صدور فرمان انقلاب فرهنگی
به گزارش خبرگزاری رسا، آتش به اختیاری را این روز ها به گونه های مختلف تفسیر کردند و حتی تاویلات فراوانی را نیز برای آن برشمردند؛اما اولین تبادر ذهنی از این فرمان فرمانده این است که سیستم و ساختار رسمی جمهوری اسلامی دچار اختلال شده و تا اطلاع ثانوی انقلاب اسلامی را باید با تکیه بر آتش به اختیاران انقلابی یا همان رویش های انقلاب، اعتلا بخشید و امتداد داد.
ساختار و کالبد جمهوری اسلامی بنا بود حقیقت انقلاب اسلامی را محقق کند؛ اما ظاهرا بیمار شده است.
در بحبوحه انتخابات 96 رهبری حکیم پرده از یک مین گذاری فرهنگی برداشت و سخن از اختلال ساختار گفت و از شورای عالی انقلاب فرهنگی گلایه کرد ؛اینکه سندی خارج از ساختار جمهوری اسلامی بخواهد مبنای عمل جمهوری اسلامی باشد بدون اینکه مبنا و مسئله های جمهوری اسلامی در آن رعایت شده باشد کلیدی ترین گلایه او بود .سند 2030 فارغ از هر محتوا، سندی بود برآمده از مبنای تمدن رقیب برای تربیت انسانی در تراز لیبرالیسم و سکولاریسم.
نقد عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی و آموزش و پرورش و دستگاه سیاستگذاری فرهنگی و تربیتی اولین نشانه اختلال بود حداقل در یک ماه گذشته .
و اینک نقد وزارت فرهنگ و ارشاد برای تقدم مسائل فرعی بر اصلی! در مهمترین ساختار اجرایی رسمی فرهنگ و دین در ایران و تقدم امر سیاسی بر فرهنگ و دین .
این دو گلایه صرفا برای این یک ماه اخیر است و الا نقد ضعف در ساختار رسانه ملی که بارها انجام شده و اختلال نهاد هایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی و بنیاد خاتم الاوصیاء و ...بماند که خود حدیث مفصل است .
واقعیت این است که در سیاستگذاری عرصه فرهنگ و علم ،در نظام تقنین ،برنامه ریزی و اجرا ضعفها و اختلالات اساسی وجود دارد که امروز ما را در عرصه فرهنگ و علم دچار ضعف کرده است و این صرفا مختص به شورای عالی انقلاب فرهنگی یا وزارت ارشاد نیست .
چرا #آتش_به_اختیار ؟
روند شکل گیری انقلاب اسلامی و تاسیس و تثبیت جمهوری اسلامی را که مطالعه و بررسی کنیم ،میبینیم حرکت های خودجوش مردمی در قالب نهاد ها و تشکل های قانونی و معین توانسته است در حرکتی طبیعی و برآمده از تکلیف مداری انقلابی موانع مختلف فرهنگی را از میان بردارد و آثار شایانی را به دنبال داشته است اما از وقتی ساختار ها بر اهداف اصلی این تشکلها به بهانه تثبیت نظام بروکراتیک غلبه پیدا کرده اند اختلالات مجددا آغاز شده و قفس های آهنین گلوی آرمان ها را فشرده است و منافع خصوصی دولتها بر آرمانها جمهور اولویت یافته است .
به نظر میرسد رهبری با این فرمان آغاز یک انقلاب فرهنگی جدید برای اصلاح ساختار ها را صادر کردند و اینکه جوانان مومن انقلابی متشکل و قانون مند درد ها را بشناسند و برآمده از مبانی و در چارچوب قانون اساسی کمر همت به رفع مشکلات ببندند تا در روندی طبیعی ساختار ها رسمی جمهوری اسلامی نیز اصلاح شوند.
پیشنهاد میکنم سخن رهبری را در چارچوب تقلیل گرایانه سیاسی نخوانیم.
مسعود معینی پور، عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
/917/ 102/ص