هدایت مردم به رستگاری؛ مهمترین هدف رسالت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد در یادداشتی به بحث مهمترین هدف رسالت انبیاء(ع) پرداخت است:
ما برای آن که مسیری ناشناخته و مقصدی نادیده در دریایی پرتلاطم یا بیابانی پر خطر را طی کنیم، نیازمند راهنمایی هستیم که دارای ویژگیهای ذیل باشد:
۱- مقصد را به خوبی بشناسد؛ یعنی بداند که مقصد سفر دقیقاً کجاست و چه خصوصیاتی دارد و برای توقف در آن جا چه نیازمندی هایی ضروری است.
۲- برای رسیدن به آن مقصد باید از چه راهی گذشت که از یک سو نزدیکترین راه باشد و از سویی دیگر هیچ خطر و آسیبی برای مسافران ایجاد ننماید.
۳- میزان توانمندیهای همراهان و مسافران را بشناسد تا برای زمان سفر، میزان باری که باید همراه داشته باشند، قوت و غذایی که باید به همراه آورند، راهنمایی لازم ارائه کند.
۴- از چنان امانتداری و سلامت نفس برخوردار باشد که هدفی جز خدمت و رساندن همراهان به مقصد در ذهن خود نپروراند و هیچگاه خیانت به آنان را در ذهن خود راه ندهد.
۵- از چنان سلامت فکر و استواری اندیشه برخوردار باشند که در تشخیص راه از چاه دچار خبط و خطا نشوند و همراهان خود را به جای رستگاری و رساندن به مقصد در پرتگاه سقوط و نگونساری نیاندازند.
مثال ما آدمیان مثال همان مسافرانی است که نه به درستی می دانند که در مسیر زندگی خود چگونه باید رفتار کنند و نه می دانند که فرجام سفر این جهانی تا کجاست و دقیقاً پس از مرگ خود به کجا و چه جهانی وارد خواهند شد.
آیا به استثناء پیامبران تا کنون کسی پیدا شده که به ما بگوید که پس از مرگ با جهانی به نام برزخ روبرو خواهیم شد و پس از آن، جهان با همه عظمت و بزرگیاش فروخواهد پاشید و همه آدمیان از آغاز خلقت تا پایان آن در صحرای محشر حاضر شده و به تمام اعمال خُرد و کلان آنان رسیدگی می شود و شماری در بهشت متنعم و بسیاری در جهنم معذب خواهند شد؟!
از سویی دیگر، دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم بی شباهت به دریای پر تلاطم یا بیابان پر خطر نیست. این که در متون دینی پیوسته از خطر فریب دنیا و پنهان بودن سمّ آن سخن به میان آمده و ساکنان در آن به مثابه افراد غرق شده در گرداب دانسته شده، همین نکته است.
به تصریح قرآن این تنها خداوند است که اسرار وجود آدمی و رخنههای وجود او را می شناسد: « وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ و ما انسان را آفریده ایم و می دانیم که نفس او چه وسوسه ای به او می کند، و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم»
و از آن جا که پیامبران نزد خداوند شاگردی کرده اند به نیکی می دانند که آدمیان در سفر طولانی خود به سوی حیات جاودانی چه توشه هایی را باید به همراه خود بردارند و خود را در این مسیر در برابر چه آفاتی بیمه نمایند.
حقایق و تجربیات تاریخی نشان می دهد که هیچ کس بسان پیامبران از سلامت و طهارت کامل نفسانی برخوردار نبوده و نیستند و این تنها آن برگزیدگان الهیاند که به تصریح قرآن از بند هواهای نفسانی و فریب شیطان رها شده و هرگز خطا و خیانت در کار آنان راه ندارد.
از جمله شواهد خیرخواهی پیامبران نسبت به امتهای خود و بی توقع بودن آنان بهرغم کوشش بیتابانه برای هدایت امت، آن است که در سرتاسر عمر خود هیچگاه از مردم تقاضای مزدی برای رسالت نکردند و هیچ چشمداشتی از مردم نداشتند.
از دیگر سو، پیامبران هماره در بهرهمندی از سلامت فکری و درستی اندیشه برترینها در همه اعصار بودند و با حمایت الهی هرگز خبط و خطا در کار و منش آنان راه نیافت.
بر اساس همین منطق است که خداوند همزمان با تصمیم خود مبنی بر هبوط آدم به زمین، اعلام فرمود که پیامبران را به عنوان هدایتگران مردم به سوی آنان گسیل خواهد کرد و تنها کسانی که از آنان پیروی کنند، به سعادت و رستگاری خواهند رسید:
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یأْتِینَّکمْ مِنِّی هُدًی فَمَنْ تَبِعَ هُدَای فَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ: فرمودیم: «جملگی از آن فرود آیید. پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد، آنان که هدایتم را پیروی کنند بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد.»
جالب آن که قرآن در جایی دیگر، پس از یادکرد داستان کشته شدن هابیل به دست برادر خود قابیل، اعلام کرد که خداوند کلاغی را فرستاد تا به او نشان دهد که چگونه جسد برادر خود را در خاک دفن کند.
معنای این امر آن است که از نگاه خداوند، آدمیان برای اداره أمور جاری زندگی و آن چه که به چند و چون زندگی در این دنیا بازگشت دارد، نیاز به هدایت پیامبران ندارند و مردم میتوانند با تکیه به عقل، علم و تجربه و البته با حمایت غیر مستقیم الهی که گاه با گسیل کردن اشیاء هستی یا از رهگذر الهام انجام میپذیرد، بر مشکلات خود فائق آیند، اما برای راهیابی به هدایت و تربیت چارهای جز گسیل داشتن پیامبران نیست./۱۳۲۵//۱۰۲/خ