بایسته های طلبگی و آفات سیر و سلوک
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد در یکی از درس های اخلاق خود آفات سیروسلوک و بایسته های طلبگی را مورد بررسی قرار می دهد آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این استاد حوزه است:
طلبگی خود یک سلوک است. طلبگی، دانشجویی نیست که بگوییم وارد محیطی می شویم و تعدادی از واحدهای آموزشی را اخذ می کنیم؛ امتحان می دهیم و مدرک می گیریم؛ آنگاه وظیفه خود را انجام داده ایم! بلکه در نظام حوزه و روند طلبگی، عناصر دیگری مقدم بر عنصر آموزش و علم هستند. به طرزی که اگر آن عناصر محقق نشود یا علم حاصل نمی شود و یا در صورت حصول می تواند زیان بار باشد.
آفات سیر و سلوک
درست مثل سیر و سلوکی که افراد در حوزه عرفان طی می کنند که اگر طبق شرایط پیش نروند معمولا دچار انحراف می شوند. نفس این سیر و سلوک، موجب اعوجاج فکری و انحراف عملی فرد می شود. مثلا وقتی در سلوک معنوی و عرفانی گفته می شود که حتما باید ولی و مربی داشت و تحت اشراف او سیر و سلوک کرد؛ یعنی نباید کسی انفرادی برای خود تصمیم بگیرد؛ طبق آن عمل کند و انتظار به جواب رسیدن داشته باشد. یا این سیر و سلوک به نتیجه نمی رسد و یا اگر پیشرفتی داشته باشد دچار اعوجاج و انحراف می شود و گاهی خودش به خطر تبدیل می شود.کسانی که در وادی معنویت و عرفان و شهود وارد شده اند ولی سر از کفر و الحاد درآورده اند؛ کم نیستند. علتش آن است که این شرط را رعایت نکرده اند. آفت دیگر اینکه، منازل سلوک ترتیبی دارد و باید براساس آن ترتیب، گام پیمود. مثلا اگر از منزل یقظه که مبدأ سلوک است آغاز نکنیم؛ مثل این است که ساختمانی را بدون پی گذاری بنا کرده ایم. لزوما برای این کار باید سیر معینی را که اهل سلوک تعیین کرده اند طی کرد. از روی نوشته هم نمی شود. بلکه باید مرشد راهی مراقب انسان باشد و سالک با هدایت او سیر مقامات کند.
بایسته های طلبکی
خودسازی
طلبگی هم صرفاً تحصیل نیست؛ نوعی سلوک است. به تعبیر دیگر؛ طلبگی محدود به آموزش نیست بلکه فراتر از آن است. اگر بناست چیزی تحصیل کنیم فقط علم نیست. شرایط بسیاری هم لازم دارد. بسا اگر فقط علم بیاموزیم نه تنها عالم دینی نمی شویم بلکه دینی هم نمی شویم. آدم خطرناکی خواهیم شد. انسانی که خودساخته نیست. خودسازی نکرده؛ ملکه تقوا را به دست نیاورده؛ نفس را تربیت نکرده و شرایط دیگر را احراز نکرده است وقتی علمی فراچنگ می آورد هرچه بیشتر باشد خطرناک تر می شود. لهذا باید در سیر طلبگی شروط و عناصری را تحصیل کنیم.
تفکر
یکی دیگر از شروط و دستورالعمل های طلبگی، تفکر است. طلبه باید در روند تحصیل طلبگی و حضور در حوزه، روش تفکر یاد بگیرد و به فعل تفکر، ملتزم باشد. در غیر این صورت، طلبه نیست. بعداً هم عالم دینی بار نخواهد آمد.
در حوزه، اصل بر این است که غایت و انجام طلبگی، اجتهاد باشد. اجتهاد، به نوعی حاصل تفکر است. اجتهاد، حاصل مطالعه نیست. حتی حاصل پژوهش هم نیست. بلکه همه اینها مقدمه اجتهاد هستند. آن چیزی که به اجتهاد منتهی می شود؛ پیوند خوردنِ کاویدن و پژوهیدن به اندیشیدن است. یعنی وقتی انسان به مرحله اندیشیدن می رسد اجتهاد اتفاق می افتد. بدون تفکر، اجتهاد میسر نیست./۱۳۲۴/پ۲۰۴/ج