«محمد بن سلمان» منتظر مرگ پدر نمیماند
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، کمتر کسی تصور میکرد با مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز»، عربستان محافظهکار اینچنین دستخوش تغییرات آشکار در سیاست داخلی و خارجی شود.
رسیدن «سلمان بن عبدالعزیز» پسر بیستوپنجم «عبدالعزیز آل سعود» به مسند سلطنت، سرآغاز اتفاقات مهمی در عربستان و منطقه شد.
در حالی که پسران «عبدالعزیز» زنده بودند و حتی «مقرن» ولیعهد بود، سلمان، محمد بن نایف، نوه عبدالعزیز را در امری غیرمعمول و شاید بر خلاف وصیت عبدالعزیز، برای ولایت عهدی خود برگزید.
بعد از آن سلمان، در امر عجیب دیگری، برای ولیعهدی که هیچ گاه جانشین نداشت، جانشین تعیین و پسر خودش محمد را در مقام جانشینی ولایتعهدی قرار داد.
الان با گذشت زمان و برکناری محمد بن نایف، میتوان دریافت که چرا سلمان محمد بن نایف را بر خلاف وصیت عبدالعزیز، به ولایتعهدی برگزید. این کار راه رسیدن پسرش به تخت سلطنت را هموارتر کرد.
در این میان آنچه از این اقدامات شاید عجیبتر است، سرعت این تحولات سیاسی در عرصه داخلی عربستان است.
در حالی که عربستان دچار "مشکل شدید اقتصادی و کسری بودجه"، "جنگ نیابتی" در عراق و سوریه، "جنگ مستقیم" طاقتفرسا در یمن و "بحران روابط با قطر" و "ایران" است، تغییراتی اینچنینی که اختلافات داخلی را تشدید میکند، به ظاهر عاقلانه به نظر نمیرسد.
به نظر میرسد، این تصمیم "متهورانه" چندان بیقرابت با "رئیس جمهور متهور" آمریکا یعنی دونالد ترامپ نباشد که حدود 500 میلیارد دلار گرفت و در اولین سفر خارجی به عربستان آمد و علاوه بر اعلام تشکیل «ناتو عربی» علیه ایران، علیه قطر هم اعلام جنگ کرد.
یک منبع مطلع اخیرا به من گفته بود که بن سلمان در سفرش به آمریکا بعد از انتخاب ترامپ، بسیار اصرار کرده که ترامپ اولین سفرش را به عربستان اختصاص بدهد؛ برای همین ترامپ چنین مبلغ هنگفتی از عربستان گرفت و دو طرف ادعا کردند که قراردادهایی به ارزش این مبلغ امضا کردهاند؛ حال آنکه قرارداد خاص و جدیدی در کار نیست؛ 450 میلیارد دلار به آقای ترامپ هدیه شد.
بر خلاف برخی تحلیلهای پیشین محافل آمریکایی که گفته میشد محمد بن نایف به دلیل روابط و اطمینانی که در محافل آمریکایی دارد، از گزینههای جدی سلطنت در عربستان است، به نظر میرسد که محمد بن سلمان با دلارهای نفتی کار خودش را کرده و با چراغ سبز ترامپ پسرعمویش را نیامده، کنار زد تا راه برای رسیدن به تخت شاهی هموار شود؛ شاید او که گفته جنگ را باید به داخل ایران بکشاند، وعده ایران را به ترامپ داده باشد.
اما شاهزاده جوانی که اینقدر عجول است، آیا صبر میکند تا پدر 82 سالهاش بمیرد سپس بر تخت تکیه بزند؟ آیا اصلا وقتی پدرش بمیرد، امانش میدهند که به تخت برسد؟. برخیها برکناری بن نایف را شبیه کنار زدن فیصل بن سعود در سال 1964 میدانند که با پروژههای منطقهای در ارتباط بود. به نظر نمیرسد محمد بن سلمان اینقدر صبور باشد یا جرأت این مقدار صبر را داشته باشد. حتی «مجتهد» حساب توییتری مشهور به افشاگر سعودی نیز امروز گفت که سلمان بزودی به نفع پسرش کنارهگیری میکند.
به هر حال رد پای ترامپ در این تصمیمات دیده میشود. حال بیشتر درک میکنم چرا سیام اردیبهشت که ترامپ به ریاض آمد، سلمان این سفر را مکرر و با اصرار تاریخی میخواند. به نظر میرسد تصمیمهای مهمی همچون تنبیه کردن قطر و به قدرت رساندن محمد بن سلمان در آن گرفته شده است. خدا به خیر کند تصمیمهای دیگر را زیرا همانطور که کارشناسان بینالمللی بالاتفاق گفتند تصمیم حمله به یمن، اصلا عقلانی نبود و در نتیجه آن تا الان بیش از 12 هزار انسان کشته شده، به نظر میرسد این تصمیمها آن هم با این سرعت عقلانی به نظر نرسد.
اکانت توییتری «العهد الجدید» میگوید که بن سلمان در اثناء سفر ترامپ به ریاض به بن نایف اصرار کرده که در مقابل دریافت مبلغ هنگفت 100 میلیارد دلار نقد و همین مقدار «دارایی مالی» (دارایی کاغذی/Financial asset) کنارهگیری کند و حالا که از ولایتعهدی کنار گذاشته شده احتمالا برای زندگی به خارج از عربستان برود.
طبق شنیدهها، به نظر میرسد نه تنها محمد بن سلمان صبر طولانی نداشته باشد، بلکه سلمان زودتر از آنچه همگان انتظارش را دارند از سمت خود کنارهگیری کند. بن سلمان رؤیاهای بزرگی در سر دارد. از رؤیای تحول اقتصادی 2030 برای بروز کردن عربستان که بسیاری از کارشناسان آمریکایی او را با توجه به سیاستهای عملی ریاض او را به سخره گرفتهاند تا رؤیای بلعیدن یمن و الحاق آن به خاک عربستان و دیگر شیخنشینهای اطراف و سروری کردن در «جهان اسلام». رؤیاهایی که طی دو سال گذشته خون زیادی برایش ریخته شده.
هیچ چیز قطعی نیست و در عین حال امکان هر تغییری در عربستان هست. پس از مرگ عبدالله احتمال هر چیزی در عربستان هست زیرا ارزیابی سیاسی فعلی آل سعود چندان بر اساس معادله معروف «دو دو تا، چهار تا» نیست.
معادلات امروز عربستان ترامپی است. نگرانی، فقط از این باب است که اصطلاحا «تیغ در دست دیوانه است»./۱۳۲۵//۱۰۲/خ