چرا " آشتی ملی" به دیوار خورد؟
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از نسیم آنلاین، قریب دو ماه از فوت مرد موثر اصلاحات و اعتدال می گذرد و با وجود گذشت این مدت، اصلاحطلبان و اعتدالیون هنوز نتوانستهاند از سردرگمی در گذشت هاشمی رفسنجانی خارج شوند و تصمیم درستی برای آینده سیاسی خود بگیرند.
خیلی ها معتقدند که این روزها جریانهای نزدیک به هاشمی سردرگمی مضاعفی دارند، هم لیدر از دست دادهاند و هم فرصت حضور در حاکمیت را و حالا شاید زمان زیادی نیاز باشد تا سیاسیون زیر پرچم اصلاحات و اعتدال بتوانند واسطه سیاسی محکمی برای ارتباط با نظام و حاکمیت بیابند.
آنچه که امروز از فهوای کلام خود آنها مسلم شده این است که اصلاحطلبها مطمئن شدهاند که بدون واسطه نمیتوانند به حیات سیاسی خود در نظام ادامه بدهند و باید محللی برای آن پیدا کنند. حال این فرد چه کسی باشد!؟ ناطق نوری باشد یا روحانی، سید حسن خمینی باشد یا حتی خود مقام معظم رهبری.
در این میان عدهای از اصلاحطلبان بر این باورند که برای ادامه راهشان میباید مستقیم با شخص مقام معظم رهبری ارتباط بگیرند و نیازی به واسطه تراشی ندارد. به گفته محمدرضا تابش "ما درصدد هستیم ارتباط مستقیم با رهبری برقرار شود. ما باید تلاش کنیم که این ارتباط نزدیک اتفاق بیفتد، چرا که این عدم ارتباط برای ما ضعف وخلأ است و از آن طرف باعث سوءاستفاده جریان رقیب می شود."
محمد هاشمی معتقد است که "اصلاح طلبان نمی توانند بدون ارتباط با رهبری نظام همه فعالیت هایشان را داشته باشند. در زمان حیات آیت الله هاشمی، ایشان واسطه ای بین جناح ها، گروه ها و افراد با مقام معظم رهبری بودند و نقش کاتالیزور را عمل می کردند. اکنون در نبود ایشان شخصیت اصلاح طلبان به این فکر افتادند که خودشان مستقیم و مستقل با حضرت آقا ارتباط بگیرند تا هم مطالباتشان را به ایشان بگویند و هم مستقیما مطالب آقا را بشنوند."
البته علت این امر نیز مشخص است چرا که هرکسی که در این ایام به عنوان جانشین هاشمی معرفی شده آنقدر ضعف و ناتوانی و نقصان داشته که اصلاحاتی ها خودشان میگویند که اینها ظرفیت لازم را ندارند.
از طرفی موضع حسن روحانی در قبال اصلاح طلبان ثابت کرده است که کاملا ناظر به منافع شخصی خود تصمیم میگیرد و بیشتر از آنکه امتیازاتی به اصلاح طلبان بدهد از آنها امتیازمی گیرد. چنانچه اگر چنین نبود اولیات مطالبات اصلاح طلبان می بایست امروز و با روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی برطرف می شد!
از طرف دیگر در این معدودی از اظهار نظرهای اصلاح طلبان ناظر به معرفی حسن خمینی به عنوان گزینه مورد نظر است اما به قول معروف این گزینه برای زمانی کنار گذاشته شده که دیگر هیچ راهی پیدا نشود به عبارتی این شخصیت فعلا نگه داشته شده تا نسوزد و در موقع لزوم رو شود.
گزینه دیگر این ماجرا اما آقای ناطق نوری است که وی نیز در نظر خیلی از اصلاح طلبان خیلی موجه نیست چرا که ایشان علاوه بر آنکه اصولگراست هنوز هم زیر بیرق رهبری است و به عبارتی خیلی آبش با روشنفکران اصلاح طلب به یک جوی نمیرود شاید همین نکات سبب شده که امروز اکثر اعضای این طیف به این گزینه فکر کنند که با اصل ماجرا وارد گفتگو شوند و مداوم و مکرر واسطه جویی نکنند.
پشت پرده طرح آشتی ملی
پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور دوره اصلاحات علاقمند است هم جایگاه از دست رفته خود را به دست آورد و هم نقش هاشمی در نظام را برعهده بگیرد. سید محمد خاتمی به همین منظور طرح آشتی ملی را مطرح کرده بود تا بتواند بدون مواجهه و پاسخگویی به عملکرد خود در سال 88؛ محدودیت جدی و قانونی خود برای حضور در عرصه سیاست را بردارد و وارد حاکمیت شود هرچند که خاتمی در جریان فتنه 88سابقه مخدوشی از خود برجای گذاشته که در اذهان ملت ایران به خوبی باقی مانده است.
از همین رو طرح آشتی ملی برای رفع محدودیت توسط خاتمی با موضع گیری های سختی مواجه شد و شخص رهبری هم صراحتا ابراز کردند که "آشتی ملی بی معنا است".
رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی با تاکید بر اینکه "ملت ایران، متحد، منسجم، همراه و همدل است" از همین زاویه به تعبیر مطرحشده با عنوان "آشتی ملی" اشاره و با بیمعنی دانستن این تعبیر و انتقاد از پر و بال دادن به آن در روزنامهها گفتند: مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟ قهری وجود ندارد، البته مردم ما با کسانی که در سال ۸۸ به روز عاشورای حسینی اهانت کردند و با قساوت و لودگی و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر هستند و با آنها آشتی هم نمیکنند.
ایشان افزودند: البته کسانی که با اصل انقلاب مخالف بودند و میگفتند "انتخابات بهانه است و اصل نظام هدف ماست"، عدهای معدودند و در مقابل اقیانوس عظیم و پرطراوت ملت ایران، فقط یک قطره کوچک هستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: مردم ایران در جایی که پای اسلام، ایران، استقلال و ایستادگی مقابل دشمن در میان است، با همهی وجود ایستاده و با یکدیگر متحد و مجتمع هستند، البته ممکن است در فلان قضیهی سیاسی، دو نفر با هم اختلافنظر داشته باشند اما این چیز مهم و مؤثری نیست و مسئلهای عادی و طبیعی بهشمار میرود. (اینجا را ببینید)
پس از اعلام موضع مقام معظم رهبری در خصوص طرح آشتی ملی برخی چهرهها و فعالین موثر در جریان اصلاحات که تاکنون تمام قد به دنبال به نتیجه رساندن آن بودند از پیگیری این طرح منصرف شده و ترجیح دادند بیش از این خود را در برابر مردم و نظام قرار ندهند. آنها این طرح را دارای مشکلاتی میدانستند که باعث شده بود شکست آن را از ابتدا هویدا باشد.
از جمله افرادی که اخیرا به انتقاد از این طرح پرداخت عباس عبدی از فعال سیاسی اصلاحطلب بود که در گفتگو با دویچهوله آلمان واژه "آشتی ملی" را واژهای "حساسیت برانگیز" دانست که هیچ حکومتی زیر بار آن نمیرود مگر در حالتی که اوضاع کشور شبیه به سوریه کنونی شده باشد.
عبدی گفته بود: رهبری نمیتواند آشتی ملی را به این عنوان بپذیرد چون اگر بپذیرد به طور ضمنی یعنی قبول کرده که یک شکاف عمیق سیاسی در جامعه وجود دارد و نیاز به آشتی ملی دارد. هیچ رهبری چنین چیزی را نمیپذیرد مگر اوضاع مثل سوریه بشود. بنابراین این انتظار اصولا درست نیست.
محمد علی ابطحی مسئول دفتر رئیس دولت اصلاحات هم البته می گوید که "آشتی ملی" استعداد تحقق ندارد. او در کانال شخصی خود مینویسد:"تشییع هاشمی آنها را به این فکر وا داشت که آن جمعیت و حمایت از هاشمی را میانه میز بگذارند و گفتگو و آشتی را صلا دند. بدون اینکه طرف مقابل نشانه ای از آمادگی ارایه کرده باشد. این البته بی شباهت به خواست کسی که می خواست دادماد پادشاه شود و می گفت پنجاه در صد آن درست است، نیست. خودش دوست داشت ولی از پنجاه در صد پاسخ پادشاه بی خبر بود."
از دیگر اصلاحطلبانی که نسبت به طرح آشتی ملی انتقاد دارد داریوش سجادی اصلاحطلب مقیم آمریکا است. سجادی در کانال تلگرامی خود نوشت: خاتمی مطالبه آشتی ملی را در مقام ضرورتی توصیه و پیشنهاد میکرد که ناظر بر فقد نقش "لولاگرانه" هاشمی رفسنجانی در حد فاصل "اصلاح طلبان" و "رهبری نظام" از فردای فوت آن مرحوم بود.
سجادی با بیان اینکه فوت غافلگیرانه هاشمی رفسنجانی فرصتی مغتنم را پیش روی اصلاح طلبان و رهبر ایشان (محمد خاتمی) قرار داد تا با از میان برداشته شدن آن مفصل بتوانند مستقلانه و صالحانه با «رهبری» مرتبط شوند نوشت: علی رغم این خاتمی یک بار دیگر نشان داد که با پروژه نامدبرانه "آشتی ملی" آن قدر استعداد دارد تا بتواند از قبال نابلدیهایش در سیاستورزی آن فرصت مغتنم را بسهولت بسوزاند.
وی تاکید کرد: جار زدن مطالبه آشتی ملی از رهبری در سپهر علنی جامعه مترادف است با عمومیسازی یک امر بظاهر اخلاقی به قصد باجگیری از رهبری از طریق تحمیل آن خواست به رهبری بشیوه افکار عمومیسازی از آن خواست بظاهر اخلاقی است! امری که طبیعتا و بالذات محکوم به شکست بود.
این فعال اصلاحطلب با بیان اینکه از نظر محتوائی نیز پروژه آشتی ملی محمد خاتمی برخوردار از تناقض بود نوشت: نمیتوان از میانه مخالفان نظام یارگیری کرد و کوشید ستاره درخشان آسمان ایشان بود و هم زمان خواستار بازگشت و اخذ سهم و جایگاه در نظام بود. بدین منوال پسندیده است تا آقای خاتمی همان چهره فرهنگی باقی بمانند و عطای سیاست ورزی را بر لقایش بخشیده و این ماجرای پر آب چشم را نیز فراموش کنند!
حمیدرضا جلاییپور عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت هم که به نوعی از هواداران طرح آشتیملی بوده با انتقاد از نوع مطرح شدن این طرح در کانال تلگرامی خود نوشت: اگر جای سیدمحمد خاتمی بودم اولا به جای تعبیر آشتی ملی (که از هر دو سو منتقدان را حساستر میکند) از تعابیر پیشنهاد شده مثل همبستگی ملی، اجماع ملی و گفتگوی ملی استفاده میکردم. ثانیا پیش از طرح آن در عرصهی عمومی هم تلاش بیشتری برای جلب حمایت مجموعهی نیروهای سیاسی و اقناع حامیان میکردم و ثالثا به نظرم میآمد که طرحکنندهی اولیهی این ایده در عرصهی عمومی شاید بهتر باشد که چهرههای راست میانه (از جمله ناطق نوری) باشند و توسط اصلاحطلبان و سیدمحمد خاتمی حمایت شوند تا حساسیت کمتری در برابر ایده در اصولگرایان ایجاد شود.
به نظر میرسد با بالا گرفتن انتقادات از طرح آشتی ملی، دولت یازدهم که در حال اتحاد تاکتیکی با اصلاحطلبان است ترجیح داد با وجود اینکه در آستانه انتخابات است پشت رئیس دولت یازدهم اصلاحات را خالی کند و بیش از این خود را به عنوان مدافع فتنهگران نشان دهد؛ شاید برهمین اساس بود که دولت از کانال محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و عضو حزب اعتدال و توسعه که به عنوان سخنگوی حزبی غیررسمی دولت شناخته میشود موضوع آشتی ملی رد شود.
محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفته است "کشوری که همه چیزش تنظیم است، کشوری که رهبری دارد، دولتش مستقر است و مجلس دارد، بحث آشتی ملی معنا ندارد".
حالا اما به نظر می رسد رئیس دولت اصلاحات برای بازگشت به عرصه سیاست کشور طرح چندان موفقی را انتخاب نکرده است و از موضعی وارد می شود که حداقل پذیرش آن برای خود اصلاح طلبان هم آنچنان متقن نیست و به نظر می رسد که باید منتشر بود و دید که با شکست این طرح سران اصلاحات که امروز محدودیت های جدی اجتماعی سیاسی را تجربه می کنند تصمیم میگیرند که با بازگشت از مواضع سال 88 خود وارد نظام شوند و یا عطای ایران را به لقایش ببخشند. آنچه مسلم است ادامه پیاده روی روی مرز انقلاب با حضور و رای دادن در انتخابات و همزمان موضع گیری علیه نظام دیگر امکان پذیر نیست./1325//102/خ