۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۴:۲۰
کد خبر: ۵۵۷۵۲۹
یادداشت؛

بازی تمام شد!

اظهارنظر وقیحانه «ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه در حالی است که وزارت خارجه این کشور، سخنان وزیر را کامل کرده و طی بیانیه‌ای، برنامه موشکی کشورمان را مغایر با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و عامل «بی‌ثباتی منطقه» برشمرد.
نشر فرانسه

به گزارش خبرگزاری رسا، اظهارنظر وقیحانه «ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه که ایران اسلامی را بین «به رسمیت شناختن نگرانی‌ها درباره برنامه موشکی» یا «مواجهه با تحریم‌های احتمالی» مخیر کرده است، در حالی است که وزارت خارجه این کشور، سخنان وزیر را کامل کرده و طی بیانیه‌ای، برنامه موشکی کشورمان را مغایر با قطعنامه 2231 شورای امنیت و عامل «بی‌ثباتی منطقه» برشمرد. 

این بیانیه همچنین، به نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی در سوریه، عراق، لبنان و یمن نیز نقبی زده و ادعا کرده است «اقدامات منطقه‌ای ایران، تبعات ثبات‌زدایی برای منطقه داشته‌اند» !

با مرور مواضع دو سال گذشته اروپا و آمریکا، مشخص می‌شود که کلیدواژه‌های «برنامه موشکی»، «اقدامات و نفوذ منطقه‌ای»، «نقض قطعنامه 2231» و «تحریم»، بیشترین فراوانی را در ادبیات مقامات غربی داشته است. سؤال اینجاست که با وجود خطرات روزافزونی که در اطراف مرزهای ایران وجود دارد، ازجمله خریدهای میلیارد دلاری تسلیحاتی توسط دشمنان مرتجع کشورمان، باقی ماندن تهدید تروریست‌های اجاره‌ای تکفیری و رجزخوانی رژیم صهیونیستی برای اقدام علیه ایران اسلامی ازیک‌طرف، و مطابقت کامل برنامه دفاعی – تهاجمی نظام با معیارهای بین‌المللی در خصوص پایبندی به عدم توسعه سلاح‌های کشتارجمعی از سوی دیگر، چرا با نعل وارونه برنامه نظامی جمهوری اسلامی با چماق تحریم، به‌عنوان «تهدید» و «عامل بی‌ثباتی» در منطقه جلوه داده می‌شود، ولی حجم گسترده چالش‌ها و تهدیدات از جانب عربستان و شرکایش، نه‌تنها عامل تنش و تهدید در غرب آسیا معرفی نمی‌شوند، بلکه حتی مفتخر به دریافت مدال «متحد منطقه‌ای» نیز می‌شوند ؟!

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید توجه داشت که آمریکایی‌ها از ابتدا در چند حوزه با انقلاب اسلامی زاویه داشتند که تنها یکی از حوزه‌ها مسئله هسته‌ای بود. در حال حاضر شاهدیم که از حساسیت غرب بر روی مسئله هسته‌ای کشورمان تا حد زیادی کاسته شده، چراکه برنامه هسته‌ای ایران کوچک‌شده و دلیلی برای تمرکز ویژه روی آن نمی‌بینند. در حال حاضر، ارکستر غرب و ارتجاع به رهبری آمریکا، سمفونی محدودیت‌های موشکی و نفوذ منطقه‌ای را با این منطق می‌نوازد که از منظر آن‌ها اهرم قدرت هسته‌ای ایران گرفته‌شده و حالا نوبت دیگر اهرم‌های قدرت ایران است. 

این در حالی است که یکی از مهم‌ترین ابزارهای تغییر محاسبات کشورها ازنظر آمریکا، ابزار «تحریم» است که به عقیده آن‌ها در مورد کشورمان، کارگر افتاده و گمان می‌کنند همان‌گونه که تحریم‌ها، ایران اسلامی را به‌اصطلاح، پای میز مذاکره هسته‌ای آورد، در خصوص موضوعات موشکی نیز این قاعده صدق می‌کند.

در همین راستا، آمریکایی‌ها دو بار تلاش کردند به بهانه ارسال موشک به حوثی‌ها در یمن، مسئله موشکی ایران را در شورای امنیت، ناقض قطعنامه‌های این شورا معرفی کنند که دست از پا درازتر به کاخ سفید بازگشتند!

البته این‌همه اقدامات آن‌ها نبوده و روش‌های دیگری همچون ایجاد نارضایتی‌های داخلی، فشارهای سیاسی، بکارگیری دیپلماسی عمومی، جنگ نرم و عملیات روانی را تعقیب کرده‌اند که دستور کار آتی آنان نیز خواهد بود.

مسئله اینجاست که مخالفت فرانسه، آلمان و انگلیس به‌عنوان پرچم‌داران تروئیکای اروپایی با برنامه موشکی، مستند به قواعد بین‌المللی یا حقوق بین‌الملل نیست بلکه این مخالفت، صرفاً به این دلیل است که جمهوری اسلامی به جهت پافشاری بر ایدئولوژی و سیاست‌های مستقل خود، منافع آن‌ها را در این نقطه مهم از جهان، رسماً به چالش کشیده است. ازاین‌رو، طرف‌های مقابل با این پیش‌فرض، اغراض خود را به‌صورت گام‌به‌گام دنبال میکنند، هرچند که دستپاچگی برخی از آن‌ها، منظور اصلی از سیاست‌های ضد ایرانی غرب را فاش کرده است. منظور از هدف گام‌به‌گام، تحقق همان رؤیای خلع سلاح جمهوری اسلامی از نقاط قوت خود (هسته‌ای، موشکی، منطقه‌ای، حقوق بشر، مقاومت و ...) به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده، ابتدا برای متوقف کردن اقتدار ایران و در مراحل بعدی، سرنگونی نظام است که آمریکایی‌ها، ماه‌ها قبل دست غرب را در این بازی کثیف رو کردند. «رکس تیلرسون»، وزیر امور خارجه ترامپ در 24 خرداد سال جاری، طی نشست استماع سنا، صراحتاً از سرنگونی نظام در ایران سخن گفت و دیری نپایید که دم خروس توطئه‌های ترامپ و هم‌پالکی‌های اروپایی‌اش با حمایت شتاب‌زده آن‌ها از عده‌ای آشوبگر، بیرون زد.

به‌بیان‌دیگر، این رویکرد آن‌ها در قبال خط قرمزهایی مثل برنامه موشکی و توان منطقه‌ای و تعیین نقشه راه برای به‌اصطلاح تغییر حکومت در کشورمان، به این دلیل نیست که اقدام خلاف، ضدحقوق بشری و یا تنش‌زا از جمهوری اسلامی سرزده، - چه اینکه فی‌المثل، عربستان سعودی عصاره همه این موارد است و حتی با او رقص شمشیر می‌کنند – بلکه ریشه آن را باید در استقلال‌طلبی و اقتدار انقلاب اسلامی در منطقه‌ای مثل خاورمیانه جستجو کرد که ابداً مطلوب آمریکا نیست و مغایرت تام و تمام با افزون‌طلبی کاخ سفید و متحدانش دارد.
 لذا احساس واشنگتن این است که اگر امروز مانع توان موشکی ایران نشود، برای هژمونی آن‌ها در منطقه مزاحمت مضاعفی ایجاد خواهد کرد و ازاین‌رو همانند اوباما، درصددند اگر بتوانند همه پیچ و مهره‌های تأسیسات موشکی را باز کنند !

از سوی دیگر، اگر فرض بگیریم که اروپا و آمریکا بدون غرض و مرض، نگران برنامه موشکی ایران هستند باید بگوییم هیچ دلیلی برای این نگرانی وجود ندارد چراکه تحرکات ایران و یا استفاده از توان موشکی، صرفاً در امتداد دفاع از کشور و در راستای مقابله با داعش بوده و غرب باید از این ‌رویکرد استقبال کند.

برخی اما در داخل، موافق همراهی با ساز ناکوک غرب در این خصوص هستند، بدون اینکه به عاقبت آن اندیشیده باشند. آن‌ها نگران هستند که مبادا الگوی مهار ایران از سوی غرب، مطابق الگوی کره شمالی باشد و در حالی از عدم الگو گیری ایران از کره شمالی بیم دارند که در عمل، تابلوی حرکت به سمت رویکرد لیبی را بلند کرده‌اند !! «معمر قذافی»، رهبر وقت لیبی، برای خوشامد غرب، درب زرادخانه موشک‌های بالستیک خود را به روی آن‌ها گشود و پس‌ازاین همراهی و اجرای تمام مطالباتشان، هدف حمله ناتو و آمریکا قرار گرفت و سرنگون شد. «محمد مرسی»، رئیس‌جمهور اسلام‌گرای مصر نیز همین اشتباه را تکرار کرد و برای نشاندن لبخند بر گوشه لب آمریکا، حاضر شد مبارزه 80 ساله اخوانالمسلمین را کنار گذاشته و دست‌به‌سینه، مطیع فرامین واشنگتن باشد اما درنهایت شاهد بودیم که وی نیز سرنگون شد و آمریکا برای باقی ماندن او در قدرت هیچ کمکی نکرد. 

همه این حقایق نشان می‌دهد نیت آمریکا و اروپا از مطرح کردن بحث تحریم‌های موشکی، تغییر محاسبات، سیاست‌ها و درنهایت حکومت در ایران اسلامی است اما باید بدانند که بازی تمام‌شده و در این مسیر، نه‌تنها محدود کردن کامل توان موشکی جمهوری اسلامی و یا حتی بخشی از آن غیرممکن است، بلکه حذف یک جزء کوچک از آن نیز رؤیایی غیرقابل‌تعبیر خواهد بود. /۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: حمایت

ارسال نظرات