فراتر از استاد
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، از هر زاویه بصری و جنبه دقت نظری به وقت و زمان نظر شود همچون طلا با ارزش و گرانبهاست. در سپری شدن لحظه لحظه ها، بایستی بر زینت و زیور ایمان و کار شایسته افزوده شود چرا که طلا با گذشت زمان قیمتی تر می شود.
وقت قرآنی
سوگند به عصر * که قطعا انسان در زیانکاری بزرگی است * مگر کسانی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند. سوره والعصر آیات 1تا3
سوگند یاد کردن به بخشی از زمان، اهمیت وقت مداری را بیان می کند. فرد وقت شناسِ زیرک و باهوش از فرصت ها و تحرک ها بهره ها می برد. و همیشه هماهنگ و همصدای تیک تاک تسبیح و تقدیس ساعت گذر عمر است؛ از این رو همواره سوار ماشین زمان کارهای خداپسندانه خواهد بود. وگرنه انسان محکوم به انسانیت نیست.
وقت روایی
در اولین وقت روز قیامت، از تک تک ثانیههای انسان سوال میشود. ای انسان طلای - وقت و زمان – خود را برای به دست آوردن چه چیزی خرج کردی؟ آیا برای تغییر کارهای ناپسند به فضایل نیکو و پسندیده به صرافی اعمال سری زدی؟
گوهر نایاب شهید مطهری
انسان های بزرگ اسلام، استفاده بهینه از وقت را تکلیف واجب می دانستند. به راستی ارزش طلا در برابر تک ثانیه های این چنین افراد چقدر است؟ در پاسخ باید گفت: ارزشش همانند بهای گِل بد بوی متعفن در مقابل گوهرهای نایاب صدف های اعماق دریاها که غواص آن با مشقت و به خطر انداختن جان خود آنرا بدست آورده است، می باشد.
شهید استاد مطهری لحظه لحظه و تک تک ثانیه های گوهر گونه خود را صرف دو چیز کرد:
1.قلعه کوچک کتاب
مرحوم مطهری با آن هوش و ذکاوت و دقت علمی که در تحصیل علم داشت در فهم دقیق و صحیح علوم مختلف تبحر کم نظیری دست یافت. این تسلط و مهارت را مدیون مطالعات بعد اتمام نماز می دانست.
استاد از نماز فراغ می گشت بدون قتل وقت، وارد قعله کوچک کتاب خود می شد چرا که دور تا دور استاد مطهری را کتاب احاطه می کرد و ناگهان خود را وسط قلعه کوچک کتاب می دید که از همان قعله کوچک کتاب ها حملات پی در پی و متعدد عقیده های خشک و بی روح بی خدایی و لائیکی و همچنین هجوم افکار فرقه های نوظهور کاذب و شبهه علیه قرآن را چه از داخل و چه از خارج کشور دفع می کرد.
نکته قابل ذکر این است استاد مطهری همیشه وقت خود را صرف درس و بحث نمیکرد؛ بلکه ایشان درد رفع خواستههای نیازمندان داشت و تا آن نیاز رو بر طرف نمی ساخت خود را گنه کار می دانست.
2.خاطره فراموش نشدنی
راننده شهید مطهری می گوید خاطراتی زیادی را با شهید مطهری دارم اما خاطره ای از او دارم که هرگز از یادم نمی رود:
در خیابان آفریقا تهران دیدیم پیرمردی، پسری را به کول گرفته و به زحمت راه می رود، شهید گفت: ماشین را نگه دار استاد از ماشین پیاده شد و پیرمرد را صدا زد و پرسید: کجا می روی؟
پیرمرد گفت: فرزندم بیمار شده و او را از مشهد جهت درمان به تهران آوردم!
شهید مطهری: محل سکونت تان کجاست؟
پیرمرد: اتاق مسافرخانه ای را در منطقه راه آهن کرایه کردم!
استاد مطهری: الان به کجا می روی؟
پیرمرد: در بیمارستان بودم که گفتند برای چکاب کردن فرزندت باید این مقدار پول را به حساب بیمارستان واریز کنی و چون توان پرداخت آن را ندارم از بیمارستان خارج شدم تا او را به درمانگاهی ببرم!
شهید مطهری پیرمرد را سوار ماشین کرد، فرزند را نیز در بیمارستان بستری می کند و به راننده خود می گوید به محل اجاره ایی پیرمرد برو و حساب او را تسویه کن و استاد شهید مطهری این چنین چند روز وقت گوهرگونه خود را خرج پیرمرد مشهدی کرد./۸۴۱/پ۲۰۲/س
سید تقی نوری، پژوهشگر حوزه علمیه قم