خون و گل حاج عباس کریمی زمانی به تهران منتقل شد که تنها چند روز از اولین سالگرد شهادت فرمانده پیشین لشکر محمد رسول الله (ص) یعنی «حاج محمد ابراهیم همت»میگذشت.
شهید مهدی باکری؛ سردار بدر
تاریخ شهادت 25 اسفند 1363
مهدی باکری را باید در کنار سردارانی چون همت، خرازی، باقری و متوسلیان قرار دارد. مهدی یک سال از برادرش حمید بزرگ تر بود و یک سال پس از او به شهادت رسید. روحیه بی قرار و پرجنب و جوش مهدی از او مبارزی تمام عیار در زمان رژیم پهلوی ساخته بود. با پیروزی انقلاب سپاه پاسداران بهترین مأمن برای مهدی بود. او به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. جنگ در همان اولین ماه هایش مهدی را روانه مناطق عملیاتی کرد. عملیات فتح المبین یکی از نقاط عطف در دوران رزمندگی مهدی باکری است. با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی ها مؤثر باشد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت المقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی موفقیت رزمندگان بود.
سردار بدر پیش از شروع عملیات بدر، در جمع رزمندگان می گوید: «با هر رگبار سبحان الله بگویید. در عملیات خسته نشوید. بعد از هر درگیری و عملیات، شهدا و مجروحین را تخلیه کرده و با سازماندهی مجدد کار را ادامه دهید.»این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ 25 اسفند 63، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناک ترین صحنه های کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت می کرد، تلاش می نمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتک های دشمن تثبیت نماید، که در نبردی دلیرانه، بر اثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیک گفت. هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال می دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
شهید عبدالحسین برونسی؛ نیمه پنهان ماه
تاریخ شهادت 23 اسفند 63
عبدالحسین برونسی در تربت حیدریه متولد شد، او از همان سالهای پیش از انقلاب به مبارزه با رژیم ستمشاهی پرداخت و بارها توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد، این اتفاق آنقدر افتاد و این مبارزه آنقدر ادامه داشت تا حکم اعدام او هم صادر شد که با وقوع انقلاب این حکم لغو شد.
انقلاب که پیروز شد، جزو نخستین افراد اعزامی به کردستان بود. عرصههای نبرد حق علیه باطل بستر مناسبی بود که استعداد بالقوه او به فعل درآید و از فرماندهی گروهان، به فرماندهی تیپ هجدهم جوادالائمه (ع) برسد. سالها رشادت و ایثارگری او زبانزد خاص و عام بود تا آنجا که دشمن چنان هراسی از برونسی داشت که برای سرش جایزه تعیین کرد.
شهید برونسی فرمانده تیپ امام جواد(ع) بود؛ او مردی بسیار قاطع بود که عقیده داشت که از جان گذشتن برای رسیدن به هدف، موجب تعالی انسان شده و جزو وظایف آدمی به شمار می رود به همین دلیل در عملیات های مختلف، با جان و دل وارد عرصه پیکار می شد و دشمن را به عقب می راند.
همرزمانش تعریف می کنند که همیشه در عملیات ها، سخت ترین نقطه و دشوارترین مرحله را بر عهده می گرفت و همیشه با پیروزی و سربلندی آن را به پایان می رساند.
سرانجام این سردار شهید در جریان عملیات بدر به درجه شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از 27 سال به میهن بازگشت./1325//102/خ