انباشت و تحول مفهومی واژگان قرآنی درباره خانواده در تفاسیر
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کرسی ترویجی «انباشت و تحول مفهومی واژگان قرآنی درباره خانواده در تفاسیر؛ بررسی موردی قوامیت و نشوز»، با حضور محققان و اندیشمندان در سالن جلسات مرکز تحقیقات زن و خانواده برگزار شد.
فریبا علاسوند، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و نویسنده این مقاله علمی در ابتدای نشست به طرح موضوع پرداخت و اظهار داشت: این مقاله حاصل یک سال تحقیق در 100 عنوان تفسیر است.
وی با اشاره به عبارت «انباشت و تحول مفهومی»، ابراز داشت: واژه انباشت مفهومی برگرفته از متون انتقادی نسبت به نگرشهای مفسرین و فقهای اهل سنت از کتابهای ابو زيد عبد الرحمن بن محمد ثعالبى است، منتهی مراد من از محتوایِ «انباشت مفهومی» با آنچه مدنظر ابو زید است، تفاوتهای بسیاری دارد.
علاسوند با اشاره به مرادش از واژه «انباشت مفهومی»، گفت: در طول تاریخِ تفسیر، یک تراکم معنایی بر روی الفاظ قرآنی رخ داده است که به مرور و در طول تاریخ، تفاسیر ما در رابطه با ادبیات خانواده تا حدی از معنای موضوعله الفاظش در تلقی ذهن مفسران و تأثیری که در جامعه اسلامی گذاشته است، فاصله بگیرد.
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن خاطرنشان کرد: در تهیه این مقاله هفت واژه از واژگان قرآنی که در رابطه با خانواده وجود دارد، مورد بررسی قرار گرفته است اما محتوای این مقاله تنها شامل موضوعات قوامیت، نشوز و کلمات وابسته به آنها میشود.
وی با بیان این که مفسران قرآن کریم بر این باورند که باید به مراد اصلی خداوند متعال دست یابند، تصریح کرد: این مراد از معنای ظاهری لفظ تا بطن کشیده شده است. به همین علت روشهای تفسیری برای کاهش خطای فهم برپا شدهاند.
نویسنده این مقاله عنوان کرد: مسأله هرمنوتیکی ما پیچیدهتر از مسأله سایر علوم انسانی و حتی هرمنوتیک متون مقدس است.
وی با تأکید بر این که قرآن کریم نیز مانند هر متن دیگری ممکن است به شکل درستی فهم نشود، اظهار داشت: شخص غیر معصومی که در حال قرائت قرآن است، تحت تأثیر جنبههای شناختی، غیرشناختی و همینطور عنصر اراده و عاطفه قرار میگیرد، از این رو ممکن است این عناصر بر فهم او تأثیر بگذارند و آنچه که عیناً مدنظر نویسنده متن(خداوند متعال) بوده است، در ذهن مخاطب شکل نگیرد.
وی ابراز داشت: بخش اعظمی از انباشتها و تحول مفهومی در تفاسیر، استفاده مفسران از کلمات غیرمعصوم در فهم قرآن کریم است.
علاسوند تصریح کرد: چیزی بالغ بر 85 درصد از انباشتها و تحول مفهومی در تفاسیر مربوط به کتابهای اهل سنت رخ داده است در حالی که این مسأله در تفاسیر مفسران شیعی بسیار ناچیز است.
وی با بیان این که این مسأله دلایل بسیار زیادی دارد، خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین و اساسیترین علتهای به وجود آمدن انباشتها و تحول مفهومی در تفاسیر، مسأله عصمت صحابه است.
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده عنوان کرد: در کتابهای تفسیری اهل سنت به وفور به چشم میخورد که کردار، گفتار و تقریر صحابه مبنایی برای فهم قرآن کریم در نظر گرفته شده است.
وی با اشاره بر این که به طور قاطع میتوان گفت در بکارگیری کلمات و تعبیرات مربوط به آیات خانواده در تفاسیر مسلمین تغییر رویکرد جدی به وجود آمده است، گفت: با بررسیهای به عمل آمده، در میان تفاسیر 150 سال اخیر و تفاسیر پیش از آن، یک برش جدی ایجاد میشود.
ارائه دهنده این مقاله اظهار داشت: از ادوار گذشته تا به امروز در میان مفسران یک تغییر رویکردی در شرح مفهوم واژههای قرآنی به وجود آمده است.
وی با قرائت آیه «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ ...»، ابراز داشت: به عنوان مثال واژه «قَوّامُونَ» از گذشته تا به امروز در قرآن کریم وجود داشته است اما در برههای از تاریخ برای شرح مفهوم این کلمه یک نوع ادبیات بکار برده شده و در دورهای دیگر، ادبیات متفاوتی استفاده شده است.
علاسوند با بیان این که عبارات به کار برده شده در تفاسیر منجر به فرهنگیسازی جوامع اسلامی میشود، خاطرنشان کرد: بیتردید فرهنگ عمومی مسلمین با توجه به جایگاه قرآن، تفسیر و مفسران در فرهنگسازی اسلامی، میتواند از این ادبیات شکل بگیرد.
وی تصریح کرد: گرچه به نظر میرسد که واژه قوامیت اگر با حرف جاره «عَلی» ذکر شود، باید به معنای اقتدار و مدیریت باشد، اما بر اساس بررسیهای به عمل آمده، از یک سو کتب لغت چنین معنایی را تشریح نکردهاند و از سوی دیگر ادبیات کتب تفسیری در بیان مفهوم آن از واژههایی همچون سلطه، تأدیب، استبداد، مالکیت و مانند آن استفاده کردهاند.
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده عنوان کرد: در بررسی حدیثی از 263 مرجع به دست آمد که واژه «قوامون» در 123 مورد از آن احادیث با حرف «عَلی» به کار رفته است و در همه آن موارد، مراد حدیث؛ اقدام و قیام به امر معنا شده است.
وی گفت: از میان 123 حدیثی که همراه با حرف «عَلی» به کار رفتهاند، 111 حدیث وجود دارند که بر آیه «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ ...»، استدلال شدهاند که در سه عنوان، قوامیت مردان برای انفاق آنان بر زنان، نبود زمام طلاق به دست زنان و عدم قصاص مردی که همسر خود را از باب تأدیب کتک بزند، دستهبندی میشوند.
نویسنده این مقاله اضافه کرد: تعابیری که مفسران برای واژه «قوامیت» استفاده کردهاند، تعابیری به مراتب شدیدتر و رادیکالتر از تعابیری است که در کتب لغت و حدیث آمده است.
علاسوند در ادامه با اشاره به تعابیر مختلفی که در تفاسیر مسلمین آمده است، به تشریح آن عبارتهای پرداخت و اظهار داشت: آن معانی که برای واژه قوامیت در کتب لغت آمده است، کمتر از اصطلاحات و کلماتی است که در تفاسیر مختلف به آن اشاره شده است.
وی با قرائت آیه «... وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَ فَعِظُوهُن َوَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَ ...»، ابراز داشت: در آیات مربوط به نشوز چند واژه قرآنی وجود دارد که ادبیات تفاسیر در مورد آنها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده ادامه داد: دلیل این امر نیز میتواند به سبب وضوح آیات و فراوانی روایات تفسیری باشد.
وی خاطرنشان کرد: تنها تفاوتی که میتوان برای عبارات صالحات، قانتات، حافظات و نشوزهن در نظر گرفت است که تفاوت در تأکید بیشتر بر حقوق شوهران است.
ارائه دهنده این مقاله تصریح کرد: بررسی تفاسیر نشانگر آن است که مفسران متأثر از شرایط زمانی و مکانی خود با استفاده و بهرهگیری از مصادیق، مثالها و کلماتی که شاید در تلقی عرفی آن روز برای همگان معانی مبهمی نداشته است، این تعابیر را به کار بردهاند.
نقد حجتالاسلام جزایری بر مقاله خانم علاسوند
در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین سیدحمید جزایری، استاد حوزه و دانشگاه، به نقد مقاله ارائه شده از سوی فریبا علاسوند، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده پرداخت.
حجت الاسلام والمسلمین جزایری با بیان این که باید مشخص شود که نویسنده این مقاله در بیان توصیف است یا در مقام قضاوت قرار دارد، اظهار داشت: هر چند که محقق در صفحه چهارم این مقاله و همچنین در بیان و ارائه خود گفته است که در مقام توصیف قرار دارد، ولی در عمل، روح حاکم بر مقاله قضاوتی است، چرا که تعابیر به کار برده شده نوعی ارزشگذاری است و بر اساس پیشفرضی از یک مسأله جانب دارانه است.
وی ابراز داشت: در این مقاله از تعابیری استفاده شده است، اما لوازم آن عبارتها پذیرفته نشده است. هنگامی که شما از یک واژه استفاده میکنید باید لوازم و فرهنگ او را نیز بپذیرید، در غیر این صورت مقاله شما نقض میشود.
استاد حوزه و دانشگاه با قرائت عباراتی از متن مقاله، تصریح کرد: در متن مقاله آمده است که تأثیر عوامل غیرشناختی منجر میشود معنایی که خداوند متعال از واژهای اراده کرده است، توسط شخص برداشت نشود. اما باید معین شود که این مسأله به نحو امکان است یا وقوعی؟!
وی افزود: در صفحه 1 بیان شده است که «عدم برداشت صحیح مراد خداوند حاکی از امکان دخالت عناصر غیرشناختی در فهم مطالب است»، این عبارت، مطلب درستی است، ولی صرف ادعای امکان، مشکلی را دوا نمیکند، چرا که باید فعلیت آن امر نیز به اثبات برسد.
حجت الاسلام والمسلمین جزایری خاطرنشان کرد: محقق در مقاله تصریح میکند که تأثیرگذاری غیرشناختی، مسألهای فراگیر و گسترده است و به نوعی تمام تفاسیر و مفسران را درگیر خود کرده است. به نظر بنده باید گفته میشد «که این مسأله اجمالاً تأثیرگذار بوده است و در مواردی نیز به فعلیت رسیده است».
وی عنوان کرد: هر چند که نویسنده مقاله به درستی در یکی از پاورقیهای مقاله ذکر کرده است که «من نمیخواهم لابدیت عدم امکان قرآن را بسازم»، اما باید توجه داشت که مقصود مفسر در تفسیر قرآن کریم، کشف مراد خداوند متعال است، اما این که آیا در واقع نیز به این مهم میرسد یا خیر، سخن دیگری است. در حالی که بر اساس پیشفرض مقاله، کشف مراد خداوند دست نیافتنی است.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: تلاش مفسر این است که از شرایط مکانی، زمانی و پیشینههای ذهنی خود دوری کند و صرفاً بر لغت و اسلوبهای ادبی تکیه کند و بر متون کهن و اشعار جاهلی مراجعه کند تا بتواند مبنای واژهای را در عصر نزول کشف کند نه در عصری که حضور دارد.
/878/پ۲۰۱/ی