لغتنامه آپارتمان نشینی
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گروه طنزنویسان حوزوی
لغتنامه آپارتمان نشینی
آپارتمان: کوچه مطبق و بن بست. محله روی هم رفته.
همسایه: متعهد به رعایت حریم خصوصی دیگر اهالی تا حدی که از هرگونه تبادل کلام و سلام اجتناب کرده و هیچ کس او را نمی شناسد. غریب آشنا.
همساده: متعهدتر از همسایه نسبت به حریم خصوصی. عالم را حریم خصوصی خود می داند و اعتقاد دارد چار دیواری اختیاری ست و اهالی مشکل شنوایی دارند.
نرده ی راه پله: از تجملات راه پله. پایه گلدان. نوعی آسان سور یک طرفه قابل استفاده برای همه سنین.
راه پله: فضای پِرْت بین طبقات. انباری اپن و همگانی. سیملاتور ورزش کوهنوردی حرفه ای.
آسانسور: وسیله با کاربردهای مفرح و متنوع؛ مانند سورتمه ریلی عمودی برای کودکان دلبند. بسیار متواضع ادعا می کند تا ۳۶۰kg ، معادل هشت نفر ظرفیت دارد اما یک تُن، معادل بیست نفر را جابجا می کند. وسیله ی حمل اسباب و اثاث منزل (گاهی به دلیل فرهنگ سازی غلط برای جابجایی افراد مورد استفاده قرار می گیرد. )
حدود مشاع: محدوده ای نامحدود چیزی مانند اینترنت نامحدود که محدود است. محدوده آن را بايد بنا بر دامنه نفوذ همسایه تعریف کرد. در پاره ای اوقات حدودش تا طبقات فریزر، رمز وای فای و کیسه حمام با روشور اضافه به تعداد لازم هم کشیده می شود.
شارژ ماهیانه: پول زور. کی داده کی گرفته.
بچه همسایه: موجودی مخرب اما نامرئی. میزان تخریب معادل با سه و نیم برابر بمب هیدروژنی در مقیاس ریشتر. ورژن اورجینال نابودگر بدون سانسور.
چشمی در: سنگر کمین، کوچکترین پنجره دنیا. پست دیده بانی. بازرسی و گشت نامحسوس با قدرت بازدید و توزین افراد بیست نفر در دقیقه.
مدیر ساختمان: شخصی که خیال می کند برای خودش کسی است اما کسی نیست حتی برای خودش. موی دماغ.
شوتینگ زباله: تراس. پنجره ی تمامی اماکن. هر سوراخی که از آن بتوان زباله را شوت کرد به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایش./۸۴۱/پ۲۰۰/س
س. رستمی