کپیهای بیچون و چرا از غرب مانع استقلال علمی
اشاره: رهبر معظم انقلاب در دیدار شرکت کنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا»(22/07/94) فرمودند «نسل جوان دورهی ما یعنی شماها، میتوانید این افتخار را برای خودتان به ثبت برسانید که شما نسل جوانی بودید که توانستید کشور را به مراحل بزرگ پیشرفت علمی برسانید؛ این افتخار، خیلی افتخار بزرگی است. نسل جوانِ امروز، میتواند این افتخار را برای خودش جلب بکند که به جای اینکه به شکل تبعی دنبالهی دیگران باشد، عزّتمندانه توانسته پایههای استقلال علمی و پیشرفت علمی را در این کشور محکم کند و کار کند و تلاش کند. این افتخار میتواند برای نسل جوان دورهی ما و دورههای اوّلیّهی انقلاب باشد».
از راهکارهایی که برخی کارشناسان در زمینه ایجاد استقلال علمی در کشور مطرح می کنند می توان به «تبیین و تعریف جایگاه علم و علمآموزی»، «یافتن استعدادهای علمی»، «استفاده از دانشهای موجود در جهان» اشاره کرد.
به هر حال به گفته برخی کارشناسان هنوز ابتدای راه ایجاد استقلال علمی در کشور هستیم؛ بنابراین باید به این بصیرت تاریخی برسیم که غربی به جای ما فکر نمیکنند، بلکه آنها به دنبال بسط اهرمهای قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خودشان هستند، بنابراین ما باید به این بصیرت تاریخی برسیم و باور کنیم که «ما میتوانیم».
این دغدغه ها سبب شد تا خبرنگار خبرگزاری رسا برای تحلیل و بررسی موانع، راهکارها، فرصت ها و تهدیدهای موجود در زمینه استقلال علمی بومی در کشور با حجتالاسلام والمسلمین مهدی برهان مهریزی استاد حوزه و دانشگاه، مدرس مؤسسه امام خمینی(ره) و دکترای فلسفه تطبیقی گفتوگو کند.
وی بر این باور است که مشکل اساسی در زمینه ایجاد استقلال علمی در کشور این است که برخی اندیشمندان ما از غرب کپیبرداری میکنند و همان مواجههای را که غرب با دین دارد میخواهند با اسلام داشته باشند، در حالی که آن مواجهه را اندیشمندان و عالمان ما نمیتوانند با دین اسلام داشته باشند، چون دین اسلام تعارضی با دین و عقل ندارد، اما دین غربی چون دست ساز بشر است با عقل در تعارض است و نمی تواند پاسخگوی نیاز بشری باشد.
متن کامل این گفتوگو در زیر تقدیم شما خوانندگان محترم می شود.
رسا- موانع استقلال علمی در کشور را تبیین بفرمایید.
به نظر میرسد که اولین نقطهای که باید در بحث استقلال علمی مطرح شود مفهومشناسی استقلال علمی است، یعنی اگر بخواهیم به این بحث سیر منطقی بدهیم، اول باید مفهومشناسی استقلال علمی را مطرح کرده و سپس ارکان آن، شرایط و موانعش را بررسی کنیم.
اگر بخواهیم اصطلاح استقلال علمی را تعریف کنیم، یعنی روی پای خود ایستادن، تکیه بر دیگران نداشتن در عرصههای علمی به این معنا که ما در مبانی و دیدگاههای علمی، وابسته و غیر مستقل نیستیم، روی پای خود ایستادهایم، نه به این معنا که هیچ گونه ارتباطی با عرصه علمی کشورهای خارجی نداشته باشیم، بعضی شاید تصور کنند که استقلال علمی یعنی اینکه ما هیچ کاری به عرصههای علمی اروپا و امریکا نداشته باشیم، این منظور نیست.
بر اساس مبانی رهبر معظم انقلاب که در بحث جنبش نرم افزاری فرمودند، ما باید مانند زنبور عسل باشیم، چه علوم انسانی و چه علوم غیر انسانی و تجربی، باید ببیند که غرب چه پیشرفتهایی داشته است، مانند زنبور عسل بخشهای خوب و مفیدش را بگیریم و بخشهای مضرش آن را کنار بگذاریم؛ استقلال علمی به این معنا نیست که درِ دانشگاهها و حوزه را ببندیم و هیچ گونه علمی را از غرب و اروپا و دیگر کشورهای آسیایی نپذیریم؛ پس استقلال به معنای روی پای خود ایستادن، تکیه بر دیگران نکردن در مسائل علمی است، نه به این معنا که هیچگونه استفادهای از عرصه علمی دیگران نکنیم.
البته یک ارتباط تنگاتنگی در استقلال عملی و دیدگاه های مرتبط با علم دینی وجود دارد؛ یعنی اگر دین را مستقل بدانیم، علم نیز مستقل است، اعم از این که علم تجربی باشد یا انسانی. بدیهی است که استقلال، به معنای بی نیازی از دانش دیگر کشورها نیست. در این راستا بین اندیشمندان مانند علامه آیت الله مصباح و حضرت آیت الله جوادی آملی و فرهنگستان اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ اما به استقلال علمی ضرری نمی رساند. در واقع یک نوع همخوانی بین علم و دین است. وقتی میگویم استقلال علمی در دیدگاه این بزرگواران، یعنی استقلال علمی که جدای از دین نیست.
بعضی هم مانند آقای پایا، سروش و دیگران میگویند که چه کسی گفته است که علم با دین همخوانی دارد؟ در هر صورت این استقلال علمی که میگوییم ارتباط تنگاتنگی با بحث علم دینی دارد، یعنی از یک جهت دینمان دین مستقلی است و از جهت دیگر توصیه به استقلال دارد، پس علممان هم علم مستقلی میشود.
رسا- ارکان استقلال علمی چیست؟
ارکان استقلال در دو بعد فردی و اجتماعی مطرح است. در بعد فردی اگر بخواهیم وارد بحث ارکان استقلال علمی بشویم، یک مقدمهای لازم است. هر عمل و فعل اختیاری اعم از جوارحی یا جوانحی، مسبوق به بینش، گرایش، انگیزش است. بینش همان شناخت و تصور کار و نتیجه کار است. گرایش همان علاقه است که انسان حب و شوق برای انجام آن کار داشته باشد، سپس ترکیب این شناخت و علاقه، انگیزه شده و انگیزه محرک انسان برای انجام کار میشود؛ البته توانش و قدرت بر انجام کار نیز شرط است. در درجه نخست آحاد جامعه باید مراحل استقلال علمی که نوعی کنش است را داشته باشند.
بدیهی است که ارکان استقلال در بعد اجتماعی هم به لحاظ سخت افزار و هم نرم افزار باید مد نظر باشد. در بعد سخت افزار، ابزار نیروی انسانی متعهد و متخصص و محتوای علمی دو رکن اساسی است که به ظرفیت و قابلیت این دو رکن در جامعه اسلامی ایران وجود دارد، اما در بعد نرم افزار که باور و فرهنگ استقلال است به نظر میرسد مشکلاتی وجود دارد که بخش عمده آن به سیاست گذاری دولت ها وابسته است. اگر دولتی معتقد به «ما میتوانیم» باشد بدیهی است که استقلال علمی تحقق می پذیرد اما اگر دولتی معتقد به «ما میتوانیم» نباشد روشن است که استقلال شکل نخواهد گرفت و پیامد شوم عدم استقلال علمی، عدم استقلال عملی است.
به نظر می رسد که کشور اسلامی ایران در عرصههای علمی، چه علوم تجربی و چه علوم انسانی، دارای محتوا غنی است. ما باید دنبال به فعلیت رساندن این محتوا و پرورش نیروی انسانی متعهد و متخصص باشیم. در گام بعدی ایجاد دولت خود باور و دارای عزت نفس.
ما درباره محتوا مشکلی نداریم و اگر مشکلی هست در برداشت صحیح از این محتوا است که باید کار شود. رکن دیگر اندیشمندانی هستند که بخواهند از محتوا این آموزههای علمی را در بیاورند، یک بخش در واقع بخش محتوا است، متن است، افق متن است، که هست، یکی هم افق ذهن اندیشمند است که بتواند از متن این آموزهها را در بیاورد و اقتباس کند؛ این را هم داریم یعنی در علوم تجربی هست، البته نه به معنای اینکه بخواهد از دین در بیاید، چون نگاه بنده این نیست که محتوای علوم تجربی در دین وجود دارد، اما جهانبینی توحیدی و نظام ارزشی شیعی، در تولید و مصرف این علوم نقش بسزایی دارد. کسی که خداشناس است وقتی به ستارهها نگاه میکند فرق میکند با کسی که خدا شناس نیست، آن دنبال این است که تفسیر مادی و ماتریالیستی ولی آن یک به دنبال تفسیر الهی است؛ در هر صورت ما محتوا و اندیشمندان را داریم، البته ما محتوایی که میگوییم که در علوم تجربی داریم، محتوایی است که تجربی است و باید به دست بیاورند، یعنی میخواهیم بگوییم که محتوا را در اولی، بخشی مربوط به اندیشمندانی میشود که این قابلیت را داشته باشند و بتوانند در علوم تجربی کار کنند؛ این را ما داریم، اندیشمندانش هم هستند و محتوایش هم هست. منتهی آماده سازی فضا و دیگر برنامه ها به دست سیاست گذاری دولت هاست.
رسا- میشود گفت که تا به حال وابستگی مطلق داشتهایم؟
وابستگی را داشتهایم، منتها ریشه این وابستگی عدم باور به استقلال است به ویژه در دولت مردان. چرا که برخی دولت مردان به صراحت در علوم انسانی گفته اند که علوم انسانی اسلامی نداریم، چه رسد به علوم تجربی. این افراد به این باورند که باید سر سفره غرب بنشینیم و هر محتوایی که سر این سفره بگذارند ما باید بخوریم؛ در واقع ریزه خوار غربیها باشیم.
ما هنوز به نیروهای جوانمان اعتماد پیدا نکردهایم، هر چند در برخی دولت ها یک خود باوری به نیروهای جوان داده شد و رشد خوبی هم داشتیم. در علوم تجربی مانند نانو، هوا و فضا، پزشکی و داروسازی خیلی خوب پیشرفت کردیم منتها سرعت پیشرفت اخیرا کند شده است. البته باز متذکر می شوم ما باید مانند زنبور عسل باشد و از علوم دیگران چه تجربی چه انسانی بهره ببریم.
اسلامیسازی علوم نیز به همین معنا و به نوعی اسلامی سازی علوم همان استقلال علمی است؛ زیرا محتوای غنی که داریم و باید تولید کنیم و به مصرف درست برسانیم، نه اینکه بیاییم غنی سازی را تا نزدیک 90 درصد برسانیم و بعد از آن بمب اتم درست کنیم، چنین چیزی را ما معتقد نیستیم.
استقلال علمی و اسلامی سازی علوم مطالبه رهبر معظم انقلاب است و ما میتوانیم از جهت علمی استقلال داشته باشیم؛ در علوم تجربی پیشرفتهایی داشتهایم، در علوم انسانی هم خیلی انتظار بیش از این بوده است و محتوا را داریم و هنوز پیشرفتمان شاید به مرحله تولید قوی نرسیده است و اندک مؤسساتی در قم هستند که در صدد هستند که به این مطالبه مقام معظم رهبری پاسخ مثبت داده باشند.
کار نشده است و کارهایی هم که شده است آنچنان اثرگذار و به روز نیست؛ مجموعهای نیست که بتواند کار را قشنگ و زیبا کند؛ محتوا را دارند، از روایات استفاده میکنند، میگویند و بیان میکنند، اما به خوبی نتوانسته اند کارهای خود را به روز کنند و ترویج بدهند تا مثلا دانشجویی که در پی کسب اطلاعاتی در زمینه اقتصاد اسلامی است، از آن استفاده کند؛ متأسفانه این ضعف حوزه است که ادبیاتش ادبیات سنتی است و نتوانستهاند که ادبیات به روز باشد که سیاست، اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی را ارائه بدهد؛ ناگفته نماند که کار شده است، کارهای خوبی هم شده است، اما هنوز به روز نشده است.
رسا- شرایط به فعلیت رسیدن استقلال علمی در کشور را بیان بفرمایید.
بیان شد که استقلال علمی و عملی ظرفیت و قابلیتش هست؛ شرایط استقلال علمی این است که افراد باید نسبت به استقلال علمی بینش و گرایش صحیح داشته باشند، وقتی بینش و گرایش صحیح داشته باشند باور درست هم دارند؛ یعنی فرد باید بداند که در روایات ما اقتصاد اسلامی، جامعهشناسی اسلامی و روانشناسی اسلامی موجود است؛ این بینش باید ایجاد شود، وقتی این بینش درست شکل بگیرد، علاقه حاصل می شود و نتیجه ترکیب این دو منجر به «باور» میشود؛ پس مرحله اول آن بینش باید ایجاد شود که نیست، یعنی بعضی نمیدانند، شناخت ندارند، شاید حوزوی هم باشند، ضرورتاً این نیست که دانشگاهی باشند، اصلاً میگوید که مگر میشود که اقتصاد اسلامی داشته باشیم؟ اعتقاد که هیچ، اصلاً نمیداند؛ تا این شناخت ایجاد نشود شوق هم ایجاد نمیشود؛ علاقه که ایجاد شود، هر چه معرفت به این بیشتر شود که ما میتوانیم از جهت علمی مستقل باشیم، شناخت پیدا کنیم.
ضرورت دارد که ما از دارایی های علمی خودمان بینش صحیحی ایجاد کنیم؛ دوم اینکه گرایش به این داشته باشیم که هر چه بینش قویتر باشد گرایش هم قویتر میشود، نتیجه میشود که ما باور داشته باشیم که علمی داریم، یعنی شرط استقلال علمی باور است که پیشفرضش همان بینش و گرایش به دارایی علمی است.
سومین گام «توانش» است که ما قدرتش را هم داشته باشیم؛ در علوم تجربی یک سری ابزار میخواهد که شاید آن ابزارها را نداشته باشیم و باید ایجاد کنیم، اما در علوم انسانی توانش را هم داریم؛ شرط چهارم هم این است که جلوی نفوذ بیگانه را بگیریم، چون بیگانه در همه عرصهها اعم ازبینش، گرایش و توانش افراد نفوذ می کند.
بعضی متأثر از غرب میگویند که نمیتوانیم مستقل علمی باشیم، از اینکه نمیتوانیم نه اینکه بحث توانستن باشد، بلکه میگوید که ما محتوا و دارایی علمی نداریم، قرآن و روایت چطور میخواهد از نظر علمی ما را راهبری کند؟ اگر میتوانستند در این سی سال شده بود! بعضی اوقات طرف نمیداند، بعضی اوقات انحراف پیدا میکند، میخواهم بگویم که نفوذ موجب انحراف میشود، حالا در بینش یا گرایش؛ پس شرط عدم نفوذ باید باشد.
نفوذ که میگوییم گاهی اوقات در بینشها، گاهی اوقات در گرایشها است، گاهی اوقات در توانشها است، نفوذ در بینش این است که مثلاً در علوم انسانی دیدگاه ولایت فقیه را طوری وانمود میکند که میگوید که پیامد این نظام ولایت فقیه شما جز دیکتاتوری چیزی نیست؛ نمونه بارز این دیدگاه آقای کدیور است که می گفت مگر مردم ما محجور هستند؟؛ خوب این انحراف است و این انحراف در بینش است.
رسا- استقلال علمی چه ارتباطی با استقلال عملی دارد؟
به یک اعتبار استقلال علمی، در مقابل و در عرض استقلال عملی است، اما به اعتبار دیگر مقدمه استقلال عملی است، از آن جهت که علم زمینة عمل است، یعنی شما اگر بخواهید در عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، هنر، تکنولوژی و ... استقلال داشته باشید، زمینهاش استقلال علمی است، حالا علمی را هم که میگوییم اعم از علم تجربی و انسانی است.
رسا- استقلال علمی چگونه به استقلال عملی منجر می شود؟
از آن جهت که بینش مقدمه کنش است و برای تحقق کنش و عمل باید در گام نخست بینش داشت، استقلال علمی به نوعی زمینهساز استقلال عملی است، اما بدیهی است هر قدر بینش قوی تر باشد و استقلال بینشی داشته باشد، در مقام عمل استقلال بیشتر خواهد شد. در واقع استقلال در هردو عرصه مقول به تشکیک است. البته استقلال علمی شرط لازم استقلال عملی است، و شرط کافی نیست، چرا که برای تحقق کنش علاوه بر بینش، گرایش و انگیزش، و توانش در مقام عمل لازم است. در واقع علاقه و گرایش آحاد جامعه، و اراده و انگیزه عمومی برای استقلال شروط لازم هستند. به بیان دیگر علاقه و باور عمومی برای استقلال شرط لازم و راه عملی شدن استقلال عملی است.
رسا- پدیده نفوذ چه تأثیری در روند استقلال علمی در کشور داشته است؟
وقتی در بینشها نفوذ شد در باورها هم ایجاد میشود، بعد توانش هم پایین میآید و سبب می شود که شخص باور کند که «ما نمیتوانیم»؛ این جریان ریشه در این دارد که دشمن در بینشها، گرایشها باورها نفوذ کرده است، برای همین شخص به این نتیجه میرسد که «ما نمیتوانیم».
رسا- برای مقابله با این پدیده باید چه اعمالی انجام دهیم؟
راه مبارزه با دیدگاه «ما نمی توانیم»، مبارزه با دشمن بیگانه و اتکا به نیروی خودی و خود باوری در سایه توکل به خدا است.
یکی از اقوام نزدیک ما از نخبهها است، مدال طلا آورده است، میگفت که ما 9 نفر بودهایم، اوایل که با هم بودیم، هشت نفر اهل نماز و اعتقادات بودند، اما از آن 9 نفر الان فقط دو نفر در دکترا باقی ماندهایم و هفت نفر در عرض هفت سال که در محیط دانشگاه ما رفتهاند اعتقاداتشان، شناختها و بینشها و گرایشاتشان و باورهایشان سست شده است و چهار نفر به خارج از کشور رفتهاند؛ فقط سه نفر ماندهاند که از آنها دو نفر هم میخواهند بروند.
این بحث فرار مغزها همینجا شکل میگیرد که دشمن در بینشهای افراد و باورهایشان نفوذ میکند و سبب رنگباختگی اعتقادی اشخاص می شود و موجب می شود مدام با خود بگویند «ما نمیتوانیم»، اما غرب میتواند، پس به غرب برویم؛ البته بعضی اوقات برخوردهای سلیقهای افراد در بحث استقلال علمی نقش بسیاری دارد، همچنین نقش دولت در این عرصه و اینکه چگونه با یک نخبه، مجموعه و مخترع یا با کسی که در علوم انسانی قلم زده است مواجه شود، بسیار کلیدی و مهم است.
رسا- نقش دولت در زمینه ایجاد استقلال علمی در کشور چیست؟
دولت چه در عرصه فردی چه اجتماعی به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش دارد. آماده سازی فضای مناسب برای تولید محتوای علمی و پرورش نیروهای متعهد و متخصص و...
دولت باید فرد نخبه به لحاظ معیشت، منزل و کارش تأمین کند؛ این کار هزینه زیادر هم برای دولت ندارد مثلاً دو هزار نخبه را تأمین کند، اما این کار سست صورت گرفته است. در علوم انسانی هم خیلی بها نمیدهند، مثلاً برای کسی که کتابش در کتاب سال حوزه برگزیده میشود چکار میکنند؟ یک مبلغی میدهند و بعد هم طی سال احوال فرد را هم نمیپرسند که ادامه دادی یا ندادی؟ خیلی برنامه منسجمی برای این ندارند که اثری یک کسی مینویسد، یک کاری میکند، علوم انسانی حرفی داشته باشد؛ یعنی بیبرنامگی، دلسرد کردن، بیتدبیری، برخورد نامناسب از موانع هستند، اینها را میتوانیم ریز کنیم که برخی در دست دولت است، بخشی در دست جامعه علمی است.
رسا- در صورت امکان به آسیبهای علوم غربی که در کشور هست اشاره بفرمایید.
در علوم غربی، چه علوم انسانی و چه علوم تجربی، علوم تجربیاش کمتر، حالا علوم انسانیاش، در درجه اول مبنایش، مبنای ماتریالیستی و بعد اومانیستی است، یعنی هیچ اعتقادی به جهانبینی توحیدی ندارند و نظام ارزشیشان هم نظام ارزشی درستی نیست، یعنی هستها، هستهای دنیایی و مادی است که جهانبینیشان میشود، نظام ارزشیشان هم بایدهای دنیوی است، طبیعتاً وقتی هستها و بایدها مادی و دنیوی میشود نقش موثری در علوم برخاسته از اینهاست دارد، نه اینکه پایهاش باشد بلکه متأثر از این علوم است طبیعتاً علومی نیست که بخواهد ماندگار باشد، چون خدایی نیست که بخواهد ماندگار باشد، دوامی ندارد، پیشرفتی هم نمیتواند بکند، لذا میبینیم که لیبرالیسم، مارکسیسم شکست میخورد؛ یعنی اینکه میگوییم دوام و ثبات ندارد بخاطر اینکه آن پایههای جهانبینی و نظام ارزشیاش پایههای درستی نیستند، اگر بخواهند درست باشند مؤثرند در اینکه بخواهند دوام داشته باشند درست شوند.
ما معمولاً در دانشگاههایمان علوم انسانیمان که معمولاً غربی است یعنی ریزهخوار سفره غربیها هستیم و از اضافاتشان استفاده میکنیم و به به و چه چه میکنیم.
رسا- دیدگاه غربی به مبانی دین داشتن چه پیامدهایی را در پی دارد؟
مشکل اساسی که در غرب، اندیشمندان ما در علوم انسانی وعلوم تجربی این است که نحوه مواجههشان با دین، برگرفته از نگرش غرب است؛ خوب غرب دین را چطور دیده است؟ علم و عقل را در تعارض با دین دیده است، یعنی در غرب دیدهاند که در قرون وسطی میگویند که زمین مسطح است، بعد کپلر و کپرنیک و گالیله ثابت میکنند که کروی است، بعد حوزه علمیه مسیحیت کپلر و کپرنیک را برای این ایده اعدام میکند و گالیله هم توبه میکند که اعدام نمیشود؛ به بیان دیگر غرب علم را در تعارض با دین می بیند.
مشکل این است که اندیشمندان ما که از غرب کپیبرداری میکنند و همان مواجههای را که غرب با دین دارد میخواهند با اسلام داشته باشند، در حالی که آن مواجهه را اندیشمندان و عالمان ما نمیتوانند با دین اسلام داشته باشند، چون دین اسلام تعارضی با دین و عقل ندارد؛ کل نکته هم در این نهفته است که آن دین چون تحریف شده و دست ساز بشر است برایش این مشکل پیش آمده است، اما این آسیب در اسلام نیست چون از تحریف مصون بوده است و چون از تحریف مصون بوده است پس دین تعارضی با عقل و علم ندارد و آموزههای اجتماعی هم دارد، پس استقلال علمی میتواند داشته باشد.
اتفاقاً آنها نمیتوانند استقلال علمی داشته باشند چون دینشان تحریف شده است، در حوزه علوم انسانی که قطعاً نمیتوانند در تجربه هم تا آنجایی که تجربه بهشان اجازه میدهد و ثبات هم ندارد؛ تا آنجا که پیشرفت علمیشان اجازه میدهد؛ لذا خداوند از جهت محتوا ما را کامل کرده است، اما متأسفانه ما اهل آن نیستیم که از این محتوا استفاده کنیم.
این هم آسیب جدی است که نحوه مواجهه اندیشمندان ما با دین نحوه درستی نیست و برگفته از غرب است.
رسا- با سپاس از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید./841/گ ۴۰۲/س