«اصالت تکامل» زیر تیغ تبلیغات بانکی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در شماره نخست این یادداشت اشاره شد که شیوه بنیادین در تبلیغات جهان امروز بر اساس یک فرمول واحد واقع شده که هیتلر در کتاب «نبرد من» عنوان میکند، و آن عبارت است از: «وقتی می واهید جامعه ای را به سوی چیزی بکشید، حیوانی ترین و پست ترین غریزه او را نشانه پروپاگاند یا تبلیغات خود قرار دهید. غده آب دهان او را برای یک آگهی کنسرو و غریزه جنسی او را برای آگهی یک جوراب یا یک اتوموبیل آخرین سیستم تحریک کنید». و در ادامه سه سوال مطرح شد که به سوال اول در حد توان و مجال آن یادداشت پاسخ داده شد و آن سوالات عبارت بود از: «اولا؛ چرا رسانه های ما از این فرمول واحد جهانی که در تضاد با آموزه های شریعت اسلام و اصول و اهداف حکومت اسلامی است بهره می جویند؟ ثانیا؛ چه کسانی مهم ترین نقش را در بزرگ نمایی و پررنگ شدن افراطی بانک ها ایفا میکنند؟ ثالثا؛ هدف آنها از این «مطرح کردن» و «بزرگ نمایی» چیست و چرا این کار را می کنند؟».
یادداشت پیشرو درصدد پاسخگویی به سوالات دوم و سوم است.
شاید در اول کار پاسخ به پرسش دوم ساده به نظر برسد و بیدرنگ آنچه که در پاسخ به ذهن متبادر شود، نقش رسانه ها باشد. البته این پاسخ اشتباه نیست اما کافی هم نیست. آری، رسانه ها بزرگترین مبلغان بانکها هستند و آن هنگام که در ربوی بودن بخش بزرگی از فعالیتهای بانکی مقداری تامل شود باید در جمله پیشین تکمله ای را اضاف کرد؛ رسانهها بزرگترین مبلغان معاملات ربوی هستند.
شاید بیان فوق با این صراحت به مذاق خیلی ها خوش نیاید، اما حقیقت است. رسانه ها با پروپاگاندای رسانه ای و «تکرار» که از شیوه های تبلیغات است این نقش را به عهده گرفته اند. شاید زمانی که مجله یا روزنامه ای را تورق و یا صفحات وب و رسانه های مجازی را بازدید کرده اید این نکته را دریافته اید که بخش های جذاب و پربازدید اکثر آنها تخصیص یافته به تبلیغات، و به طور خاص تبلیغات بانکی.
همانگونه که گفته شد این پاسخ که رسانه مهم ترین نقش را در بزرگنمایی بانکها ایفا می کند صحیح اما ناکافی است. پس دوباره پرسش خود را تکرار می کنیم؛ چه کسانی مهم ترین نقش را در بزرگنمایی و پررنگ شدن افراطی بانکها ایفا میکنند؟ این بار باید به پشت پرده و کارگردانان این شوی تبلیغاتی رسانه ای نظر کرد و پاسخ را در جریان کاپیتالیسم و امپراتوری رسانه ای جستجو کرد. در واقع با تبیین این پاسخ به جواب سوال سوم نیز خواهیم رسید.
کاپیتالیسم یا سرمایه داری بر تعداد کثیری از رسانه ها اشراف مستقیم و یا غیر مستقیم دارد. همانگونه که در شماره نخست این یادداشت اشاره شد، اگر بشود لفظ «سالم» را بر رسانه های ایران اطلاق کرد، رسانه های ما نسبت به دیگر رسانه های جهان علی الخصوص دنیای غرب که در تحت اشراف کامل امپراتوری رسانه ای کاپیتالیسم قرار دادند، سالم ترین رسانه محسوب میشوند اما با این وجود هنوز نتوانسته اند که از اشراف کاپیتالیسم خارج گردند و بسیاری از آنها موجودیت و دوام خویش را مدیون جریانات سرمایه داری یافته اند.
جریانات سرمایه داری که سر رشته آنان، مستقیم یا غیر مستقیم، به خود بانک ها برمی گردد و بسیاری از افراد این جریان سهام داران و مالکان بانک ها هستند یا بلاواسطه عده ایی از رسانه ها را تحت مدیریت و اشراف دارند و یا تعداد کثیری از رسانه ها جیره خوار آنان اند و برای بقای خویش همواره باید تن به خواسته های آنها دهند تا مبادا ارباب بر ایشان سخت گرفته، ارتزاق و بقایشان با خلل مواجه شود.
در این فرایند، رسانه ها با فاصله گرفتن از رسالت ذاتی خویش به پیاده نظام جریان کاپیتالیسم مبدل گشته و تمام همت آنان در جهت معرفی هرچه بیشتر و پرنگ کردن نمادها و پایگاه های این جریان خرج می شود تا بدین وسیله هم اهداف اربابان و هم حوائج مالی خویش را برطرف کرده، موجودیت و بقای خود را تضمین کنند.
تا اینجا به اختصار تبیین شد که چه کسانی در پشت پرده این تبلیغات قرار دارند و نیز هدف رسانه ها از این بزرگنمایی و تبلیغات مشهود است. اما سوال دیگری که در این مقال جای طرح دارد، این است که چرا بستر و زمینه تبدیل رسانه ها به پیاده نظام های جریانات و کانونهای سرمایهداری در انقلاب اسلامی فراهم شده است؟ نقش وزارت ارشاد در این زمینه چیست؟ آیا این بسترسازی عمدی است یا به واسطه سهل انگاری و بی توجهی؟ این سوالات و سوالات مشابه دیگر، پرسش هایی است که مخاطب و پاسخگوی اولیه آن باید وزارت ارشاد باشد. مسؤولان این وزارتخانه باید در مقابل پروسه تبدیل رسانه ها به پیاده نظام کاپیتالیسم در قاموس نظام اسلامی پاسخگو باشند./۸۴۱/ی۷۰۴/س
حجت الاسلام داود موذنیان، پژوهشگر حوزه علمیه قم