نقش ايمان و عمل صالح در هدایت پذیری انسان
به گزارش خبرگزاری رسا، تفسیر دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان از دیدگاه حضرت آیت الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان:«اللهُمَّ اهْدِنى فيهِ لِصالِحِ الْأَعْمالِ، وَاقْضِ لى فيهِ الْحَوآئِجَ وَالْأمالَ، يا مَنْ لا يَحْتاجُ الَى التَّفْسيرِ وَالسُّؤالِ، يا عالِماً بِما فى صُدُورِ الْعالَمينَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينِ]؛ خدايا در اين ماه مرا به سوى كارهاى نيك و شايسته هدايت كن، و خواسته ها و آرزوهايم را برآور، اى كه به توضيح و سؤال نياز ندارى، اى دانا به آنچه در سينه هاى جهانيان است [بر محمد و خاندان پاكش درود فرست ]».[1]،[2]
عمل صالح چیست؟
انسان در مسير هدايت هر لحظه بيم لغزش و انحراف در باره او مى رود، به همين دليل بايد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را بر راه راست ثابت نگهدارد. هم چنین هدايت همان پيمودن طريق تكامل است كه انسان تدريجاً مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد.[3]
حال پس از اظهار تسليم در برابر پروردگار و وصول بر مرحله عبوديت و استمداد از ذات پاك او نخستين تقاضاى ما اين است كه ما را به راه راست، راه پاكى و نيكى، راه عدل و داد، و راه ايمان و عمل صالح هدايت فرمايد.[4]
لذا در فراز ابتدایی دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ اهْدِنى فيهِ لِصالِحِ الْأَعْمالِ؛ خدايا در اين ماه مرا به سوى كارهاى نيك و شايسته هدايت كن».[5]
اما به راستی عمل صالح چیست؟ در پاسخ باید گفت عمل صالح از جمله واژه هاى قرآنى بسيار وسيع المعنى است که شامل هر كار خوبى است كه براى خدا انجام می گيرد.[6] لذا عمل صالح دو ركن اساسى دارد؛ يكى نيّت پاك و ديگرى كار مفيد.[7]
بنابراين تعريف، عمل صالح منحصر در نماز و روزه، و حجّ و زكات و خمس و دعا و زيارت نيست؛ (هر چند اعمال مذكور از مصداقهاى روشن اعمال صالح است)، بلكه هر كار مفيدى كه با نيّت پاك انجام پذيرد عمل صالح شمرده مى شود.[8]
از این رو عبادت، زيارت، كمك به نيازمندان، ساختن درمانگاه، احداث جادّه، ساختن مدارس و مؤسسّات خيريّه، تهيّه جهيزيه دختران فقير، آماده كردن وسيله ازدواج پسران محتاج، كمك به بيماران صعب العلاج، امر به معروف و نهى از منكر، ارشاد جاهل، تنبيه غافل و مانند آن همه از مصاديق عمل صالح است. حتّى اگر سنگى در وسط راه مردم افتاده باشد، و انسان با نوك پا آن را به كنارى هدايت كند كه مزاحم عبور و مرور مردم نباشد، اين نيز عمل صالح است.[9]،[10]
نقش« ايمان» و« عمل صالح» در هدایت پذیری انسان
بدیهی است قرآن مجيد به روشنى اعمال اخلاقى را زائيده ايمان به خدا و روز قيامت مى شمرد و در بسيارى از آيات «عمل صالح » پشت سر ايمان و به عنوان ثمره درخت ايمان آمده است،[11]لذا عمل صالح ميوه ايمان است، چنانكه تعبير (الذين آمنوا و عملوا الصالحات) بسيار در قرآن ديده مى شود.[12]
به عنوان نمونه در قرآن کریم می خوانیم:«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ ؛ كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند به كمك ايمانشان آنها را هدايت مى كند»[13]
اين نور هدايت الهى كه از نور ايمانشان سرچشمه مى گيرد، تمام افق زندگانى آنها را روشن مى سازد، در پرتو اين نور آن چنان روشن بينى پيدا مى كنند كه جار و جنجالهاى مكتبهاى مادى، و وسوسه هاى شيطانى، و زرق و برقهاى گناه، و زر و زور، فكر آنها را نمى دزدد، و از راه به بيراهه گام نمى نهند.[14]
اینگونه است که در سوره «والعصر»[15] همين معنى با تعبير ديگرى آمده است، آنجا كه همه انسانها را در زيان و خسران مى بيند، و تنها كسانى را استثنا مى كند كه در درجه اوّل، ايمان دارند و سپس عمل صالح، و از حقّ دفاع مى كنند و به صبر و استقامت توصيه مى نمايند.[16]
و یا در فراز دیگر قرانی[17] تزكيه اخلاقى و عملى رابطه نزديكى با نام پروردگار و نماز و نيايش او دارد؛ اگر از آن مايه بگيرد، ريشه دار و پر دوام خواهد بود، و اگر به اصول ديگرى متّكى شود سست و كم محتوا خواهد بود.[18]
به اين ترتيب، ايمان به جهان ديگر سبب كارهاى اخلاقى مهمّى مانند باقى گذاشتن صدقات جاريه و آثار علمى مفيد، و فرزندان صالح مى شود، در حالى كه اين امور در مكتب سودپرستان مادّى هيچ كدام مفهوم درستى ندارد،[19] زیرا پاكى اخلاق و عمل و تزكيه كامل انسان، جز در سايه ايمان به خدا و رحمت او ممكن نيست.[20]
بدین ترتیب از يك طرف بايد پايه هاى ايمان را تقويت كرد از سوی دیگر عمل صالح ايمان انسان را راسخ و محكم و نور هدايت را در دل انسان بيشتر مى كند.[21] آری ايمان و عمل صالح در تمام وجود انسان اثر مثبت مى گذارد، قلب را روشن،، فكر را نورانى مى كند، و به موازات آن هدايت و نصرت و حمايت الهى شامل حال مؤمن صالح مى شود.[22]
لزوم طلب حوائج از درگاه پروردگار با قلبی آگاه به فضل الهی
در فراز دوم دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم:«وَاقْضِ لى فيهِ الْحَوآئِجَ وَالْأمالَ؛، و خواسته ها و آرزوهايم را برآور».[23]
بی شک انسان در هر كارى كه قدم مى گذارد حوائج دنيا و آخرت را از خدا طلب كند.[24]يعنى خداوند را حاكم بر سرنوشت خود ببيند؛ در امر تجارت و زراعت و مانند آن تلاش كند ولى زبان حال و قال او استخير اللَّه برحمته باشد؛ يعنى خدايا خير و بركت را از رحمت تو مى خواهم.[25] حال اگر قصد علم دارى اول در نفس خود حقيقت بندگى را طلب كن،[26] و سپس علم را به عمل وصل كن، و از خدا طلب فهم نما تا به تو بفهماند.[27]
اين كه به خداوند متعال «صمد» گفته مى شود، به خاطر اين است كه، بندگانش قصد درگاه او مى كنند ؛ در منتهاى عظمت است[28]و مردم در حوائج خويش به سوى او مى روند، كسى كه برتر از او چيزى نيست، و كسى كه دائم و باقى بعد از فناى خلق است.[29]
اين سؤال و تقاضا دائمى است، و همگى به زبان حال از آن مبدأ فياض، دائماً فيض مى طلبند، هستى مى خواهند، و حوائج خود را تمنا مى كنند، و اين اقتضاى ذاتِ موجود ممكن است كه نه تنها در «حدوث»، بلكه در «بقاء» نيز وابسته و متكى به واجب الوجودند.[30]
لذا شايسته است در اين شب ها و روزهاى پربركت رمضان؛ مخصوصاً در هنگام سحر دست به دعا برداريم [31]و نعمت امنيّت را پيش از روزى هاى گوناگون ديگر از خدا طلب كنیم؛ چرا که تا نعمت امنيّت نباشد مواهب ديگر قابل استفاده نيست. (اللهمّ آمين!)[32].
آرزوهای دراز؛ مانع کلیدی در حصول معرفت الهی
«طول امل» و به تعبير ديگر «آرزوهاى دور و دراز» از مهمترين رذايل اخلاقى است كه انسان را به انواع گناهان آلوده مى كند، از خدا دور مى سازد، به شيطان نزديك مى كند و گرفتار عواقب خطرناكى مى سازد.[33]
البتّه اصل «آرزو» و «اميد» نه تنها مذموم و نكوهيده نيست، بلكه نقش بسيار مهمّى در حركت چرخهاى زندگى و پيشرفت در جنبه هاى مادّى و معنوى بشر دارد.[34]
لیکن وقتی اميد و آرزو از حدّ بگذرد به صورت سيلابى ويرانگر در مى آيد و همه چيز را با خود مى برد و سرانجام انسان را غرق دنياپرستى و ظلم و جنايت و گناه مى كند.[35]
به همين دليل پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله «طول امل» را يكى از دو دشمن بسيار خطرناك براى انسانها شمرده و فرموده است:« شديدترين چيزى كه از آن بر شما مى ترسم دو خصلت است: پيروى از هوا و آرزوى طول و دراز؛ زيرا هواپرستى شما را از حق بازمى دارد و امّا آرزوى دور و دراز شما را حريص بر دنيا مى كند».[36]،[37]
به راستی چگونه مى توان اميد به هدايت گروهى داشت كه هدف نهايى آنها خور و خواب همچون حيوانات است و آرزوهاى دراز به آنها اجازه نمى دهد كه لحظه اى به پايان زندگى و به آفريدگارى كه اين مواهب حيات را به آنها بخشيده بينديشند و درباره هدفى كه براى آن آفريده شده اند لحظه اى فكر كنند.[38]
لذا مى توان چنين نتيجه گرفت كه طول امل و آرزوهاى دراز از خطرناك ترين دشمنان سعادت بشر است كه نه تنها افراد، بلكه اقوام و ملّت ها را در كام مرگ و بدبختى فرومى برد.[39]
چرا خدا به سؤال و تفسیر احتیاج ندارد ؟
در فراز سوم از این دعای نورانی آمده است:« يا مَنْ لا يَحْتاجُ الَى التَّفْسيرِ وَالسُّؤالِ، يا عالِماً بِما فى صُدُورِ الْعالَمينَ؛ اى كه به توضيح و سؤال نياز ندارى، اى دانا به آنچه در سينه هاى جهانيان است».[40]
بی تردید علم خداوند به موجودات از طريق انتقال عكس و صورت ذهنى آنها، مانند انسانها نيست؛ بلكه علم او «علم حضورى» است. يعنى همه جا حاضر است و همه موجودات، نزد او حضور دارند و او به همه آنها احاطه دارد، بى آنكه احتياج به عكس و نقشى باشد؛ درست شبيه حضور صورت هاى ذهنى انسان در برابر روح او؛ زيرا صورتهاى ذهنى، ذاتا در روح انسان ها حاضرند نه عكس و نقش آنها؛ و احاطه انسان بر آنها نوعى احاطه حضورى است.[41]
لذا آنچه را كه بندگان در شب و روز انجام مى دهند بر خداوند متعال پوشيده نيست، به طور دقيق از اعمال آنها آگاه است، و با علم بى پايانش به آنها احاطه دارد، اعضاى شما گواه او، و اندام شما سپاهيان او، ضمير و وجدانتان جاسوسان وى، و خلوتهاى شما در برابر او آشكار و عيان است.[42]
خدا مى داند چه كسانى به اراده خود و به خواست و اختيار خود در طريق سعادت گام مى نهند و چه گروهى با اراده خود در مسير شقاوت گام مى نهند بنا بر اين بعكس آنچه او گفته اگر مردم مجبور به انتخاب اين راه باشند علم خدا جهل خواهد شد چرا كه همگان با ميل و اختيار خود راه خويش را انتخاب مى كنند.[43]
به تعبير ديگر عنصر آزادى اراده و اختيار نيز جزء معلوم خداوند بوده، او مى دانسته است كه بندگان با صفت اختيار، و با اراده خويش چه عملى را انجام مى دهند.[44]
اینچنین است که در حديثى از «امام صادق عليه السّلام» آمده است: «إنّ اللّه يعلم حاجتك و ما تريد و لكنّه يحبّ ان تبثّ إليه الحوائج ؛ خداوند حاجت و خواسته تو را مى داند، ولى دوست دارد كه حوايج خويش را نزد او شرح دهى»[45].،[46]
لذا باید منتهاى تلاش و كوشش خود را انجام دهيم، و آنچه را از توان ما بيرون است به لطف خدا بسپاريم، و با دعا حلّ مشكل را از او بخواهيم، و به مضمون «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ»[47]، به هنگام اضطرار و عقيم ماندن تلاشها و كوششها به در خانه خدا برويم و دست به دعا برداريم .[48]
سخن آخر(صلوات کلید استجابت دعا)
در فراز پایانی دعا به درگاه الهی عرضه می داریم:« صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينِ؛ بر محمد(ص) و خاندان پاكش درود فرست ».[49]که نشان می دهد در استقبال يا بدرقه دعاها صلوات و درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله باشد به اجابت نزديك است. [50]
[1] بحارالانوار، ج 95، ص 47.
[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[3] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص32.
[4] همان.
[5] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[6] ميزان الحكمة، باب 2227، ح 10384.
[7] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص227.
[8] همان؛ ص 228.
[9] ميزان الحكمة، باب 2227، ح 10384.
[10] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص544.
[11] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص84.
[12] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص520.
[13] تفسير نمونه ؛ ج 8 ؛ ص233.
[14] همان.
[15] «وَالْعَصْرِ- انَّ الْانْسانَ لَفِى خُسْرٍ- الَّا الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ به عصر سوگند،که انسانها همه در زیانند؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند!/(سورۀ والعصر؛ آیۀ3-1).
[16] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص85.
[17] «قَدْ افْلَحَ مَنْ تَزَكَّى- وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلىَّ؛ به يقين كسى كه پاكى جست (و خود را تزكيه كرد)، رستگار شد. و (آن كه) نام پروردگارش را ياد كرد سپس نماز خواند!»/ (سوره اعلى؛ آيه 14 و 15).
[18] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص86.
[19] همان؛ ص 89.
[20] همان؛ ص 86.
[21] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص138.
[22] پيام قرآن ؛ ج 5 ؛ ص201.
[23] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[24] رسالة توضيح المسائل (فارسى) ؛ ص187.
[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص503
[26] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص162.
[27] همان؛ ص 163.
[28] لغات در تفسير نمونه ؛ ص337.
[29] همان؛ ص 338.
[30] همان ؛ ص644.
[31] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص195.
[32] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص169.
[33] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص173.
[34] همان.
[35] همان؛ ص 175.
[36] المحجّة البيضاء، ج8، ص 245.
[37] اخلاق در قرآن، ج 2، ص: 175.
[38] همان ؛ ص181.
[39] همان ؛ ص183.
[40] كليات مفاتيح نوين ؛ ص815.
[41] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 4 ؛ ص193.
[42] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ ترجمه ج 2 ؛ ص355.
[43] تفسير نمونه ؛ ج 9 ؛ ص237.
[44] همان ؛ ج 27 ؛ ص423.
[45] في ظلال نهج البلاغه، ج2، ص 319.
[46] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص599
[47] سوره نمل، آيه 62.
[48] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص519.
[49] بحارالانوار، ج 95، ص 47.
[50] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص20.
/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱