آنچه به سود همگان است
به گزارش خبرگزاری رسا، آزادی از عناصر مهم اجتماع و سیاست است که در سده های اخیر و به خصوص پس از رنسانس مورد توجّه بسیاری از متفکّرین و اندیشمندان قرار گرفته است. در بعد عمومی نیز مردم به آن به مثابه ی رکن حیات اجتماعی نگریسته اند و مکاتب بسیاری به خصوص در غرب برای تأمین حداکثر آزادی برای بشر تشکیل شده است.
بافت مفهومی آزادی به صورت مجرّد دارای ابهام است و تعاریف بسیاری برای توضیح آن ارائه شده است. "آیزا برلین" معتقد است تا کنون بیش از دویست تعریف برای آزادی ارائه شده است که برلین برای فهم دقیق تر از مفهوم آزادی به تقسیم بندی آزادی منفی و مثبت اشاره می کند.
او آزادی منفی را قلمرویی می داند که در محدوده ی آن فرد می تواند کاری را که می خواهد انجام دهد و دیگران نتوانند مانع کار او شوند. اما آزادی مثبت از تمایل فرد به اینکه مطابق اختیار خود رفتار نماید سخن می گوید[1].
یعنی وجه ممیز این دو نوع آزادی در این است که در نوع اول آزادی یعنی نبودن مانع در مسیر اعمال خواست فردی؛ و در نوع دوم آزادی همانا مقهور نشدن توسط دیگری است[2].
نکته ی مهم بعد این است که آزادی مطلق به معنای آزادی از همه کس و همه چیز اساساً امکان وقوعی نداشته و غیر منطقی است. چون هم ابهام و اجمال مفهومی دارد و هم به دلیل زندگی در اجتماع و لزوم رعایت حقوق دیگران نمی توان از آزادی بی عنان و مطلق سخن گفت زیرا آزادی یک فرد نباید مخلّ به آزادی و حقوق دیگر افراد باشد. بنابراین عقلایی است که آزادی در همه ی انواع خودش محدودیت هایی داشته باشد و صرف وجود قید برای برخی انواع آزادی سبب نمی شود که آن به طور کامل از بین برود.
در وهله ی بعد غرض از تشکیل دولت و حکومت به معنای تنها مرجع صالح و مشروع برای کاربرد زور حفظ همان آزادی های مقیّد در سطحی مطلوب برای انسان هاست. حتی لیبرتارین ها که معتقد به بیش ترین حدّ از آزادی برای بشر هستند در نهایت به وجود یک دولت حداقلی تمکین می کنند؛ بنابراین آزادی در صورتی امکان تحقق میابد که دولتی وجود داشته باشد که زمینه ی تحقق آن را ایجاد و امکان بهره برداری از آن را فراهم نماید.
در این میان برخی مکاتب فکری نفس آزادی را غایت و هدف انسان قلمداد کرده هر فرد را در تعیین سرنوشت خود مختار کامل دانسته اند؛ زیرا او را مالک حقیقی خود می دانند و نسبت به اهداف و غایات متافیزیکی بی اعتنا می باشند. چنین اندیشه ای غالباً در نظام های سیاسی سکولار مبنای عمل است و معتقدند که دولت و حکومت هیچ وظیفه ای برای ترویج معنویّت یا هدایت انسان به اهداف دینی ندارد.
در نقطه ی مقابل در حکومت اسلامی، آزادی به عنوان زمینه و وسیله ای برای قرب پروردگار و سوق دادن بشر به سمت معنویّت محترم است. یعنی اگر مثلا آزادی بیان وسیله ای برای گمراهی و ترویج باطل و رکود تفکّر بشود از نظر اسلام مردود است. یعنی اسلام آزادی را در حریّت و رهایی از جهالت، هوای نفس و بندگی شیطان می داند.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اصولی که مربوط به مسئله ی آزادی و به خصوص آزادی بیان باشد در اصول ذیل آمده است:
* اصل23: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرّض و مؤاخذه قرار داد.
* اصل 24: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر انکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معیّن می کند.
* اصل 26: احزاب، جمعیّت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیّت های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملّی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع یا به شرکت در یکی از آن ها مجبور ساخت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی ابتدای سال خود در حرم رضوی در باب وجود ازادی بیان در کشور می فرمایند: «استقلال و آزادی در کنار هم جزو شعارهای اصلی انقلاب بوده است؛ آزادی در این کشور تامین شده است.
بله، عدّهای بیانصافی میکنند؛ از آزادی موجود استفاده میکنند و بدروغ میگویند آزادی وجود ندارد؛ رادیوهای بیگانه و تبلیغات بیگانه هم سخن آنها را بازتاب میدهند. واقع قضیّه این نیست؛ امروز در کشور ما آزادی فکر هست، آزادی بیان هست، آزادی انتخاب هست؛ هیچکس بهخاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظرِ حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد.
هرکس ادّعا کند که «من مورد فشار قرار گرفتهام، چون عقیدهام در فلان مسئله برخلاف عقیدهی حکومت بوده»، هرکس اینجور ادّعایی بکند، دروغ گفته؛ چنین چیزی نیست. افراد متعدّد در رسانههای مختلف، افکارِ گوناگونِ ضدّ حکومت را -که عقیدهشان است- ابراز میکنند و کسی هم با اینها کاری ندارد؛ بنا هم نیست که کسی متعرّض اینها بشود.
آزادی بیان هم هست؛ میتوانند بگویند. بله، آزادی در همهجای دنیا چهارچوب دارد؛ آزادی یعنی «برخلاف قانون عمل کردن» وجود ندارد؛ آزادی یعنی «برخلاف دین و شریعت عمل کردن» وجود ندارد. چهارچوب آزادی در کشور ما، قانون اساسی ما و قوانین کشور و همه الهامگرفته از شریعت مطهّر اسلام است؛ البتّه این هست.
اینکه کسی توقّع داشته باشد آزاد باشد و برخلاف قانون عمل کند، منطقی نیست و این وجود ندارد؛ بنابراین آزادی هست»[3].
هر چند جریانات ضد انقلاب و اپوزوسیونی همچون جریان انحراف، تمامی تلاش خود را کردند که با نامهنگاری و شبهه افکنی های رسانهای، این بیانات ارزشمند را به ضد خود تبدیل کنند و با مقایسههای سطحی از برخورد نظام اسلامی با عناصر ضد امنیت ملی و یا هتاک(که در هر منطق و نظام سیاسی باید باشد و هست) سعی در به محاق بردن این بیانات کردند، ولی پاسخ به این جریانات منحرف، نباید اذهان را از توجه به عمق آنها غافل کند.
در مجموع از آنچه در مقیّدات عقلی و اسلامی و قانونی آزادی مطلق ذکر شد می تواند گفت که آزادی در همه ی انواعش و به خصوص آزادی بیان در جمهوری اسلامی مقیّد به موارد ذیل است:
· تأمین مصالح اسلامی برای نیل به معنویت و قرب الهی
· تقویّت دولت و حکومت اسلامی به عنوان پاسدار و تأمین کننده ی آزادی در جامعه
· قانون اساسی به عنوان میثاق ملّی و مبنای عمل همگان
بنابراین این ادعا که در نظام جمهوری اسلامی آزادی منفی و مثبت به خصوص در نوع آزادی بیان آن وجود ندارد غیر منطقی و غیر قانونی است و در هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد. وجود مقیّدات بسیار بیش از این در همه ی قوانین اساسی مثل فرانسه و ایالات متحده غیر قابل انکار است و امنیّت ملّی مسئله ای است که هر امر دیگری حتّی آزادی را محدود می کند.
حال ممکن است برخی گروهها و جریانات سیاسی داخلی توقّع آزادی بیان بدون رعایت تقیّد به اسلام و قانون را اشته باشند و از زاویه ی جریان مطبوع خود حکومت جمهوری اسلامی را آماج هر نوع نقد و تحلیلی بنمایند که این طرز تلّقی از آزادی بیان در هیچ آموزه ی سیاسی (دینی و سکولار) صحیح نمی باشد.
در نتیجه این گزاره ی کلّی که هر کس باید بتواند افکار و عقایدش را فارغ از دخالت دیگری و مطابق میل و انگیزه ی خود بیان کند تبعات و نتایج آن را نیز نپذیرد غیر واقعی و غیر منطقی است و هیچ مکتبی حتی آموزه های سکولار نیز چنین امکانی را برای سیستم های سیاسی خود توصیه و پیش بینی ننموده اند./۸۷۶/د۱۰۱/س
مرتضی خانجانی
ی آزادی، مترجم: محمد علی موحد، انتشارات خوارزمی، تهران 1368 ،چاپ اول1368: 237-250
[1] -برلین، آیزایا، چهار مقاله درباره
- منوچهری، عباس، آزادی در روایت پارادایمی، مجله ی پژوهش نامه ی علوم سیاسی، تهران، سال اول شماره ی دوم 1385: 8
[2]و [3] -بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی(ع)، 1/1/97
اندیشکده برهان