۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۶
کد خبر: ۴۸۵۱۳۷
آینده‌پژوهی اندیشکده "بیکام" از تحولات فلسطین پس از عباس؛

جوانان فلسطینی "تحول" می‌خواهند

اندیشکده بیکام نوشت: چالش رئیس بعدی تشکیلات خودگردان، مدیریت انتظارات و سرمایه‌گذاری در جامعه بین‌المللی در ادامه همکاری امنیتی و مذاکره با اسرائیل بر اساس خواسته‌های فلسطینیان به‌ویژه جوانان برای تغییر روند سابق است.
فلسطین

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از «نسیم آنلاین»، اندیشکده "بیکام"، مرکز ارتباطات و تحقیقات انگلیس-اسرائیل، در پژوهشی به قلم "لوران ملینگر" نوشت:

تشکیلات خودگردان فلسطین که در سال 1994 و در پی توافق اسلو تشکیل شده است، از ابتدا قرار بود به ‌عنوان یک دولت موقت برای حاکمیت فلسطینیان در نوار غزه و بخش‌هایی از کرانه باختری فعالیت داشته باشد.

قرار بر این بود که توافق اسلو بعد از گذشت 5 سال منقضی گردد تا در طی این مدت مذاکره‌کنندگان بتوانند به یک توافق نهایی جامع برسند. بااین‌حال پس از گذشت 20 سال از توافق مذکور، تشکیلات خودگردان همچنان بر این مناطق حاکم است و چشم‌انداز از سرگیری مذاکرات بین اسرائیل و فلسطین به‌مراتب کمرنگ‌تر از گذشته شده است.

طبق گزارش‌ها، دفتر نخست‌وزیر اسرائیل در حال توسعه طرح‌های احتمالی در مواجه با چهار سناریوی احتمالی پس از خروج عباس از صحنه سیاسی فلسطین است. این سناریوها از گزینه کمترین احتمال مانند جانشینی عادی در قدرت تا سناریوهای محتمل‌تر مانند رقابت طولانی‌مدت برای جانشینی در میان نخبگان جنبش فتح، متغیر است. بااین‌حال عمده نگرانی اسرائیلی‌ها مربوط به‌ «چندپارچگی مرزها» است که تا حدی در مناطق کرانه باختری این امر مشاهده شده است.

در اوایل ژانویه سال 2016، در میان گمانه‌زنی‌های موجود در خصوص احتمال فروپاشی تشکیلات خودگردان فلسطین، کابینه امنیتی اسرائیل برای بحث پیرامون این موضوع دو مرتبه تشکیل جلسه داد.
 

 اسرائیل نمی خواست تشکیلات خودگران فرو بپاشد

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به کابینه دستور داد تا اقدامات لازم برای جلوگیری از انحلال تشکیلات خودگردان فلسطین را مدنظر بگیرند، درحالی‌که در همان زمان اسرائیل در حال آماده کردن خود برای مواجهه با بدترین سناریو یعنی فروپاشی تشکیلات خودگردان و بی‌ثباتی کرانه باختری، بود.

ارزیابی جامعه امنیت اسرائیل بدین گونه است که فروپاشی تشکیلات خودگردان خواسته‌های آنی و مالی شدید برای اسرائیل در پی خواهد داشت به‌طوری‌که دولت اسرائیل را به کنترل دوباره بر امور امنیتی و غیرنظامی در مناطقی از کرانه باختری که به ‌موجب موافقت‌نامه دوم اسلو از سپتامبر 1995 تحت کنترل تشکیلات خودگردان بوده است، ملزم خواهد کرد.
از سویی دیگر، اسرائیل متحمل هزینه‌های مالی اضافی و الزام اجباری در زمینه معاونت در توسعه خواهد شد همان‌طور که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در دسامبر 2015 در این باره هشدار داده بود.

همچنین، اسرائیل، اردن و مصر با احتیاط بحران جانشینی و پیامدهای بالقوه آن را دنبال می‌کنند. اسرائیل و اردن نگران این موضوع هستند که پس از خروج عباس از قدرت، یک خلأ رهبری و یک نبرد طولانی‌مدت جانشینی، ثبات کرانه باختری را تحت‌الشعاع قرار دهد و متعاقباً تشکیلات خودگردان تضعیف ‌شده را فلج یا به فروپاشی بکشاند.

عباس با دولت اردن به‌خصوص در مورد مسائل مربوط به استراتژی دیپلماتیک خود تعاملات بسیار کمی داشته است و همین امر نگرانی اصلی دولت اردن محسوب می‌شود. در حال حاضر اردن با معضل هجوم پناهندگان سوری، تهدید داعش و بی‌ثباتی در مرزهای عراق دست‌وپنجه نرم می‌کند و ترس فعلی اردن شروع جنگ جانشینی و متعاقباً بی‌ثباتی کرانه باختری و گسترش این ناآرامی‌های به درون کشور است.

مصر نیز از سال 2007 برای میانجیگری و حصول توافق آشتی بین فتح و حماس در تلاش بوده است، هرچند این تلاش‌ها برای رسیدن به وحدت تاکنون با شکست مواجه شده است.
نگرانی اصلی مصر تضمین حضور تشکیلات خودگردان قوی است تا بتواند تهدیدات حماس و جهادگران را در غزه خنثی کند موضوعی که محمد دهلان بنا به گزارش‌های رسیده به دولت مصر و اسرائیل برای مدیریت این بحران در صورت جانشینی عباس متعهد شده است.

رئیس‌جمهور مصر عبدالفتاح السیسی تمایلی به دخالت در بحران جانشینی ندارد و آخرین دور تلاش‌های میانجی گرانه مصر نیز در سال 2015 برای آشتی عباس و دهلان با شکست روبرو شد، به همین دلیل مصر به حفظ روابط نزدیک خود با دهلان ادامه داد و طبق شایعات دولت مصر دهلان را نامزد ارجح برای جانشینی عباس در نظر دارد.
 

حمایت اسرائیل نباشد، تشکیلات خودگران فرو می پاشد

آینده همکاری‌های امنیتی اسرائیل با تشکیلات خودگردان تضمین‌کننده بقای حکومت خودگردان است و ادامه همکاری با سرویس‌های امنیتی فلسطینی از نگرانی مهم امنیتی اسرائیل در دوران پس از عباس است. پس از شروع آخرین موج خشونت‌ها در سپتامبر 2015 همکاری‌های امنیتی اطلاعاتی بین تشکیلات خودگردان و اسرائیل همچنان ادامه داشت.

طبق گزارش جامعه امنیتی اسرائیل، عباس و نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان از زمان وقوع خشونت‌ها ازجمله تلاش برای دستگیری عاملان حماس در کرانه باختری، به تکاپو افتاده‌اند.
در ماه مارس سال 2015، کمیته مرکزی سازمان آزادی‌بخش فلسطین به پایان یافتن همکاری‌های امنیتی با اسرائیل رأی داد.

پس ‌از آن، کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین در ماه مه سال 2016 اطلاعیه‌ای برای اجرای فوری این حکم صادر کرد. تاکنون، با استمرار فشار داخلی، تشکیلات خودگردان به اجرای این حکم پایبند نبوده است. عباس به دستگاه امنیتی قوی تشکیلات خودگردان برای حفظ اقتدار خود و جلوگیری از تسلط حماس در کرانه باختری اعتقاد داشت.
* پایان محمود عباس یعنی پایان همکاری امنیتی با اسرائیل

با توجه به وخامت اوضاع امنیتی، عباس و نتانیاهو نگران این موضوع هستند که سرخوردگی عمومی در کرانه باختری منجر به اعتراض خیابانی فلسطینیان به عدم‌کفایت تشکیلات خودگران شود.

هرچند عباس بارها تهدید کرده است روابط امنیتی خود با اسرائیل را به حالت تعلیق در خواهد آورد، امّا؛ شخص عباس از این رابطه با واژه «مقدس» یاد کرده است. حرکت رسمی برای پایان دادن به همکاری‌های امنیتی با اسرائیل تأثیر جدی بر ثبات کرانه باختری خواهد داشت.

عباس در مصاحبه با تلویزیون اسرائیل در ماه آوریل سال 2016، هشدار داد که ادامه همکاری‌های امنیتی تنها راه جلوگیری از وقوع انتفاضه سوم است. بااین‌حال، با توجه به وقفه موجود در مذاکرات صلح و ادامه تهاجم اسرائیل به منطقه A برای خنثی کردن خشونت فلسطینیان، بحث در مورد ادامه همکاری‌های امنیتی تشکیلات با اسرائیل بیش از گذشته موردتوجه قرار گرفته است. بسیاری از فلسطینیان، تشکیلات خودگردان را به‌عنوان یک همکار و یا پیمانکار فرعی برای اسرائیل می‌دانند و مخالف سازش بیشتر دولت می‌باشند.

حماس همچنان مخالف همکاری امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل است چراکه معتقد است این همکاری به منافع فلسطینی آسیب می‌رساند. با توجه به اینکه فلسطینیان خود را برای دوران پس از عباس آماده می‌کنند و با توجه به منفور بودن همکاری امنیتی با اسرائیل، هر کس جایگزین عباس شود ممکن است درنهایت امر همکاری امنیتی تشکیلات با اسرائیل را به حالت تعلیق در آورد.

پایان مذاکرات دوجانبه حتی به قبل از شکست مذاکرات صلح جان کری در سال 2014 برمی‌گردد، زمانی که عباس تصمیم گرفت مذاکرات دوجانبه با اسرائیل را بسیار کم‌اهمیت جلوه دهد و هیچ جانشینی در کوتاه‌مدت نمی‌تواند شرایط را به حالت اولیه بازگرداند.

از سال 2011، عباس تلاش فوق‌العاده‌ای برای تحقق استراتژی بین‌المللی خود با نام "فلسطین 194" - کمپین دیپلماتیک حکومت خودگردان برای به دست آوردن شرایط ورود دولت فلسطین در سازمان ملل متحد به‌عنوان کشور عضو 194 - بکار گرفته است.

هرچند برای فلسطینیان این کمپین بیش از یک پیروزی نمادین نبوده است، این کمپین یک چالش دیپلماتیکی برای اسرائیل در پی داشته است. برای دولت اسرائیل، استراتژی دیپلماتیک عباس به‌خصوص در کمپین فلسطینی‌ها برای دست یافتن به اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی که در آوریل 2015 موفق به آن شدند (ICC)، مشکل‌ساز بوده است.

اسرائیل مدعی است که راه‌حل مسالمت‌آمیز برای رسیدن به توافق دو دولت (دو جانبه) به از سرگیری مذاکرات دو طرف بستگی دارد. اگر جانشین عباس به ادامه این استراتژی دیپلماتیکی اهتمام داشته باشد، مشکلات بیشتری را برای اسرائیل به لحاظ دیپلماتیک در پی خواهد داشت، به‌خصوص اینکه این استراتژی در حال حاضر بر روی یک هدف جدید متمرکز شده است که آن برگزاری کنفرانسی بین‌المللی برای تدوین یک جدول زمانی به منظور برگزاری مذاکرات و مجموعه‌ای از پارامترها که در انتها اسرائیل را ملزم و متعهد سازد، می‌باشد.

نشست ماه ژوئن سال 2016 در پاریس یک نمونه از پیشرفت تدریجی استراتژی «بین‌المللی شدن» محسوب می‌شود.
 

 استراتژی بلندمدت بعدی فلسطین چیست؟

محمود عباس به‌عنوان یک فرد میانه‌رو که از ​​مذاکرات صلح حمایت و از خشونت دوری می‌کند، زمانی که برای اولین بار در سال 2005 به قدرت رسید از سوی بسیاری از اعضای جامعه بین‌المللی مورد استقبال قرار گرفت.

با توجه به نتایج انتخابات سال 2006 مجلس قانون‌گذاری فلسطین (PLC) که در نهایت امر حماس به قدرت رسید، بسیاری از اعضاء جامعه بین‌المللی که زمانی برای شفافیت و حاکمیت دموکراتیک در سیاست فلسطین تلاش می‌کردند، دیگر تمایلی برای آشتی بین گروه‌ها نداشتند و با توجه به تمایلات مستبدانه عباس راه دیگری را مدنظر داشتند.

موفقیت اندک عباس در رویکردش بدین معنی است که جانشین وی در معرض فشار داخلی برای کنار گذاشتن چارچوب توافق اسلو و یا حداقل پایان دادن همکاری‌های امنیتی با اسرائیل قرار خواهد داشت.

پیش‌بینی می‌شود استراتژی بلندمدت فلسطین برای جانشین عباس، با دشواری‌های زیادی همراه است و برخی از این استراتژی‌ها در ادامه می‌آید.


تلاش مضاعف در استراتژی بین‌المللی عباس:

با توجه به موفقیت‌های جزئی این استراتژی تاکنون، جانشین عباس ممکن است از طریق تلاش برای تغییر مداخله بین‌المللی به دفع فشارها از تمدید مذاکرات دوجانبه به سمت تشکیل یک انجمن چندجانبه، با یک کنفرانس بین‌المللی آزادانه در مدل مذاکرات هسته‌ای P5 + 1 ایران اقدام کند.

این رویکرد که در سال 2015 توسط عباس و به توصیه گروه استراتژی فلسطین درخواست شده است، به نوبه خود به کم‌اهمیت جلوه دادن نقش ایالات‌متحده به‌عنوان میانجی‌گر اولیه منتهی شد، درحالی‌که بر ترسیم یک جدول زمانی منظم برای نتیجه‌گیری از مذاکرات و استقرار یک دولت و متعهد ساختن احزاب به تعهدات قبلی خود در دولت موقت تأکید داشته است.

هرچند برخی در جامعه بین‌المللی به‌ویژه در منطقه اروپا، ممکن است از رویکرد مذکور حمایت کنند، امّا؛ جانشین عباس باید به افکار عمومی فلسطین دقت کند، مردمی که سال‌هاست از رویکرد دیپلماتیک عباس دچار سرخوردگی شده‌اند.

بر اساس نتایج یک نظرسنجی عمومی، 50 درصد فلسطینی‌ها از طرح ابتکاری اخیر فرانسه حمایت کرده‌اند، درحالی‌که تنها 29 درصد آن‌ها به موفقیت آن خوش‌بین بوده‌اند (59 درصد معتقد بودن این طرح نیز شکست خواهد خورد).
«انتفاضه» غیر خشونت‌آمیز

 "مروان برغوثی"، یکی از اعضای نسبتاً جوان جنبش فتح، یک رویکرد استراتژیک جدید برای دستیابی به یک دولت مستقل فلسطینی ارائه داده است که اساساً با رویکرد عباس و دیگر اعضای به‌اصطلاح «گارد قدیمی» متفاوت است.

 برغوثی – سیاستمدار زندانی فلسطین- طرفدار طرح اقدام «پان فلسطین» مبتنی بر مقاومت بدون خشونت است. در طرح وی، مجموعه‌ای از اقدامات مدنظر قرار گرفته است که در ابتدا با اعلان عمومی برای پایان دادن به پایبندی فلسطینیان به چارچوب اسلو، لغو همکاری امنیتی فلسطین با اسرائیل و راهپیمایی جمعی به اورشلیم به رهبری سازمان جدید آزادی‌بخش فلسطین، شروع می‌شود.

این طرح خواستار مقاومت غیر خشونت‌آمیز برای اخلال در زندگی مهاجران اسرائیلی و سربازان کرانه باختری، با هدف مجبور ساختن اسرائیل به عقب‌نشینی به مرزهای سال 1967 است.

برغوثی از مذاکرات بیشتر با اسرائیل اجتناب نمی‌کند، اما چشم‌انداز خود را با رهبری جناح راست کنونی اسرائیل مطرح می‌کند.

از سرگیری مذاکرات به یک جدول زمانی کوتاه‌مدت برای پایان دادن مذاکرات و تشکیل یک دولت فلسطینی نیاز دارد. برغوثی در مصاحبه اخیرش در مورد ترسیم طرح مذکور، چشم‌انداز خود برای آینده تشکیلات خودگردان را این‌گونه تشریح می‌کند. من هنوز هم به‌صراحت از ایده دو کشور مستقل حمایت می‌کنم، تشکیلات خودگردان می‌تواند به‌عنوان یک ابزار رهایی از اشغال و یا به‌عنوان ابزاری برای تائید اشغال نقش‌آفرینی کند. وظیفه من این است که برای بازگرداندن تشکیلات به‌عنوان یک ابزار آزادی ملی تلاش کنم.
استراتژی جایگزین ملی

در ماه ژوئن سال 2016، ابتکار ملی فلسطین، به رهبری مصطفی برغوثی، پیشنهاد استراتژی جایگزین ملی را ارائه داد. استراتژی بر پنج رکن و با هدف تغییر توازن قدرت به نفع فلسطین ترسیم شده است تا در نهایت امر بتواند عدم تقارن در مذاکرات را لغو کند.

رکن اول خواستار تظاهرات صلح‌آمیز، مسالمت‌آمیز و تحریم محلی است، رکن دوم تشکیل یک کمپین شبیه به تحریم‌های بین‌المللی، سرمایه‌گذاری و تحریم را خواستار است. رکن سوم، استراتژی پیشنهادی خواستار "انعطاف‌پذیری ملی " با تغییر سیاست‌های اقتصادی به‌منظور توسعه و رشد فلسطینیان می‌باشد.

رکن چهارم نیز به اجباری کردن وحدت و رهبری متحد ملی تمرکز دارد، درحالی‌که رکن پنجم استراتژی، خواستار ادغام همه فلسطینی‌ها ازجمله ساکنین کرانه باختری، نوار غزه و شرق بیت‌المقدس و همچنین ساکنین خارج از کشور است.

با توجه به مصاحبه اخیر برغوثی، استراتژی جناح‌های متخلف در سازمان آزادی‌بخش فلسطین و همچنین اعضای کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین در آینده نزدیک ارائه خواهد شد.

بااین‌حال، تعدادی از تحلیلگران سیاسی فلسطین بر این امر اشاره دارند که استراتژی مذکور که نشان‌دهنده یک تغییر اساسی در استراتژی سیاسی در رهبری فلسطین است، بعید است بدون ایجاد تغییر در رهبری سازمان آزادی‌بخش فلسطین به تصویب برسد.
گزینه یک دولت

رهبری نامتحد و ناکارآمد فلسطینی، در موقعیت مناسبی برای مذاکره و در نهایت پیاده‌سازی توافق نهایی با اسرائیل قرار ندارد.

در صورت عدم وجود پیشرفت به‌سوی استقلال، رهبران بعدی فلسطین و اسرائیل مجبور خواهند شد با فلسطینیانی که از طرح "تشکیل یک کشور مستقل " حمایت می‌کنند و در اسرائیل به‌جای استقلال خواستار حقوق مدنی خود خواهند بود – مبارزه کنند.

باوجود بن‌بست در مذاکرات، حمایت‌ها از طرح تشکیل یک دولت مستقل، به‌ویژه در میان نسل جوان فلسطینی در حال افزایش است. برخی از اعضای جناح راست اسرائیل با جنبه‌های مختلف راه‌حل تشکیل یک دولت مستقل مخالف هستند و پیشنهاد آنان به‌مراتب حقوق کمتری را در مقایسه با تقاضای فلسطینی‌ها برای تشکیل یک دولت فراگیر به‌جای دولت مستقل در نظر گرفته است.

کمپین گسترده برای طرح تشکیل یک کشور مستقل به‌طور مؤثر به تلاش‌های دوجانبه برای رسیدن به راه‌حل تشکیل دو دولت مستقل پایان خواهد داد و اسرائیل مجبور خواهد بود بین یک دولت دو ملیتی و یا مواجه‌شدن با فرسایش اعتبار خود به‌عنوان یک دموکراسی و احتمال انزوای بین‌المللی اسرائیل، یکی را انتخاب کند.

پایانی برای تشکیلات خودگران

 محافل سیاسی داخلی فلسطین بر این باورند که پایان دوران عباس احتمالاً پایان رهبری سیاسی "گارد قدیمی" را در پی داشته باشد. کسانی که رهبری تشکیلات خودگردان و سازمان آزادی‌بخش فلسطین را پس از عباس به عهده می‌گیرند، مجبور خواهند شد با یک حوزه داخلی که از وعده‌های روند صلح اسلو دچار سرخوردگی شده است، مبارزه کند.

بسیاری از رقیبان، خلأ رهبری فلسطین در عرصه سیاست را در تضاد با منافع اسرائیلی و منافع جامعه بین‌المللی که خواستار حصول توافق بین اسرائیل و فلسطین برای تشکیل دو دولت مستقل هستند، پایه‌گذاری خواهند کرد. در دوران پس از عباس، اسرائیل و جامعه بین‌المللی یک مخاطب میانه‌رو را از دست خواهند داد.

در میان برنامه‌های مختلف پیشنهادی برای جهت‌گیری‌های بعدی استراتژیکی در فلسطینِ پس از عباس، یکی از جنبه‌های مشترک هر یک از طرح‌ها، فراخوان برای تغییر موقعیت فلسطین در مقابل اسرائیل است تا به بهترین شکل ممکن عدم تقارن کنونی در مذاکرات بین دو طرف را از بین ببرد.

چالش رئیس بعدی تشکیلات خودگردان، مدیریت انتظارات و سرمایه‌گذاری در جامعه بین‌المللی در ادامه همکاری امنیتی و مذاکره با اسرائیل بر اساس خواسته‌های فلسطینیان به‌ویژه جوانان برای تغییر روند سابق است.

در میان فشار مضاعف عمومی، ظهور یک رهبر ضعیف ممکن است جانشین عباس را به سمت مخالفت بیشتر به‌منظور جبران مشروعیت خود سوق دهد. نگرانی مهم دیگر این است که اگر جنبش فتح به اتحاد فعالان جوان و تثبیت اقدامات خود برای رسیدگی به شکایات موفق نشود، ممکن است نقش خود را به‌عنوان پیشتاز جنبش ملی فلسطین از دست بدهد.

علاوه بر این، وجود یک جنبش فتح تضعیف‌شده، فضا را برای موفقیت و تحقق هدف اصلی حماس که رسیدن به رهبری جنبش ملی فلسطین است، فراهم می‌کند./1325//102/خ

ارسال نظرات