۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۵
کد خبر: ۵۰۲۸۲۰
یادداشت؛

اصول حاکم بر اندیشه اجتماعی امام راحل

بسیاری از اعمالی که ما در نگاه اول، آنها را عبادت محسوب می کنیم، امام راحل با ژرف نگری خود، آنها را در حیطه مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح می کردند.
امام خمینی، امام راحل

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، از آنجا که هر نظام فکری، متشکل از اصولی است که شناخت آن نظام فکری به واسطه آن اصول تحقق می پذیرد؛ بنابراین ضروری است که ما اندیشه شخصیت های برجسته را بر اساس اصول فکری ایشان بررسی و تحلیل نماییم. روشن است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی شخصیت برجسته ای است که جهانیان نیازمند اندیشه ها و سیاست های کلان فکری ایشان است. معتقدیم که اگر قرار بر این باشد که از بحران های موجود در نظام جمهوری اسلامی عبور کنیم و به یک سیستم مطلوب دست پیدا کنیم، ضروری است که از خط و مشی های این بزرگمرد بهره‌مند شویم. به امید اینکه به زودی شاهد تمدن نوین اسلامی باشیم.

دو بعد عبادی و سیاسی مکتب اسلام

امام (رحمت الله علیه) اعتقاد راسخ داشتند که اسلام فقط به جنبه های فردی توجه نمی‌کند. اسلامی که فردگرایی را اصل خود قرار می‌دهد توانایی مدیریت عرصه های کلان را ندارد. از این روی اسلام ناب محمدی به هر دو جنبه عبادات و اجتماعیات توجه دارد.

«اين مواقفى‏ كه در اسلام هست مثل عيد فطر، عيد اضحى‏، قربان، و حج- مواقف حج- نماز جمعه، جماعات كه در شب و روز انجام مى‏گيرد، اين مواقف جنبه‏هاى عبادى دارد، و جنبه‏هاى سياسى و اجتماعى هم دارد؛ يعنى جنبه عبادى‏اش در جنبه سياسى‏اش- اينها- مُدْغَمند، مُنْضَم به همند. ديانت اسلام يك ديانت عبادىِ تنها نيست و فقط وظيفه بين عبد و خداىِ تبارك و تعالى، وظيفه روحانى تنها نيست؛ و همين طور يك مذهب و ديانت سياسى تنها نيست؛ عبادى است و سياسى. سياستش در عباداتْ مُدْغَم است و عبادتش در سياسات مدغم است. يعنى همان جنبه عبادى يك جنبه سياسى دارد. همين اجتماع در اعياد براى نماز، اين عبادت است لكن آن اجتماع خودش جنبه سياست دارد.» (سخنرانى در جمع ايرانيان مقيم خارج درباره ابعاد سياسى و عبادىِ اسلام‏، ۲۰ آبان ۱۳۵۷)

بسیاری از اعمالی که ما در نگاه اول، آنها را عبادت محسوب می کنیم، ایشان با ژرف نگری خود، آنها را در حیطه مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح می کردند. شاید عباداتی چون نماز جماعت، به عنوان یک رفتار فردی و عبادی محسوب بشود اما حقیقت آن است که همین امامت و جماعت به عنوان سنگری برای دفاع از کیان اسلام مد نظر می باشد.

«نماز جمعه‏ عبادت است لكن عبادتى كه مُدْغَم در سياست است؛ سياست در عبادت مدغم است. مثل مذهب مسيح [نيست‏] يعنى اين مذهبى كه حالا دست مسيحيها هست؛ و من گمان ندارم كه مسيح- عليه السلام- مذهبش اين بوده است كه اينها الآن مى‏گويند كه هيچ كارى نداشته باشند به زندگى مردم و هيچ كارى به وضع سياسى نداشته باشند، و همين بروند و يك زنگى بزنند و دنبال آن زنگ هم يك عبادت مختصرى بكنند و تمام بشود برود سراغ [كارش‏]. من گمان نكنم كه در دنيا همچو مذهبى مذهب مسيحى باشد؛ منحرف شده است اين مذاهب. مذهب يهود و همين طور مذهب نصارا انحرافات پيدا كرده است، دست در آن وارد شده است. مذهب اسلام، كه سندش قرآن است و محفوظ هست، حتى يك كلمه تغيير نكرده است‏» (سخنرانى در جمع ايرانيان مقيم خارج درباره ابعاد سياسى و عبادىِ اسلام‏، ۲۰ آبان ۱۳۵۷)

دین اسلام همانگونه که به مسائل عبادی و فردی همچون نماز و روزه توجه ویژه می کند، به مسائل اجتماعی و سیاسی مانند تشکیل حکومت دینی و کارگزاران سالم و صالح نیز توجه می کند. چگونه ممکن است در حکومتی فاسد مردمی سرشار از دیانت و پاکی رشد کنند و به بلوغ دینی دست یابند؟!

« قرآن كريم هم كه آمده است اين انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را مى‏سازد؛ يعنى كليه احتياجاتى كه انسان دارد، چه احتياجاتى كه شخص دارد و چيزهايى كه مربوط به شخص است، روابط بين شخص و خالق تبارك و تعالى و مسائل توحيد، مسائل صفات حقتعالى، مسائل قيامت- اينها هست [و چه‏] مسائل سياسى و اجتماعى و قضيه جنگ با كفار و اينها. قرآن پر است از اين آياتى كه اين آياتْ مردم را وادار كرده است و پيغمبر را مأمور كرده است كه جنگ كنند با كسانى كه متعدى هستند؛ با ظالمها جنگ بكنند. يك كتابى است كه تحرك آورده است.» (سخنرانى در جمع ايرانيان مقيم خارج درباره ابعاد سياسى و عبادىِ اسلام‏، ۲۰ آبان ۱۳۵۷)

ایشان قرآن را کتاب انسان سازی می دانند. نه اینکه قرآن کتابی برای گذاشتن بر روی طاقچه های خانه باشد آن هم برای تبرک و تیمن. که این جفایی بزرگ به این کتاب انسان ساز است. کتابی که برنامه کاملی برای تمام ابعاد انسان را دارا می باشد.

اسلام متعلق به همه بشریت

دین اسلام از منظر امام بزرگوار اختصاص به هیچ کشور و مملکتی ندارد. این گونه نیست که بگوییم دین شریف اسلام متعلق به ایرانیان است. بلکه این دین عزیز به دنبال ساختن تمام بشریت است. و هیچ‌گونه تبعیضی بین اقوام مختلف و زبان های مختلف قائل نمی شود.

«اسلام اين طور نيست كه يك مملكت داشته باشد به اسم ايران- مثلًا- يا به اسم عراق يا به اسم كذا، اين جورها نيست؛ تمام عالَم تحت نظرش است. يعنى نظر اسلام به اين بوده است كه بشر بسازد، تمام بشر را. هيچ قوم و خويشى با يك قُطْرى دونِ قطرى ندارد. با شرق يا غرب، با شمال، جنوب، با جايى هيچ قوم و خويشى ندارد؛ يك دين الهى است. همان طورى كه خداى تبارك و تعالى خداى همه است، نه خداى شرقيها و مسلمانها يا غربيها يا مسيحيها يا يهوديها، اين طور نيست، خداى همه است و نسبت به همه رازق است و- عرض مى‏كنم- خالق است و اينها، اسلام هم يك دينى است مال همه. يعنى آمده است كه همه بشر را به اين صورتى كه مى‏خواهد درآورد، به يك صورت عادلانه درآورد» (سخنرانى در جمع ايرانيان مقيم خارج درباره ابعاد سياسى و عبادىِ اسلام‏، ۲۰ آبان ۱۳۵۷)

دین اسلام به دنبال تشکیل حکومت دینی

از مهم ترین دغدغه های پیامبر گرامی اسلام می توان به تشکیل حکومت دینی اشاره کرد. هر مکتب و نظامی اگر بخواهد پایدار باشد، ضرورتا باید به سمت تشکیل حکومت حرکت کند. از این روی حضرت امام(ره) نیز از این مهم غفلت نداشتند و به صورت جدی این مهم را پیگیر بودند.

«من در اولْ فرصتى كه پيدا كنم به خواست خدا مى‏روم ايران و اولْ قدمى كه برمى‏دارم تأسيس مى‏كنم يك دولت اسلامى مبتنى بر احكام اسلام، مبتنى بر رأى مردم. پيشنهاد مى‏كنيم به مردم و رأى از آنها مى‏گيريم و يك حكومت اسلامى تأسيس مى‏كنيم. همه ايران مُسْلمند و من گمان ندارم جز چند نفرى كه خيال مى‏كنند كه اسلام مخالف با ظلم آنها هست و تشخيص اين را داده‏اند، مردم ايران مخالف باشند. ما مى‏بينيم كه مردم ايران- ديروز در تهران چه اجتماعى بوده است، امروز هم بوده است- اينها اسلام را مى‏خواهند؛ اينها نمى‏خواهند كه زير بار حكومتهاى جائر باشند. اينها مى‏خواهند يك حكومت عادل داشته باشند» (سخنرانى در جمع ايرانيان مقيم خارج (پيوستن ارتش به ملت، اندرز و اتمام حجت)، ۸ بهمن ۱۳۵۷)

روشن است که در عصر غیبت ما نمی توانیم خودمان را نسبت به تشکیل حکومت دینی و زمینه سازی ظهور حضرت بی تفاوت انگاشته، و دست روی دست بگذاریم تا حضرت ظهور کنند. در این راستا امام بزرگوار (ره) می فرمایند:  «ما تكليف داريم كه، اينكه مى‏گويد حكومت لازم نيست، معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مى‏كند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنكه مى‏گويد حكومت نباشد، معنايش اين است كه هرج و مرج بشود؛ همه هم را بكُشند؛ همه به هم ظلم بكنند» (سخنرانى در جمع مسئولان و كاركنان وزارت پست (برداشتهاى مختلف از انتظار فرج) ، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷)

«اينهايى كه می ‏گويند كه هر علمى بلند بشود و هر حكومتى، خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين بر خلاف انتظار فرج است. اينها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گويند. اينها تزريق كرده‏اند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى‏چى مى‏گويند. حكومت نبودن، يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهى رفتار بكنند» (سخنرانى در جمع مسئولان و كاركنان وزارت پست (برداشتهاى مختلف از انتظار فرج) ، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷)

ظلم ستیزی و مبارزه با ظالمان

یکی از بنیادی ترین اصول اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) ظلم ستیزی بود. اگر ظلم ستیزی در تمام حکومت ها به عنوان یک اصل مسلم معرفی شود، دنیا گلستان می شود. ایشان معتقد بودند که مسلمان نمی تواند خود را از جامعه پیرامون خود کنار بکشد و بگوید که من به ستمگران کاری ندارم.

«مسلمانها مى‏بينند كه اين دولتهاى بزرگ، اين قدرتهاى بزرگ و اين كسانى كه اذناب آنها هستند، كسانى كه فرمانبر آنها هستند الآن با مسلمين، با مردم، با مستضعفين، حتى با آن كسانى كه مال خودشان است چه مى‏كنند. تمام اينها ظاهر مى‏گويند كه ما اقامه عدل مى‏خواهيم بكنيم، اما چه عدلى؟ عدل امريكايى، عدل امريكايى يعنى چه؟ يعنى هر كس خاضع به من شد، آن يك چيزى است كه ما او را قبولش داريم، هر كس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم! از آن ور شوروى هم همين است، همه اين قدرتهاى بزرگ اين طورى هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم، همان طورى كه جوانهاى ما بحمد اللَّه الآن در جبهه‏ها اين پيروزيها را، اين پيروزيهاى بزرگ را به دست آوردند، بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستى نشود تا وقتى كه ان شاء اللَّه علم را به دست صاحب علم بدهند.» (بیانات در تاریخ ۱  فروردین ۱۳۶۷، مخاطب ملت ایران)

وحدت اجتماعی و پرهیز از اختلاف

رمز پیروزی هر ملتی اتحاد و همدلی است. با مطالعه تاریخ درمی یابیم ملتهایی که در درون خویش اختلاف داشته اند هیچ گاه قله های رفیع پیشرفت را طی نکرده اند. چگونه می تواند ملتی در کوچکترین مسائل، اختلاف و دودستگی داشته باشد اما صاحب استقلال و عزت ملی نیز باشد؟!

«البته دو تفكر هست، بايد هم باشد. دو رأى هست، بايد هم باشد. سليقه‏‌هاى مختلف بايد باشد، لكن سليقه‏هاى مختلف اسباب اين نمى‏شود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض كردم مثل طلبه‏ها كه با هم مباحثه مى‏كنند، آن وقتى كه مباحثه مى‏كردند جار و جنجال جورى بود كه انسان خيال مى‏كرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مى‏شد مى‏نشستند به دوستى كردن و انس. اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسى اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصى است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأى، مباحثه، جار و جنجال اينها بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته، بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالى كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم‏» (سخنرانى در جمع مسئولان نظام اسلامى در روز عيد سعيد فطر (حفظ وحدت) ، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۷)/۹۱۸/ی۷۰۲/س

حجت الاسلام بهروز دلاور، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه

ارسال نظرات